eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
11 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸سلام‌_ارباب‌_خوبم✋ خورشیدتابناڪ بہ رویٺ سلام ڪرد خاڪ زمین بہ زخم_گلویٺ سلام ڪرد آقاجواب نوڪرخودرانمیدهے؟ وقتے ڪه ایستادوبہ سویٺ سلام ڪرد السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ✋ السلام علی الحسین🌷 و علی علی بن الحسین🌹 وعلی اولاد الحسین🌷 و علی اصحاب الحسین🌹 @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌱خیال سیر جمالت، طواف حُسن خداست... ندیده هم، مه رویت، چراغ دیده ماست... 🌱قسم به صبح ظهور و به لحظه فرجت... که طول غیبتت از شوق ما نخواهد کاست... 🤲 @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - تحدیرجزء28(معتزآقائی).mp3
4.03M
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 💐 #قرآن_کریم 🌷هدیه به حضرت صاحب الزمان(عج) ⏱ «در۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 💌 به دوستان خود هدیه دهید. 💟هرروز ماه مبارک رمضان در کانال: @ranggarang
🌸دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 نکات کلیدی جزءبیست وهشتم💠 1- خدا را فراموش نکرده و از یاد نبرید که خدا نیز شما را فراموش می کند و در این صورت از منحرفان می باشید. (حشر: 19) 2- در قیامت این که اقوام و فرزندانتان چه کسانی هستند اهمیتی ندارد و به دردتان نمی خورد و فقط اعمالتان برای خدا مهم است. (ممتحنه: 3) 3- دشمنان می خواهند با شبهه، دین خدا را تیره و تاریک کنند. ولی خدا دینش را نورانی و تابنده می کند. (صف: 8) 4- آنهایی که بار سنگین کتاب را بر دوش می کشند ولی به آن عمل نمی کنند مانند چارپایی هستند که کتابها را حمل می کنند. (جمعه: 8) 5- ای مردم هنگام نماز جمعه خرید و فروش را تعطیل کرده و به سمت برگزاری نماز بروید که برایتان برکت دارد. (جمعه: 9) 6- کارهای خوبتان را نزد خداوند پس انداز کنید چون خدا با چند برابر کردن آن سود خوبی می پردازد. (تغابن: 17) 7- وقتی همسر خود را طلاق دادید، تا پایان عدّه نه از محل زندگی بیرونش کنید و نه خودِ زن برود. شاید گشایشی شد و آشتی کردید. (طلاق: 1) 8- ای مردم؛ خودتان و خانواده تان را از آتشی که سوختش مردم است حفظ کنید. (تحریم: 6) 9- اگر مراقب اعمالتان باشید و گناه نکنید، خدا راه خلاصی از مشکلات را باز کرده و از جایی که فکرش را نمی کنید روزی می دهد. (طلاق: 2-3) @ranggarang
رنگارنگ 🌸
#داستان_ 🍃ادامه #داستان حضرت یحیی قسمت دوم 👇👇🍃 🌺پيامبرى حضرت يحيى عليه ‏السلام در خردسالى🌺‏ در آ
🌸ادامه حضرت یحیی علیه السلام🌸 قسمت سوم 👇👇 🍃خوف و پارسايى يحيى عليه ‏السلام در خردسالى‏🍃 يحيى در همان خردسالى از پارسايان برجسته بود. هرگز دلبستگى به دنيا نداشت و همواره به خدا و آخرت می انديشيد. او در عصر پدرش زكريا به مسجد بيت المقدس وارد شد، راهبان و دانشمندان عابد را ديد كه پيراهن مويين و كلاه پشمينه و زبر پوشيده ‏اند و با وضع دلخراشى خود را به ديوار مسجد بسته‏ اند و مشغول عبادت هستند، يحيى با ديدن آن منظره نزد مادرش آمد و گفت: براى من پيراهن مويين و كلاه پشمينه بباف تا بپوشم و به مسجد بيت المقدس بروم و با راهبان و علماى عابد بنى اسرائيل به عبادت خدا اشتغال ورزم. مادرش گفت: صبر كن تا پيامبر خدا پدرت بيايد و با او در اين مورد مشورت كنيم. صبر كردند تا حضرت زكريا آمد، مادر يحيى جريان را به حضرت زكريا خبر داد، زكريا به يحيى گفت: چه موجب شده كه به اين فكرها افتاده ‏اى، با اين كه هنوز كودك هستى؟ يحيى گفت: پدرجان! آيا نديده‏ اى افرادى را كه كوچك‏تر از من بودند، حادثه مرگ را چشيدند؟ يحيى بسيار گريه كرد، به گونه ‏اى كه آثار سخت گريه در چهره ‏اش آشكار شد، اين خبر به مادرش رسيد، او نزد پدرش يحيى آمد، از سوى ديگر زكريا نيز آمد و علما و راهبان اجتماع كردند، زكريا وقتى كه آن وضع دلخراش را از يحيى ديد فرمود: پسر جان! اين چه حالى است كه در تو می ‏نگرم، من از درگاه خدا خواستم تا تو را به من ببخشد، و به وسيله تو چشمم را روشن سازد. يحيى گفت: پدر جان تو مرا به اين كار و حال امر نمودى. زكريا فرمود: كى تو را چنين دستور دادم؟ يحيى عرض كرد: آيا نگفتى كه بين بهشت و دوزخ عقبه ای (گردنه)اى است كه جز گريه ‏كنندگان از خوف خدا، كسى از آن عبور نمی كند؟ زكريا فرمود: حالا كه چنين است به كوشش خود ادامه بده، و حال و شأن تو غير از حال و شأن من است. يحيى برخاست و پيراهن موئين خود را از تن بيرون آورد، و به جاى آن دو نمد (لباس سفت) به او داد، و او را به حال خودش رها ساخت. يحيى آن قدر از خوف خدا گريه كرد كه اشكهايش جارى شد، و آن دو قطعه نمد از اشكهاى او خيس شدند، و قطره‏ هاى اشكش از سر انگشتانش فرو می ‏چكيد. زكريا وقتى كه حال و وضع پسرش يحيى را مشاهده كرد، سرش را به جانب آسمان بلند كرد، و گفت: خدايا! اين پسر من است، و اين اشكهاى چشمانش می باشد، اى خدايى كه مهربان‏ترين مهربانان هستى. ادامه دارد.... @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا