eitaa logo
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
2.6هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
95 فایل
سخنرانی ها، نوشته ها و گزیده های د.رسول محمدزاده (موسس مدارس قرآنی آیات) تماس با بنده: @rasoul6236
مشاهده در ایتا
دانلود
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
🎥مخالفت حسن آقامیری با اعلام انزجار شیعیان از قاتلان سیدالشهدا! ‏▪️کدام آقامیری؟ همان که خود را برا
درباره حرف نو زدن آقامیری (۱) ✍ 🔶لطفا ۱۰ دق با حوصله بخوانید هر نظام معرفتی حتی اگر مُحرّف و منحرف هم باشد، وقتی زمان معتنابهی از تاسیس آن بگذرد و هنوز باقی باشد، رازش در این است که در بستر زمان و در تماس با سایر مذاهب و مکاتب، با نوسان گیری خود و معارفش با عقل و سایر منابع معرفتی بشر، خود را به روز کرده و با بشر زمان خودش تطبیق دهد. به همین دلیل مدتی که از ادیان الهی و مکاتب بشری می گذرد، تیزی ها و زبری هایشان گرفته شده و به یک انطباق نسبی می رسند. اگر چه این اصل به هیچ وجه نمی تواند معیار کاملی برای حقانیت ادیان و مکاتب باشد، ولی طرف دوم این معادله، تا حدودی صحیح است. یعنی وقتی مذهب و مکتبی به سرعت فراگیر می شود و در تقابل با سوالات و مسائل بشری، با همان سرعت فراگیری یا کند تر از آن رو به افول و اضمحلال می رود، خود نشانه ای است بر عدم قابلیت و ناتوانی در بقاء و چه بسی نو زایی است. راز بقاء مسیحیت، یهود و اسلام در طول تاریخ نیز ۳ چیز است: ۱. حقانیت آنها که مطابق فطرت بشری هستند ۲. عدم تهافت و تعارض درونی معارف شان (البته به نسبت سایر مکاتب غیر الهی) ۳. تطبیق و تطابق با زمان ها،فرهنگ ها،ملیت ها و خلاصه،همه سلیقه های بشری این است راز جاودانگی دین خدا و این است راز خلل ناپذیری آن. بدیهی است حتی الهیات بشری چنین مکاتبی نیز در طول تاریخ به یک استواری و فخامتی رسیده است که براحتی قابل خدشه نخواهد بود. مثل فقه،کلام و... که الهیات بشری دین اسلامند حال شما فرض کنید یک نفر، یک کارگروه یا اصلا یک مجموعه بزرگ فرهنگی بخواهد به این تنه ی بزرگ میخی بکوبد، بدیهی است که امثال این میخ ها جز آن که آهن مورد نیاز درخت تنومند را تامین می کنند، کار دیگری نمی توانند. چرا که در همان نقدهای اولیه، تعارضات آشکار ناقد و سستی استدلال هایش برای پیروان مکتب، واضح می شود. در خصوص ادعای آقامیری به دستگاه امام حسین ع هم داستان همین است. از یک طرف در ایام اغتشاشات اخیر به خاطر یک خانمی که بدون هیچ دلیل بیرونی، از دنیا رفته است، چقدر سر و صدا راه می اندازد، انتظار دارد: کل کشور به خط شوند، سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و نهادهای امنیتی محاکمه و به اشد مجازات (!) محکوم شوند. از کسانی که هر روز به خیابان ها می ریزند، حمایت کرده حتی اگر از اعتراض مدنی تبدیل به شورش خیابانی و قشون کشی شده و ده ها نفر هم مجروح و مقتول شوند. در نهایت بلافاصله نظام تغییر کرده و یک نظام نایس غربی جایگزین شود. و خلاصه کلی انتظار دیگر همین قدر متناقض می دانید علت این همه تناقض و تهافت چیست؟ علتش آن است که وقتی یک مکتبی در طول ۱۴۰۰ سال بعد از عبور از صدها و هزارها فتنه و جنایت و... جان به در می برد و در قرن ۲۱ حلال زاده ترین و شریف ترین آدم ها را تحویل جامعه بشری می دهد، یعنی احتمالاً به این راحتی ها قابل جرح و خدش نیست. دقایقی بعد از شبهه، تعارضش در می آید و جارح و منتقد خود شرمنده می شود. لذا خوب است بیننده و شنونده این سخنان و امثال آن، پیش از آنکه مسحور تازگی و کشف بدیع، حرارت بیان و لحن شلاقی گوینده شود، کمی با خود بیندیشد که این جمعیت بی بدیل تاریخ چطور تا به اینجای تاریخ بشر رسیده اند و چطور باقی مانده و چطور نو زاده شده اند. و این احتمال را بدهد که اگر منطقی ضعیف داشته باشد، با این همه دشمن خونریز جرار و این همه دشمن ایدئولوژیک که در طول تاریخ داشته، بعید است حرفش آن قدر ضعیف و منطقش سست باشد که طلبه ای درس نخوانده بتواند مثل شعبده بازان او را نقد کند و همه مسحورش گردند. اینکه: ۱. حرف تازه و نو زدن اصلاً اصلاً به این راحتی ها نیست. گاو نر می خواهد و... ۲. جای حرف تازه، روی منبر نیست. کرسی دانشگاه و حوزه است. مقاله علمی است، پایان نامه و رساله است. چرا؟ چون اونجا احتمالا ۴ تا آدم آگاه پیدا می شوند که اگر کسی حرف مفتی زد، با منطق و استدلال بکوبند توی سرش تا هر که با مادر قهر کرد، فردا صبحش نظریه پرداز نشود. ۳. امثال بنده و آقامیری و سایر بی سواطان (سواد) اگر هم قرار باشد به ناحق از منبر رسول الله بالا رویم، باید به همان احکام طهارت و تطهیر بول و غائط اکتفا کنیم. اگرم احیاناً علم مان تورم پیدا کرد و ناچار به تخلیه اش بودیم، سرمان را بیدازیم پایین و برویم در مجامع علمی اظهار فضل کنیم تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. ۴. بزرگترین بدعت های تاریخ و تاسیس فرق و نِحَل توسط بریده از حوزه ها بوده است. چرا؟ چون تاب مقاومت در برابر کار علمی را نداشته اند، لذا ترجیح داده اند از در پشتی وارد شوند. مثل بابیت ، بهاییت ، وهابیت تا دیدید کسی از مجامع علمی دور شده و حرف نو می زند، بترسید و احتمال دهید خبری هست.(البته که این تنها قانون علم نبوده و قابل تخصیص است) این رشته مطلب ادامه دارد اگر خدا بخواهد @rasooll_ir