eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.2هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 برشی بر زندگی اعضا❤️ 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 برشی بر زندگی اعضا❤️ 🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 سلام ی زن ۴۵ساله هستم خیلی وقت پیش طلاق گرفتم بعد۱۰سال ازدواج کردم بامردی که۱۷سال از خودم بزرگ تره اهل نماز روزه ۳تا بچه داره ۲تاش ازدواج کردن یکی ازدختراشم جدا شده تنها خونه خودش زندگی میکنه تازه اومده بودم یکی ازخواهرشوهرام گفت بچه هاش خیلی بداخلاق هستن خدابه دادت برسه درسته۲ساله از ازدواجم میگذره باهام خوبن اینم بگم هرکاری بخوان براشون انجام میدم انواع ترشی رب سبزی خشک هرچی بگیرم براشون میگیرم بهشون میدم هفته ای ی بار بهشون زنگ میزنم بیان خونه پدرشان ناهار هستن غذا زیاد درست میکنم اگه دیر رفتن بهشون اندازه شام میدم ببرن خونشان یکم بداخلاقی نکردم خواهروبرادرای شوهرم میان با بچه هاشون همش خنده رولبمه میگم حتما امیدشان اینجاست ناراحت نشن شوهرم مردخوبیه اجازه نمیده بچه بیارم بااینکه اصلا بچه ندارم میدونه عاشق بچه ی بچه میبینم دلم غش میره شوهرم میگه اجازه نداری خودش مواظب بچه نیاریم میگم چراازاول نگفتی میگه گفتم نشنیدی بعد دوسال ازیکی از بچه هاش شنیدم به پدرمان اجازه ازدواج دادیم بچه نیاره شوهرم بهم نگفت نصف خونش مال زن قبلش بوده فوت شده الان مال بچه هاش اینم بهم نگفت روزی اومد خواستگاری گفتم ۱۴تا سکه قبول میکنم بشرط که اخلاقت خوب باشه وگرنه مدیون منی شوهرم ازش پول نخوام هرجایی میره کاری بهش نداشته باشم مهمون داشته باشه هیچی نگم پولشم بیشترش جای قسط میده حق اعتراض ندارم اعتراض کوچکی بکنم مثلا پول توجیبی باهام قهر میکنه میگم انسانم پول توجیبی حقمه هیچی نمیخوام منم دلم میخواد برم بیرون خرج کنم میگه قسط دارم مهمان دارم نمی رسم میگه همش خونه باش به منو مهمانام برس امروز بهش گفتم کمی بهم پول میدی ازصبح قهر کرده بااینکه ضامن فامیل دورش شده دارن ازحقوقش ماهی یک میلیون نیم بر میدارن اسم نامادری بد دراومده من هروقت این بچه ها اومدن نمی دونین چکار میکنم ازلقمه دهن خودم میگیرم اونا بیان خوشحال بشن دیروز چند مین سالگرد مادرشون بود همشون با چندنفر اومدن ناهار گیرشون دادم حتی وقتی میان میگم ظرف نشورین بعدن خودم میشورم میگم عیب نداره اومدن خونه پدرشان استراحت کنن نمیدونم چکارکنم شما بگین قهر کنم برام دعا کنید منم شوهرم بفکرم باشه ان شاءالله هرچی ازخدامیخواین بهتون بده اللهی آمین 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
*🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام خدمت همه خانمهای عزیز و دوس داشتنی😘 میخواستم تجربمو در مورد قانون جذب بگم... من ازش استفاده میکنم و واقعا رد خور نداشته تا الان... اول اینکه من هر موقع چیزی احتیاج دارم میشینم یه لیست بالا بلند مینویسم از چیزایی که دوس دارم داشته باشم... ایده آل فکر میکنم و می نویسم... بدون اینکه حتی پول داشته باشم اون لحظه... فقط عمیقا باور دارم که هر چیزی رو که بنویسم محقق میشه برام ، چه کوچیک چه بزرگ باورتون نمیشه بعد از یه مدت دفترم رو که باز میکنم شروع میکنم تیک زدن😋 دومین اینکه من همسرم سه ماهه تابستون بیکار بود کلا... شغل آزاد... شرایط بدی بود واقعا... اما من مدام زیر دوش آب تکرار میکردم بهش پیشنهاد کار خوب میشه... و توی دفترمم می نوشتم صدها بار... دقیقا اخر تابستون بود که کار پشت کار تا همین امروز گیرش میاد و تونستیم کلی پس انداز کنیم اونم تو این شرایط سخت مالی و کاری...