#نظر_اعضا 🌱🌸 سلام وقتتون بخیر برای اون خانوم با این همه خوبی هیچ راهنمایی ندارم به قول خودت با همین فرمون برو جلو بخدا که هر کی نون وآب دل خودشا میخوره ی روز وقتی نباشن ودور از جونشون ،از خودت خوشحالی ووجدانت راحته ما ی داماد داریم جدای مادر خودم که پور نداریم اونقدری به پدرش رسیدگی کرد که تو مرگش ی قطره اشکم نریخت وکاش بودی ومیدیدی که همه چطور از خوبی خواهرم ودامادمون حرف میزدن ودر آخر خواهر شوهرای خواهرم به ما گفتن پدرمون گفته که پسرم با وجود این زن خوشبخت وعاقبت بخیر شده ببین خوبی را پسره میکنه ولی انگ خوبیش به خواهر من خورد یا حق خوب بمونی💋 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 باسلام خانمی که بچگی دچار گناه شدید : اولا شما جواب خودتون دادید یعنی باتوبه متوجه کار اشتباهتون شدید اینا ناراحتیها که دارید بخاطر این که گناه براتون امر عادی نبوده پس خدا هم شمارو بخشیده . حالا شما به این فکر کن یک پشتیبان محکم دارید خدای که در هیچ حالی بنده هاشو رها نکرده پس این موضوع رو فقط برا یک تجربه روش فکر کن وذهنتو از حواشیش خالی کن. پیش یک دکتر قابل اعتماد برو وازش بخواه معاینت کن راهنماییت کنه این از استرست کم میکنه. بعدم از هیچ چیز نترس واون کسی که اذیتت کرده نمی تونه کاری بکنه هیچ مدرکی نداره اصلا شاید اون هم توبه کرده باشه ،اصلا پشیمون چون بر ملا شدن این کار به موقعیتش ضربه می زنه.تو حق انتخاب داری چون خدا گفته کسی که توبه کنه بنده ی منه یعنی شتر دیدی نه دیدی.باخودت کنار بیا از خدا کمک بخواه.ومورد مطمئن پیدا کردی جواب مثبت بده. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام درمورد مشکل اون خانمی که تو کودکی بهش تعرض شده میخاستم بگم تقصیر شما نبوده دختر بی مادر تو این جامعه خیلی سخته اول برو پیش متخصص زنان بگو برا معاینه اومدم ببینم سالم یا نه من دوسه نفر دیدم که همین مشکل تو بچگی داشتن وقبل بلوغ جوش دوباره خورده بعدم بجای ترسیدن از اون اقا طوری رفتار کن اون ازت بترسه مطمئن باش اگه کار به ابرو ریزی برسه اون که جایگاه اجتماعی بهتری داره بیشتر ابروش میره مخصوصا تو محیط کوچیک دیگه نمیتونه سر بلند کنه که مثل یه حیوون یه دختر بچه بی پناه ۷ساله گول زده وتعرض کرده بهش 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام درجواب بنده خدایی که دردودل کردن بخاطر خالشون که مادر شوهرشونه باید بگم از قدیم گفتن لطف مکرر میشه حق مسلم شما زیادی از خودتون زدید وظیفه ی شما نبوده که کارهای خالتون رو انجام بدید که حالا توقعشون رو بالا بردید مقصر خودتنید چرازیاد خودتون رو خرج کردید که معذرت میخام شما رو با کلفت اشتباه بگیرن ازین به بعد شیرین بزید شیرین بیاید به خودتون وزندگیتون اهمیت بدید وبیشتر به خودتون وهمسرتون وبچه ها برسید نوبتی هم باشه نوبت بقیه بچه هاس که خودی نشون بدن 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام اون خانمی که داستان شونو گفتن و شوهر شون خرجی نمیده و بددهن هست و .........عزیزم ببین همه اینا رو برید به پدر و مادر تون بگید و بگید که میخواید جدا بشید همه این ها که گفتین رو بگید بگید که به خودکشی فکر میکنید ولی به خاطر بچه ها تون هعی منصرف میشید دادگاه هم از بچه ها میپرسه هر کی رو بگن بچه ها رو میده به اون طرف یا حتی حرفاتونو ثابت کنید میتونید بچه ها رو بگیرید برا خودتون و اینکه بعدش برید کار جور کنید برا خودتون و برید سر کار این زندگی شما به خدا زندگی نیست من باشم نمیتونم کنار بیام خیلی سخته اسن جور زندگی کردن چرا اخه به همه ما زن ها گفتن بسوز و بساز هاااا مگه فرق ما و یه مرد