eitaa logo
احیاگران نوجوان
50 دنبال‌کننده
85 عکس
46 ویدیو
35 فایل
🆔خدمتگزار کانال🆔 https://eitaa.com/az_99_99 هدف بنده تبیین دین با درست ترین محتوا، جذاب ترین شیوه و خودمانی ترین ادبیات است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋 📖 🕋 📖 🕋 📖 🕋 📖 🕋 📖 📖 🕋 پرســـ❓ــش ⁉️ اگر خدا وجود دارد، پس چرا در مقابل جنایت‌هائی که رخ می‌دهد، ساکت است؟ پاســـ🖊ــــخِ استادحیــــــدرے زیدعزه ⭕️مقدمه آیا ما تصور صحیحی از خدا و دین داریم؟ ما بجای آنکه فهم خود را از دین اصلاح کنیم، خواسته‌های نابجا و غیرمنطقی خود را اصل گرفته و مطابق آن از خدا طلبکار می‌شویم؟ ما انسان‌ها معمولا به جای آنکه مشکل خود را ببینیم و آن را حل‌کنیم، سعی می‌کنیم فرافکنی کرده و همه چیز را به گردن دیگران بیاندازیم و این خصیصه مختص جنایت کاران نیست بلکه در عموم انسان‌ها وجود دارد. حتی اگر جنایت کاران در این دنیای کوتاه و موقت، به چیزی دست یابند، به زودی در محضر عدل الهی قرار خواهند گرفت و سخت‌ترین شقاوت‌ها نصیب آنان خواهد شد. و مومنان سختی‌کشیده، آن قدر فضیلت دریافت می‌کنند، که حتی آرزوی سختی‌ای بیش از آنکه در دنیا دیده‌اند را می‌کنند و می‌گویند ای کاش در دنیا با قیچی آنان را تکه تکه می‌کردند! چون تمام مرارت‌ها و آلام دنیا، در مقایسه با سعادت جاودان اخروی اصلا دیده نمی‌شود. 1⃣ باور غلط نسبت به خدا ❌ برخی چنین تصور می‌کنند که خدا به محض اینکه از انسان خطائی سر می‌زند انسان را نابود می‌کند. در حالی که اینگونه نیست که خدا هر لحظه اختیاری را که به بشر داده است را نقض‌کند، خدائی که به محض آنکه کسی پایش را از حق آن طرف‌تر‌ بگذارد را نابود کند، در عالم وجود ندارد. ❌ برخی دیگر گمان می‌کنند اصل برای خدا دنیاست. در حالی‌ که برای خدا دنیا اصل و اساس نیست و در عالم اینگونه خدائی که بخواهد دوستداران خود را در این دنیا به سعادتِ جاودان برساند، وجود ندارد. 2⃣ باور صحیح نسبت به خدا ✅ اسلام از خدایی سخن می‌گوید که دنیا را برای آزمایش بشر ساخته است و مردن بشر، صرفا انتقال او از این دنیا به دنیای اصلی است. ✅ اسلام از خدایی سخن می‌گوید که بشر را با اختیار در دنیا جانشین خود کرده است. این خدا برای مخالفتش با جنایت‌کاران به مومنان دستور داده‌است که طبق همین نظام دنیا، در مقابل ستم پیشگان مجتمع شوند: 🔅وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها (نساء ۷۴) چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعيف شده ‏اند، پيكار نمى ‏كنيد؟! همان افراد (ستمديده ‏اى) كه مى‏گويند: «پروردگارا! ما را از اين شهر ، كه اهلش ستمگرند، بيرون ببر! ♻️نتیجه‌اینکه 📛 داشتن چنین مرامی، مسلک غلطِ بنی‌اسرائیلی است، آنها از موسی می‌خواستند با خدایش برود و کار جنگ را یکسره کند، تا بعداً آنها ملحق‌شوند، این همان اندیشه‌ای که به گوساله پرستی می‌رسد. 👌البته همان گونه که معطوف نمودن توجه به غیب و چشم بستن بر دنیا و عدم ملاحظه عوامل مادی غلط است، چشم بستن بر غیب و منحصر کردن همه چیز به دنیا هم غلط است. 