eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
3.7هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
4.6هزار ویدیو
97 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🍃🌼 🍃🌼✧✦•﷽‌ ✧✦• 🌼 📌محمد بن منکدر یکی از معروف عصر امام باقر (علیه السّلام) است که همانند طاووس یمانی و ابراهیم بن ادهم و عده‌ای دیگر، دارای گرایش‌های بوده است. او خود نقل می‌کند: 📌در یکی از روزهای گرم ، از مدینه به سمت یکی از نواحی آن، خارج شدم، ناگاه در آن هوای گرم، محمد بن علی (علیه السّلام) را ملاقات کردم که با بدنی فربه و با کمک دو نفر از خدمتکارانش مشغول کار و رسیدگی به امور زندگی است.با خود گفتم: بزرگی از بزرگان قریش، در چنین ساعت گرم و طاقت فرسا و با چنین جسمی، به فکر دنیا است! به خدا سوگند، باید پیش رفته و او را موعظه کنم. 📌به آن حضرت نزدیک شدم و سلام کردم.او نفس زنان و عرق ریزان، سلامم را پاسخ گفت. فرصت را غنیمت شمرده، به او گفتم: ، کارهایت را سامان دهد! چرا بزرگی چون شما در چنین شرایطی به فکر دنیا و طلب مال باشد! براستی اگر مرگ در چنین حالتی به سراغ شما بیاید، چه خواهید کرد! 📌امام باقر (علیه السّلام)، دست از دست خدمتکاران برگرفت و ایستاد و فرمود: به خدا سوگند، اگر در چنین حالتی مرگ به سراغم آید، بحق در حالت از خداوند، به سراغم آمده است.این تلاش من خود اطاعت از خداست، زیرا با همین کارهاست که خود را از تو و دیگر مردم بی نیاز میسازم (تا دست حاجت و تمنا به کسی دراز نکنم) . من زمانی از خدا بیمناک هستم که هنگام و نافرمانی خدا، مرگم فرا رسد! 📌محمد بن منکدر میگوید: پس از شنیدن این سخنان، به آن حضرت عرض کردم: خدای رحمتت کند، من میخواستم شما را کنم، اما شما مرا راهنمایی کردید. 🌼 🍃🌼🌐 @rahyafte_com 🕊🍃🌼
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
📍یکی از دوستان نقل می‌کرد: یک روز یا شب که احتمال بیشتر می‌داد که شب و بعد از نماز و عشا بوده، به در منزل ایشان رفته بودم. 📍در زدم و وارد شده و در اطاق به خدمت رسیدم. ایشان روی صندلی نشسته بود. من که وارد شدم کردم و نشستم. جواب فرمود، و یک مرتبه حالش متغیر شد، و بلند بلند شروع به گریه کرد. 📍رنگ صورت به طور غریبی عوض شده بود. گریه‌، گریه‌ای بی‌قرار بود. مثل کسی بود که همه ‌چیز خود را از دست داده باشد. بعداز مدتی که آرام شد، فرمود: می‌دانی برای چه کردم؟ 📍گفتم: نخیر! فرمود: آمده و شب‌ها کوتاه شده است. دیگر چیزی نفرمود؛ ولی باز هم شروع به گریه کرد. با این سخن معلوم شد که از کوتاهی مدت بیداری غصه دارند. 📍تا وقتی به حال و هوش بودند ممکن نبود نمازشب را ترک کنند، و هیچ نوع بیماری و بد حالی باعث نمی‌شد که ‌و تهجّد ایشان تعطیل شود. 📍پزشک مخصوص ایشان می‌گوید:«اگر به عنوان یک بخواهم از ویژگی‌های آیت الله حق‌شناس بگویم باید به یکی از اموری که برای ایشان ملکه شده بود، اشاره کنم. چندین بار وقتی حال آیت‌الله حق‌شناس وخیم بود، من در نزد ایشان تا صبح مانده‌ام در آن حالت نیم ساعت یا گاهی یک ربع مانده به صبح بلند می‌شدند و نماز شب را به جا می‌آوردند. 📍این عمل برای یکبار، برای من به عنوان یک پزشک بسیار عجیب‌تر بود. در یکی از سفر‌های مقدس، حال حاج آقای حق‌شناس بسیار خراب و خطرناک شد. ایشان را در یکی از بیمارستان‌های مشهد بستری کرده بودند و می‌خواستند بهccu منتقل کنند. 📍من خودم را به رساندم. دیدم بهتر است حاج آقا را از آن بیمارستان خارج کنیم و به هتل منتقل نمائیم و خودم تا صبح بالای سر ایشان بیدار بمانم. آن شب با این که وضعیت حال ایشان خوب نبود، درست نیم ساعت مانده به اذان بلند شده وبه نافله‌های شب مشغول شدند.» 🌙 📌امروز سالروز رحلت عالم بزرگوار، حضرت آیت الله عبدالکریم حق شناس است. نثار شادی روحشان فاتحه و صلوات. 🌐 @rahyafte_com