از قافله ی عشق مرا جا نگذارید
در موج بلا یکہ و تنها نگذارید
ما را بہ شہیدان برسانید دوباره
بر موج دلم حسرت دریا نگذارید
#صبحتون_شهدایی🌷
@ranggarang
42.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
6 شرط توبه از زبان امیر المومنین (ع)
نکات معرفتی
نام استاد: مجتهدی تهرانی
@ranggarang
آیت اللّه شیخ علىپناه اشتهاردى در درس اخلاقشان در مدرسه فیضیه:
امام خمینی می فرمود : با اتوبوس از مشهد عازم تهران بودم.
راننده به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من( امام خمینی) چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت : اگر مىدانستم، تو را اصلاً سوار نمىکردم...
ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت ایستاد، راننده که مردى بلند و سیاهچرده بود با عجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت:
بله پنچر شد. و آنگاه به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت:
اگر مىدانستم، تو را اصلاً سوار نمىکردم، از نحسى قدم تو بود که ماشین، ما را در این وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت، یااللّه برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى.
مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد.
من هم بلند شدم که با شیخ عباس پیاده شوم اما او مانع شد، ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمىکرد که با او باشم، هرچه من پافشارى مىکردم، او نهى مىکرد،
دست آخر گفت: فلانى، راضى نیستم تو ، هم مثل من اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت مىکنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده سوار ماشین شدم ...
بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند مىکردم نگه نمىداشت،
تا اینکه یک ماشین کامیونى که بارش آجر بود برایم نگه داشت.
وقتى سوار شدم، راننده آدم خوب و خونگرمى بود، و بهگرمى پذیرایم شد و تحویلم گرفت،
خیلى زود با هم گرم شدیم قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنی است و مسیرش همدان است، از دست قضا من هم مىخواستم به همدان بروم، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب مىگشتم و در جایى نیافته بودم فقط مىدانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان مىتوانم آنها را بهدست آورم، به این خاطر مىخواستم به همدان بروم.
راننده با آنکه ارمنى بود آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام و مذهب تشیع و... برایش گفتم.
وقتى او را مشتاق و علاقهمند دیدم، بیشتر برایش خواندم، سعى مىکردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم.
تا این که به نزدیکهاى همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه مىکند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد هنوز چند لحظهاى نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشکآلود گفت:
فلانى، اینطور که تو مىگویى و من از حرفهایت برداشت کردم، پس اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم. شاهد باش، من همین الآن پیش تو مسلمان مىشوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیلهایى را که از من حرفشنوى دارند مسلمان مىکنم.
بعد هم شهدتین را گفت
از آن زمان به بعد از نسل و ذرّیّه آن مرد هرکس به دنیا بیاید مسلمان است و ثواب و حسنهاش براى مرحوم حاج شیخ عباس قمى(ره ) مىباشد.
@ranggarang
خدایا؛
مبادا روزی فرا رسد که ما
بارمان را بسته باشیم
به این قیمت که بالمان را بسته باشیم
و از یاد برده باشیم
که برای اوج و پرواز؛
بال میخواهیم نه بار
@ranggarang
دزدی به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت، اما چیزی نیافت که قابل دزدی باشد .
خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت:ای جوان!سطل را بردار و از چاه، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از راه رسید، به تو بدهم؛ مباد که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی!
دزد جوان، آبی از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند
.
روز شد . کسی در خانه احمد را زد . داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه، به جناب شیخ است.
احمد رو به دزد کرد و گفت: دینارها را بردار و برو؛ این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی.
حال دزد، دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد. گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت: تاکنون به راه خطا می رفتم .
یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم، خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بی نیاز ساخت. مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه ثواب را بیاموزم. کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زندگی از برزخ تا قیامت!
🎙#استاد_رائفی_پور
⚜انتشار این پست ثواب جاریه دارد.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سوال
⁉️ حقیقت برزخ با آن چیزی که تجربه گران مرگ از آن می گویند چقدر با هم مطابقت دارد؟
🎙 استاد محمدی شاهرودی
@ranggarang
#داستان_
🍃ادامه #داستان اصحاب فیل🍃
🌺دعا و مناجات عبدالمطلب🌺
قسمت سوم
عبدالمطلب از نزد ابرهه خارج شد و به مكه آمد، و در مكه اعلام كرد كه مردم از شهر خارج گردند و به پناه كوهها و دره هاى پشت كوهها بروند، و خود را از گزند لشگر ابرهه حفظ نمايند.