👌بلکه در نگاه صحیح باید با دو چشم بینا، دنیا و غیب را همزمان و در کنار هم دید. و با این نگاه، امدادهای غیبی برای مومنانی که پا در رکاب گذاشته‌اند، نیز دیده می شود. و مومن همیشه خود را پیروز و کامیاب می‌بیند، اعم از آنکه در ظاهر دنیا پیروز شود، یا شکست بخورد و هرگز کفار و جنایت پیشگان را کامیاب نمی‌بیند: قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدينا (۵۲ توبه) بگو: «آيا درباره ما، جز يكى از دو نيكى را انتظار داريد؟! (: يا پيروزى يا شهادت) ولى ما انتظار داريم كه خداوند، عذابى از سوى خودش (در آن جهان) به شما برساند، يا (در اين جهان) به دست ما (مجازات شويد) 🆔 @javadheidari110 🕋 📖 🕋 📖 🕋 📖 🕋 📖 🕋 📖 @ramezan_ghasem110
🕰 بر مدار نظم ⭕️ مقدمه: ما در زندگی هدف‌های متنوع و زیادی داریم که می‌خواهیم به آن‌ها برسیم. از درس خواندن و ورزش کردن گرفته تا شغل و کار در آینده؛ زندگی عرصه‌ی رسیدن یا تلاش برای رسیدن به هدف‌هاست و آنچه می‌تواند ما را به اهدافمان برساند یا نزدیک کند، توجه و دقت در برنامه‌ریزی است. 🚨 برای رسیدن به نظم به این ‌۸ سوالی که می‌تواند برای شروع برنامه‌ریزی‌‌مان مفید باشد توجه‌کنیم 👇 1⃣برنامه‌ریزی چیست؟ برنامه‌ریزی فرآیند فکر کردن و سامان دادن به فعالیت‌ها برای رسیدن به هدفی مشخص است. 2⃣چرا نیاز به برنامه‌ریزی داریم؟ اگر ما هیچ هدفی در زندگی نداشته باشیم به برنامه‌ریزی نیازی نداریم و می‌توانیم هر کاری که پیش آمد را انجام دهیم، اما ما کلی هدف تو زندگی داریم پس قطعاً برای رسیدن به اهداف‌مان فکر می‌کنیم، نقشه می‌کشیم و کارهایی انجام می‌دهیم، همه‌ی این‌ها اجزای برنامه‌ریزی است؛ چون برنامه‌ریزی را «فرآیند فکر کردن و سامان دادن به فعالیت ها برای رسیدن به هدفی مشخص» تعریف کرده‌اند. 3⃣ چه نوع برنامه‌ریزی هایی وجود دارد که به کار ما بیاید؟ از جهتی، نوع برنامه‌ریزی به نوع هدف ما بستگی دارد. چون اهداف به «کوتاه‌مدت»، «میان‌مدت» و «بلندمدت» یا «راهبردی»، «عملیاتی» و «موقت» تقسیم می‌شوند؛ برنامه‌ها را هم می‌توان متناسب با اهدافی که دنبال می‌کنیم، به همین ترتیب تقسیم‌بندی کنیم. 4⃣ اهداف چه تفاوت‌هایی با هم دارند؟ معمولاً هر چه هدف ریزتر، مشخص‌تر و جزئی‌تر باشد، به برنامه‌ای عملیاتی‌تر و کوتاه‌مدت‌تر نیاز دارد و هر چه هدف کلان‌تر و کلی‌تر باشد، به برنامه‌ای راهبردی تر و بلندمدت‌تر نیاز خواهیم داشت. 5⃣چه طور برنامه ریزی کنیم و برنامه‌مان باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟ برای برنامه‌ریزی معمولاً پنج مرحله طی می‌شود؛ ۱) انتخاب و مشخص کردن دقیق و بدون ابهام هدف که مرحله‌ای مهم و تعیین کننده است؛ چون جهت گیری و سهولت در طی کردن بقیه مراحل، به دقت در این مرحله بستگی دارد. حتماً باید دقت شود که هدف واقع‌بینانه انتخاب شود و فقط یک آرزوی محال نباشد. ۲) بررسی راه‌های مختلفِ رسیدن به هدف و انتخاب بهترین راه. ۳) پیش بینی ملزومات کار در راه رسیدن به مقصود و هدف است. اینکه بدانیم از چه چیزهایی باید بگذریم؟ آیا می‌توانیم ساعت‌ها جلوی تلویزیون بنشینیم یا در فضای مجازی بگردیم؟ چه امکاناتی را باید تهیه کنیم؟ ۴) بودجه‌بندی، البته « بودجه‌بندی زمان» از همه مهم‌تر است ۵) تعیین سیاست‌ها یا خط‌مشی ما در راه رسیدن به هدفمان است. 6⃣چطور برنامه‌مان را دوست داشته باشیم و از آن لذت ببریم؟ اگر در انتخاب هدف درست عمل کرده و واقع‌بین بوده باشیم، پیش‌بینی‌های‌مان هم درست باشد و مراحل مختلف را با نظم و انضباط اجرا کنیم و تعلل و سستی نکنیم، قطعاً لذت برنامه درست و رسیدن به هدف طبق پیش‌بینی‌ها را خواهیم چشید. البته در این راه احتیاج به تجربه و ایجاد عادت‌های درست و ترک عادت‌های غلط نقش به سزایی دارند. 7⃣برنامه‌ریزی‌ها چه محدودیت‌ها یا موانعی دارند؟ چرا بعضی وقت‌ها برنامه‌‌‌مان را نیمه‌کاره رها می‌کنیم؟ شاید مهم‌ترین محدودیت برنامه‌ریزی، زمان باشد؛ اما شایع‌ترین مشکل، نداشتن پشتکار و تلاش است. اگر فردی به اندازه کافی همت نداشته باشد و برای اجرای برنامه‌ای که ریخته، انرژی و زمان کافی اختصاص ندهد، معلوم است که برنامه‌اش شکست می‌خورد و اگر این موضوع تکرار شود، ممکن است از اصل برنامه ‏ریزی‌زده‌شود. استقامت و پشتکار مهم‌ترین ضامن اجرای برنامه به شمار می‌آید این صفات باید در ما کاملاً عادت و تثبیت شود تا لذت برنامه داشتن و استفاده از آن برای رسیدن به اهداف را بچشیم. 8⃣ما برای چه بخش‌هایی از زندگی‌مان باید برنامه‌ریزی کنیم؟ برای پاسخ به این سؤال اول باید بدانیم برای کدام بخش‌های زندگی‌مان هدف خاصی در نظر گرفته‌ایم؛ مثلاً آیا می‌خواهیم معدل‌مان را ارتقا دهیم؟ برای تحصیل در رشته خاصی در یک دانشگاه معتبر پذیرفته شویم؟ تا زمان مشخصی مَبلغ خاصی پس‌انداز کنیم؟ در حرفه یا کاری پیشرفت کنیم؟ کتاب‌های مشخصی را تا زمان معینی مطالعه کنیم؟ آمادگی جسمانی‌مان را تا سال آینده به میزان مشخصی برسانیم؟ به هرصورت در هر بخشی که هدف داشته باشیم، به برنامه‌ریزی احتیاج پیدا می‌کنیم. ♻️نتیجه اینکه 🎯 برنامه‌ریزی؛ راه رسیدن به هدف است. 🇮🇷احیاگران نوجوان👇🌱 https://eitaa.com/joinchat/518324312Cb0f02ca7c8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 گوینده: نیایش عزیز هفته دفاع مقدس گرامی باد 🌺 🇮🇷احیاگران نوجوان👇🌱 https://eitaa.com/joinchat/518324312Cb0f02ca7c8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🐈 چِقَدِه قشنگه😊 باشوماما شوما تالا اِز نزیک گربه این شکلی دیدِیند؟ من که همچین گربه‌ِی تا امروز ندیده بودم. 🌹زنگ بیداری🌹 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
هدایت شده از شبکه جهانی موعود🌷
‏ایران پر است از قهرمان 🌷 http://www.setaregangh.ir یازهرا💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مرضیه رمضان‌قاسم
از بچه‌گی تاکنون سعی می‌کنم حامل خبر خوب باشم. اغلب ما همین‌طور هستیم ولی چه می‌شود کرد اینجا دنیاست...