چیه یه مرد نتونه تحمل کنه سریع طلاق میده ولی یه زن باید فقط تحمل کنه من نمیگم جدا شید ولی من اگه گوش شیطون کرد البته ناراحت نشید ولی جای شما باشم جدا میشم تاکی ما زن ها بسوزیم و بسازیم ها ااااا چرا همیشه به م گفتن باید بمونید و تحمل کنید مگه یه ادم چقدر تحمل داره اخه به نظر من با پدر و مادر تون جدی صحبت کنید و یه فکر جدی بکنید برای این مشکل حداقل به فکر بچه هاتون باشید اخه گناه دارن این جوری بار بیان اینا بزرگ بشن پدر مادر بشن همین رفتار ها رو یاد میگیرن و عقده ها شونو سر بچه ها شون خالی میکنن و اونا رو با همین رفتار ها بار میارن 😔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#بخش_چهارم فاطمه خیلی علاقه به درس خواندن نداشت و با ورود اولین خواستگار ترک تحصیل کرد و پای سفره عقد نشست . فریبا آرزو داشت که فاطمه هم مثل برادرش فرهاد ادامه تحصیل دهد ، ولی اصلا فاطمه اهل درس و مدرسه نبود . فرهاد خیلی مخالف ازدواج زود فاطمه بود ولی هر چی صحبت کرد فاطمه قبول نکرد . فریدون پسر شهری و تحصیل کرده ای نبود ولی زمین کشاورزی که از پدرش به ارث برده بود زعفران کشت کرده بود و مبلغ قابل توجهی پول پس انداز کرده بود . فاطمه عاشق شده بود و توجهی به سواد و لهجه و ... فریدون نداشت . با ازدواج فاطمه وقتی فریدون دید که وضعیت آقا ماشالله برای دادن جهیزیه خیلی جور نیست خیلی از وسایل بزرگ را خودش خرید که به خانواده زنش فشار نیاد . فاطمه هم عاشق این اخلاق و خصوصیات فریدون شده بود . با سر و سامان گرفتن فرهاد و فاطمه ، آقا ماشالله و فریبا موندن و فرزانه و فرنگیس ‌ . چند سال تا بازنشستگی آقا ماشاالله مانده بود . چند سال سابقه بیمه توی تهران در کارخانه پارچه بافی داشت ، حالا هم که اینجا مشغول شده بود و ادامه همان بیمه رو پرداخت کردند . چند سال دیگه بازنشسته میشد و از شر سرکار رفتن خلاص میشد فریبا خانوم ۳ تا النگو داشت که برای دخترها کنار گذاشته بود ولی ‌، صغرا خانم که مسئول کارهای مسجد و قرعه کشی بود یک روز خبر داد که دارند برای کربلا ثبت نام می کنند ، ۳تا از النگوها رو فروخت و اسم خودش و آقا ماشالله را برای زیارت کربلا ثبت نام کرد و بعد از دو ماه راهی شدند . آقا ماشالا خیلی خوشحال بود اولین باری بود که به زیارت امام حسین علیه السلام می‌رفتند .... این مدتی که فریبا و آقا ماشاالله کربلا بودند فاطمه و فرهاد هوای بچه ها را داشتند و نوبتی با هم می آمدند پیش فرزانه و فرنگيس که تنها نباشند و فرهاد اکثرا تنها می‌آمد ، چون شیما پا به ماه بود و رفت و آمد از مشهد تا بیرجند برایش سخت بود . موقع آمدن آقا فریدون گوسفندی خرید که جلوی پای پدر زن و مادر زنش قربونی کرد .. و فرهاد هم پلاکارد و هزینه ی ناهار وليمه رو پرداخت کرد . با آمدن فریبا و کربلای ماشالله و دیدن این همه استقبال خیلی خوشحال شدند . استقبال خوب ، ولیمه ی آبرومندانه ای برگزار شد و گوسفندی که جلوی پاشون قربانی شد . .. #ادامه_دارد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#پاسخ_اعضا 🌸 سلام خدمت خانمی که عروس دارن و نوه ی بیش فعال،خانم محترم رفتار عروس شما واینکه پسرش رو کتک میزنه خیلی بده،و حق با شماست،اما رفتار شما هم که بچه رو از پیشش آوردی خونه ی خودت هم خوب نبوده چون باعث میشه بچه به حرف مادرش گوش نده و مادرش بیشتر بهش سخت میگیره و به مادر عروستم زنگ نزن ولی اگه آمد خونه ی عروست بهش بگو با دخترش صحبت کنه تا بچه رو نزنه و شاید یک دلیل بدرفتاری عروستون با بچش بخاطر ناراحت کردن شما باشه واینکه دوست داره دور از شما زندگی کنه پس شما اگه برات مهمه بچه اذیت نشه اجازه بده برن عروس ما هم همينطوري میکرد مادروپدرم هم اجازه دادن جای دیگه خونه بگيرن،عروسمون مجبور شد بیشتر طلاهاشو بفروشه تا خونه اجاره کنن،وقتی رفتن جای ديگه عروسمون پسرش رو آقا صدا میکرد ودیگه کتک نميزد،رفتارش واقعا تغییر کرد حالا شما دوست داری تنها نباشی ولی عروستون با بچش بدرفتار باشه یا اینکه یکم از شما دور باشن ولی رفتار عروستون با بچش خوب باشه؟