رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #داستان_زندگی_واقعی #ایلای به قلم پاک #یاس ابوالفضل که رسید بهم زنگ زد از اتاق بیرون اومد
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_زندگی_واقعی
#ایل_آی
به قلم پاک #یاس
انگار خیلی درد داشت
صورت لاغرشو مدام جمع میکرد و دندوناشو رو هم فشار میداد
دستمو رو صورتش کشیدم و گفتم
_الای منم محمد
ولی انگار منو نمیشناخت
بدنش کاملاً میلرزید ولی نلرزی که از درد یا سرما باشه مشخص بود که میترسه
دستاشو فشاری دادمو گفتم
_نترس عزیزم منم محمد
از چی میترسی الای تو دیگه در امانی
چشمای قشنگشو چند بار باز و بسته کرد
نفس نفس میزد گریهاش گرفته بود با گریه گفت
درد دارم خیلی درد میکنه
دوباره دستمو نوازش بار روی صورتش کشیدم گفتم
_منتظر بودم به هوش بیای الان میگم پرستار برات مسکن بیاره
صورتشو بوس...یدم شوری اشکاشو چشیدم و گفتم آروم باش الای همه چی تموم شده عشقم
دیگه هیشکی نیست اذیتت کنه
آیسو الان برای دیدنت لحظه شماری میکنه
دستشو به شدت از تو دستم کشید و با گریه گفت
تو رو خدا به من دست نزن
من درد دارم .....من شوهر دارم به من دست نزن لعنتی
همه عضلات صورتش میلرزید نمیدونم این از خدا بیخبرا چه بلایی سرش آورده بودن که حتی وجود منم باور نمیکرد
فکر میکرد هنوزم داخل همون کابوسی که بود
دو طرف صورتش رو تو دستام گرفتم و گفتم نترس به من نگاه کن منم محمد
الای حالا دیگه منم نمیشناسی
دارم میگم همه چی تموم شد کابوست تموم شده دیگه نمیذارم کسی اذیتت کنه
بهت قول میدم
یه لحظه با دقت نگام کرد دوباره صورتش رو جمع کرد دندوناشو محکم رو هم فشار داد
متوجه شدم سنگینی دستم روی شکمش افتاده
سریع دستمو برداشتم و گفتم
الان به پرستار میگم برات قرصاتو بیاره
با قدمهای بلند سمت در رفتم داشتم دستگیره رو میکشیدم که الای میون گریههاش کمی صداشو بلندتر کرد و گفت
__محمد خودتی؟؟
🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸**
🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام فاطمه ی جان و دوستان گلم امیدوارم همگی خوب باشی.
توروخدا پیام منو اورژانسی بزار کانال تا اگه کسی تجربه ای داره بهم بگه.
جدیدا مشکلی برام پیش اومده،
چند ماهی میشه جفت س...هام درد میکنه،دردش دائم نیست،مثلا یک روز یا دو روز کامل درد،میگیره باز تا چندروز از درد خبری نیست،فرقی هم نداره که نزدیک دوره ام باشه یا نه ،این درد طرفای قفسه س..م،گاهی زیر بغلم،و به بالای سی..ه هام هم میرسه،طرفای کتفم.ولی بیشتر س... هامه.
سنم زیر چهل هست براهمین ماموگرافی گفتن مشخص نمیکنه ،سونو رفتم خداروشکر،گفت چیزی نیست،فقط کیست داره چند تا،اونم زیاد خطری نیست،کوچیکه.باید دارو مصرف کنم.
ولی دردش ولکن نیست،بعضی وقتا خیلی شدید میشه.خیلی اذیتم میکنه😔.
کسی تجربه ای داره از چنین دردی،
دکترهم معاینم کرد گفت چیزی نیست،نه ترشح داره،نه سایزش تغییر کرده.
لطفا راهنمایی م کنید و برای تسکین دردم اگه راهی بلدین پیشنهاد بدین،ممنون میشم از همتون و فاطمه عزیزم.🌷
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
به امام زمان کمفروشی نکنید... 🤍
▫️ #امام_زمان
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام فاطمه جون . خدا قوت❤️
لطفاا پیام منو بزارید کانالتون شاید دوستان بتونن راهنماییم کنن😞
راستش خیلی ناراحت غمگینم
دیگه خسته شدم
من سه ماه عقد کردم
و ازدواج دومم هستش
همسرمو خیلی دوسش دارم و خیلی ازش راضی هستم و به هیچ قیمتی نمیخام از دستش بدم خیلی بهش وابسته هستم و خیلی دوسم داره
اما تنها مشگل زندگی مون اینکه
همسر ناتوانایی جنسی داره
😔😔😔😔
من ازین موضوع خیلی رنج میبرم
اونم همینطور خیلی ناراحته و غصته میخوره
اما من هیچ وقت به روش نمیارم
بالاخره آدم یک نیاز های داره اما
همسرم نمیتونه نیاز منو برآورده کنه
هر دارویی که بگین مصرف کرده
دکترم رفته
اما هیچ فایده نداشته
روز خواستگاری هم این مشگلشو به من نگفت ....
