eitaa logo
دختـَـرِ بـٰ☁️ـارانْ
880 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
835 ویدیو
92 فایل
متفاوت ترین محفل دخترونه خاورمیانه؛) من اینجام👇 @Fatemh_khlyly
مشاهده در ایتا
دانلود
دختـَـرِ بـٰ☁️ـارانْ
[درخانه ی مولا] نزدیک صبح است چندین روز از رفتنِ نگارِ علی گذشته. آرام کردن فرزندان از اوایل شب تاب
[درخانه ی مولا] بین خودمان باشد؛ علی نشنود؛ حسن نفهمد. حسین نبیند. زینب بیدار نشود نزدیک‌تر بیا.... نزدیک تر چشمانم تار میبیند نزدیک تربیا عزیزمن.. مصائبی آنچنان سهمگین بر من گذشت که اگر چنین مصائبی، بر روزها می‌گذشت، تبدیل به شب می‌شدند!!! مادر، درگوش فضه بانو گفت ✍🏻
که علی به فاطمه گفت: نَه نُه بهار، هزاران بهار هم می رفت برای زندگیِ با تو باز هم کم بود...
بمیرم برای داغِ دلِ مولا
روضه‌ات را حسنت خواند، حسین ریخت به هم...
هیئت آنلاین؟ قلبای بی قرارمون... دلای ناآروممون چشمای بی خوابمون... و حسِ یتیمی...
ما امشب!؟ حسین‌ت که آستین به دهن اشک می‌ریخت!
ما امشب!؟ حسین‌ت که زانو به بغل گریه می‌کرد!
دختـَـرِ بـٰ☁️ـارانْ
[درخانه ی مولا] بین خودمان باشد؛ علی نشنود؛ حسن نفهمد. حسین نبیند. زینب بیدار نشود نزدیک‌تر بیا...
[درخانه ی مولا] مادر هنوز لباس هایش را کامل مرتب نکرده بود که مجبور به تعویض لباس های خونی شد پارچه ای را به بازو میبندد پارچه ای را به بازو میبندد باز پارچه ی بعدی رانیز به بازو میبندد نفس سخت رفت و امد میکند کمی لباس را از سینه فاصله میدهد نفس آسوده تر شود دستمالی را محکم به سر میبندد موهای سوخته را زیر روسری پنهان میکند چهره اش را با روبنده می پوشاند صدای در و علی.... سرانگشتانی که با تازیانه کبود شده را زیر چادر میبرد منتظر دیدنِ قامتِ یار میشود ✍🏻
مُراد شستن دستِ علی ز دنیا بود، وگرنه پیکرِ تو شست و شو نیاز نداشت...
[شبونه و غریبونه]
دختـَـرِ بـٰ☁️ـارانْ
این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه....
اگه یه چند روز دیگه میموندی... نوزده سالت میشد عزیزم... ــــــــــــ‌عزیزم‌ـتوخیلی‌جوانی‌‌ــــــبمان‌ـــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج محموده... خیلی آقاست خیلی بزرگه واسمون بزرگ تره چرا اشک با آستین پاک میکنه خب دلمون میریزه مردی اشک هاشو با آستین پاک کرد!
مادرم را کجا میبرند؟
-510386430_585676045_6017313589025576240.mp3
3.78M
چشم های کمسوتو نبند الهی دردت به سرت تو خسته ای آره ولی من از توهم خسته ترم... خون جگری خون جگرم....
شب آخر حیات‌ش، حسین(ع) نازنین‌ش آغوش مادرش رو می‌خواست.... ولی توی جای جایِ پیکر زخمی‌ش توانی برای بغل کردن دردونه‌ش نداشت... همینه که نمی‌ذاره هیچ کدوم از ماها تو حسرت آغوش مادرونه‌ش بمونیم!!!! . می‌گه حسین‌م موند تو این حسرت.... نمی‌ذارم سینه‌زنش تو این حسرت بمونه... برای همینه که هممونو بدون الک کردن به آغوش می‌کشه و میاره پیش خودش وسط روضه‌ش... الهی فدات بشم حضرت مادر
خداحافظ ای قرارِ حیدر...
دختـَـرِ بـٰ☁️ـارانْ
من رفتنی هستم... دگر، یاور نداری...!
بعد از این وداع علی با فاطمه‌ش، شب ها دلگیر شدن..
یاعلی‌وفاطمه‌ش..(:
صبح شده ولی این خانه هیچ شباهتی با خانه ای که در آن یک مادر جوان با شش ماهه اش به قتل رسیدن، ندارد...! نه پرچم سیاهی... نه عرض تسلیتی... نه تسلایی... هیچ!
دختـَـرِ بـٰ☁️ـارانْ
صبح شده ولی این خانه هیچ شباهتی با خانه ای که در آن یک مادر جوان با شش ماهه اش به قتل رسیدن، ندارد..
Mehdi Rasooli - Sobhe Rooze 3shanbe (128).mp3
3.24M
پاشدم با دو چشم خیس... دیدم انگار توی این شهر هیشکی عین خیالش نیست انگار نه انگار دیروز، همینجا یکی خورد به دیوار! انگار نه انگار دیروز؛ یه زن رو زدن بین انظار… انگار نه انگار دیروز؛ یه بچه شهید شد با مسمار
یا رضا ای پاره قلب رسول کردگار شد شهیده مادرت افسوس با هجده بهار کاش مشهد بودم،هق همین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکی جهنمی نشد فاطمه وسیله شد... آیت‌الله حائری شیرازی
چطور از غمِ‌ت ای مولای من هنوز زندم جونم از تنم نرفته نفسم هنوز سر جاشه... چطور کسی روش نمیشه ...نمیتونه... بلده کار نیست کسی که روضه ی غرورِ اسدلله رو بخونه... وگرنه باید سی صد روز برای حیدریه گریه کنیم
28.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرص خوردنای حاج آقا خداست.🚶🏿‍♀ اصن حیف بود نباشه تو کانال حق حق