🍿
"دیر آمدگی"
رسم استاد این بود که اگر دانشپژوهی دیر سر کلاس حاضر میشد باید شیرینی میآورد.
ماه قبل، یکی از دانشپژوهان به کلاس دیر رسید، استاد گفتند: باید جریمه شیرینی بدهی گفت نه استاد جریمه نیست روز تولدم هست شیرینی تولد میخرم، یکی از بچهها مثل اینکه فشارش افتاده باشد گفت ممکن است شوری بخرید؟
او قبول کرد، چشمی گفت و رفت برایمان پفک خرید، بچهها خواستند برای تولدش پول روی هم بگذارند اما همه کارت داشتند و فقط دو نفر پول داشتند که آن هم مبلغ قابل توجهی نبود.
دیروز برای دومین بار دیر رسید همه شکمشان را برای شیرینی تاخیرش صابون حسابی صابون زده بودند از جمله خودم که صبحانه هم میل نکرده بودم.
همه چشمبراه بودند تا زنگ تفریح شود و شیرینی تاخیر را نوش جان کنند. زنگ تفریح به او گفتند بروید شیرینی تاخیرتان را بخرید او هم لبخند تلخی زد و گفت: علت دیر آمدنم این بود که چک داشتم و با هزار بدبختی جورش کردم حالا شما از من شیرینی میخواهید؟!
آری بخشش دل بزرگ میخواهد
نه توان مالی.
🪄نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#کریم
#داستانک
#بمناسبت_نیمهی_ماه_رمضان
🦋🐛https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef