eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.2هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #برشی_از_زندگی_اعضا #سمیرا #قسمت_۱۶ و مستقل ،این هایی رو ک دارم تعریف میکنم پسرم چهار سال
🍃🍃🍃🌸🍃 عوض ک نشده بود هیچ تازه جو زندان روانیش هم کرد،جوری ک از خونه میزد بیرون پسرم نفس عمیق میکشید ک آخی رفت بیرون،من اون لحظه پیش خودم فکر کردم،ک من برای اینکه بابای بچم بالا سرش باشه تن ب این زندگی دادم حالا ک پسرم از نبودش اینقد خوشحال چرا ادامه بدم،منتها باز ترس از طلاق مانع میشد،و من بی خبر از اینکه دارم جوانیم رو از دست میدم،شادابیم رو موقعییت هام رو... ساعد دوباره داشت قهر و رفتن ها رو شروع میکرد،باورتون نمیشه انقدر ازش نا امید بودم ک میگفتم بمون خونه بچه رو نگهدار فقط،من میرم سرکار،یعنی تا این حد هم نبود،پسرم مدرسه میرفت و من حدودا نیم ساعت با خونه مادرم فاصله داشتم،ی کاری تو کارخونه قند پیدا کردم شیفت عصر بودم از ساعت چهار تا دوازده شب،ک دیدم باز این رفته ،بچه کوچیکمو میذاشتم تنها تو خونه از چهار عصر تا دوازده شب،ب امید فرشتگان نگهبانی ک خدا مامور بچه ام میکرد،و خدا رو گفتم من دنبال حلالتم پس هوای بچم رو داشته باش،رو سیاه بچه نشم.الان این اتفاقات تو سن بیست و پنج سالگیمه. 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #رسوایی کجا؟ کارم تموم نشده هنوز... صدایم گرفته بود و بغض در حال جویدن گلویم بود . -ب
🍃🍃🍃🌸🍃 با دیدنم متحیر جلو آمد و مقابل پایم زانو زد . -بهارجان...! کمی جمع و جور شدم که لیوان را به سویم گرفت . -بیا یکم آب قند بخور فشارت افتاده انگار... مهسا جلوتر آمد . -نه عروس عمو، گفتم که ... سمیرا پلک هایش را روی هم فشرد. لیوان را از دستش گرفتم اما با برخورد لیوان به لب هایم اخم هایم در هم شد و لیوان را پایین آوردم . سمیرا شانه ام را چسبید و تنم را جلو کشید . صدایش پچ پچ وار بود . -بهار تو ماهانه بودی آره؟ عمران کاریت کرد؟ به سختی لب گشودم . -نه . شانه ام را فشرد . -مطمئنی؟ اگه چیزی شده باید بری دکتر . تورم لب هایم حرف زدن را سخت کرده بود. دستم را زیر چشمانم کشیدم و سر تکان دادم . -نه لیوان را در دستانم چفت کرد . -بخور یکم حالت بهتر بشه . از جا بلند شد و به طرف عمران رفت . -عمران بیا بیرون... نگاهش کمی روی چهره ام خیره ماند و در آخر بیرون رفت. مهسا کنارم زانو زد . -اذیتت کرد؟ بی طاقت اشک هایم روان شد . -کاش می شد از اینجا برم... دستانش آرام دورم حلقه شد . -بهار چیکارت کرده اون وحشی؟ نمیشد که بگویم، می شد! این که کارهایش خیلی بیشتر و بدتر از روابط بین یک زن و شوهر بود . نفس های پی در پی و عمیقم برای کنترل معده ی حساسم بود. با یاد آوری آن لحظات دلم می خو است بیشتر و بیشتر هر چه خورده و نخورده ام را بالا بیاورم . کمی در آغوشش ماندم، انصاف نبود، غریبه ها همدم شوند و عزیزانم خبری از حالم نگیرند... کمی بعد با عصبانیت از جا بلند شد . -من به مامانم میگم به بابا بگه عمران اذیتت کرده، فکر کرده چه خبره به این حال وروز انداختت... در حالی که خط و نشان می کشید بیرون رفت. بهتر بود همه بدانند چه کرده اند و این مرد یاغی را از من و زندگی ام دور کنند . دستم را روی لب هایم کشیدم، دردشان کمتر از درد قلبم بود . تمام آن غرور دخترانه ام لگد مال شده بود. سر دردناکم را روی زمین گذاشتم و چشم فشردم . اشک هایم دیگر زمان و مکان نمی شناختند و یاور همیشگی ام شده بودند . * با حس این که بدنم میان زمین و هوا معلق است، چشمانم را باز کردم . بوی عطرش و چشمانی که در تاریکی می درخشید موجب تکاپویم شد . -نترس کاریت ندارم . به آرامی خم شد و بدنم را روی تشک گذاشت . -رو زمین خوابیده بودی . تنم را به زمین فشردم تا کمتر گرمای بدنش را احساس کنم، دست بردار نبود. پیشانی اش را به پیشانی ام چسباند . -اذیت شدی؟ چشمانم را بستم. نفس هایش به صورتم می خورد و چهره ام در هم رفته بود، دیگر حتی نفس کشیدن کنارش نیز طاقت فرسا بود ادامه دارد... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
12.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🌸🍃 بدنتو تقویت کن 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️ همینقدر مهربون و ملیح💗 وقتی حسینیه امام خمینی به احترام خانوم‌ها صـورتـی میشه💞 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام وقتتون به خیر و ایام به کام یلدا و میلاد حضرت مادر مبارک دختر گلم که متولد سال ۸۸ هستی و خواستگار داری اگر تز طریق خانوداه ات اقدام کرده اند با مشورت پدر و مادر اقدام کن و گوش و چشمت با دهان پدر و مادرت باشه ولی اگر غیر از این است به درس خواندن ادامه بده بگذار حداقل دیپلم بگیری بعد به ازدواج فکر کن 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌 🌸 آیه الکرسی 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃 🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃 🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃 ❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️ ⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️ 🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺 ❤️❤️
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #داستان_زندگی_واقعی #ایل_آی به قلم پاک #یاس ابوالفضل ساکت شد کنار پنجره حفاظدار ات
**🍃🍃🍃🌸🍃 به قلم پاک جنازه را بیرون کشیدن و ابوالفضل سعی داشت به هر بهونه‌ای شده من رو به خونه بفرسته می‌دونستم که احتمال میده جنازه ایلای هم اونجا باشه ولی من سرسختانه وایسادم و سرنوشتمو نگاه کردم تا ببینم این بازی که راه انداخته آخرش به کجا می‌رسه جنازه ساسان رو برای کالبد شکافی بیشتر به پزشکی قانونی انتقال میدادن مشخص بود که جنازه تازه دفن شد چون حتی پوستشم از بین نرفته بود از جنازه نمی‌ترسیدم از این می‌ترسیدم که سرنوشت ایلای من هم مثل این ساسان بخت برگشته باشه از این می‌ترسیدم که چند لحظه دیگه سربازها یک جنازه دیگر را هم بیرون بیارن نمی‌دونم حالتم چطوری بود که ابوالفضل روبروم وایساد و گفت _خوبی محمد آروم گفتم خوبم ___اگه دلشو نداری نگاه نکن فقط یک کلمه گفتم و اسم ایلای رو صدا زدم و اون انگار همه حرف‌های به زبون نیاورده منو از تو چشام خوند که گفت _قوی باش پسر توکلت کجا رفته انشالله که خانومت صحیح و سالم باشه داشتن جنازه رو کاور می‌کردن که ابوالفضل جلو رفت دستکش دستش کرد و جنازه‌ای که به شدت متعفن شده بود رو بررسی کرد نمی‌دونم با چه جرعتی به چه منظور جلو رفتم و نگاهش کردم چشم‌هاش هنوز باز بود و خاک داخل چشماش رفته بود صحنه خیلی بدی بود حتی دهنشم باز بود نمی‌دونم چرا ولی اون لحظه احساس کردم موقع مرگش چیزی می‌خواسته بگه با ضربه چاغو قفسه سینه‌اش شکافته شده بود مشخص بود کسی چاقو رو تو قلبش فرو کرده.... 🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌ 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
زیارت+آل+یاسین+علی+فانی.mp3
5.82M
❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام علی آل یاسین😔 سلام مولای غریبمان 😔 التماس دعا از همه خواهران و برادرانم🙏 ❤️❤️❤️❤️❤️ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #برشی_از_زندگی_اعضا #سمیرا #قسمت_۱۷ عوض ک نشده بود هیچ تازه جو زندان روانیش هم کرد،جور
🍃🍃🍃🌸🍃 (شاید ی جاهایی رو جابجا گفته باشم،چون خیلی ذهنم شلوغه،پرش افکار شاید جاهایی از داستانم رو نامفهوم کنه ک خواننده رو ب اشتباهاتی بندازه،من عذر خواهی میکنم،چون مغزم از روایت زندگیم خیلی پره،و برای اولین بار دست ب نوشتن زدم.ببخشید.)ساعد باز غیبش زد و شش ماهی ازش خبری نشد ک از طریق جاریم فهمیدم تو مدت مرخصی ی پرونده دیگه بالا اورده،و ی خلاف دیگه کرده،ک به پرونده اش اضافه شدحکم چهارده سالش هم ک باید تو زندان باشه،دیگه باعث شد حدی تر ب طلاق فکر کنم،و ب حرف خانوادم ک از یکسالگی بچم ازم خواستن طلاق بگیرم برسم،افتادم دنبال کار طلاقم مهریه ام رو بخشیدم و بخاطر پرونده هایی ک داشت،و سابقه زندان حضانت بچه ب خودم رسید و حتی قاضی بهم گفتن ک مهریه ات رو بگیر،گفتم اون ک زندانه اگه مالی هم داشته باشه شبه ناکه نمیخوام، درسته تو خانواده شری بزرگ شدم ولی مادر بیوه ام بخاطر نماز و روزه و حسن شهرتش مثل کدخدای ده میموند،ک هر کی مشکلی داشت مادرم رو واسطه میکردن ک روشون زمین نیفته،مادرم مادختر ها رو خوب و معتقد و نجیب بزرگ کرده بود،و بقول خودش چون بابا نداشتیم و زن بود پسرها قصر در رفته بودن، 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❓ سلام دوستان الهی همیشه دلتون خوش باشه میخواستم بپرسم من وسواس زیاد دارم دیگه ازاین وضعیت خسته شدم میخواستم مراجعه کنم به دکتراعصاب آیا معالجه میشم یانه لطفا راهنمایی کنید عزیزان 🙏🌹🌹 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