نمیدونم چیکار کنم چ فکری بر دارم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
از جوانی پرسیدند بدترین دردها چیست؟
گفت :
درد دندان،
و داشتن همسر بد.
پیری این مطلب را شنید و گفت:
دندان را میتوان کشید و همسر را میتوان طلاق داد؛
بدترین دردها درد چشم و داشتن فرزند بد است!
نه چشم را میتوان جدا کرد و نه نسبت فرزند را میتوان منکر شد...
سعی همیشه وجودتان باعث افتخار پدر و مادرتان باشد...
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 اگر اعمالت درسته؛ ولی دغدغهٔ امام زمان
(عج) نداری، از صراط سقوط میکنی
حتماً ببینید و به عشق امام زمان (عج) منتشر
کنید.
#امام_زمان #استاد_شجاعی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#برشی_از_زندگی_اعضا
#عشق_و_حسرت
به قلم پاک آسمان
🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #رعنا🌱 به قلم پاک آسمان دختره بود که تماس میگرفت تماسو وصل کردم و در پارک سر کوچه باهاش
🍃🍃🍃🌸🍃
#رعنا🌱
به قلم پاک آسمان
مامان با دیدن من پرید سمتم و بغلم کرد و نونا رو از دستم گرفت...اولش فک کردم چون نونای موردعلاقشو گرفتو خوشحاله بعد گفتم شاید بردیا جریان خواستگاری دخترو رو براش تعریف کرده و مامان هم ذوق زده شده ...گفتم:مامان چه خبر"؟؟مثل اینکه امروز خدا روشکر خیلی سر کِیفی ها!!!
-چرا نباشم مادر !!!خدا قراره توی همین روزا یه عروس گل بهم بده با یه دوماد گل....
با شنیدن دوماد چشام چهارتا شد و گفتم دوماد...؟
+بله که دوماد...جریان عروسو که بردیا برام تعریف کرده و میدونم برا داداشت آستین بالا زدی...حالا برو لباساتو عوض کن تا جریان دوماد رو هم برات بگم!!!
از فکر اینکه فرهاد حرکتی زده باشه در پوست خودم نمیگنجیدم.یاد حرفاش تو نونوایی افتادم که گفت میخوام خبرای خوب بهت بدم نکنه واقعا خبری باشه....
فوری لباسامو عوض کردم تا برم پایین ببینم چه خبره؟که صدای گوشیم بلند شد...خود حلال زادش بود
-الو فرهاد
+سلام خانومی چطوری؟سورپرایزمو دیدی؟
-کدوم سوپرایز؟
+ندیدی هنوز.؟همون که توی پلاستیک نون گذاشتم دیگه...
-چی گذاشتی؟
-برو ببین خودت
سریع قطع کردم و بدو بدو رفتم پایین مامان نونُ روی میز گذاشته بود و خودش مشغول سرخ کردن بادمجون بود...پلاستیک نون رو باز کردم و دیدم فرهاد عکس خودم و خودشو که توی پارک گرفته بودیم رو چاپ کرده و زیرش با خط زیبا تایپ کرده بودن که
#تو مرا جان و جهانی
چه کنم جان و جهان را#
فوری عکسو پشتم قایم کردم تا مامان نبینه.این چه بی عقلی بود فرهاد کرده بود اگه مامان نونا رو درآورده بود که آبروم میرفت نمیگفت کنار کی این عکسو گرفتی؟؟؟چی میخواستم بگم خدایا شکرت مامان سرش گرم بود وگرنه نمیدونم چی میشد...
مامان گفت:رعنا اومدی پایین؟
میخواستم جریان دومادو برات بگم.یکی از دوستای آقا مهدی تازه از خارج برگشته گفته یه زن ایرونی میخوام بگیرم مهدی هم تو رو معرفی کرده حالا قراره همین شب جمعه بیان خواستگاریت عزیز مادر...
یعنی رسما شُل شدم چی فکر میکردیم چی شد...نه مثه اینکه از فرهاد آبی گرم نمیشه...امروز باید برم باهاش بیرون تکلیفمو روشن کنم...این آقا مهدی هم بیکاره ها...هِی پشت سر هم واسه من خواستگار پیدا میکنه
-رعنا؟رعنا با توام ها؟نگفتی نظرت چیه؟
+مامان جان چرا گفتین بیان خواستگاری؟خودتون قرار گذاشتین حالا میگین نظرت چیه؟
-دلتم بخواد...ما صلاح تو رو میخوایم دختر...نمیشه که هرکی میاد یه عیب بذاری روش ردش کنی که
اون از پسر دایی مهدی که گفتی نمیخوایش ما هم گفتیم چشم اونم رفت نامزد کرد اونم از بقیه خواستگارات که با عیبای الکی رد میکنی
+من اصلا نمیخوام ازدواج کنم
و با حالت قهر رفتم بالا...صدای مامان میومد که میگفت:حالا بذار بیان بعد اگه نخواستی بگو نه
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