😉 برای من خرجش فقط یه دفتر بود و بس... همین الان شروع کنید و باور قلبی داشته باشید به کارتون... مثبت اندیش باشید☺️ گله و شکایت نکنید از وضع مالی... بگین همه چیز خوبه... خداروشکرکنید همیشه... مطمئن باشین نعمت به خونه ها تون سرازیر میشه😍 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🔆پيراهن يوسف و ابراهيم كجاست ؟ مرحوم شيخ صدوق ، راوندى و بعضى ديگر از بزرگان به نقل از مفضّل بن عمرو حكايت كند: روزى در خدمت حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم اجمعين نشسته بودم ، آن حضرت فرمود: آيا مى دانى پيراهن حضرت يوسف عليه السلام چه بود و كجاست ؟ عرض كردم : خير، نمى دانم ؛ شما بفرمائيد تا فرا بگيرم . امام عليه السلام فرمود: چون حضرت ابراهيم عليه السلام را خواستند داخل آتش بيندازند، جبرئيل امين عليه السلام پيراهنى از لباس هاى بهشتى برايش آورد و بر او پوشانيد و آتش در مقابلش سرد و بى اءثر شد. و در آخرين روز حياتش آن را تحويل حضرت اسحاق عليه السلام داد و او نيز پيراهن را بر حضرت يعقوب عليه السلام پوشانيد كه اندازه قامت او بود. و هنگامى كه حضرت يوسف عليه السلام به دنيا آمد، پدرش آن پيراهن را بر يوسف پوشانيد، تا آن جائى كه همان پيراهن را توسّط برادرانش براى پدر خود - كه نابينا گشته بود - فرستاد و او بينا گرديد و اين همان پيراهن بهشتى بود. عرض كردم : اكنون آن پيراهن كجاست و چه خواهد شد؟ فرمود: الا ن نزد اهلش مى باشد و در نهايت ، تقديم قائم آل محمّد صلوات اللّه عليه خواهد شد. و هنگامى كه آن حضرت ظهور نمايد، آن پيراهن را بر تن مبارك خود مى نمايد و تمام مؤ منين در شرق و غرب دنيا، هر كجا كه باشند بوى خوش ‍ آن را استشمام خواهند كرد. و او - يعنى ؛ امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف - در تمام امور وارث تمامى پيغمبران الهى مى باشد. 📚إكمال الدّين : ص 327، ح 7، الخرايج والجرايح : ج 2، ص 691، ح 6، با تفاوتى مختصر. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
*🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام فاطمه جون امیدوارم حال تو و همه دوستای مجازیم خوب باشه. من برنج و تمیز میشورم و بعد میریزم داخل اب جوش سرد شده ومیزارم24ساعت بمونه بعد میریزم داخل اسپری و هرروز اسپری میکنم ب موهام و بعد از اون میزارم داخل یخچال چون بیرون باشه بو میگیره واسه نرم شدن و رشد مو خیلی خوبه. ☘چند حبه سیر و رنده میکنم و میریزم داخل شامپوم و میزارم چند روز بمونه از وقتی استفاده میکنم اصلا ای تو سرم نمیبینم خیلیم هارو نرم میکنه اینم بگم ک من سیر و تو شامپو خمره ای میریزم. انشالا که به دردتون بخوره ،دوستتون دارم 💖 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی بازی سرنوشت 🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #بازی_سرنوشت روحیه ی متین بهتر شده بود مینشست و نگاش میکرد همین که بچه صداش در میومد مید
