eitaa logo
تربیت و حکمرانی |مرتضی رجائی
1.2هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
786 ویدیو
46 فایل
🔰نویسنده حوزه #تربیت تربیت اسلامی از نگاه رهبر فرزانه انقلاب (۵جلد)، قالب‌های برنامه‌سازی تربیتی (۵جلد)، تربیت با کتاب (۴جلد)، خلوت ناامن. 🔰دانش‌آموخته دکتری #حکمرانی از داعا
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢«از همان جا که رسد درد همان جاست دوا» ✍️احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻بعضاً می‌بینیم که برخی از بزرگان و دلسوزان جامعه و معتقدان به ارزش‌های اسلامی، بدون آنکه توصیف دقیق و واقع‌بینانه‌ای از پدیده‌ی «بی‌حجابی مدرن» داشته باشند، خیلی قاطع می‌گویند: «اگر مشکل شغل، مسکن و ازدواج حل شود، معضل بی‌حجابی برچیده می‌شود.»! 🔻بیان چنین راه‌کاری برای حل معضل «بی‌حجابی» نشان می‌دهد که این عزیزان علیرغم دغدغه‌های مبارک و ارزشمندی که دارند، درک درستی از این واقعیت‌ اجتماعی ندارند! به همین دلیل داروی تجویزی آنان، هیچ تأثیری در درمان این بیماری ندارد. 🔹این عزیزان، یا باوری به «مطالعات میدانی» ندارند و یا اطلاعی از آنها ندارند! وگر نه می‌دانستند که بر اساس آمارهای موجود اغلب بی‌حجابان در جامعه ما نه مشکل شغل دارند؛ نه مشکل مسکن دارند و نه مشکل ازدواج! بر اساس برخی از آمارها، بیش از هفتاد درصد از بی‌حجابان متأهل‌اند! 🔶نکته مهم و کلیدی آن است که: «توصیف» و «تبیین» و «فهم علل و عوامل» یک پدیده، مقدمه «پیش‌بینی» و «کنترل» آن است. یعنی بدون داشتن فهمی واقع‌بینانه از آسیب‌های اجتماعی، کنترل آنها و ارائه دستورالعمل برای «تضعیف» یا «زدودن» آنها، خام‌اندیشی است. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔷🔷 یک دعوت و یک نکته ✅ دیروز از آموزش و پرورش تماس گرفتند. مرد میانسالی از پشت تلفن گفت:‌«فردا ساعت هشت، مقام عالی وزارت! در فلان ساختمان جلسه‌ای با فعالان مردمی دیدار رهبری دارند، شما هم اگه می‌تونید تشریف بیارید.». تا جایی که من می‌دانستم، گروه شرکت کننده در دیدار حضرت آقا درخواستی برای دیدار با وزیر محترم در این مدت نداشتند و احتمالا درخواست جلسه از سوی وزیر صورت گرفته بود. احتمالا به زودی دعوت‌هایی از سوی معاونت‌های آ.پ، شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... هم صورت خواهد گرفت. اما لحن و لسان دعوت کننده جالب بود. گویا چه نشسته‌ای که مقام عالی وزارت منّت گذاشته، جلوس فرموده و بارِ خاص داده‌اند. حال که این توفیق بزرگ شامل حالتان شده، قدرش را بدانید و بشتابید. عرض کردم:‌«مقام عالی وزارت یعنی کی؟ یعنی وزیر؟!» تعجّب کرد و گفت:«بله». دیدم هنوز موازنه شکل نگرفته، عرض کردم: «میزبان برای مدعوین شهرستانی وسیله در نظر گرفته؟» بیشتر تعجّب کرد. با کمی مکث گفت: «این دفعه نه، شاید دفعات بعد». گفتم کمی دیر دعوت کردید اما اگر فرصت شد، ان شاءالله خدمت می‌رسم و خداحافظی کردیم. امروز برنامه‌های از پیش تعیین شده، توفیق این دیدار را از بنده گرفت اما دلیلی که باعث شد این یادداشت را بنویسم، نه خود این گفتگو که «بافتار» و دلالت‌هایش بر حکمرانی است. 🔹 «مقام عالی وزارت»، محصول زیست در جهانِ الگوی هرمی حکمرانی است. الگویی که اداره امور را به سلسله مراتبی از منصب‌ها سپرده و در رأس این سلسله هم «مقام عالی» قرار دارد. در ابرانگاره این الگو، آدم‌ها موضوعیت ندارند، بلکه جایگاهشان در این سلسله مهم است. طبیعی است که مستخدم این سلسله، ادب دعوت را نفهمد و افراد بیرون از این سلسله را هم به قاعده درون این سلسله مراتب دعوت کند. این الگو که محصول مدرنیته است، مدتهاست بانگ ناکارآمدیش در حل مسائل کشورها درآمده و تلاش‌ها برای جایگزینی الگوهایی که بتواند در یک «تعامل» سازنده، سایر نیروها از جمله بخش مردمی را به میدان آورد، افزایش یافته است. «مردمی‌سازی» تنها شعار کشور ما نیست و ضرورتش در بسیاری از کشورها -البته با خاستگاه و خوانش خودشان- درک شده است. 🔹 اما یک از شروط اصلی برای «مردمی‌سازی» و رسیدن‌ به «تعامل»، فهم جهان‌های دیگر است. فعالان مردمی، جهانِ زیستۀ متفاوتی با «کارمندان دولتی» دارند. آنها با «ابلاغِ دستورِ مقامِ بالادست» پای کار نیامده‌اند بلکه بر اساس جوشش درونی و مسئولیت مبتنی بر رشدشان پای به میدان گذاشته‌اند. هماهنگی این گروه بر پایه «تفاهم و اقناع» است و نه «دستور و ابلاغ». در جایی که الگوی هرمی توان آوردن مردمی‌ها را به جهان خود ندارد، بهتر است کمی تواضع کرده و با جهان زیسته آنها همراهی کند و در یک محیط «تفاهم‌پایه» به «تعامل» بپردازد. تا وقتی «مقام عالی وزارت»، بارِ خاص به فعالان مردمی می‌دهد، در بر همین پاشنه خواهد چرخید. پ.ن: الحمدلله رویکرد مردمی‌سازی در این دولت مورد توجه است و وزیر محترم آ.پ هم همین رویه را دارند. آنچه بیان شد نقد اشخاص نیست بلکه ماهیت سازمان موجود است. @HamidSajedian
تربیت و حکمرانی |مرتضی رجائی
🔷🔷 یک دعوت و یک نکته ✅ دیروز از آموزش و پرورش تماس گرفتند. مرد میانسالی از پشت تلفن گفت:‌«فردا ساعت
به قول آن بنده خدا که گفته بود: "آنچه برای شما جوکه، برای ما خاطره است"، ما هم باید بگیم: آنچه در کتاب‌های آموزشی حکمرانی در مقام توضیح و تبیین آسیب‌های الگوهای حکمرانی می‌نویسن، برای ما جزو خاطراته که اگه بخواهیم یادداشت‌های روزانه مون رو بنویسیم، یه کتاب پر از این نمونه‌ها می‌شه. فکرش رو بکنید: مقام عالی وزاااارت!🤦‍♂️ ای خداااا.
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تبیین جمهوری اسلامی ایران به روایتی ساده اما عمیق، از زبان مهدی رسولی: کوتاه، روان، همه‌فهم را نمی‌توان از جدا کرد. بلند کردن علم با توهین و کنار گذاشتن سازگاری ندارد. حرف همین است ولاغیر؛ کسی که غیر از این عمل می‌کند، یا از سر جهل است، یا لجاجت. 🆔️ @rajaaei_ir
📌عاقبت جوامع دوقطبی گریز! تا چند سال پیش خیلی از ما وقتی واژهٔ «دوقطبی» را می‌شنیدیم، اگر تحصیل‌کرده یا اهل مطالعه و دارای معلومات بودیم، «اختلال دوقطبی» به ذهنمان می‌آمد: یک بیماری روانی که حال فرد مدام بین دوره‌های سرخوشی و افسردگی در نوسان است. اما چند سالی است که با شنیدن این واژه، ممکن است اصطلاحی نزدیک به «دوقطبی اجتماعی» هم یادمان بیاید. بااین‌همه، کمتر جرئت کرده‌ایم به این فکر کنیم که دربارهٔ جامعه، دوقطبی یک اختلال و بیماری نیازمند درمان است یا چیزی جز این. ولی به باور من، وجود دوقطبی جزو ذاتیات یک جامعه است. هر جامعه