❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام علی آل یاسین😔 سلام مولای غریبمان 😔 #زیارت_آل_یاسین_صوتی_با_صدای_دلنشین_علی_فانی التماس دعا از همه خواهران و برادرانم🙏 #آل_یاسین #امام_زمان #مهدی #یاس 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c

بوی عطرم بوی تو 🍃🌸

از آدم های تنها "دوستت دارم" زیاد می شنوید ! اما عشق در قلبِ کسانی ست که لابلای شلوغی ها تنها شما را می بینند ... شما را می شنوند ... مونا_محمدی 🍃🍃🌸🍃

🥇علاقه‌ شدید به امام زمان(عج)🥇 🌷#شهید_احمدی_روشن علاقه‌ی شدید به امام زمان(عج) داشت. علاقه فوق‌العاده زیاد. ما مشکلمان این است که فکر می‌کنیم امام زمان قراره ده سال، بیست سال، پنجاه سال دیگر بیاید. انگار هنوز باور نکردیم امام زمان‌مان را... اما مصطفی این طور نبود، این عشق شدیدش به #امام_زمان باعث می‌شد که با انگیزه و فشرده کار کند و سختی‌ها را تحمل کند. دعای فرج را هم خیلی دوست داشت... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c

🍃🍃🍃🌸🍃 #تجربه_اعضا ❤️ سلام عزیزم بازم از تجربیاتم میخوام دراختیار دوستان بزارم😂😘😘 خانومی که میخواین پسرتون ختنه کنید🥰 دوقلوهای من هردو باهم تو دوماهگی تو بیمارستان با حلقه ختنه شدند باور کنید با اولین ادرارشون یه کوچولو گریه کردن و تمام خیلی راحت بود مراقبت خاصی هم نداشت فقط پمادی که خود دکتر داد استفاده کردم به خود خدا بسپارید و آسوده خاطر باشید کاری که من از روز اول بارداری انجام دادم و معجزه دیدم از خدا چون دست خالی بودیم و از دوقلو بودن بچه ها شکه شدیم ولی هم من هم همسرم سپردیم بخدا و نتیجه دیدیم درپناه خدا باشید ممنون از این کانال خوبتون😘😘😘 🍃🍃🌸 #تجربه #مشاوره #همسرداری آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸

خوردن پنیر به خواب بهتر کمک می کند؟🧀 ◽️یک مطالعه جدید نشان می‌دهد افرادی که پنیر می‌خورند، نسبت به افرادی که لبنیات مصرف نمی‌کنند، احتمال کمتری دارد که به آپنه خواب مبتلا شوند. ◽️به گزارش نیویورک‌پست، آپنه خواب یک اختلال خواب رایج است که باعث می‌شود تنفس حین خواب متوقف و دوباره شروع شود. ◽️این قطع‌‌ووصل‌های ناگهانی و مکرر تنفس به مختل شدن چرخه‌ خواب و احتمالا بروز مشکلات مختلف برای سلامتی مانند بیماری‌های قلبی‌عروقی، اختلالات متابولیک و زوال شناختی منجر می‌شود. #دانستنی 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c

