🍃🍃🍃🍃🌸🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🌸🍃

🍃🍃🍃🌸🍃 #رسوایی کاملاً به اوج کلافگی اش رسیده بود که با نیم نگاهش حساب کار دستم آمد مگه این چند روز کم زنگ زده؟ امروز صبحم روش هق هق های ریزم هنوز پا برجا بود، میان مردابی افتاده بودم که حتی اگر دست و پاهم نمیزدم باز مرا درونش می کشید . دیوارهای این خانه و دیدن آدم هایی که هر کدام نمکی روی زخمم ریخته بودند، جان به سرم کرده بود . - از این جا بریم . گوشی درب و داغان شده اش را در جیبش فرو برد. سعی می کرد روشنش کند اما محال بود . -بپوش میریم . کف دستم را بی ملایمت روی صورتم کشیدم. ندایی درونم فریاد می کشید و کوتاه آمدن عمران را بر سرم می کوبید . دیگر حتی خودم را هم نمی شناختم، کوتاه آمدن عمران برایم قابل هضم نبود . او رفت و کمی بعد نیز من به طبقه ی پایین رفتم. آقا بهروز مشغول صحبت کردن با تلفن بود. توران خانم با دیدن عمران، رو گرفت و به تلویزیون چشم دوخت . سمیرا استکان چای را روی میز جلوی دست توران خانم گذاشت و صدایش را بلند کرد . -بهارجان صبر کن منم میام ماهانی که چهار دست و پا زیر مبل سلطنتی رفته بود را بیرون کشید و در آغوشم گذاشت . بی فوت وقت از پله ها بالا دوید. آشکار بود بعد حمایتش از من، توران خانم روی خوش به او نشان نداده بود. عمران با اشاره ی عمویش بیرون رفت. ماهان را در آغوشم چرخاندم. انگار دستان کوچکش عادتش شده بود، موهای کسی که در آغوشش بود را از ریشه بیرون می کشید . در حال کلنجار رفتن با او بودم . با پایین آمدن سمیرا از طبقه ی بالا، توران خانم از جا برخاست و رو در روی من و سمیرایی که نفس نفس می زد، ایستاد . تلخ و پر حرف هر دویمان را از نظر گذراند و بدون کلامی از کنارمان گذشت . یقین داشتم که حرفی زیر زبانش بود اما نگفت و سکوت را ترجیح داد . سمیرا سرهمی ماهان را بر تنش کرد. چند تار موی بلند در پیچ و تاب انگشتانش مانده بود . -مامانی موهای زن عمو رو کشیدی؟ ماهان کودکانه دست و پایش را بالا برده بود و بی قراری می کرد . ساک کوچکشان را در دست گرفتم. سمیرا سری در آشپزخانه چرخاند و به رسم ادب از توران خانم خداحافظی کرد اما من پا روی خط قرمزهایم گذاشتم هر چه می کردم فراموشم نمی شد این زن پسرانش را برای رسوایی من جلو انداخته بود . روی ایوان منتظر سمیرا ماندم . عمران صندوق عقب ماشینش را بست و در جواب حرف آقا بهروز که نشنیده بودم، گفت: نمیدن عمو، نمیدن دیگه حالا تو می خوای برو ولی من خودم و کوچیک نمیکنم. اون عماد پفیوزم اگه دور و برم ببینم بدتر از اینا سرش میارم بگو نیاد حالا حالا ها دورو بر من نیاد ! آقا بهروز دست بر شانه اش کوبید . -باشه نمی خواد جوش بیاری فعلاً که بیمارستان موندگاره تا بعدش ببینیم خدا چی می خواد . عمران در سمت راننده را باز کرد . -بعدش هم اگه دور و بر من بیاد میفرستمش قبرستون. شوخی نگیر عمو اعصاب ندارم . آقا بهروز خوب صبوری می کرد، چه گناهی کرده بود که باید یتیمان برادرش را سر و سامان می داد؟ آن هم دو پسر کله خراب که یکی از آن یکی بدتر بود . سمیرا با چهره ای در هم بیرون آمد و با دیدن نگاه سوالی ام زبان گشود . -با این که جواب نداد اما وظیفم بود باهاش خداحافظی کنم... شانه ای بالا انداختم و چسبیده به او تا نزدیکی ماشین رفتیم. تمام ترسم از آمدن الگا بود ادامه دارد.... •🌸🌱• #تجربه #مشاوره #همسرداری آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 ♥️ @Roza113 ♥️ 💞🍃 @daregooshihayema 💞**

⭕️ برکت را اینگونه به خانه بیاور... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c

🍁 ترجمه دلنشین آیه ١٠۴ سوره مبارکه نساء. 🔎 جستجوی سوره: #نساء #مصحف‌فارسی 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c

📖 تلاوت دلنشین آیات ٧ و ٨ سوره مبارکه روم. 🔎 جستجوی قاری: #احمد_خضر #مصحف‌عربی 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c

🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... #فصل_۲ 🍃🌸🍃

❌😔تمام اتفاقات بد از قبیل ، جدایی ها ، خیانت ها و حتی در..گیری ها از همین عدم کنترل خشم اتفاق میوفته.   🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c

🍃🍃🍃🌸🍃 #تقاضای_همفکری ❓ سلام فاطمه خانم این بار به خانومی خودتون پیامم رو بزارید تا راهنمایی کنن من الان دو ماهه زایمان طبیعی کرده ام زایمانم خیلی سخت بود و یه ماه قبل از زایمانم نوره گذاشتم به همه جای بدنم با عرض پوزش م ق ع د هم گذاشتم دو سه روز بعدش دیدم دو تا گوشت اضافه اندازه دکمه شدند یعنی اون حالت اسفنجی اش از دو جا باد کرده خلاصه که درست نشد زایمان کردم بدتر شد یبوست هم شدم که وخیم تر شد الان هر کاری میکنم درست نمیشه خیییلی آنتی بیوتیک ،شیاف و ... خوردم ولی فایده نداشت خاهشن اگه راهکار اساسی میدونید بگید که انجام بدم بره دعاتون میکنم و فک میکنم شقاق هست یا نه نمیدونم؟؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ #همفکری #حرف_دل #تقاضای_همفکری آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید 🍃🍃🌸 #تجربه #مشاوره #همسرداری آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