eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
7هزار ویدیو
10 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ سعی کنیم هر روز برای جبران ذخیره ای داشته باشیم ⛔️ ختم ویژه حق الناس و ردِ مظالم (می‌توانید حتی یک مورد را انجام دهید، هیچ اشکالی ندارد) : 🌸 ۱۴ مرتبه ذکر صلوات 🌸 ۱۴ مرتبه ذکر اَستَغفِرُالله 🌸 یک مرتبه آیت الکرسی 🌸 سه مرتبه سوره توحید ◀️ به نیت : 👇👇👇 حق الناسی که گردنمان هست، ثواب این اعمال را هدیه می‌کنیم به همه ی بزرگوارانی که ندانسته و یا ناخواسته، با انجام کاری یا حرفی یا عملی و یا .... باعث ناراحتیشان شده ایم، ان شاءالله که در این دنیا و آخرت از ما بگذرند و ما را ببخشند. اَدای دِین کنیم تا بار سنگینی از حق الناس از روی دوشمان برداشته شود. آمین یا رب العالمین خواندن دعای یستشیر باعث پاک شدن گناهان حق الناس و حق الله او خواهد شد. @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎬: همه جا را اجسام سیاه و مخوف و شاخدار پر کرده بود و در صدر مجلس ابلیس در حالیکه بی قرار بود و مدام از این طرف به آن طرف می رفت مشاهده میشد. ابلیس بعد از کمی قدم زدن بر جای خود ایستاد و رو به ابلیسک هایی که به او خیره شده بودند کرد و گفت: گویا جنگ بزرگی در پیش داریم، آن زمان که در آسمان هفتم بودم، خبر این جنگ را شنیدم و اینک با تولد پیامبری دیگر، قرار است هر چه در طول این سالها رشته ایم، پنبه شود و از بین رود. در این هنگام صدای ابلیسکی از میان جمع بلند شد و گفت: ای سرورم! مگر قرار است چه شود که اینچنین پریشانید؟! آیا کار ما از زمانی که طوفان نوح به پاشد و همه بنی بشر به جز تعداد اندکی مومن به الله، از میان رفتند،سخت تر است؟! ابلیس نفس بدبوی خود را بیرون داد و‌گفت: آری که سخت تر است، آن زمان که آدم ابوالبشر به زمین آمد و به امر خدا مناسک الله را به فرزندانش عرضه داشت، کار ما راحت بود و ما هم سکه بدل آن مناسک را علم کردیم و به جنگ با او برخاستیم، انبیاء الهی بعد از آدم آمدند و برای همان مناسک تبلیغ کردند و سپس در زمان نوح، این پیامبر مناسک الهی را مانند دانه های یک تسبیح به هم پیوند زد و به حکم خداوند شریعت الهی را آورد و به شیعیانش و مومنین به خداوند، ابلاغ کرد و ما هم در مقابلش شریعت خودمان را به راه انداختیم و این دو شریعت در تقابل با هم قرار گرفتند تا این زمان، اما اینک خداوند اراده کرده تا پرده ای دیگر رو کند و این بار می خواهد پیامبری پا به عرصهٔ وجود بگذارد که آن مناسک و ان شریعت را به مرحله اقامه برساند، همانا اقامه دین خدا همان دمیدن روح در کالبد دین است، زمانی که دین خدا اقامه شود یعنی احکامی برای مناسک و شریعت وضع می گردد و تمام بنی بشر باید دین را با احکامش اجرا کنند و این زمان است که کار ما بسیار دشوار است... ابلیس اندکی ساکت شد و ابلیسکی دیگر سوال پرسید: پس تکلیف ما چیست؟! بهتر نیست ما هم مانند گذشته در مقابل اقامه دین یکتا پرستی، شریعت خودمان را اقامه کنیم؟! ابلیس سرش را به دو طرف تکان داد و گفت: ما می توانیم چنین کنیم، اما کاری بسیار سخت و طاقت فرساست و درصد موفقیتش کم است، ما باید اینک تمام تلاشمان را کنیم که اراده خداوند پیروز نشود و اصلا دین خدا، نتواند به مرحله