نه‌تنها بر پایهٔ یک دوقطبی بنیادین شکل می‌گیرد، که اگر مدام بر این دوقطبی اصرار و تأکید نشود، هویت جامعه از دست خواهد رفت؛ همان‌گونه که با پرداختن به دوقطبی‌های دروغین نیز وحدت جامعه از دست خواهد رفت. از تعریف‌های علمی اصطلاح «جامعه» که بگذریم، با اندکی تأمل همه می‌پذیرند که علت تشکیل یک «جامعه» در کنار جامعه‌های دیگر، وجود یک تمایز بنیادین در آن جامعه، در مقایسه با جامعه‌های دیگر است. تمایز یک جامعه به مردم آن جامعه بازمی‌گردد و تمایزی بنیادین است که مربوط به عمیق‌ترین لایه وجودی مردم آن جامعه باشد: یعنی بینش و جهان‌بینی. اگر جز این بود و یک دوقطبی بنیادین به نام «دوقطبی انقلاب و استکبار» در درون جامعه ایران وجود نداشت و قطب انقلاب در سطح جامعه غلبه نمی‌یافت، هیچ‌گاه انقلاب اسلامی پیروز نمی‌شد و جمهوری اسلامی شکل نمی‌گرفت. پس هر جامعه‌ای، از جمله «جامعهٔ ایران اسلامی» بر پایهٔ یک دوقطبی و با غلبه و محوریت یکی از دو قطب شکل می‌گیرد. مردمی را در نظر بگیرید که برای مقابله با خوی اشرافی‌گری و نگاهِ از بالا به پایین، و برای مبارزه با فساد و تبعیض طبقاتی، و برای پاک کردن جامعه از به رخ کشیدن ثروت و قدرت‌نمایی، و در یک‌کلام برای نفی استکبار در جهان انقلاب می‌کنند؛ ولی بعد از مدتی کم‌کم می‌بینند که برخی پیشکسوتان انقلاب نه‌تنها مرتکب همه یا بعضی از این‌ها می‌شوند، که با توجیه آن‌ها به تبلیغ و ترویجشان نیز کمک می‌کنند: مثلاً «مانور تجمل» را راه توسعه کشور معرفی می‌نمایند. اگر به مردم این جامعه یادآوری نشود که انقلاب ما انقلاب مبارزه با استکبار و جلوه‌های آن بوده است و اگر بر ارزش‌ها و ضد ارزش‌های این انقلاب تأکید نشود، رفته‌رفته این دوقطبی فراموش می‌شود. جامعه‌ای که دوقطبی بنیادین خود را فراموش کند، دیر یا زود به «جامعهٔ جهانی» می‌پیوندد و در آن هضم می‌شود؛ چون دلیلی برای جنگیدن وجود ندارد، وقتی خبری از یک دوقطبی بنیادین و ارزشمند در میان نباشد. به‌این‌ترتیب، اصرار بر دوقطبی بنیادین هر جامعه، عامل حیات و پویایی است و هویت آن را حفظ می‌کند. در جامعهٔ ایران پس از انقلاب اسلامی، بارها پیش آمده است که دوقطبی‌هایی در فضای جامعه شکل گرفته و کوشش شده است تا با تکیه بر آن‌ها، از تمرکز مردم ایران بر اهداف اصلی‌شان در مسیر تحقق آرمان و اهداف بکاهند. برخی از این دوقطبی‌ها، که بیشتر هم در فضای انتخابات‌های کشور داغ می‌شوند، سیاسی و اقتصادی‌اند و برخی دیگر هم فرهنگی. در این میان، دوقطبی‌هایی هم هستند که نه در شرایط آرامی مثل انتخابات، بلکه در موقعیت‌های پرالتهابی مانند فتنه‌ها ساخته و ترویج می‌شوند. تا زمانی که مردم جامعه حواسشان به دوقطبی اصلی و بنیادین جامعه باشد و در جبههٔ مبارزه با قطب مخالف باشند، پرداختن به این دوقطبی‌های فرعی، نه‌تنها به سود جامعه نیست، که ممکن است سبب از بین رفتن وحدت جامعه نیز بشود. البته، این سخن به آن معنا نیست که دوقطبی‌های فرعی، همواره دروغین‌اند و هیچ‌گاه هیچ ارزشی ندارند. مثلاً نمی‌توان پذیرفت کسانی که با اصرار به «کشف حجاب»، آن‌هم پس از تبیین و فرمان صریح رهبر جامعه، مرتکب یک «حرام شرعی و سیاسی» شده‌اند، همچنان در قطب موافق جامعه انقلابی ایران قرار