بخدا عروسمون بعداز اینکه از خونمون رفتن هم ما از دست رفتارای عروسمون راحت شدیم هم اونا قدر عافیت دونستن مادربزرگ مهربون وقتی عروست هر سال مجبور به اسباب کشی شد وبا صاحبخونه های مختلف برخورد کرد،قدر شمارو میدونه پس به پسرت بگو از اینجا برين شاید دوری واسه همه بهتر باشه در پناه خدا باشين 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 آخی....دلم گرفت برا پیام مادربزرگی که بخاطر نوه اش باعروسش بحثش شده و حالا پسرش میخواد بره و غصش میشه تنهاشه💔 مادر عزیز من دست شما رو میبوسم ازراه دور و کاملا درک میکنم برا نوه تون ناراحت شدید چه حالی بودید و گریه هاشو نتونستید تحمل کنید❤️ ولی مادر جان الان دوره عوض شده..باید بگم متاسفانه دوره عوض شده و بزرگتر کوچکتری و حرمتو خیلی چیزا دیگه نیست... متاسفانه باید بزرگترا خودشونو با شرایط این دوره تنظیم کنن... به همین دلیل بهتر بود نرید بالا و عروستونو نصیحت دعوا یا هرچی کنید و نوه رو نباید میاوردید... گرچه عروستونم حق دارن که نخوان بچشون دو هوائه شه..به هرحال اون بچه ام واقعا اذیت میکنه و راستش منم باشم دعواش میکنم..چون خواهرزاده منم شیطونه وواقعا خواهرم که هیچ همه رو روانی میکنه😢😄 پس اونم حق داشته..بهتر بود میرفتین میگفتید بچه چراانقد مادرتو اذیت میکنی و به عروست میگفتی بذار من چندساعت ببرمش پیش خودم تا یکم استراحت کنی.. چقد عالی میشد اینطور الانم به نظرم یروز برید خونه پسرتونو به عروستون مستقیم بگید قصددخالت نداشتید و صدای گریه بچه بی تابتون کرده...بگید توام مث دخترمی بخاطر این موضوع که نمیشه کلا برید...بگو بچه شیطونه واقعا حقداری و گاهی بذارش پیش من تاکمتر اذیت شی... اینطور بگید شما رو کنار خودش میبینه نه مقابلش و حتی خودش بچه رو میفرسته پیشتون...هربارم اوردش تحسینش کن که بابچه شیطونش صبوری میکنه نتیجه رو حتما بگید بهمون مادر عزیز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#دردو_دل_اعضا 🌱 #پرسش سلام .تو این ماه مبارک قسمتون میدم کمکم کنین .من 30ساله ام و31 شوهرم .12سال با خوب بد هم ساختیم تو غربت وغریبی زندگی کردم شوهرم پرستار ومن خانه دارم همه چیز خوب بود تا اینکه یک همکارش وارد زندگیم شد خانم وگفت من مثل خواهر براتون خیلی دختر خوبی بود ولی یک مشکل بزرگ داشت به شوهرم خیلی نزدیک شده بود منم خیلی به شوهرم میگفتم دوست ندارم دیگه بهت پیام بده ولی شوهرم می‌گفت مثل خواهر وقسم میخورد بهش نیتی ندارم ولی وابسته شده بود هرکار میکردم ولکنش نبود هرشب تا نصف شب پیام بازی تا اینکه دختره گفت من نمی‌خوام دیگه تو زندگیم باشین برام دردسر درس شده و ارتباط کلی قطع کرد شوهرم که وابستگی شدید گرفته بود چند خط عوض کرد تا ارتباط داشته باشه چرا نمی‌خواد هر چی میگفتم نکن دختره بیشتر آبروی شوهرمو میبرد وجلوی همه همکارا جلو شوهرم وامیسته وباهاش بد حرف میزنه شوهرمم همونجا حالش بد میشه من شوهرم با عشق زندگیمو شروع کردیم ولی امسال حالم ازش گرفته دوسش دارم ولی دلم ازش رنجیده بجای اینکه بگه ببخشم پرو تر شده میگه دلم زن دیگه میخواد حالم دیگه باهاش خوش نیس قلبم درد می‌کنه وخیلی داغونم کمک می‌خوام ازتون که چیکار کنم سه تا بچه دارم چطور حال دلمو خوب کنم تا بچه هام لطمه نخورن.