درباره آقای صدیقی ، ازگل و یاشار سلطانی
✍️ #رسول_محمدزاده
#مقاله_اول : #ساختمان_سازی
بعد از فروکش کردن سر و صداها و روشن تر شدن جوانب مختلف قضیه لازم می دانم مطالبی به عرض دوستان برسانم
1. سالها قبل مهمان یکی از دوستان قرآنیم بودم در محله ازگل ، دوست عزیزم بنده را به بالکن بردند تا از آن بالا فضای زیبای حوزه را ببینم، در دقایق اولیه مبهوت معماری و فضای سبز زیبای حوزه شدم. اما لختی که گذشت، از خودم و دوستم پرسیدم به نظر شما این کار در اولویت نظام هست یا نه. این سؤال هنوز هم در ذهن من وجود دارد که با توجه به معیشت بسیار ضیق و سخت عمده ی طلاب، با توجه به ورودی آب رفتۀ حوزه های علمیه و... آیا این ساختمان سازی ها می تواند تصمیم درست و بهینه ای باشد؟
اشتباه نکنید. من را در تیم آنهایی که نمی خواهند سر به تن حوزه باشد نبینید!
حاشا و کلا !
اتفاقاً من نقد درون گفتمانی دارم. علیرغم آن که می دانم و می فهمم که در بیغوله درس خواندن طلبه ها هم کار مستحسنی نیست، علیرغم این که می دانم و می فهمم که این تیپ معماری ها روزی میراث فرهنگی کشورمان خواهد شد
اما من این طور فکر می کنم که میراث فرهنگی اصلی ما آدم ها هستند.
میراث فرهنگی ما طلبه ای است که با این عسر و حرج درس می خواند و از دوست و دشمن گرفته تا فامیل و حتی خانواده و فرزندان خودش هم طعن و کنایه می خورد.
میراث فرهنگی ما آن دوست دکترای قرآن و حدیثم هست که مولف تفسیر قرآن بود ولی به خاطر مضیقه مالی فرزندش را از دست داد و هنوز که هنوز است خودش را دارد ملامت می کند.
یا آن دوست عزیزم که رتبه 1 کشوری بود و بخاطر فشار معیشتی به حاشیه نه، بلکه به بیرون شهر رانده شد و چند روز یک بار خودش و خانمش برای بستری در تهران می آیند و آواره هستند
و تلخ ترین قسمت داستان این دو دستم آن است که امروز دیگر هر دویشان با بهترین دکتری ها و بهترین تالیفات و تحقیقات به کار کردن در اسنپ روی آورده و با خوشحالی به من می گویند که تازه سطح زندگی شان را توانسته اند به نقطه صفر برسانند !!!
بنابراین با هر توجیهی که باشد، من معتقدم این ساختمان سازی ها، اولویت حوزه های علمیه نیست!
حتی اگر بانی داشته باشد
حتی اگر پول ها را پیدا کرده باشیم
حتی اگر چاه نفت وقف حوزه کرده باشند
من می گویم کار اول حوزه باید این باشد که طلبه جذب کند و همین حوزه های نیمه تعطیل، و به قول قرآن «بئر معطله» و «ارض لم یزرع» را احیا کند!
کار بعدیش هم تأمین حداقلی معاش این بنده های خوب خداست که بعد از مدتی از همه چیز خسته و دلسرد نشوند.
من اگر این بودجه را داشتم در نقاط مختلف شهر، واحدهای کوچک می ساختم تا طلاب به خاطر مضیقه معیشت مجبور به ترک تهران نباشند!
اما این فهم من از موضوع است.
ممکن است هزار نکته باریک تر ز مو نیز وجود داشته باشد که من و امثال من از آن بی خبر باشیم
مثلاً بعضی از حوزه ها هستند که در رویکرد سنتی حوزه های موجود جای نمی گیرند. لذا مستلزم خروج از این این فضا و سیستم است.
اما باز هم بهینه تر و منطقی تر، احیاء موقوفات موجود و فضاهای کم استفاده است.
جالب است بدانید یکی از مدرسه های من در کنار یکی از دفاتر مراجع تقلید است که متاسفانه بعد از فوت مرجع، بر خلاف سیره قدیم علما، دفتر کماکان باز است و 17-18 سال است این املاک بلا استفاده روزی بشود یک مرکز فقهی !
و تلخ ترین بخش ماجرا آن است که این ملک عریض و طویل رها شده و بعضی از طلاب شاغل در آن امروز حاشیه شهر زندگی می کنند!
یا کنار یک مجموعه دیگرم یک ملک ۸۰۰ متری همین طور سالهاست رها شده که روزی یک حوزه بشود
آن وقت حوزه های زیادی در اطراف ما بدون طلبه اند
قدیمتر ها وجوهات خرج امورات جاری میشد و ساختمان سازی ها یا توسط حکومت های صفویه و قاجاریه انجام شده بود یا موقوفه اشخاص حقیقی بودند
من از این که زعمای حوزه دغدغه اصلی شان نیروی انسانی نیست ناراحتم. از این که ساختمان ها از طلاب مهمترند ناراحتم. از این که سطح زندگی طلاب از سطح عموم جامعه و من جمله روحانیت مسوول، بسیار پایین تر است غمگینم.
- طلبه ای که دیگر دختری به راحتی به او جواب مثبت نمی دهد
- حتی برای رفتن به کربلا و... هم مشکل سربازی دارد.
- موقعیت شغلی و کاری و... برای او بسیار کم و کمتر شده
- مردم هم انتظار وعظ و منبر رایگان از او دارند
- وقتی در اتوبوس و مترو سوار می شود، جامعه ارث پدرش را از او می خواهد
- وقتی با ماشین 200 میلیونی با خانواده اش جایی می رود، همه می خواهند چشم زن و بچه اش را از حدقه در آورند که چرا سوار ماشین هستید
و...
شایسته نیست در حوزه چند صد میلیاردی درس بخواند ، اردوی جهادی برود و...
این از استراتژی ساختمان سازی و حوزه سازی
لطفاً پیش از اتمام مقالات نه پیش داوری کرده و نه مطلبی به بنده ارسال فرمایید
تشکر
#پایان_مقاله_اول
جهت مشاهده بقیه مقالات،
بفرمایید به کانال روزنوشت های #رسول_محمدزاده :
@rasooll_ir