🍃🍃🍃🍃🌸🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🌸🍃

🍃🍃🌸🍃 #رسوایی زندگی من،زن من،همه چیز من به خودم ربط داره،صد بار گفتم بازم میگم دختر محمود خان حالا زن منه، اونجور که باید تقاص گناه پدرشو داد بقیش دیگه به هیچ احدالناسی ربط نداره. انگار زیادی فریاد زده بود که حالا صدایش این گونه گرفته بود. عماد به شانه اش کوبید. -چیشد قرار بود اون وا بده تو وا دادی بدبخت!داره خرت می کنه برادراش یادت رفت؟ بدبختیامون چی؟اینی که از دیشب در به در این خونه و اون خونه می آیی چی عمران؟ اونام با دوتا قر و غمزه یادت رفت؟ بابا دختره غربتی تا دیروز ول بغله ... ادامه ی نطق گویی اش با مشت عمران در دهانش ماسید. -خفه شو، گل بگیر در اون گ..وه دونی رو عماد. توران خانم گریان عمران را به عقب روانه کرد.کنار در مانده بودم و گامی به سویشان نرفته بودم . عماد با ضربه ای که خورد به پشت افتاده بود . نگاه زهر دارش را روی صورتم چرخاند. ترس و وحشت از نگاهش تنها حسی بود که از او در ذهنم ماند . -دست این دختره رو بگیر از این خونه برو بیرون تو دیگه پسر من نیستی ! قهقهه ی جنون وار عمران در خانه پیچید. حرف های مادرش را به سخره گرفته بود. -چی میگی مامان، مگه تا الان پسرت بودم؟توران خانم چهره در هم کشید . -چیکار نکردم برات؟ هان؟ عمران با همان لبخند سری با تاسف تکان داد . -نه اتفاقا خیلی کارا کردی ! مثلاً کدوم مادری واسطه میگیره برا پسرش خونه مجردی بگیرن تا دور و برش نباشه؟ بی قرار و طوفانی زبان روی دندان هایش کشید . توران خانم اشک هایش را پاک کرد . -این حرفا رو جلوی این دختره داری میگی که چی بشه؟ من مادرتم هر کاری کردم بخاطر خودتون بود. عمران نوچی کرد. رفتارهایش بی شباهت به آدم های دیوانه نبود، چشمانش به خون نشسته بودند و با نگاهی پر از کینه به مادرش چشم دوخته بود. - د نه د، بخاطر خودت بود. حالام بخاطر خودتم که شده از زندگی من بکش بیرون، این دختر زن منه، زن منم میمونه . توران خانم ناباور عمران را نگاه می کرد . عماد با یک حرکت غافل گیرانه از جا جهید یقه ی عمران را گرفت . -داری زر میزنی، قرارمون این نبود، تو گفتی دختر محمود و ... با ورود علی آن هم با توپ پر، صدای عماد در گلو خفه شد و این بار پسر بزرگ پرویز خان بنای داد و بیداد گذاشت بسه تمومش کنید دیگه شورشو در آوردید، صداتون ده تا کوچه اونورتر و برداشته . گفت و همزمان دست دور شانه ی عماد انداخت و با یک حرکت او از را عمران جدا کرد. عمرانی که حتی برای کنار زدن عماد، دستش را بالا نیاورده بود . خشمگین میان دو برادرش ایستاد و مادرش را مخاطب قرار داد . -نمیخوای این کینه رو تمومش کنی حاج خانم؟ پسرات نابود شدن بسه . تقاص پدر رو بچش پس نمیده، عمران عاقل شده تو چرا نمی خوای اینو قبول کنی؟ تا کی می خوای این نفرت و کشش بدی؟ به عمران و عماد اشاره زد . -نگاه کن بچه هات افتادن به جون هم، می خوای یکیشون قاتل بشه؟ توران خانم دستی در هوا تکان داد و با گریه گفت: من فقط می خوام بچه ها ی محمود هم مثل بچه های من سختی و فلاکت بکشن تا بفهمن من پنج سال تموم سوختن بچه هامو دیدم و جیکم در نیومد . های های گریه اش به هوا رفت اما علی دست بردار نبود. تن صدایش را پایین آورد . -این دختره به حد کافی داره سختی می کشه مامان، پسری که تو نتونستی تحمل کنی رو بهار داره باهاش زندگی می کنه، انصاف داشته باش این نیمچه زندگی رو هم واسه این دوتا تلخ نکن . زبان گزنده ی آن زن ساکت نمی ماند . -چه تلخی ای؟! انقدر شیرین هست براشون که بخاطرش پسرم سرم داد می کشه،پسری که بیست و شش سال براش زحمت کشیدم . عمران سری بالا انداخت . -بیست سال، شیش سال بقیشو خودم تو خونه مجردی و اینور اونور سگ دو زدم . علی با تشر او را مخاطب قرار داد . -تو هم وسط دعوا نرخ تعیین نکن. احترامم که سرت نمی شه ! همیشه در برابر علی سکوت می کرد، یک نوع خودداری که حرمت برادر بزرگش را نمی شکست . عماد با کلافگی، علی را کنار زد و به طرف آشپز خانه رفت . -جمع کنید بابا چتونه شماها، ببینم علی فکر کنم مزش زیر دندون تو هم رفته ها نکنه توام عین عمران با یه بار خرابش شدی؟ از دختر محمود خان بعید نیست دو تا دوتا حال بده ! نفسم از حرف ها و تهمت های ناروایش تنگ شده بود. آن که علی چگونه قبل از عمران خودش را به عماد رساند را ندیدم، انگار کارساز نبود چرا که عمران جنون وار به جان برادرش افتاده بود و او را زیر مشت و لگد می کوبید. علی و توران خانم از پس آن دیوانه بر نمی آمدند، در خانه نیمه باز بود و صحنه ی مقابلم آن قدر بهت آور بود که از ترس گامی عقب گذاشتم و از خانه بیرون زدم . عمران به سیم آخر زده بود و فریادهایش ترسناک تر و دردناک تر از مشت های محکمش بود ادامه دارد.. 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸

🍃🍃🍃🌸🍃 #ارسالی_اعضا ❤️ سلام،امیدوارم روزگار همگی به شادی و سلامت بگذره خانمی که گفتن موهای دخترشون شپش داره این که میگم دستور بوعلی سینا هست،اسپند را با آب بجوشونید،بعد صافش کنید پسرش را چند بار بشورید،سس مایونز را مثل رنگ مو به کل موها و پوست سر بزنیدبایه پلاستیک یا کلاه رنگ سرش را بپوشانید بعد چند ساعت بشورید،با شانه چوبی موهاش را شونه کنید،مینونید بین دنده های شونه نخ را چند دور بپیچید که بهتر نتیجه بگیرید کل ملافه ها را با اب داغ بشورید،اتاقش را هم سمپاشی کنید و چند روز درش را ببندید کسی داخلش نره آن شاالله که موثر باشه 🍃🍃🌸 #تجربه #مشاوره #همسرداری آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