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 گفتم خب اره مامان چرا باید دروغ بگم؟ خب این چه شوهریه اخه خب وقتی کار نداره میره استراحت میکنه بشینه منو نگاه کنه؟ دیگه هیچی نگفت و رفت تصمیم گرفتم به متین نزدیک شم و سعیمو بکنم حالش خوب بشه میدونستم با مصرف دارو هاش فقط خواب میره بچه بازی نبود زندگیم بود که داشت میگذشت دو روز دیگه بچه م بزرگتر میشد دلش یه بابا میخواست که بتونه باهاش بازی کنه بهش مهربونی کنه میترسیدم شاید متین از اینکه بیشتر با هانیم و کمتر میتونم بهش رسیدگی کنم دلخورباشه به مادر شوهرم گفتم اگه میشه روزا یکم متین پیشت باشه تا من بیشتر پیش متین باشم میخوام حالش بهتر باشه اونم از پیشنهادم استقبال کرد دارو هاشو کمتر کردم بیشتر بیدار میموند اما فوق العاده عصبی و خشن بود اگه طعم غذا یا رنگ لباسی و دوست نداشت به هم میریخت وسایلو پرت میکرد و داد میزد یادمه یه بار سر گریه های هانی عصبانی شد پرید و گردنمو و گرفتمیخواست خفه م کنه دنیا جلوی چشمام تار شده بود هولش دادم و تونستم از دستش در برم دیگه مثل اولا از کتک زدن من ناراحت نمیشد دیگه وقتی اشکمو در میاورد گریه ش نمیگرفت بی تفاوت شده بود مادرش گفت ثریا جون یه چیزی میخوام بگم نگو نه گفتم جانم گفت بذار چند وقت متین و ببریم بیمارستان روانی از شنیدن این حرف دهنم باز موند گفتم نه چرا این حرفو زدین گفت متین خطر ناکه میترسم عزیزم یه بلایی سرخودت یا بچه بیاره نه خب خانوم جان من دارم تلاشمو میکنم بهتر بشه بهتر نمیشه عزیزم من مادرشم من میدونم متین تا دوسال قبل از اینکه بیایم خواستگاریت اکثرا تو بیمارستان روانی و توانبخش بوده نه که فکر کنی واسه اینکه خودمون از دستش راحت بشیم اومدیم خواستگاریتا نه به خدا دوسال بود تقریبا خوب شده بود ولی الان دارم با چشمام میبینم روز به روز داره بدتر میشه هیچ امیدی بهش نیست 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
*🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 نرگس جون میگه ما حواسمان نبود ! آدم هایی که با نشاط و قوی به نظر می رسند و شکایتی نمی کنند ، از همه ی ما ، خسته تر و بی پناه ترند ! آدم هایی که بی توقع و افراطی ، محبت می کنند و هوایِ دیگران را دارند ، بیشتر از بقیه ، محتاجِ حمایت و محبت اند ! آدم هایی که در کمالِ انسانیت و عشق ، گوشِ شنوایِ دردهایِ دیگرانند ، بیشتر از همه ، دردهایِ نا گفته دارند ، و آدم هایی که محکم اند و همه مان تصور می کنیم "به هیچ کس نیازی ندارند" ، از همه ی ما تنها ترند ... کاش دنیا کمی عادلانه بود ! اینجا هرچه آبرودار تر و با گذشت تر باشی ، محروم تر و بی پناه تری ... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
*🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 سلام فاطمه جونم. ❤️ خداقوت. بارومانهای قشنگتون روزمون رو بااشتیاق شروع میکنیم وگویی واسه خودمون اون اتفاقای قشنگ و بالا وپایین داره تکرار میشه😍. اماتوروخدا یکم نقطه چینهای متن پارتهارو واضحتر بیان کنین🤔🤗. واسمون ۲۰سوالی شده پیداکردن گزینه مناسب واسه نقطه چینها😂😂 حالا دو حرف اولش رو بنویسین بقیه ا ش بعهده ما😂 بازم خسته نباشین فداتون😘 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