دارند. شکی نیست که چنین حرکت‌هایی در جهت تقویت قطب مخالف انقلاب اسلامی، یعنی استکبار جهانی است. اینکه برخورد و مواجههٔ درست و هوشمندانه با این عده چیست، بماند برای جایش؛ ولی نباید کسانی بخواهند با شعار «پرهیز از دامن زدن به دوقطبی‌های دروغین در جامعه» در برابر رفتارهایی کوتاه بیایند که از مصادیق و جلوه‌های تبعیت از قطب مخالف جامعه‌اند. خلاصه آنکه: جامعۀ ایران اسلامی نیز مانند هر جامعه‌ای بر پایۀ غلبۀ یکی از قطب‌های یک دوقطبی شکل گرفته است؛ اما نباید فراموش کنیم که در ایران اسلامی تنها یک دوقطبی اصیل و بنیادین وجود دارد: دوقطبی انقلاب و استکبار. 🆔️ @rajaaei_ir
"سلیمان بن صرد" از کسانی بود که پس از ایشان را "مُذِلّ المؤمنین" خطاب کرد. همو که از امر پیشی گرفت، در قیام امام حسین در امر امام کوتاهی کرد. آنکه تسلیم زمانش نباشد، یا افراط می‌کند یا تفریط. برای توبه از این گناه استغفار کافی نیست؛ باید در کشته شوی. 🆔️ @rajaaei_ir
دیشب مجری برنامه در شبکه یک می‌گفت: بیست سال پیش اگر برنامه‌ساز می‌خواست برنامه‌ای درباره پیشرفت‌های بسازد، باید برای تحقیق وقت صرف می‌کرد؛ ولی حالا به هر طرف نگاه کنی، جلوه‌ای از را می‌بینی. مثلاً می‌دانستید ما جزو ده کشور تولیدکننده دستگاه دیالیز هستیم؟ 🆔️ @rajaaei_ir
حاکم بر نظام اداری کشور کاری با ما کرده که تا همین دو سال پیش فکرش رو هم نمی‌کردیم که بشه جلوی درِ ورودی نماز جمعه و در کمتر از پنج دقیقه، گذرنامه رو تمدید کنیم و بریم برسیم به نماز؛ ولی حالا فهمیدیم که می‌شه! درود بر 🆔️ @rajaaei_ir
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌توصیه یک مقام اسرائیلی به یک مقام آمریکایی برای تسلط بر غرب آسیا (خاورمیانه) کاربرد دوباره یک استراتژی قدیمی استفاده شده در آندلس پیش بینی ۲۰ سال پیش رهبر معظم انقلاب از در ایران اگر می‌توانید، این دو دقیقه را به گروه‌های خانوادگی که عضوید، هدایت کنید. 🆔️ @rajaaei_ir
بسم الله الرحمن الرحیم 📌چه مدرن! در یک کارگاه مقاله‌نویسی پنج پاراگرافی، یکی از شرکت‌کنندگان برایم تعریف کرد که دختر نوزده‌ماهه‌اش چند روزی است به دلیل زخم پایش، نمی‌تواند آن‌طور که دوست دارد بازی کند و تحرک داشته باشد؛ برای همین، مدام با دست پایش را می‌زند و انگار که او را مقصر این وضعیت بداند، با همان ادبیات کودکانه‌اش آن را خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید: «پای بد!» دوستم در ادامه گفت: می‌دانم در این ماجرا نکته‌ای هست که می‌توانم از آن برای نوشتن بخش «انگیزشی» یک مقالهٔ پنج پاراگرافی استفاده کنم؛ ولی هرچه در آن «تدبر» می‌کنم، متوجه آن نمی‌شوم. همان‌طور که داشت این‌ها را می‌گفت، به او گفتم: «چه مدرن!». توضیح این گفتهٔ مرا در ادامهٔ این نوشتار بخوانید که برای تبیین این جمله نوشته شده است: در مبتنی بر رابطهٔ «»، هر یک از اعضا دیگران را جزوی از کلیت خود می‌داند و با همین رویکرد با آن‌ها رفتار می‌کند؛ حتی اگر از نظر او خطایی از آن‌ها سر زده باشد. اما در ، افراد یا در برابر خطای دیگران بی‌اعتنایند، یا بدون هیچ اقدام مؤثری برای اصلاح تنها به اعلام انزجار بسنده می‌کنند، یا خطاکارانی را که خطرشان بیشتر است طرد