پیشرفت
🍃🌸 بعد از نمازظهر آقای رسولی امام جماعت مسجد روی سجاده نشسته بودند که چشمشان به امیررضا افتاد مثل همیشه از حالاتش پیدا بود سؤالی ذهنش و درگیر کرده ولی خجالت میکشید بپرسد.
آقای رسولی رفت زد سر شانهاش و پرسید دوباره چه سؤالی داری؟
امیررضا که صورتش سرخ شده بود مِنمِنکنان سلام کرد و پرسید: راستش دچار یک دوگانگی شدم خونواده روزه میگیرندو میگن روزه خوبه و کلی فواید دارد ولی بعضی بچههای دانشگاهمون اهل روزه نیستن و میگن روزه مانع پیشرفته، ما میخوام پیشرفت کنیم پس روزه نمیگیریم حالا بالاخره روزه خوبه بده؟
- اولا : اینکه خدا گفته روزه خوبه، والدین شما هم از این جهت میگن خوبه.
ثانیا جوابش خرج داره.
-هرچی باشه رو چشمم حاج آقا فقط از این برزخ بیام بیرون.
-پسر خوب یه شب همین رفقاتو دعوت کن افطاری بقیهاش با من.
-چشم حاج آقا خبرتون میکنم.
-پس خبر با شما یاعلی
دو روز بعد امیررضا افطاری داد چندساعتی که نشستند حاج آقا رسولی گفتن باید زود بریم تا برای سحر خواب نمونیم.
بهنام گفت حاج آقا خدا وکیلی این روزه جلوی پیشرفت رو نمیگیره یک ماه کسالت؟
- بستگی به نگاهت داره پسرم، اگه نگاهت به هستی نگاه سکولار و مادی و انسان محور باشه و فقط پیشرفت مادی رو در نظر بگیری همین میشه که شما میگی ولی اگه وسعت نگاه پیدا کردی و نگاه تک بُعدی نداشتی و عالم رو در عالم ماده و انسان خلاصه نکردی و پیشرفت رو فقط پیشرفت مادی ندونستی، روزه یک شارژ معنویه و یک تقویت اساسی که اگر چه ظاهرا آدمها کسل و بیحال به نظر میرسن ولی در باطنِ امر، اهتمام به روزه و توجه به معنویت پیشرفت در عوالم دیگر را هم به دنبال داره چون تقویت اخلاق و مسئولیتپذیری و انجام وظیفه در وجود تک تک آدمها تقویت میشه و در درازمدت این تقویت اخلاقی خودش رو در این عالم و عوالم دیگه نشون میده.
پیشرفت به معنای حرکت به یک منوال نیست گاهی برای پیشرفت یک کارخانه مدیرش تولید را متوقف میکنه و میگه دورهی علمی برگزار کنیم کسی نمیگه جلوی پیشرفت رو گرفتید چون او تغییر تاکتیک داده (روزه گرفتن تغییر تاکتیک است) هر چند در ظاهر تولیدی نیست و موقتا کار تعطیل است ولی در دراز مدت و در مجموع تاثیر خوبی روی افراد و زندگی شون داره.
امروزه ساعت کار ساعت خاصیه که تو اون ساعت روزه گرفتن با انجام وظیفه منافاتی ندارد چقدر افراد متعهدی هستند که با وجود روزه دار بودن به نحو احسن کارهاشون رو انجام میدن.
پس روزه مانع پیشرفت نیست و اون چیزی که مانع پیشرفته تنبلیها و کسالتهای ما هستش پس ما باید از امور زائد دست برداریم، نه از روزه که یک امرالهی هستشو تقویت کنندهی روحیهی معنویِ ما.
بهنام دستاش رو به نشونهی تسلیم بالا برد و گفت: فعلا جوابی ندارم حاج آقا میشه شماره تونو بدین که اگه جوابی پیدا کردم باهاتون صحبت کنم.
آرش گفت: من با وجودی که روزه نمیگیرم تا حدودی قانع شدم آخه بابا مامان که حتی یکی از روزه هاشونو نمیخورن از من و آریا داداشم سرحالترن که روزههامونو میخوریم.
پرهام گفت: البته فهم این مطالب یه کم برای ماها که توی این فضاها نبودیم سخته حاج آقا، میشه چند تا کتاب بهمون معرفی کنین تا این مطالب برامون تفهیم بشه.
-الان حضور ذهن ندارم شمارهام رو از آقا امیررضا بگیرین؛ فردا تماس بگیرین تا چند تا کتاب بهتون معرفی کنم البته پیامک بفرستید برام بهتره
-چشم حاج آقا
-خوب دیگه با بنده امری نیست؟
بهنام خندید و گفت:
- نه حاج آقا به قول عمو محمدم مستفیض شدیم.
- استفاده کردیم از حضورتون.
نویسنده: مریم رمضانقاسم
🌸🍃
#داستانک_اعتقادی
@booyebaran313
🍄☘🍄🍀🍄☘🍄☘🍄☘🍄☘🍄
☘
🍄
☘
🍄
"کفش نفیس"
پیرمرد ثروتمند خراسانی دچار پا درد شدیدی شد، نزد طبیب رفت. طبیب برایش کفشی از پوست شتر سرخ موی تجویر کرد. پیرمرد ثروتمند دربهدر دنبال کاروانی میگشت تا بتوانند آن کفش گران قیمت را با وجود راهزنان از یمن ایمن بدستش برسانند.
تاجری ماهر حاضر شد علاوه بر پول کفش یک پول هنگفتی برای حمل و نقل کفشها نیز بگیرد و آن را صحیح و سالم از یمن به خراسان برساند زیرا اگر راهزنان این کفشهای نفیس را میدیدند از او میگرفتند.
تاجر زرنگ وقتی کفشها را خرید یک لنگه کفش در توشهی مسافرانی گذاشت که کاروانشان دو روز زودتر از او به خراسان میرفت و یک لنگهی دیگر کفش را در بارِ خود گذاشت. چون در مسیر به راهزنان رسیدند چشم دزدها آن کفش گرانبها را گرفت اما هر چه جستجو کردند لنگهی دیگر آن را پیدا نکردند و با اندوه و حسرت آن لنگه کفش را برنداشتند و به این ترتیب شد که تاجر ماهرانه توانست کفش نفیس به سلامت را از یَمن به خراسان برساند به این ترتیب هم مشکل پیرمرد سرمایهدار حل گردید و هم سود فراوانی نصیبش شد.
این تاجر باهوش شاگردی داشت که به خدا ایمان نداشت اما اهل کار خیر بود او معتقد بود اگر انسان اهل عملصالح باشد کافی است و ایمان به خدا هیچ سودی به حال آدمی ندارد.
بعد از این ماجرا تاجر به شاگردش گفت: ای جوان! دیدی یک لنگه کفش ولو نفیس به کار کسی نیامد و رهایش ساختند؛ بدان عملِ بدونِ ایمان مانند یک لنگه کفشی است که هر اندازه نفیس و گرانبها باشد سودی به تو نمیرساند.
♻️نتیجه اینکه:
عمل صالح بدون ایمان به خدا مثل این است که ما در بانک حساب باز نکنیم ولی با این وجود انتظار سودبانکی و دریافت جایزه از بانک داشتهباشیم.
ایمان به مثابه حساب بانکی باز کردن است و عمل صالح نیز همان تراکنشهای بانکی است.
#ایمان
#عمل_صالح
#داستانک_اعتقادی
#قصهی_بعدازظهر_جمعه
⏰زنگ بیداری👈 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
خیرخواهی خدا برای بنده
👑 پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز انگشت خود را قطع کرد؛ پاشاه نالان طبیبان را طلبید.
🗽وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.»
👑 پادشاه از شنیدن این حرف وزیر، برآشفت و و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند🙆♂
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنها پادشاه را دستگیر کردند و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت.
👑 پادشاه به ناگاه بیاد سخن وزیر افتاد و دستور آزادی او را صادر کرد.
وقتی وزیر به خدمت شاه رسید؛
👑 شاه گفت:«درست گفتی، قطع شدن انگشتم برایم حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو نه تنها فایدهای نداشت بلکه برعکس موجب رنج و زحمتت شد.»
🗽وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و گفت:«برای من هم پر فایده بود چون من همیشه و در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خدا خیلی به همهی ما لطف کرده بعضی وقتا الطاف الهی را متوجه میشیم اما بعضی وقتا الطاف خفیهی الهی را متوجه نمیشیم پس در همه حال شاکر باشیم و به حکمتش دلبسپاریم.
عسی أن تکرَهوا شَیئاً وهو خیرٌ لکم وَ عسی أن تُحِبّوا شیئاً وهو شَرٌّ لکم… (سوره بقره/ آیه 216)
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است ؛ویا چیزی را دوست داشته باشید ، حال آن که شر شما در آن است.
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ ُیسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (انشراح 5 و 6)
پس مسلما با دشوارى آسانى است. [آرى] قطعا و بی تردید با دشوارى آسانى است.
صبور باشیم و از آن بهتر شرح صدر پیدا کنیم تا راضی به رضای الهی شویم.
#حکمت_الهی
#داستانک_اعتقادی
⏰زنگ بیداری👇
➠@ramezan_ghasem110