💠شرح خطبه اول نهجالبلاغه فراز دوم
🔰توسط اســـ🖊ـتاد حیــــــدرے زیدعزه
↩️أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ
گام اول در دین، شناخت خداست.
↩️وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ
و بالاترین شناخت، تصدیق، اذعان و قبول پروردگار عالم است که این تصدیق کار قلب و باور قلبیست.
↩️وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ
و بالاترین نوع تصدیق و معرفت حقیقی، توحید است یعنی اینکه خدا هست، واحد است و احد است.
↩️وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلاَصُ لَه
و بالاترین مرحلهی توحید خالص شدن برای خداست، وقتی مراتب توحید را فهم کردیم یعنی فهمیدم خدا احد است و واحد است، صفاتش عین ذاتش است، هرآنچه در عالم است از آن اوست باید برای او خالص بود.
↩️وَ كَمالُ الاِخْلاصِ لَهُ نَفْىُ الصِّفاتِ عَنْهُ
بالاترین مرحلهی اخلاص این است که صفات زائد بر ذات را از خدا نفی کنیم، خدا را مرکب ندانیم و صفات انسانی را به خدا نسبت ندهیم.
↩️ لِشَهادَهِ كُلِّ صِفَهٍ اَنَّها غَيْرُ الْمَوْصوفِ
چون اگر صفات زائد بر ذات را بر خدا حمل کنیم و بگوئیم ذات الهی شیُُ و صفات الهی شیُُ هر موصوفی، غیرصفتش است
↩️ وَ شَهادَهِ كُلِ مَوْصوفٍ اَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَهِ
هر موصوفی میگوید غیرصفتش است
↩️فَمَنْ وَصَفَ اَللّهَ سُبْحانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ
پس هرکه خدا را اینگونه توصیف کند و صفت و موصوف را از خدا جدا کند، برای خدا قرین قرار داده چون وقتی صفت شیُُ و موصوف شیُُ آخَر قرین شد، دوتا شود.
↩️وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنّاهُ
خدا را دوتا کرده است یعنی یک خدای قدیم و یک صفات قدیم در نظر گرفته است اهل سنت که قُدمای ثمانیه را قبول دارد همین میشود (۸قدیم + ذات)
↩️وَ مَنْ ثَنّاهُ فَقَدْ جَزَّاهُ
هر که گفت خدا دوتاست، خدا را تجزیه کرده و مرکب فرض کرده.
↩️ وَ مَنْ جَزَّاهُ فَقَدْ جَهْلَهُ
و کسی که خدا را تجزیه کند اصلا او را نشناخته است
↩️ وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أشَارَ إِلَيْهِ
وقتی چنین شناخت جاهلانهای داشته باشد اشاره میکند.
↩️ وَ مَنْ أشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ
وقتی خدا را مشارالیه قرار میدهد خدا یعنی خدا را محدود میبیند، برای خدا جسمانیت قائل میشود و او را دیدنی فرض میکند برای خدا حد مشخص کرده
↩️وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ
و کسی که برای خدا حد مشخص کند و خدا را محدود کند خدا را شمارش کرده (یک، دو، سه...)
↩️وَ مَنْ قالَ فِيمَ؟
اگر کسی بگوید خدا داخل چیست؟
↩️فَقَدْ ضَمَّنَهُ
خدا را در ضمن چیزی تفسیر کرده است
↩️وَ مَنْ قالَ عَلامَ؟
هر که بگوید: خدا روی چیست، روی چه نشسته؟
↩️فَقَدْ اءخْلَىَ مِنْهُ.
خدا را خالی کرده یعنی گفته خدا یک جا هست و یک جا نیست.
↩️كائِنٌ
خدا هست.
↩️لا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لا عَنْ عَدَمٍ،
اما نه اینکه بوجود آمده باشد نه اینکه عاملی داشته باشد خدا هست بدون ایجاد شدن یعنی هستی ذات اوست و عاریتی و حدوثی نیست بلکه ذاتیست؛ خدا هست اما نه اینکه مسبوق به عدم باشد و قبلا نبوده باشد بلکه بوده، هست و خواهد بود.
↩️مَعَ كُلِّ شَىء
خداوند همراه هر چیزیست؛
↩️ لا بِمُقارَنَهٍ
اما نه اینکه قرینش باشد؛ نه مثل قرین بودن ما با اشیاء و اشخاص.
↩️وَ غَيْرُ كُلِّ شَىء لا بِمُزايَلَهٍ،
حال که گفتیم خدا با هیچ چیزی و داخلِ و قرینِ در چیزی نیست نباید از آن طرف خدا را زائل کنیم و بگوئیم حالا که با چیزی نیست پس احاطهای ندارد.
📌تذکر:
در روایات دیگر توضیح داده شده است که احاطهی خدا بر مخلوقات احاطهی قیومی است؛ یعنی با قوام و ارادهی خدا عالم در تکامل و تحرّک است؛ خدا علم به همه چیز دارد نه اینکه علمش در همه جا باشد.
#یکشنبههای_علوی
#نهجالبلاغه
#خطبه_1
#فراز_2
🌀
🌀@javadheidari110
🌀🌀 🌀 🌀 🌀 🌀 🌀 🌀🌀
🌀@ramezan_ghasem110
🌀