اقامه برسد.. ابلیسکی دیگر با لبخندی که بر صورت زشتش نشسته بود، از جای برخواست و گفت: این که راهی دارد بسیار ساده، ما باید از تولد پیامبری که قرار است اقامه دین خدا را نماید، جلوگیری کنیم، درست است امر خداوند در هر صورت اجرا می شود اما با این کار ما برای خودمان زمان می خریم. ابلیس سری تکان داد و گفت: آفرین! در حال حاضر بهترین راه همین است، پس به آن ابلیسک اشاره کرد و گفت: حال که چنین پیشنهادی دادی، خود مأمور به انجام آن بشو... ابلیسک دست بر چشم گذاشت و گفت: سمعا و طاعتا فقط منطقه ای که قرار است این پیامبر پا به دنیا گذارد کدام منطقه است. ابلیس چشمانش را به جایی دور خیره کرد و گفت: «بابل»، سرزمینی که ما در آنجا بیش از هرجای دیگر قدرت داریم و مردم همگی سر بر آستان ما میسایند، همانجا که کاهنانش با علم نجوم سحر می کنند. ابلیسک خنده ای کرد و گفت: نجوم که یک سرش به ما اجنه ختم می شود، پس کارمان راحت است‌. ابلیسک که مأموریت خود را از ابلیس دریافت کرده بود، سربازانی به دنبالش انداخت و خود را به برج بابل و معبد مردوک رساند و زمانی رسید که «آزر» بزرگ کاهنان بابل مشغول تقدیس مردوک بود.. ادامه دارد... 📝به قلم: ط_حسینی @ranggarang
🎬: ابلیسک به همراه جنودش وارد معبد بابل شد، چند جن را به خوابگاه سمیرامیس و تعدادی هم به خوابگاه نمرود فرستاد تا همه با هم و هماهنگ پیش بروند. در هنگام ورود ابلیسک به معبد ، آزر مشغول تقدیس بت ها بود، چرا که قبل از آمدن آنان، به آسمان نگاه کرده بود و طرز قرار گرفتن ستاره ها به او می فهماند که اتفاقی در شرف وقوع است و آزر برای پی بردن به راز این اتفاق می بایست دست به دامان بت ها و یا بهتر بگوییم اجنه ای که در پشت آن بت ها مخفی شده بودند میزد و راز ترتیب قرار گرفتن ستارگان را از آنها می پرسید، با ورود ان ابلیسک و جنودش به معبد، آزر آشکارا یکه ای خورد و صورتش به عرق نشست و کاملا حضور اجنه را احساس می کرد. آن ابلیسک به جمع اجنه ای که پشت بت های معبد پناه گرفته بودند رو کرد و گفت: گویا قرار است نطفه پیامبر بزرگی که نابودگر ماست منعقد شود و من مامورم که این خبر را به بزرگ کاهنان بدهم تا جلوی انعقاد و تولد این پیامبر را بگیریم. جنی که در قالب مردوک پنهان شده بود خود را بیرون کشید و گفت: از زمان نوح به بعد پیامبران زیادی آمدند، چرا برای آنها اینچنین عمل نکردید؟! ابلیسک نفسش را بیرون داد و گفت: چون آنها به خطرناکی این پیامبر نبودند، گویا این پیامبر قرار است که دین خداوند یکتا را اقامه کند و اقامه دین یعنی برپایی حکومت خدا ، یعنی عمل مو به مو به تمام احکام الهی و اجرای دین خدا توسط تمام کسانی که ایمان می آورند و اگر چنین شود، حکومتی که الان در دستان ماست، از بین خواهد رفت. آن جن، سری تکان داد و از جایگاهش خارج شد و ابلیسک به جای او نشست. در این هنگام آزر وردی خواند و سپس خواسته اش را بر زبان آورد: ابلیسک از درون بت فریاد برآورد: وای برشما! ستارگان آسمان خبر از انعقاد نطفه پسری میدهند که اگر متولد شود و پا به عرصه وجود گذارد، تمام خدایان شما را نابود می کند، همه کاهنان را خوار می نماید و حکومت بابل را در هم می شکند، بدانید و آگاه باشید که شما فقط تا تولد او می توانید زنده باشید