🥀 این روزها دلم یک خبر خوش می‌خواهد از آن خبرهائی که آدم از شنیدنش اشک شوق بریزد. از همان خبرهائی که قولش را به ما داده‌اند و هیچ خبری جز شنیدن خبر ظهور قلب مجروح از فراق هم‌نوعانمان را مرهم نمی‌گذارد. یابن الحسن من به جمله‌ی دل به دل راه دارد ایمان دارم و می‌دانم شما نیز دلتنگ ما هستید. فقط کافی است منتظر باشیم، منتظر واقعی    امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هر کس دوست دارد که در شمار یاران حضرت مهدی باشد، باید سه ویژگی داشته باشد: ◾️منتظر بودن، ◽️با وَرَع بودن، ◾️اخلاق بزرگوارانه داشتن. یابن‌الحسن تا من نرفته‌ام بیائید چون گمان نمی‌کنم رجعت کنم این روزها بیشتر درک می‌کنیم که مبتلا به دوری هستیم ای کاش یک روز همه‌ی کاربران می‌نوشتند کسی سفر نکرده بلکه آن سفر کرده به سوی ما بازگشته بنفسی انت یابن‌الحسن فاصبر پایان شب سیه سپید است منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد صبح همراه سحر خیز جوانش برسد خواندنی‌تر شود این قصه از این نقطه به بعد ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد و چقدر خوب که می‌دانم خدائی داریم که جابر است و جبران می‌کند تمام داغ‌هائی را که دیده‌ایم... خدایا شکرت که طلبه‌ام و خودت می‌دانی برای چه شاکر طلبه‌بودنم، هستم... و در آخر جمله‌ای با یار سفر کرده‌مان: حضرت علامه‌ی حسن‌زاده‌ی آملی من این جمله‌ای که فرمودید کتاب‌ها بساتین علماء هستند را با تک تک سلول‌هایم درک کردم... از خدا بخواهید درک سایر مطالب‌تان را نیز به بنده عطا فرماید. نویسنده: مرضیه‌ رمضان‌قاسم @ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مرضیه رمضان‌قاسم
🖊نوشته‌جات‌ شما👌 مادرم هفت سالِ پی‌در‌پی، بیست روز مانده به اربعین راهی کربلا می‌شدند. تنهادلخوشی‌اش در زندگی همین بود. خواهرم زهرا را می‌گذاشت خانه‌ی ما و با چه شور و شوقی راهی کربلا می‌شد. ما هم اینجا در حسرت کربلای حسین می‌ماندیم اما با وجود اینکه همه می‌گفتند: شما هم بروید اماااا هر دفعه یک بهانه‌ای جور می‌کردیم یک روز شوهرداری، روزی بارداری روز دیگر بچه‌داری و... حالا فهمیدم چرا امام حسین با ۷۲ یار واقعی رفت و هرکه جا ماند جااااااا ماند. البته یه بار رفتم کفش برای پیاده‌روی اربعین هم خریدم اما فهمیدم باردارم، باز هم نشد. دل نزدیم به دریاااااا و ماندیم در حسرت کربلا. دلمون اونجا و جسممون اینجا. وقتی در برگه‌ی مهریه‌‌ام نوشتم کربلا می‌خواهم همسرم روی آن خط کشیدند و گفتند ننویسید، تو دلم گفتم خدایا یعنی نمیخواد منو ببره کربلااااا، پرسیدم چرا خط زدید؟ گفتند هر موقع موقعیتش رو داشتم حتما میبرمتون ولی گردنم نگذارین. بالاخره همسرم من را بردند کربلا و چه کربلاااااااایییی، کربلای رویایی. امام حسین در سال ۹۵ که پسر کوچولوم ۹ ماهه شده بود دعوتمان کردند چه جانانه و عالی بود، بیست روز کربلا، سامرا، کاظمین و... بودیم که حتی در خواب هم نمی‌دیدم‌. حالا دوسال است بعد از این‌ همه ماتم و غم مرگ میر کرونا و بیماران از پا افتاده همگی شوق وصالت را داریم حسین جان 🖊به قلم خانم زینب کشاورز🌹 ┄┅═══••✾••═══┅┄ دیگر این دوری را نمی‌توان در نوشتن‌ها گنجاند باید راه بیفتم هـرکـــــــــــه دارد هـوس، نه هرکه دارد عطـــــش کرب و بلا بسم الله 🖊به قلم دوست نوجوانم خانم ضحا قاسمی🌹 ┄┅═══••✾••═══┅┄ کاروان ها یک به یک رفتند سوی کربلا دیدی آخر ماند بر دل آرزوی کربلا همچو بیداران بیدل در میان خاک و خون کی شود جانم بگیرد رنگ و بوی کربلا بسم رب الحسین. سلام عرض می‌کنم خدمت همه عزیزان. شاد و بهر مند کنید روح همه