آن گاه عبدالمطلب با چند نفر از قريش، كنار كعبه آمدند و به دعا و نيايش پرداختند و از درگاه خدا خواستند كه دشمنان را از آسيب رسانى به كعبه باز دارد، عبدالمطلب در حالى كه دستش بر حلقه در خانه كعبه بود، اين اشعار را به عنوان مناجات خواند:
لا هُمَّ اءنّ العَبدَ يَمنَعُ رَحلَهُ فَامنَع حِلالَكَ لا يَغلِبُوا بِصَليبِهِم وَ مِحالِهِم عَدواً مِحالَك
جَرُّوا جَمِيعَ بِلادِهِم وَ الفِيلَ كَى يَسبوا عِيالَكَ لا هُمَّ اءنّ المَرءَ يَمنَعُ رَحلَهُ فَامنَع عِيالَكَ
وَانصُر عَلى آلِ الصَّلِيبِ وَ عابِديِهِ اليَومَ آلَكَ
يعنى: خداوندا! هر كس از خانه خود دفاع مى كند، تو خانه و اهل خانه ات را حفظ كن، هرگز مباد آن روزى كه صليب مسيحيان و قدرتشان بر نيروهاى تو چيره شود.
آنها همه نيروهاى خود و فيل را با خود آورده اند، تا ساكنان حرم تو را اسير كنند.
خدايا! تو نيز از حريم خانه و خانواده ات دفاع كن و امروز ساكنان اين خانه را از آل صليب و پرستش كننده اش يارى فرما.
سپس عبدالمطلب با جمعى از قريش به يكى از دره هاى مكه رفت و در آن جا پناه گرفت، و به يكى از فرزندانش دستور داد تا بالاى كوه ابوقُبيس برود، و ببيند چه خبر مى شود؟! او گزارش داد...
ادامه دارد...
@ranggarang
خدا را فرشته ای است که هر روز بانگ
می زند که: بزایید برای مردن، و فراهم
آورید برای نابود شدن، و بسازید برای
ویران گشتن...
[ #نهجالبلاغه | #حکمت۱۳۲ ]
@ranggarang
آیت الله سید علی قاضی :
لقمه حرام انسان را دشمن دین میکند همانطور که ٣٠ هزار حرام خوار در روز عاشورا با امام حسین علیه السلام دشمنی کردند. لقمه شبهه ناک هم انسان را شبهه افکن در دین میکند.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ایشون « یونس شاهمرادی » همون قاری هستند که در عربستان اول شدند
توضیح میدهند که چرا درصدق الله علی العظیم کلمه علی نگفتند
👈لطفاً گوش کنیم واین قدر راحت دیگران قضاوت نکنیم🛑
@ranggarang
#داستان_
🔴ناله ے شیطان از 7 عمل امت پیامبر (ص)
✍روزے پیامبر در مسجدالحرام شیطان را رنگ پریده و زار دید . #پیامبر پرسید ڪه چرا این قدر رنگ پریده و رنجور هستے ؟ شیطان گفت : چند خصلت در امت تو مرا به جان آورده است و نمے توانم این خلق و خوے را از آنها بگیرم .
1️⃣یڪے اینڪه وقتے به یڪدیگر مے رسند #سلام مے ڪنند و سلام یڪے از نام هاے خداست و هر ڪس ڪه سلام ڪند از رنج دور مے ماند و ڪسے ڪه جواب سلام را مے دهد رحمت حق شامل او مے گردد .
2️⃣دیگر اینڪه وقتے با هم ملاقات مے ڪنند با هم دست مے دهند و مصافحه مے ڪنند و داریم تا وقتے این دو نفر دستشان را از هم رها نڪرده اند #رحمت #خدا شامل آنها مے شود ڪه این باعث تضعیف شیطان مے شود.
3️⃣دیگر اینڪه وقت غذا خوردن و شروع ڪارها #بسم_الله الرحمن الرحیم مے گویند . در روایت داریم ڪسے ڪه بسم الله مے گوید خدا را در ڪار خودش شریک مے ڪند . مثلا اگر هنگام غذا خوردن بسم الله گفته بشود انرژے حاصل از این غذا در خدمت اهداف شیطانے قرار نمے گیرد .
