از خدا بترس هر چند اندک، و میانِ خود
و خدا پرده ای قرار ده هر چند نازک...
[ #نهجالبلاغه | #حکمت۲۴۲ ]
@ranggarang
🦋 شهید مصطفی صدرزاده:
💚 شیعهی مرتضیعلی(علیهالسلام)
باید با رفتارش عشقش را ثابت کند.
❌ کسیکه توی هیئت فقط سینه میزند، خیلی کار بزرگی نمیکند.
✌️💚 باید رفتار و کردارمان در زندگی و برخورد با دیگران ثابت کند که یک شیعه واقعی هستیم.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋💚 پیام شهید مدافعحرم
حجةالاسلام محمد کیهانی
در وسط میدان نبرد
با تروریستهای حرامی
☝️حتماً ببینید
🪴 #شهادت_آبانماه۹۵
🦋 شادی روح بلندش #صلوات
@ranggarang
🔷گزيده ای از وصيتنامه شهيد عالیمقام سيد مهدی یحیوی🔷
بسم رب الشهداء و الصديقين اللهم الجعلني فيزمره الشهداء
🌷خدايا ميدانم كه مرگ و زندگي به دست قادر و تواناي توست و هر چه را تو مصلحت باشد من خواهان همان هستم (رضاً برضاك) اما آرزوي من حقير اين است و از تو مي خواهم كه مرگ مرا از اين دنياي فاني با شهادت در مسيرت به انجام برساني.
🌷آري اگر قطعه قطعه شوم و دوباره زنده شوم دست از خدا و اسلام و انبياء و ائمه اطهار دست برنخواهم داشت. بگذار براي رضاي خدا در خون خود بغلطم خوني كه مرا به هدفم تنها فاصله است. بگذار اين هرچه زودتر صورت گيرد.
🌷بگذار بدانند اين دلبستگان به اين دنياي فاني اين سلاطين ظلم و جور اين ظالينها و مغضوبين اين شياطين جاني و خيانت پيشگان پست، آري بدانند كه ما شيعه علي (ع) و از تبار حسينيم و كربلاها بپا خواهيم كرد و اين سخن را با ريختن خونمان و قطعه شدن بدنمان در روز عاشوراي مان به اثبات خواهيم رساند (كل ارض كربلا و كل يوم عاشورا)
🌷و شاهد من شهداي عصرمان است، شهدايي كه براي رسيدن به لقاءالله ثانيه شماري مي كردند و هميشه براي اين تحول بزرگ و آزادي از اين زندان و اين عروج والاي معنوي آماده بودند.
🌷و از شما اي مادر و خواهر و برادر تقاضا ميكنم به اسلام و قرآن و ولايت اهميت و ارزش قائل شويد و بيش از هر چيز به فكر آنها باشيد. مبادا روح شهداء را بيازاريد كه خشم خدا شامل تان مي شود .با دوستان خدا دوست و با دشمنانش دشمن باشيد. خود جدا كننده صفت حق و باطل باشيد، نه انسانهاي بي تفاوت.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
سيد مهدی یحیوی
@ranggarang
❤️ احتمالاً تصویر این شهید بزرگوار را در فضای #مجازی زیاد دیده باشیم؛ شهیدی که هیچکس منتظرش نبود جز خدا....
🌷 #شهید_سیفالله_شیعهزاده 🌷
از شهدای بهزیستی استان مازندران
که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد
و هیچکس در جبهه نفهمید
كه او خانوادهای ندارد.
کم سخن میگفت و...
با سن کم، سختترین کار جبهه یعنی
«بیسیمچی» بودن را قبول کرده بود
سرانجام توسط منافقین اسیر شد
برگه و کدهای عملیات را
قبل از اسارت خورد
و منافقین پس از به شهادت رساندن وی، برای بهدست آوردن رمز و کدهای بیسیم،
سینه و شکمش را شکافتند!!💔
ولی چیزی نصیب آنها نشد ...!
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
🦋 صلوات
@ranggarang
🛎از #شهيدبابايى پرسيدند:
عباس جـان چه خبر؟
چه كار ميکنى؟
🍁گفت: به نگهبانى دل مشغولم
که غيرازخدا كسی وارد نشود.❤️📿
@ranggarang
21-shahid-toorajizadeh4-www.rasekhoon.net-2.mp3
10.46M
#دعای_کمیل
🎤 #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
🥀شادی روح جمیع شهدا صلوات 🥀
#شب_جمعه
لینک متن دعای کمیل⬇️
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیاد سردار عزیز
سردار شهید سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ایا به قسمت اعتقاد. دارید؟!
🎙استاد عالی
@ranggarang
#داستان_
داستان هیئت و عبدالله بسیار شنیدنیست..
اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ...
وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه،
یه هیئتی بود.
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود.
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود
عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد
که هر کی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش
باشه بیاد اعلام کنه.
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . .
حسین حسین خونه ما
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت
رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت :
آقا ؛ حسین حسین خونه ما ...
خونه ما ......💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
عبدالله اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد
گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
سرش داد زد و هلش داد ...
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی
پول هیئت رو در میاری ...
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد
هر جا میرفت قبول نمیکردن
که هی میگفت
آقا حسین حسین قراره خونه ما ...
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ...
تا روز آخر ......
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد
هیچی هم که پول نیاوردی.
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی
نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم ...
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد
میگفت حسین حسین خونه ما...💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟
مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و ...
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر
تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت
امانتی منو بهت بده ،
بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده
عبدالله خندش گرفت
دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هر کی میرسید میخندید میگفت
حسین حسین خونه ما ... خونه ما
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت
امانتی منو بده
حاج اکبر برق از سرش پرید
عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید
عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج
۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم
گریه میکرد ، میخندید
میگفت حسین حسین خونه ما
رسید به خونه شب شده بود ...
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب
❤️آره یابن الحسن خرج هیئت
اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ،
خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔
میخوام بگم حسین جان تو حواست
به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات
دلشون برات تنگه ...
هر کس خواند برای فرج امام زمان عج دعا کنه و ثوابش رو. هدیه کنه نثار اموات همه ی مومنین و مومنات 😭💔
🦋اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🦋
@ranggarang