گذشتگان، شهدا، صلحا، امام شهید، حق‌داران بر گردنمون رو الفاتحه مع الصلوات، می‌دونم خیلی‌ها دوست داشتن به جای زائرائی باشن که با پای پیاده، با اون خستگی راه برسن به شش گوشه ارباب بی‌کفنمون، انشاالله به زودی‌های زود با پای پیاده به کربلای اربابمون برسیم بلند و قرا صلوات. به قلم دوست نوجوانم خانم زهرا حوض‌ماهی🌹 ┄┅═══••✾••═══┅┄ به‌نام‌او سال‌های اول مسافرت اربعین بود. من چای کم‌رنگ و لیوانی می‌خوردم. اما در مشّایه فقط چای عراقی بود. رفتم لیوانم را دادم و گفتم:مای حارّ(آب جوش). گفت: ایرانی به رسم خودشان (ای) گفتم. آب جوش را داد و کمی هم چای ریخت. شد چای کم‌رنگ لیوانی. گفت: یک‌بار هم چای مارا امتحان کنید.مشتری می‌شوید... سال‌های بعد در موکب عراقی‌ها پر بود از لیوان یک‌بار مصرف و چای ایرانی. وایرانی ها به چای سیاه عراقی وابسته شده بودند.... این حب و دوستی دو ملت بود که یکی در قالب میهمان و دیگری در قالب میزبان،هم‌دلی فرهنگ خود را نشان می‌دادند. 👇به قلم خانم فاطمه میری طایفه‌فرد لطفاً به کانال دل‌گویه بپیوندید 📖 شرحی بر زیارت اربعین -----------❀❀✿❀❀--------- @ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مرسلات مدیا
✅💠 به یاد علی لندی؛ مرد بودن به سن و سال نیست علی لندی قهرمان نوجوان ایرانی ، چهره‌ای زیبا و ماندگار از نوجوان ایرانی را به منصه‌ی ظهور رسانید و مهری ماندگار را در ماه مهر برای همگان به یادگار گذاشت. 🔹مریم رمضان قاسم، عضو گروه نویسندگی صریر https://hawzahnews.com/xbmn8 @taaghcheh
هدایت شده از نام " دریادل "
https://www.aparat.com/playlist/1230245 باسلام💓 آموزش احکام اسلامی شیعه به صورت تصویری و کاملا قابل فهم🎬 پس روی لینک بالا بزنید و وارد شوید 👆 و علاوه بر تماشای فیلمها ، ما را نیز در *آپارات* *دنبال کنید* 👏 ما را به رفقاتون معرفی کنید🪴 التماس دعا🙂👋 یازهرا🌹
هدایت شده از مرسلات مدیا
✅💠 شوقِ دیدار شوق زیادی برای رسیدن داشتند خسته‌ی راه بودند، گرد و غبار تمام صورتشان را پوشانده بود، از اینکه با وجود عمر بیشتری که داشتند از بین سایر دوستان‌شان آقا حمید آنها را برای این سفر انتخاب کرده بود به خود می‌بالیدند، ولی چون رنگ و رویی برایشان نمانده بود، خجالت می‌کشیدند وارد دیار عشق شوند، نیاز داشتند کسی دستی به صورتشان بکشد و گرد و غبارشان را بزداید، اما آقا حمید بدون هیچ توجهی به آنها خیلی با عجله قدم‌هایش را بلندتر برمی‌داشت و با سرعت بیشتری حرکت می‌کرد. در کنار جاده پیرمردی عراقی با صورتی آفتاب خورده و ریش‌های سفید با نگاه ملتمسانه‌اش قدمهای آقا حمید را سست کرد و ایستاد، برق شادی در چشم‌ کفش‌ها و لبخند رضایت بر لب‌های پیرمرد نشست. پیرمرد خم شد سمت کفش‌ها و گفت: الحمدلله امسال هم آقا مرا به خادمی پذیرفت، امسال اوضاع خوبی نداشتم و تنها دارائی‌ام اینهاست و با چشمهایش به واکس و فرچه اشاره کرد. پیرمرد کفش‌ها را برداشت و دمپایی‌ها را مقابل پای آقا حمید گذاشت. حالا یکی پیدا شده بود تا دستی به صورت‌ کفش‌های آقا حمید بکشد تا آن‌ها نفسی تازه‌کنند، کفش‌ها دیگر زیر دست‌های پینه بسته‌ی پیرمردِ عراقی حسابی نو شده بودند و رنگ و روی‌شان باز شده بود و خستگی راه از تنش‌شان درآمده بود، انگار دوپینگ کرده بودند و انرژی‌شان بیشتر شده بود و شوق مضاعفی برای زیارت داشتند، دل‌شان می‌خواست به جای راه رفتن پرواز کنند. آقا حمید رفت و با دو چای عراقی برگشت. اطراف پیرمرد شلوغ شده بود، پیرمرد کفش‌ها را تحویل داد و چائی را از آقا حمید گرفت، اما دیگر فرصت سر خاراندن نداشت چه برسد به نوشیدن چای. ✍ به قلم: مرضیه رمضان‌قاسم @taaghcheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مرسلات مدیا
🔴🔶 نگاه حسرت 🏦تصویر منزل مجلل مستاجر ۱۰ سال قبلش، مدام مقابل چشمانش رژه می رفت. 🚪محکم در خانه را بهم کوبید. صدای صاحبخانه اش! مثل آوار بر سرش خراب شد:«صد دفعه گفتم: این در صاب مرده رو آروم تر... » 📖(ولا تمدن عینیک الی ما متعنا به ازواجا منهم زهره الحیوه الدنیا لنفتنهم فیه و رزق ربک خیر و ابقی) ⚜سوره طه / آیه۱۳۱⚜ 💠و هرگز به متاع ناچیزی که به قومی از آنان (قومی کافر و جاهل) در جلوه حیات دنیای فانی برای امتحان داده‌ایم چشم آرزو مگشا، و رزق خدای تو بسیار بهتر و پاینده‌تر است. / مرضیه رمضان قاسم‌ @taghcheh1399
هدایت شده از مرسلات مدیا
✅💠 "اسارت" مریم خانم چشمهایش را به گوشی دوخته بود تا با آمدن پیامکی از محمد پسرش از زمان رفتن به بیمارستان مطلع شود. از وقتی مادرش در بیمارستان بستری بود از خیلی دلخوشی‌هایش از جمله پیاده‌روی اربعین چشم‌پوشی کرده بود. دیگر خواب به چشمهایش نمی‌آمد، مدام تصویر نیمه‌جان مادرش که با چندین دستگاه جورواجور به سختی نفس می‌کشید از مقابل چشمهایش محو نمی‌شد. بالاخره پیامک محمد را دریافت کرد که تا یکربع دیگر می‌رسد. به آشپزخانه رفت تا لیوان، چای و کمی میوه همراه خود ببرد، چادرش را که بر سر انداخت صدای بوقِ ماشین محمد هم بلند شد، از خانه زد بیرون با محمد سلام و احوالپرسی کرد و داخل ماشین نشست‌، حتی حال و حوصله‌ی شنیدن صحبت‌های محمد را نداشت مدام تصویر مادر مقابل چشمهایش مجسم می‌شد، و اشک در چشمهایش حلقه می‌بست، نگاهش را از محمد می‌دزدید و هرازگاه بدون توجه به صحبت‌های او الکی سرش را تکان می‌داد. بالاخره به بیمارستان رسیدند اما خیابان اصلی آنقدر شلوغ بود که حتی محمد نتوانست توقف کوتاه هم داشته باشد، وارد کوچه‌ی فرعیِ مشرف به بیمارستان شدند. مریم خانم از محمد تشکر کرد و پیاده شد محمد خداحافظی کرد و پا را روی گاز گذاشت و رفت اما گوشه‌ی چادر مریم خانم لای در ماشین گیر کرده بود و او را دنبال ماشین می‌دواند، چاره‌ای نداشت باید چادر را رها می‌کرد، چادر را رها کرد و نقش بر زمین شد ولی با وجود بدن کوفته شده و زانوهای زخمی خدا را شکر می‌کرد که پوشش مناسبی زیر چادر دارد، موتور سواری که شاهد ماجرا بود خود را به محمد رساند محمد سراسیمه خود را به مادر رساند، مریم خانم فقط می‌گفت چادرم، چادرم، محمد درِ ماشین را باز کرد و چادر را به مادر داد، مریم خانم چادر پاره و خاکی را محکم چسبیده بود و اشک می‌ریخت، یک مرتبه یادش آمد این روزها ایام اسارت خاندان اباعبدالله‌الحسین است. دردهای خود را از یاد برد و زیر لب زمزمه کرد "امان از دل زینب" ✍ به قلم: مرضیه‌ رمضان‌قاسم @taaghcheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مرسلات مدیا