*🍃🍃🍃🍃🌸🍃 انسان‌هایی که زیبا فکر میکنند. با دیگران با محبت رفتار می کنند ... شکرگزار هستند ... خودشان را دوست دارند ... به زندگی لبخند می زنند ... و بخشنده هستند ... انسانهایی‌که حتی در بدترین شرایط ‌ و رویدادها، سعی میکنند جنبه مثبت قضایا را پیدا کنند و ببینند ... انسانهایی که با جنس زندگی و عشق هماهنگ هستند ،و همیشه ،در هر مکانی بذر امید و شادی می پاشند ... اینگونه افراد مغناطیس عشق هستند و مغناطیس عشق ، جاذبه‌ای قوی ‌دارد .. و هر چیز زیبایی را به سمت خودشان جذب می کند 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
12.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂🌸🍂🌸🍂🌸 🎥 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ازدواج بهشتی | روایت جالب و شنیدنی تجربه‌گر از نحوه تشکیل خانواده در برزخ ✾ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🌷 🌷 ❌❌ امنیت اتفاقی نبوده و نیست! !!! 🌷در روزهای اول جنگ تحمیلی در شهر «کرند غرب» سر جاده می‌ایستادیم تا به رزمنده‌ها کمک کنیم. در یکی از این روزها دیدیم مرد میانسالی به ما نزدیک می‌شود. از دور چیزی شبیه به چوب در آغوشش بود. تشنه و گرشنه و خاک‌آلود بود. از یکی از روستاهای قصرشیرین می‌آمد. اما چیزی که در آغوشش بود نه چوب، بلکه جنازه دخترش بود که ۹ یا ۱۰ ساله می‌آمد. پیشانی دخترش سوراخ بود. تا پرسیدیم: کجا می‌روی؟ گفت: قبرستان کجاست؟ می‌خواهم دخترم را دفن کنم. 🌷وضعیت روحی و جسمی مناسبی نداشت و به نوعی عصبانی به نظر می‌رسید. نمی‌شد از او سئوالی کرد. بعد از دفن دخترش و پذیرایی به خودم جرأت کردم و پرسیدم: چه اتفاقی افتاده است؟ گفت: این دخترم است. خودم کشته‌ام. نیروهای عراقی وقتی وارد روستایمان شدند مرا به درختی بستند و ۱۱ نفرشان در مقابل چشمانم به دخترم تجاوز کردند. هرچقدر التماس کردم توجه نکردند. به یکی از فرماندهان عراقی گفتم: یک اسلحه به من بدهید. خندیدند و پرسیدند: اسلحه برای چه؟ خیلی التماس کردم..... 🌷فرمانده عراقی گفت:‌ یک اسلحه به او بدهید. نمی‌دانستند چه کار می‌خواهم بکنم. درحالی‌که چند نفرشان مواظب بودند تا به طرفشان شلیک نکنم پیشانی دخترم را نشانه گرفتم و او را کشتم. با خودم گفتم اگر دخترم زنده بماند با این وضعیت چه آینده‌ای در انتظارش خواهد بود؟! ....شب آن روز از شدت ناراحتی خوابم نبرد. از فردا هر کسی از نیروهای سپاه و ارتش را می‌دیدم التماس می‌کردم یک اسلحه بدهند تا جلوی دشمن بایستیم. گفتند نداریم و واقعاً هم نداشتند. راوی: آزاده سرافراز سیدحسن خاموشی (وی پس از چند ماه حضور در جبهه به اسارت دشمن درآمد و بعد از ۱۰ سال اسارت روز سوم شهریورماه ۶۹ به میهن اسلامی بازگشت. ایشان همان اسیری هست که در تلاش برای یافتن چهار لغت انگلیسی از یک دیکشنری، ۹۰ ضربه کابل مأموران بعثی عراق را تحمل کرده و قد خمیده‌اش حکایت همان ۹۰ ضربه کابل است.) ❌❌ آری امنیت اتفاقی نبوده و نیست! 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c