چطور شوهرمو به زندگی برگردونم تا حالا هر چی گفته گفتم چشم ولی الان نمیتونم همه زندگیش به اسم منه ولی من دلم به زندگی باهاش نیس از نظر جنسی وخانومی هیچی براش کم نذاشتم ولی با دختر چت می‌کنه اخلاقشم بمب عوض شده پررو جلوم میگه زن می‌خوام ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام به همگی. لطفا کمکم کنید.خانمی هستم ۲۴ ساله وشوهرم ۳۳سالشون هس. یه پسردوساله دارم.متاسفانه شوهرم برای بعضی از مسائل فکرش خیلی قدیمی هس بیشتر علا‌قه داره که لباس های کهنه بپوشه وتیپ پیرمردی بزنه درصورتی که داخل کمد لباسیش کلی لباس نو استفاده نشده داره که اصلا دلش نمیاد ازش استفاده کنه... معتقد هس که ادم همیشه لباسش کهنه باشه ولی تمیز ونمیدونم درمقابل این حرفش چه جوابی بدم..... وتوی خونه هر کاری میکنیم، حتی پول توجیبی هم که به من میده همه چیز روبه مادرش اطلاع میده مثلا به مامانش میگه بخاطر کاری که امروز گیرم اومده ۵۰۰ ت روبه زهرا میدم مادرشم جلو خودم میگه واسه چیشه که اینقدر میخوای بهش بدی؟درآمدش درماه حدود ۱۱میلیون خالصیش هس (البته دوشغل داره،دوشیفت کار میکنه) بدون قسط ولی نمیدونم چطوری وچقدر درماه ازش ماهیانه پول بگیرم وباید چند بار بهش بگم که بهم پول بده یا یه چیزی روبخره برام هردفعه ناراحتم میکنه تاانجامش بده....درصورتی که اگه خانوادش بخوان همون موقع براشون واریز میکنه وخودمم احساس میکنم سیاست زنانه ندارم که چطور باید باجدیت حرفامو بهش بزنم که روش تاثیر داشته باشه ومسائل خونمون رو به مامانش نگه..از خانوادم توقع بالایی داره مثلا اگه داداشم ۱۰ بار براش کارانجام دادن یه بار ندادن سروصدا راه میندازه که به داماد احترام نمیزارید وهمیشه خودشو برتراز خانواده من میدونه ...توی دعوا ها همیشه فحش میده و توخوندن نمازش سهل انگاری میکنه..هی قول میده که میخونه ولی دوباره زیر قولش میزنه...واقعا بعضی وقتا پیشش کم میارم... لطفا کمکم کنید آیدی ادمین👇🏻❣ @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#چالش_یازدهم 😍❣ سلام ایام به کام❤️ طاعات و عبادات قبول 😘 جونم براتون بگه این شبهای ماه مبارک ما چون خانواده ی شلوغی هستیم (ماشالله 😍) زیاد دور هم جمع میشیم جای شما خالی البته دیشبم یکی از این دور همیا بود و همه ی خانواده جمع بودیم جز داماد وسطی اقا مرتضی ❤️ سر افطار تازه اذان زده بودن که دیدیم زنگو زدن و خواهر جان و اقا مرتضی تشریف اوردن بالاخره😬 اما یه چیز جالبی توی ظاهر داماد خانواده جلب توجه میکرد و اونم این بود که دیدیم بلههههه اقا مرتضی کاشت مو انجام دادن😅😐 همه از دیدنش تعجب کردیم و دیگه هر کسی یه چیزی میگفت آبجیم که خودش میگفت به مرتضی میگم شکمتو آب کن مو نمیخاد دیگه میگه نه خانم احساس میکنم زشت شدم جدیدا 😂🤦🏻‍♀ آبجیمم در جواب بهش گفته عزیزم از وقتی یادم میاد شما همین شکلی بودی همینجوری ام برا من جذابی😬🤣 حالا نمیدونم بخش اولش تعریف بوده یا توهین😂برداشتش با خودتون یهو با این حرف من پرت شدم به ۱۵سال قبل ،اون موقع که آبجی جانم هنوز مجرد بودن و توی یکی از دورهمیای دخترونه که معمولا دخترا زیاد از همسر آیندشون حرف میزنن و رویا بافی میکنن آبجی منم برگشت گفت من دلم میخواد شوهرم عین بهرام رادان(بازیگر سینما) باشه وکمتر از اونم راضی نمیشم 😬😅😂 اما ما که از اولش این اقا مرتضی رو دیدیم هم کچل بود طفلی هم یکمی چاق که الان چاقترم شدن به لطف دستپخت خوب همسرشون😋 حالا منظورم این نیس که ملاک انتخاب قیافه س یه وقت سو برداشت نشه ،میخوام چالشو ببرم اون سمتی که معیار انتخاب شما روی #ظاهر همسرتون یا ویژگی اخلاقی و دینی چی بود 😌 و ایا اونی که