✅💠 "جهادگر" روزی که با مجموعه‌ی دختران آفتاب به بیمارستان رفتیم، فکر می‌کردم این اولین باری است که او را می‌بینم. خیلی خوب توانسته بود فضای دلگیر و خفقان بیمارستان را پر از شور و نشاط کند، با همه از غریبه گرفته تا آشنا با لهجه‌ی شیرین ترکی شوخی می‌کرد، می‌خندید و می‌‌خنداند، پر انرژی و با روحیه بود، هرازگاهی شوخی‌های طلبه‌گی را چاشنی شوخی‌هایش می‌کرد و همین کار علاوه بر اینکه او را بانمک‌تر می‌کرد داد می‌زد طلبه است. در حین اجرای تواشیح اربعینی‌ دختران آفتاب، جهادگران از فراق کربلا، اشک از چشمهایشان جاری شد اما خانم تقوی جهادگر خندان بیمارستان از همه بیشتر اشک می‌ریخت، گوئی سدِّ چشمهایش شکسته شده بود و در حالی که سیلاب از چشمهایش جاری شده بود یکدفعه از هوش رفت، باورم نمی‌شد خانم خندان بیمارستان اینطور گریه کند. با تعجب از دوستم پرسیدم داستان چیه؟ گفت: مگه نمی‌دونی؟ همسرش که از جهادگران بود ماهِ قبل در همین بیمارستان از دنیا رفت. دختر کوچکش هم کرونا گرفته و تشنج کرده و الان در بخش مراقبت‌های ویژه است. خشکم زد مگر می‌شود کسی اینقدر غم داشته باشد و با چنین روحیه‌‌ای در کنار کادر بیمارستان و بیماران مشغول به کار جهادی باشد‌. پرستاران برای به هوش آوردنش اقدام کردند و چادر و مقنعه را از سرش برداشتند حالا شناختمش او همان کسی بود که دو سال قبل در مسیر اربعین تی به دست خندان در حال نظافت سرویس بهداشتی‌ها بود وقتی متوجه شد چادرِ مرا اشتباهی برده‌اند و من مستاصل هاج و واج شده بودم، تی را بر زمین گذاشت و چادر نماز گلدار زیبایش را به من هدیه کرد. ✍ به قلم: مرضیه‌ رمضان‌قاسم @taaghcheh
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
✔️ مثل نقّاره‌ها ✍️ مرضیه‌ رمضان‌قاسم، عضو تحریریه مدادالفضلاء صدای نقّاره‌خانه را دوست داشت فکر می‌کرد آهنگ موسیقیائی نقاره دارد درد و دلِ سوزناکِ خود را با سوز و گداز با امامش در میان می‌گذارد. غبطه خورد به حال نقاره‌ها و نقّارهزن‌ها. دلش می‌خواست مثل نقّاره‌ها تمام دردهای ناگفته‌اش را بلند فریاد بزند اما کسی از راز و رمزش آگاه نشود. زمان زدن نقاره‌ها در صحن آزادی ناله‌اش را آزاد کرد و در بلبشوی صداهای در هم افتاده‌ی نقاره‌ها او هم دردهای خود را واگویه کرد. نقّاره زدن که تمام شد، سبک شده بود همچون قاصدکی سبکبال. (ع) @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مرسلات مدیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅💠فرض کنیم قیامتی وجود ندارد. مناظره امام رضا علیه السلام یا منکرین قیامت 🔹تولید و تدوین : حمیدرضا شمسایی @taaghcheh
هدایت شده از مرضیه رمضان‌قاسم
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 🔻 🔺 ⚫️⁉️🔴 ماه ربیع، ماه تسلیت یا تبریک؟! 🔻خبرگزاری‌حوزه https://b2n.ir/s36021 🔻خبرگزاری‌رسا https://rasanews.ir/002u0z ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔 @javadheidari110 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 @ramezan_ghasem110