و اگر او متولد شود دیگر نه اثری از شما و نه حکومت و نه خدایانتان خواهد بود، پس کاری کنید که این پسر، هرگز به این دنیا پا نگذارد. ابلیسک این حرف را زد و ساکت شد، آزر که از شنیدن این خبر بسیار ناراحت و سردرگم شده بود، بدون اینکه ادامه مراسم را انجام دهد، با حالتی سراسیمه به سمت قصر نمرود حرکت کرد. درست است که شب به نیمه رسیده بود، اما این خبر آنچنان وحشتناک بود که می بایست در همین لحظه به گوش نمرود برسد. آزر به دلیل اینکه بزرگ کاهنان معبد بابل و البته ماهرترین منجم این سرزمین محسوب می شد، اجازه داشت در هر ساعتی از شبانه روز به قصر نمرود برود و اخبار را به او رساند. آزر وارد قصر نمرود شد و نگهبانان ورود او را به نمرود اطلاع دادند، نمرود آزر را به خوابگاهش احضار کرد. آزر وارد خوابگاه نمرود شد، نمرود درحالیکه روی تخت نشسته بود و پتویی ابریشمین و نرم بر روی پاهای خود داشت و به متکایی زر دوزی شده تکیه کرده بود، با چشمانی پف آلود به آزر خیره شد و گفت: چه شده ای کاهن اعظم که این وقت شب ما را از خواب بیدار کردی؟! گرچه اینک خوابی بسیار وحشتناک دیدم، خوابی که در آن از زمین و آسمان بر من آتش میریخت و من توان نجات خود را نداشتم، می خواستم خودم، تو را به حضور بخواهم و تعبیر خوابم را بپرسم که خود آمدی... آزر تعظیم کوتاهی کرد و گفت: عذرخواهم که بی موقع مزاحم استراحتتان شدم، کاملا مشهود است آن خواب شما در راستای خبری ست که من دارم. نمرود چشمانش را ریز کرد و همانطور که پاهایش را جمع می کرد گفت: چه خبری؟! زودتر بگو.. آزر گلویی صاف کرد و در همین لحظه درب خوابگاه را زدند، گویا برای ملکه دربار هم موضوع مهمی پیش آمده بود و او نیز خواستار دیدار نمرود بود. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
25.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️نوکری شغل شریفیست اما به شرط این که ارباب باشد همین بس❤️ @ranggarang
یکشنبه؛ آیین بزرگداشت شهیدان نصرالله و صفی‌الدین 🔹همزمان با مراسم تشییع پیکر پاک شهیدان نصرالله و صفی‌الدین، مراسم گرامیداشتی در روز یکشنبه ۵ اسفند پس از نماز مغرب و عشاء، با شعار «إنا علی العهد» (ما بر عهد خود هستیم) در حرم های مطهر، بقاع متبرکه، مصلی‌ها و مساجد محوری سراسر کشور و تهران در مصلی امام خمینی (ره) برگزار می‌شود. @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 نماز شب بیست و سوم ماه شعبان برای پاکی دل از کینه وفریب 🔵 رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : 🟡 کسی که در شب بیست و سوم ماه شعبان ۳۰ رکعت نماز بگزارد که در آن سوره های حمد و زلزال را یک بار بخواند،خداوند تعالی غل و غش را از دل او می زداید و از کسانی است که خداوند سینه اش را برای اسلام گشوده و او را در حالی بر می انگیزد که صورتش به مانند ماه شب چهارده است 📚اقبال الاعمال سید ابن طاووس جلد دوم ص۹۴۶ 🟢 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم. @ranggarang
🌹[شاید همه ما نتوانیم نماز* *خاشعانه یعنی* *با* *حضور قلب کامل بخوانیم* *ولی نماز مودبانه* *که می توانیم* *بخوانیم]* *نماز مودبانه یعنی اول وقت* ✨ *اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ* ✨ 🌸 🍀🌹🍀🌸 @ranggarang