میخواستین قسمتتون شد یا نه🤪😅 بیایید تعریف کنید ببینم چی میخواستید و چی شد 😘 زیاد طولانی نباشه لطفا🙏🏻🌱 ادمین 👇🌹 @baharakjan منتظریم ❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#چالش_یازدهم 😍❣ قد بلند باشه هیکلی باشه جوری که من تو بغلش گم بشم ولی کاملا برعکس شد اون تو بغلم گم میشه.. اخلاق رو هم نگم بهتره😔 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 آره همیشه میگفتم یه شوهر دست و دلباز داشته باشم و همینجوری شد 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 دوس داشتم خونه بمونه ولی پول دربیاره و برام آشپزی کنه و خونه تمیز کنه الان خونه میشینه هیچ کاری ام نمیکنه پولم درنمیاره 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 قبل ازدواج دقیقا از هر چی بدم میومد همونا نصیبم شد. شغل تعمیرکار و زندگی تو روستا😑 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 من از پسربور بدم میاد فقط چشم و ابرو مشکییییی😂😂😂 اگه طرف بور بود اسپری رنگ میزنم بش 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 از همه مردها زیباتر باشه و مذهبی .. خداروشکر همونطورم شد 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 من شوهر قد بلند لاغر سفید دوست داشتم و به لطف خداجونم شد 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 فکر میکردم یه آدم رمانتیک باشه و جذاب ولی برعکس خیلی بددهن و كثافت و بی فرهنگ بدجور پشیمونم بچم دارم نمیتونم برگردم😭 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 قد بلند و مهربون و وفادار و صادق و حرمت نگه داره ولی فقط قد بلنده هر چی میخواستم برعکس شد خدا فقط اولشا شنید 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 من همیشه عاشق این بودم شوهرم تعمیرکار باشه دستاش سیاه از چربی، دقیقا همون شد، ولی دستمزدش نسبت به سختی کار کمه #ادمین: خب گویا تا اینجا اکثرا به مرد مورد نظرشون رسیدن😅😍بقیه رم ببینیم نظر قطعی رو میگم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#نظر_اعضا ❤️ سلام وقتتون بخیر و طاعاتتون مقبول حق✋ در جواب خانم جوانی که همه جا مادرشوهرش دنبالشون هستن و... عزیزدلم از همین اوایل زندگی سعی کن که برا خودتون حد و مرز داشته باشین و با وجود محبتهای مادرهمسرتون، شما اینطوری براشون جبران نکن... منم ۲۷ساله اوضاعم این شکلیه، با این تفاوت که همیشه متوقع بودن و هیچ محبت و تشکری ندارند و از طرفی افتخارشون هست که من نمیتونم مثل بقیه عروسا جلوی این کار همسرم وایسم و اعتراص کنم😔 الان با وجودی که ما شهر دیگه هستیم ولی همه مریض داری و زحمت پدرو مادرش برای ماست و برادرها و عروسهای دیگه خیالشون راحته😫 درسته که احترام به والدین توصیه شده ولی متاسفانه مادرشوهرا اغلب حق مسلّم خودشون میدونن(لطف مکرّر میشه حق مسلّم)😣 و در بقیه امورات شخصی اون بچه هم بیشتر از بقیه سرک میکشند🤦‍♀️ خلاصه اینکه حدو مرز محبتهاتون رو معلوم کنید و با آرامش به همسرتون بفهمونید که ما نیاز به سفر خودمونی داریم و ایشون مادر بقیه فرزندانش هم هست و اینجوری در زمان کهولت، با وجود فرزند دار بودن و مشغله خودتون،بار کمتری تحمل میکنین و سهم وظایف هر فرزند مشخص شده است🤔 هر انسانی در جایگاه خودش ارزشمنده و این ارزش گذاری رو هر کس با رفتار خودش به دیگران یاد میده و اینکه طرف مقابلش چه رفتاری داشته باشه😊 مردها رو از اول زندگی هرجور عادت بدید تا اخر همینن و تازه بدتر هم خواهند شد😳 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام گلم در جواب دوستمون باید بگم خواهرم دوران نامزدی دوران شناخت هست.