رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #رسوایی تخت تکانی خورد، تنش را بالا کشید و با یک حرکت بازوان پر و پیمانش را دور تنم پیچی
🍃🍃🍃🌸🍃
#رسوایی
از روی پله به پا خاست و پایین رفت. شیر آب را باز کرد و دستانش را شست . در
همان حال نیز به سویم چرخید .
-گوشی و کلید و برداشتی؟
شانه ای بالا انداختم .
-نه کجا بود؟
قامتش را راست کرد و دست به کمر نگاهم کرد .
-بهار !
دستم را روی دستگیره گذاشتم و به داخل فشار دادم .
دیگر شده بود نور علی نور... از پله ها بالا آمد و در را به داخل هل داد .
درب ضد سرقی که باز کردنش آدمی کاربلد می طلبید.
سر تکان داد و پوفی کرد .
-چی بگم بهت آخه !
لبم را زیر دندانم فشردم. چیزی برای گفتن نداشتم .
-راه بیوفت .
پشت سرش روانه شدم. سرزنش کردن خودم تمامی نداشت باز هم دست و پایم در هم
گره خورده بود .
تا به حال به خانه ی عمویش نرفته بودم و برای بار اول استرس نیز در حرکاتم پیدا
بود خوب بود که گوشی در خانه مانده بود، از صبح مریم بارها پیام داده بود و الفاظ
سخیفش اخم های عمران را در هم کشانده بود و حالا در آن جمع نباید مریم و
کارهایش دچار آزارم می شد .
گمان می کردم باز هم به همان روستا می رویم اما عمران با همان تن صدایی که
خشم درونش بود، گفت که امسال در مسجد روستا یه عده دیگر نذری می دهند و آقا
بهروز نیز تصمیم گرفته بعد از سال ها در خانه ی خودش نذرش را ادا کند .
ورودم به خانه با بدترین استقبال مادرشوهر گرام شروع شد . صدایش را روی سرش
انداخت که چرا مرا دعوت کرده بودند .
به صراحت گرمی گونه هایم از شرم و عصبانیت را احساس می کردم. با حالی خراب
توسط کبری خانم که با روی گشاده به استقبالم آمد و جاری اش را به سکوت دعوت
کرد، به طرف مبل دو نفره رفتم و کنار زنی سن و سال دار که تسبیح در دست داشت،
نشستم. معذب و با خجالت سر در گریبان بردم و بغض جوانه زده در بیخ گلویم را
کنترل کردم .
هر چه آب دهانم را قورت می دادم، گلویم تر نمی شد، لب و دهانم خشک شده بود و
تمام وجودم فریاد طلب می کرد .
عمران در حیاط شلوغ خانه ی عمویش مانده بود و من در میان مهمان هایی که هیچ
کدامشان را نمی شناختم، تک و تنها نشسته بودم. با صدای آشنایی سر بلند کردم .
فهیمه خانم بود با شوق به سویم آمد .
-بهار جان آمدی بالاخره! منتظر دیدارت بودم .
خندان و پر شور در آغوشم گرفت. زنان جمع از پچ پچ هایشان دست کشیدند و
نگاهمان کردند .
دست روی کمرم گذاشت و به جلو روانه کرد .
-تنها نشین اینجا عزیزم، بیا ببرمت پیش عروسم .
به نظرم آمد عروسم را غلیظ و با خط و نشان گفت. وارد اولین اتاق خانه شدیم .
خانه ی آقا بهروز بر خلاف تصورم تجملاتی نبود. خانه ی دویست متری که تنها یک
طبقه بود و راهروی اتاق ها مقابل در ورودی، در انتهای سالن قرار داشت و آ شپزخانه
ی بزرگی نیز در سمت راست در ورودی بود .
به در اتاق زد و وارد شد .
مهسا روی تخت نشسته بود که با دیدنم، لپ تاپ را کنار گذاشت و به پا خواست .
-سلام عزیزم خوش اومدی .
در کنار او بودن بهتر از ماندن میان نگاه های سنگین زنانی بود که رفتار تلخ و زننده
ی توران خانم را در جمع به عینه دیده بودند .
چند تقه ای به در خورد و کبری خانم با سینی چای وارد شد .
-بهار جان اونور چاییت موند رو میز دخترم، برات یه تازه دمشو آوردم .
از جا بلند شدم و سینی را از دستش گرفتم
ادامه دارد...