4️⃣دیگر اینڪه وقتے سخن مے گویند ان شاءالله مے گویند و به رضاے خدا راضے مے شوند.آنها زحمتهاے من را با همین ضایع مے ڪنند .
5️⃣دیگر اینڪه من از صبح تا شب زحمت مے ڪشم تا آنها را به #گناه وادار ڪنم ولے بعد آنها #توبه مے ڪنند .
6️⃣دیگر اینڪه تا نام تو را مے شنوند #صلوات مے فرستند و من چون #ثواب صلوات را مے دانم فرار مے ڪنم زیرا طاقت آن درجات را ندارم .
اللهم صل علے محمد وال محمد وعجل فرجهم ❤️
7️⃣دیگراینڪه وقتے #اهل_بیت تو را مے بینند به آنها محبت دارند . پیامبر به حاضرین گفت ڪه هرڪس این خصلت ها را داشته باشد ، اهل بهشت است .
@ranggarang
🌷 پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) :
✍ اَلا اَدُلُّكُمْ عَلى خَيْرِ اَخْلاقِ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ؟ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ تُعْطى مَنْ حَرَمَكَ وَ تَعْـفُو عَمَّـنْ ظَلَمَكَ.
❓آيا شـما را به بهترين اخلاق دنيا و آخرت راهنمايى كنم ؟ آن است كه :
👌 با هركس كه از تو گسسته است ، بپيوندى
👌 به هركس كه تو را محروم كرده ، عطا كنى و
👌 هركس را كه به تو ستم كرده است، عفو كنی
📚 تحف العقول ، صفحه ۴۵
@ranggarang
‹🍂🧡›
پيامبر اکرم(ص):
دل مانند آهن است هنگامی که آب به آن می رسد زنگ میزند.
اصحاب پرسیدند:
با چه چیزی زنگارش را از بین ببریم؟
فرمود:
با زیاد کردن #یاد_مرگ و خواندن قرآن.
📚کنزالعمال/ج۱۵/ص۵۴۹
@ranggarang
🌹دستود العمل شیخ حسنعلی نخودکی🌹
آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی فرمود:
می خواین یه چیزی بهتون یاد بدم که قدرتش از علم کیمیا هم بالاتر باشد.
بعد از هر نماز این پنج کار را انجام بدید :
1⃣👈🏻 تسبیحات حضرت زهرا ( سلام الله علیها)
2⃣👈🏻 آیت الکرسی تا و هو العلی العظیم.
3⃣👈🏻 سه تا قل هو الله.
4⃣👈🏻 سه تا صلوات.
5⃣👈🏻 آخر آیه 2 سوره طلاق از من یتق الله و آیه 3 .👇
🌺 وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرا. 🌺 3 مرتبه
🌹شیخ حسنعلی نخودکی فرمود:
من هرچه دارم از عمل کردن به این 5 مورد بعد از هر نماز دارم.
@ranggarang
رنگارنگ 🌸
#داستان_ 💠داستان وصال عشق💠 💫قسمت یازدهم فرداى آن شب امام (عليه السلام) را در خواب ديدم وبه او گف
#داستان_
💠داستان وصال عشق💠
💫قسمت دوازدهم
من نيز چنين نمودم، از همان مسير آمديم تا به پيشقراولان سپاه اسلام برخورد نموديم وکار من به اينجا که مى بينى کشيد، وکسى از آنها نفهميد که من دختر پادشاه روم هستم. اکنون تو تنها کسى هستى که از راز من آگاهى.
سرانجام من اسير شدم ودر سهم غنيمت پيرمردى قرار گرفتم، او نامم را پرسيد. من آن را پنهان کردم، وگفتم: نرجس هستم.
او گفت: اين اسم معمولا اسم کنيزان است.
بشر بن سليمان گويد: دوباره عرض کردم: جاى بسى شگفت است که شما رومى هستيد وبه زبان عربى تکلّم مى نماييد!
فرمود: آرى! جدّم در تربيت من تلاش فراوان مى نمود تا من آداب بزرگان بياموزم، به همين خاطر زنى را که چندين زبان مى دانست برى تعليم من معيّن نمود. او هر صبح وشب نزد من مى آمد ومن از او زبان عربى مى آموختم تا اين که با ممارست فراوان به خوبى آن را آموختم.
📚غيبة طوسى، ص 204 ـ 208، فى معجزات العسکرى (عليه السلام)
بحار الانوار، ج 51، ص 6، ح 10
ادامه دارد..
@ranggarang