ی دوره هست که باید همو بشناسین.رفت وامد کنین.بیرون بریم.توقعاتتون رو بهم بگین.اکع تو ی این تایم معیارهایی رو که میخواستی پیدانکردی به راحتی جدا شود.چون بعد از عقد شرایط بدتر میشه وایشون هم عوض نمیشه.من هم مثل شما چه ماه نامزد بودم.وهیچ جوره با ایشون خوشحال نبودم.پدرم به خانواده اش گفت بعد از شش ماه آمدن صحبت کردیم.دیدیم به تفاهم نمی‌رسیم جدا شدیم.الان 10ساله ازدواج کردم بای کیس بهتر 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام ستاره جونم عزیزم راجع به خانمی که سه ماهه نامزدن میخوام بگم که مردایی که بددهن هستن بی مسیولیتن هیچوقت هیچوقت د ست نمیشن بدترمیشن که بهترنمیشن تازه چشمداشت به ارث شماداره این دسته ازمرداکه چشمشون به مال طرف باشه خیلی آدمای خطرناکی هستن بهت ه هرچه زودترجدابشی گلم چون بااین مردفقط بایدبسوزی وبسازی این آدماخیلی هم شکاک وبدبین وسخت گیرهستن همه ایناراازروی تجربه میگن عزیزم توراخداساده نگذر 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام. خانوم گلی که انقدر شعور وانسانیت دارید که خوبیهای مادرشوهرتو صادقانه قبول دارید. گلم اونای دیگه اگر میپیچونن فکر نکن مادرشوهر نمیفهمه، چرا میفهمه تو دلش ناراحت میشه وآه میکشه ولی یخاطر بچه هاش چیزی نمیگه، حالا که خدا این توفیق را نصیبتون کرده ازش بهره کامل را ببر ودنیا وآخرتت را بیمه کن. مطمئن باش خدا جوری جوابتو میده که حتی فکرشم نمیکنی. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#دردو_دل_اعضا ❤️ #پرسش سلام خدمت اعضای محترم گروه من همیشه پیامهارا میخونم،خداوند راه همتون و هموار کنه و همیشه شاد باشید من پسرم 14سالشه و مشکل جسمی داره ،حالا بعد کلی دوا و درمان که هیچ کدوم هم مسمرثمر نبودن بجز هزینه های سنگینی که پرداخت کردیم،،الان من یه دکتر پیدا کردم که در امریکا هستن به نام شهریار وزیری تبار،بالاخره موفق شدم باهاشون در مورد مشکل پسرم صحبت کنم و ایشون گفتن با داروهای ما خوب میشن البته هزینش هم خیلی بالاست،برای یه دوره شش ماهه هجده میلیون باید پرداخت کنیم،،من فیلم کسانی که بیماریهای صعبل اعلاج داشتن با این درمان بهبود پیدا کردن و گوش دادم ولی بازهم دودلم ،،،از شما دوستان خواهش میکنم اگه در مورد این دکتر و درمانش چیزی میدونید ،یا اینکه شنیدید که کسی واقعا جواب گرفته راهنماییم کنید ممنون میشم آخه چون هزینش هم بالاست ما هم نداریم شوهرم کارگر و در این سالها خیلی هزینه کاردرمانی و ...دادیم ،،،یه سوال دیگه اینکه آیا مرکزی و میشناسید که کمکمون کنه برای هزینه داروها پیشاپیش از همتون خیلی سپاسگزارم،برای پسرم هم دعا کنید ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام خسته نباشید از دوستان عزیز یه راهنمایی میخوام من یه پسر ۴سال و۶ ماهه دارم از ۲ سااگی که از شیر گرفتمش عادت کرده دست میکنه زیر بغل من یا باباش کافیه باباش رکابی بپوش یا من تاب بپوشم سرش و میکنه زیر بغلم شروع میکنه بو کردن واز این کار لذت میبره خیلی دعواش کردیم خیلی بی تفاوت بودیم مدتی لباس پوشیده که استین داشته باشه هم خودم هم همسرم پوشیدیم ولی اصلا تغییر نکرده فراموش نمیکنه همش با انگشتاش یا سرش زیر بغلمون خیلی دارم اذیت میشم حتی توی جمع هم این کارو میکنه قبلا لباس حلقه ای میپوشیدیم این جوری بود ولی الان لباس پوشیده هم میپوشیم بازم همین کارو میکنه نمیدونم چه مشکلی داره یا چکار کنم فراموش کنه خواهش میکنم اگه روانشانسی تو گروه هست یا کسی از دوستان واقعا بلدن راهنمایی کنن خیلی ممنون از همه ایدی ادمین👇🏻❣ @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#حرف_حساب ✅ یک‌بار از زنی موفق خواستم تا راز خود را با من در میان بگذارد. لبخندی زد و گفت: موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم. دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می‌کردند برداشتم. دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم. دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم. دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند. آن‌گاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم رویاهایم ایده‌هایم و سرنوشتم روزی که جنگ‌های کوچک را متوقف کردم روزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#داستان_زندگی 🌸 #اشرف سلام ببخشید من یه مشکلی دارم که بشدت نیازمند کمک هستم و میخاستم اگه میشه داستان زندگیم رو که کوتاه هستش و تایپ هم کردم بفرستم شما بزارید کانالتون و براساس داستانم سوالم روهم بپرسم ‌: اشرف سادات دختری با ظاهری زیبا و بسیار باهوش ولی خب زندگی غم انگیز. پدر اشرف سه زن داشت اشرف از زن اولی بود. پدر اشرف به هیچ عنوان انسان مسئولیت پذیری نبود بااینکه سه همسر داشت بعضی اوقات یکدفعه غیبش میزد و تا چند روز نبود. در محله به لات معروف بود مردی عصبی،بشدت متعصب،متاسفانه بسیار احمق و دهن بین. همسر دومی بخاطر زجر هایی که از دست پدر اشرف کشید دق کرد و مرد. مادر اشرف هم که زن اول بود مورد رضایت پدر نبود البته تقصیری نداشت بنده خدا از همان اول تولدش یکم مشکل عقلی داشت و همه بهش می‌گفتند عقب مونده پدر اشرف هم فقط بخاطر پول اورا گرفته بود. پدر اشرف فقط به زن سومی توجه میکرد همین بود که اشرف در فقر بی محبتی بزرگ شدو همین طور خواهر و برادرهایش. اشرف بسیار باهوش بود میخاست برود پزشکی بخواند انقدر باهوش بود که شهردار میبد(یک شهرستان در استان یزد)به دیدن پدرش می اید تا اورا راضی کند اشرف را به دانشگاه بفرستد ولی خب پدر اشرف چون در ان موقع زمان شاه بود نمیخاست دخترش را به دانشگاه بفرستد میترسید مردم برایش حرف دراورند! انقدر اشرف اصرار کرد تا پدرش راضی شد اشرف معلم شود حالا اشرف دختری کامل بود زیبا،باهوش از همه مهم تر در ان زمان باسواد بود و معلم شده بود! وقت ازدواجش رسید اشرف را به پسرعمویش ماشاالله دادند ماشاالله اصلا در حد اشرف نبود پسری بدقیافه بدهیکل که فقط تا کلاس پنجم درس خوانده بود و در نانوایی مشغول کار بود! از همه بدتر اخلاقش بود مردی عصبی دست بزن دار که بر عکس اشرف که حرف مردم برایش مهم بود یک درصد هم به ابروی خود و خانواده اش اهمیتی نمیداد و حتی بعضی اوقات اشرف را از خانه بیرون می انداخت. ماشاالله مردی تنبل بود ولی خب با اصرار های اشرف راضی شد همراه دوستانش برود به کویت و انجا کار کند. حالا فقط ماهی یک می امد که همان یک بار هم جهنم کامل را برای خانواده رقم میزد. اشرف ۷ سال باردار نشد تااینکه اولین فرزندش حمیده را بدنیا اورد سپس جواد،محمد،مصطفی و فاطمه. دختر دیگری هم به اسم وحیده داشت که در کودکی بخاطر بیماری فوت کرد. روزها میگذشت تااینکه ماشاالله بدترین ضربه را به خانواده زد. زن برادر مرده اش را صیغه کرد و فرزندی به اسم میثم را از زن صیغه ایش صاحب شد. اشرف که متوجه این موضوع شد ضربه بسیار بدی خورد از بد روزگار انها که در شهر کوچکی زندگی میکردند همه متوجه شدند اشرف که زنی با ابرو و تحصیل کرده بود روی بیرون امدن از خانه را نداشت. جواد و حمیده و محمد که ان موقع راهنمایی بودند همیشه توسط دوستانشان بخاطر زن صیغه ای پدرشان مسخره میشدند. گذشت تا به اینکه حمیده با پسری به اسم حمید رضا که داروساز بود ازدواج کرد و خوشبخت شد. نوبت به ازدواج جواد رسید. جواد که پسری