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#پیشنهاد_اعضا 👌✅
#حرف_حساب👌👌
سلام فاطمه بانوی نازنین
عید میلاد مولا علی (ع)را به شما وخانواده محترمتون تبریک میگم
امروز یکی از خانمها پیام گذاشته بود، که چالش بعد از خیا😡نت،
بعدش چی میشه یا باید بمونی، بسوزی وبسازی یا باید ازاون زندگی بری که اونم مشکلات خودشو داره،
میخوام بگم این چه چالش بدیه، اول اینکه قبح عمل از بین میره، وانگار یه روال عادیه، که هرکسی بیاد بگه چکار کرده😳
وگذشته از این، همه اساتید وروانشناسا وعلما دارن میگن حرف منفی، فکر منفی نکنید،توی این کانال نزدیک چهل هزار نفر هرروز دارن این مطالب رو میخونن، به اندازه کافی حرف بیماری ومشکلات هست،که البته برای راهنمایی وهمفکری هستش، از شما خواهش میکنم اینجور چالشها رو نذارید
به جاش چالش اینو بزارید که قشنگترین خاطره زندگیتون چی بود، کی از ته دل خندیدید، از موفقیتهاتون بگید،از تجربه کتابهایی که خوندید ودرسهایی که ازش گرفتید، همه برای هم آرامش، خیر وشادی وسلامتی طلب کنیم ودر این راه تلاش کنیم🙏❤️🌺
از فاطمه بانوی عزیز هم که میدونم، بسیار بانوی باسواد وآگاهی هست، خواهش میکنم اگه پیامهایی در رابطه با چالش خواهر عزیزمون فرستادن توی گروه نزارن🙏❤️❤️❤️
بسیار ممنونم فاطمه جان که پیام منو خوندید وتوی گروه گذاشتید😘
#ادمین:
دوستان ی چالش بزاریم به عنوان
#موفقیتهای_زندگی
#تجربهای_خوب_زندگی
ارسال کنید با دوستان به اشتراک بزاریم.
ممنون از محبت همه اعضای مهربون ❤️
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیه ۵۶ و ۵٧ سوره مبارکه نساء.
🔎 جستجوی سوره: #نساء
#مصحففارسی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تلاوت دلنشین آیه ۵٨ سوره مبارکه عنکبوت.
🔎 جستجوی قاری: #عبدالرحمنمسعد
#مصحفعربی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #داستان_زندگی_واقعی #ایلای نه اینکه بترسم میدونستم که از آشناها نیست نزدیک در رفتم و پ
🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_زندگی_واقعی
#ایلای
لحظهای برای این حالتش خیلی خوشحال شدم
از اینکه برای خوردن یک آش اینجوری ذوق کرده بود لذت بردم
البته میدونم اگه اون قرصا رو نخورده بود الان حالش به قدری بد بود که منم نمیشناخت
قاشقی آوردم و مشغول خوردن شدیم
بیشتر از ۳ قاشق نتونست بخوره
____چه طعم خوشمزهای داشت دستپخت گیلناز خانم
چه اسم قشنگیم داره گیلناز
__اسم تو که قشنگتره ایل آی
__فکر کنم اسمش گیلانی باشه درسته
__آره دیگه مشخصه
__نازشو میدونم یعنی چی ولی گیل به چه معناست
__منم نمیدونم ولی خانم خوبی بود
باید زنگ بزنم کیمیا ازش تشکر کنم
___اونا از کجا فهمیدن
___حتماً فاطمه یا مهدی بهشون گفته اونام دیدنی این اطراف آشنا دارند زنگ زدن سپردن هوای ما رو داشته باشن
ایلای....