می‌کنند و آن‌ها را از جامعه دور نگه می‌دارند. ممکن است شما هم با من هم‌نظر باشید که در سال‌های اخیر، جمله‌های «عیسی به دین خود، موسی به دین خود»، «هر کس را توی قبر خودش می‌خوابانند» و مشابه آن‌ها بیشتر در سطح جامعه به کار برده می‌شود. تازه همین جمله‌ها هم تا وقتی به گوش می‌خورد که کسانی از پایگاه سنت اسلامی، به دلیل اهمیتی که به و دیگران می‌دهند، به یک نفر با یک رفتار متناسب با غربی تذکری بدهند. وگرنه، چند وقتی است این آن‌ها نیز در همان درونشان سرکوب می‌شود و نهی از منکرشان را فرومی‌خورند؛ گویا این‌ها نیز از این دوگانگی درونی بین و دردسرهای آن خسته شده‌اند و ناچار به روند مدرن شدن جامعه تن داده‌اند. در جامعهٔ مدرن، هر کس در جهان خودش زندگی می‌کند و جامعه یک پدیدهٔ حقیقی نیست که کسی بخواهد برای حفظ آن تلاشی بکند. البته انصاف آن است که اوضاع همیشه هم این‌قدر بد نیست؛ چون شهروندان جوامع مدرن گاهی به خطاهایی که از دیگران سر می‌زند واکنش هم نشان می‌دهند، اما در حد یک غُر زدن یا ابراز تنفر یا سرزنش کردن. هنگامی‌که اعضای جامعه یکدیگر را جزوی از کلیت جامعه و درنتیجه، از خودشان بدانند، در صورت دیدن خطا از دیگری، سعی می‌کنند رفتار و گفتارشان با او سازنده باشد. درست مانند یک سالم و متعادل که وقتی یک برادر یا خواهر خطایی می‌کند، دیگر خواهران و برادران فقط به سرزنش او بسنده نمی‌کنند؛ بلکه دلسوزانه تلاش می‌کنند تا اول مشکل او را به‌درستی بفهمند، بعد هم آن را به بهترین شکل حل کنند. به حکم آیهٔ «»، جامعهٔ ایمانی هم یک است و باید چنین رابطه‌ای میان اعضای آن برقرار باشد؛ همان « و » که در رساله‌های عملیه، جزو شرایط آمده است. اما در یک جامعهٔ مدرن، کسی دیگری را خواهر یا برادر خود نمی‌داند؛ پس در برابر خطای او به‌جای دلسوزی، حداکثر ابراز تنفر می‌کند. اما اگر روابط جامعه بر پایهٔ قاعدهٔ «خواهر و برادری» میان اعضا تنظیم نشود، کار به همین‌جا ختم نمی‌شود. در جامعهٔ مدرن، انسان‌ها به‌تدریج از بی‌اعتنایی و سرزنش دیگران، گرگ همدیگر می‌شوند. «» توصیف جامعه‌ای است که اگر کسی به هر دلیلی منافع دیگران را تهدید کند، باید از آن جامعه طرد یا به‌کلی حذف شود؛ مگر آنکه زورشان به او نرسد. پس مدرن‌ترین رفتار ممکن با یک خطاکار، به‌جای تلاش برای ریشه‌یابی مشکلش و تلاش برای حل آن مشکل و اصلاح آن فرد و بازگرداندنش به مسیر زندگی سالم، حذف او است. اصرار و تأکید بر برخوردهای قانونی جدی و سخت‌گیرانه با خطاهای اجتماعی، بدون برنامه‌ریزی دقیق و اقدام متناسب برای مواجهه‌های تربیتی با خطاکاران، تناسبی با جامعهٔ ایمانی و ندارد. خلاصه آنکه، جامعه‌ای که نمی‌خواهد اسیر شود باید مردمش را طوری بار بیاورد که در برابر خطاها و منکرهای دیگران، دلسوزانه رفتار کنند؛ همان‌گونه که با خواهر یا برادر خودشان. البته ممکن است کسی بگوید: انحصار مواجهه جوامع مدرن در سه حالت پیش‌گفته، بی‌انصافی است؛ چراکه در همان جوامع هم خیلی‌ها درست همین‌طور دلسوزانه رفتار می‌کنند. پاسخ روشن است: آن عدهٔ قلیل، یا در ذات خود مدرن نیستند، یا هنوز چندان‌که بایدوشاید مدرن نشده‌اند؛ وگرنه، تمدن مدرن باید گرگ انسان باشد، و لاغیر. ✍مرتضی رجائی 🆔️ @rajaaei_ir