بسیار خوش قیافه و خوش هیکل و تحصیل کرده بود مطمئن بود هرجا برود جواب مثبت میشوند البته حق داشت جواد گل سرسبد فامیل بود از هر لحاظ عالی بود و همین موضوع مغرورش میکرد #ادامه_دارد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#حرف_حساب ✅ امروز هرگاه خواستید کلمه ای ناخوشایند به زبان آورید، به کسانی فکر کنید که قادر به تکلم نیستند. قبل از اینکه بخواهید از مزه غذایتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که اصلاً چیزی برای خوردن ندارد. قبل از اینکه از همسرتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که برای داشتن یک همدم به درگاه خدا زاری می کند. امروز پیش از آنکه از زندگیتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که خیلی زود هنگام به بهشت رفته است. قبل از آنکه از فرزندانتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که آرزوی بچه دار شدن دارد اما عقیم است. قبل از آنکه شکایت کنید که چرا کسی خانه تان را تمیز نکرده یا جارو نزده، به آدمهایی فکر کنید که مجبورند شب را در خیابانها بخوابند. پیش از نالیدن از مسافتی که مجبورید رانندگی کنید، به کسی فکر کنید که مجبور است همان مسیر را پیاده طی کند. و پیش از آنکه از شغلتان خسته شوید و از آن شکایت کنید، به افراد بیکار و ناتوان و کسانی که در آرزوی داشتن شغل شما هستند فکر کنید. اما قبل از اینکه به فکرِ گرفتن انگشت اتهام به سوی کسی یا محکوم کردن او بیفتید، بیاد بیاورید که هیچ کدام از ما بی گناه نیستیم و همه به یک خالق جواب پس می دهیم. و زمانی که افکار ناامید کننده در حال درهم کوبیدن شماست، لبخندی بزنید و خدا را بخاطر زنده بودنتان شکر کنید. زندگی یک نعمت است، از آن لذت ببرید، آنرا جشن بگیرید و ادامه اش دهید♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#چالش_یازدهم 😍❣ من همیشه توعالم مجردی دلم میخواست شوهرم پولدار وبیکار باشه همش بگردیم وخوش باشیم اما شوهرم بیکار وبی پول واقعا دیگه دارم روانی میشم.۷ساله این شرایط منه🤕😭😔 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 والا‌ شاید‌ باورنکنید‌ واسه‌ من‌ ظاهراصلا‌ اهمیت نداشت‌ مهم‌ اخلاق‌ بود‌ اخه ۱۵‌ سال‌ پیش‌ ازدواج‌ کردم‌ اون‌ زمانم‌ ورزشکاربودن‌ و سیکس‌ پک‌ وخوشتیپ‌ بودن‌ والا‌ روی مد‌ نبود‌ واسه‌ همین‌ وقتی‌‌ با‌ شوهرم که پسر‌ خالم باشه‌ ازدواج‌ کردم ایشون‌ خیلی‌ اهل‌ ورزش بودن‌ و‌ دقیقا‌ هیکل‌ بسیار‌ عالی‌ جوری‌ که‌ وقتی‌ شکم‌ تیکه‌ ایی‌ شو‌ دیدم گفتم یآااااا‌ خداااا😱چرا‌ شکمت‌ اینجوریه‌ چرا‌ مثل‌ سنگه‌ یالا‌ برو‌ درستش‌ کن‌ نرم‌ بشه😂😂😂😂 هاوالا‌ همینقدر‌ خنگ‌ بودم‌ 😂😂 بعدش بهم‌ گفت مگه‌ اخه‌ میشه‌ ودلیلشو‌ گفت‌ بهم‌ 😅 البته هنوزم‌ خوش‌ هیکل وجذابن‌ وشکمش‌ سنگ😂(تعریف‌ نباشه) 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 من سالی که ازدواج کردم جامعه القرآن بودم وهرکسی ازبچه ها ازدواج می‌کرد شوهرش طلبه بود، منم میگفتم چرا همه باطلبه ازدواج میکنید🤨 یعنی غیر طلبه کسی خواستگاریتون نمیاد😏من که اصلا به طلبه فکر نمیکنم.،دقیقا چهار ماه بعدش با یه طلبه ازدواج کردم اونم‌ معمم😬 ولی الان خیلی راضی ام،فوق العادس 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 ملاک من قد بلند وموهای بور وچشم آبی بود شاید باورتون نشه شوهرم همرو داره😍ولی اخلاق نداره😒😜 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 من همیشه میخواستم که همسرم قد بلند باشه. مهندس باشه و زبان انگلیسی رو عالی بتونه صحبت کنه. دقیقا همینجوری نصیبم شد 😂😍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••