نگاه زیباشو به چشمام دوخت
____اینجا مناظر خیلی قشنگی داره یکم که حالت خوب بشه میریم با هم میگردیم
با ناراحتی گفت به نظرت حالم خوب میشه؟؟
_چرا نشه این همه آدم ترک کردن تو هم یکیشون
میدونم سخته ولی به خاطر من و بچهها باید این کارو بکنی
بغض کرد و گفت
_خیلی روزای سختی بود .....خیلی سخت بود
اون نامرد منو مثل یه گوسفند که بخوان قربونی کنن به زمین زد
و با پاهاش دست و پامو قفل کردن
بهم مواد میزدن هرچی جیغ کشیدم صدام بیرون نمیاومد
اون سعید آشغال دستای کثیفشو روی دهنم گذاشته بود
و اون تن سنگینشو روی دستا و پاهام قفل کرده بود
هرچی دعا کردم هرچی خدا رو صدا زدم هیشکی به دادم نرسید
همیشه تو اون اتاق تنها بودم
شب و روز و شنبه و یکشنبه هیچی نمیدونستم هیچی
الای به پهنای صورت اشک میریخت و اینا رو برام تعریف میکرد
گاهی به یک نقطه خیره میشد و تو فکر عمیقی میرفت
کاش ساسان زنده بود تا خودم استخوانهای گردنشو خرد میکردم تا از این عصبانیت درونیم کمی کم بشه
____به موقعش حساب همشون رو میرسیم الان فقط به فکر خودت باش
شکر خدا عفونتت کنترل شده دو هفته دیگه داروهاتو ادامه بدی کاملاً خوب میشی
دستتم باید دوباره عکس بگیری ولی الان چون جوش خورده اولویت ما نیست
الای تو باید ترک کنی من کنارتم
کیمیا یکی از دوستاش که تو موسسه کمپ اعتیاده فردا میفرسته اینجا
اون که برسه ترکتو شروع میکنه
بهم قول بده کم نیاری بهم قول بده زودتر حالت خوب بشه قول بده زودتر برگردیم پیش بچههامون....
🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
همسرانه
♦️خانواده وهمسرتان آدمهای معمولیاند كه جایزالخطا هستند
بابت اشتباهات مچگیری نكنید وهمسرتان راقاضی نكنید
با این کارهمسرتان بین شما و خانوادهاش قرار میگیرد و خوشایند نیست
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
1_1228202700.mp3
16.08M
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
🎧 #صلوات_ضراب_اصفهانی
مرحوم سیدبنطاووس(رحمةاللهعلیه) میگوید:
اگر از هر عملی، در #عصر #جمعه غافل شدی...
از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی غافل نشو!
چرا که در این دعا سری است که خدا ما را از آن
آگاه کرده است.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #تقاضای_همفکری ❓ 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
سلام عزیزم خوبیدانشالاببخشید سوالی داشتم اگر کسی اطلاع داره راهنماییم کنه درمورد ارث مادرواقعا سهم دختر و پسر فرق ندارد ویکی هم اینکه از مادرم باغی در روستایی خوش واب و هوا اطراف تهران بجا مانده سال نود به دلیل بدهی دوازده میلیونی که به خواهرم داشتم واوهم منوتحت فشارگذاشت ناچار شدم به خواهرم وکالت بدم اصلافکرنمیکردم خواهرم اینقدرمال پرست وبدجنس باشه حالا که قیمت باغ سربه عرش زده میگه اون زمان ده تومان ارزش سهمت بوده تازه دومیلیون دیگه بهش باید بدم الان اون باغ معادل سهم دختر دویست و پنجاه میلیون قیمت داره وکالت من برای این بود که معادل قرضش روبگیره اینم بگم خواهرم وضعش خیلی خوبه کارمند هم بوده دوتا خونه ودوتا ماشین وکلی زمین وطلا هم داره وبرعکس من با شوهرکارگر درحدبخورونمیر ومستاجری وبیماری اصلا رحم نداره یکبارهم بهش که گفتم دعوا راه انداخت الان چون باید سند بصورت تک برگ معامله بشه یه خواهرویه برادرم اقدام کردن من میخوام سندکه بنامم میادبهش ندم ومعادل قرضم باتوجه به زمانی که گذشته حساب کنم و مابقی پولم رو بگیرم میخوام بدونم میشه ازنظرقانونی درسته یا نه ممنونم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🌸🍃
▪️عزیز زهرا بقیة الله
کجایی آقا!؟
خدا میدونه که دلا خونه
تو که بیایی غمی تو دلا نمی مونه
بحق_الرقیه_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
13.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
💚♥️بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار مهممممممممممممم♥️💚
باسلام و عرض ادب واحترام.
از محضر دوستان و محبین اهلبیت علیهم السلام تقاضای عاجزانه و ملتمسانه میشود که چند مرتبه این کلیپ را ببینید و برای هرکس که میشناسید از قوم و خویش و دوست آشنا گرفته تا افرادی که به هر جهتی نام اونها را در دفترچه تلفنتان دارید ارسال کنید و همین متن را هم کپی کرده و بفرستید.
ان شاء الله امید است فردای ظهور شرمنده امام زمان علیه السلام نشویم
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