┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه5️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#یادش بخیر با خانواده ام داشتیم از مسافرت بر می گشتیم رسیدیم #قزوین چشمم که به گنبد #امامزاده شاهزاده حسین که افتاد گفتم بریم یه #زیارتی بکنیم تا حال هوامون عوض بشه #وقتی اسم امامزاده شاهزاده حسین که میاد بی اختیار ذهن آدم میره پیش سرلشکر خلبان #عباس بابایی رفتیم یه #فاتحه ای خوندیم . هم زمان بود با فیلم شهید بابایی و پسرم #عشق این فیلم رو داشت و با این که بچه است ولی #تمامی دیالوگ های لحظه #شهادت رو حفظ و وقتی که پخشش می کنند هم زمان دیالوگ ها رو می گه. #بعد از اونجا رفتیم و یه سری به موزه #شهدا قزوین زدیم و خاطرات شهدا رو مطالعه می کردیم که #یکدفعه تمام موهای بدنم سیخ شد فکر می کنید چه چیزی باعث شد⁉️
که همچین #حسی به من دست بده ؟
بله #تمثال مبارک #شهید بزرگوار #محمدجعفرخانی🕊 جلوم بود با تمام #یادگارهاش خصوصا اون چراغ قوه قرمزش که #لحظه شهادتش دستش بود. بلا فاصله از این اون مسئول موزه #پرسیدم که #قبر شهید جعفر خانی کجاست؟ ❓,
#ایشان به یه قسمتی از گلزار شهدا اشاره کرد و من سمت آنجا رفتم #ولی متاسفانه هر چی گشتم قبر ایشون رو پیدا نکردم و حرکت کردیم سمت مسیرمون .
#بعدا یکی از دوستان را دیدم و از ایشان #پرسیدم که بنده قزوین رفتم و هر چی گشتم ولی #قبر شهید محمد جعفرخانی رو پیدا نکردم که ایشان نکته ای گفت که #واقعاجالب بود
#نکته این بود !
#پدر با بصیرت این شهید بزرگوار #اجازه نداده بود که شهید جعفرخانی را در #گلزار شهدای قزوین دفن کنند.#علتش این بود که ایشان اعتقاد داشتند که از این پس خیلی ها #قرار است که بر سر مزار فرزند بنده بیایند پس حالا که قرار است که نمایندگان مجلس و دولت و... بیایند و بر #سرمزارمحمد ادای احترام کنند پس چه #بهتر که به روستای خودمان بیایند تا به #برکت خون این شهید #روستاهای مسیر روستای این شهید هم دیده شود و هم #آبادتر گردد.
#آری به راستی باید دست پدران شهید را #بوسید که با #بصیرت پای ارزشها و انقلاب ایستاده اند.⏯
دو روز قبل از،،، ◀️ادامه دارد
⬅️ به بچّههاتون یاد بدهید...
🌷 #حسین از بییاری سر بریده شد،
نه از بیآبی...
عباس از #معرفت و #مرام و #ادب
و #مهربانی برای #کودکان تشنه لب، بیدست شد
نه بخاطر #مشک آب..
اونجا که حسین فریاد زد
هَل مِن ناصِر یَنصُرُنی؟
#یار میخواست نه #آب...
به بچّههاتون اول از #آزادگی حسین(ع) بگوئید، بعد از لبهای #تشنه...
خیلی ها لب تشنه از دنیا رفتن اما حسین(ع) نشدن!
🚩حسین یعنی مردانگی، آزادگی، غیرت، شجاعت و شهامت
🏴 #عباس یعنی جوانمردی، معرفت، حیا، غیرت
🏴 عباس یعنی پشت برادر حتی بدون دست...
🚩حسین یعنی آزادگی حتی لحظهای که گلوی نوزادت دریده شد...
⚠️ به بچّههاتون یاد بدهید...
شب #عاشورا 🚩
#امام_حسین علیهالسلام به یارانش فرمود:
هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود!
او به جهانیان فهماند که حتی
کشته شدن در #کربلا هم
از بین برنده حق الناس نیست...
◽️به بچههاتون،
#راه_اصلی_کربلا_را_نشان_بدهید
═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═
@rasooll_khalili
═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═
تو می آیی...
و رجعت میکند #حسین علیه السلام
و میاندارِ محرم #عباس ميشود...
زینب ؛
ایستاده ميخواند قنوتش را
و آب...
ميرسد این بار به خیمه ها...
#افتاده_سينه_ام_به_تپش_های_انتظار
#در_حیرتم_قد_نیزه_چگونه_تا_نشد
#اللِهم_عجِّل_لوليک_الفرج
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
~•💔•~
از یِڪی پرسیدم:
ان شاالله اگه بخوام #اربعین برم ڪربلا باید چه ڪارهای اداری رو انجام بدم؟؟؟؟
▪️ گفت:اول میری پاسپورتتو از اِمام رِضا(ع) میگیری،
+بعد میدی به حضرت #معصومه(س) پاراف میڪنه...
+بعد ميدی به حضرت #عباس (ع) امضاء ميڪنه
+بعد از اون میبری دبیرخونه حضرت #زینب(س) ثبت میڪنه
وآخرین مرحله ممهور به مهر حضرت #مادر(س) میشه و تمام . . .
گفتم راهی نداره ڪه زودتر انجام بشه؟!!
گفت چرا یه راه وجود داره اونم اینه ڪه
بری در خونه حضرت #رقیه (س) رو بزنی و با ايشون صحبت ڪنی....😭
.
.
.
.
گَر دُخترکی پیشِ پِدر ناز کند
گره ی کَربُ و بَلای همه را باز کند ...🖤
#منه_ایماااااااندی_رقیه😭❤️
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
نزول ِ عشق...
کاروان در راه بود که ذوالجناح ایستاد!
تو گویی بوی غریت ِ این خاک ِ #غریب زیادی آشناست!
اینجا نه غاضریّه است و نه نینوا
نه شاطی الفرات است و نه عموراء
اینجا "کـ ر بـ لـ ا" ست...
و کربلا همانجاست که آدم و سلیمان و ابراهیم و همه ی انبیا و اولیا را
به بلایی آزموده اند و
در این بزم #عشق بازی خدایی،
حسین
فدیه ی تمام ِ نقص های خودساخته ی
ذبحُ اللّهی است که
وَ فدیناه بذبحٍ عظیم!
و کربلا همان وادی نا امن شده از دستانِ
قلم شده ی حضرت ِامن است ...
آری؛اگر فرات ذره ای از
مهریه ی غصب شده ی #مادر است
تو مپندار که
#عاشورا مصیبتی است نا آشنا برای اهالی کِساء...
که طومار #کربلا را در کوچه های بنی هاشم و در برابر چشم ِغیرت اللّهی حضرت ِ مجتبی پیچیدند...
امشب اما پاسبان ِ خیام #عباس است و حضرت علمدار
سقّای حرامیان هم هست!
و #علی هست و امن هست و
حــبیب هست و #آب هست و
عـ طـ شـ نیست...
تا فردا اما
خدا بزرگ است...
#تربت_حسين
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
#نهم_محرم
القـَمَـرِ إِذَا اتَّـسَـق...
"و سوگند بـه #ماه آن گاه که بَدر کامل ميشود "
سوره انشقاق آیه ۱۸
آنقدر قسَمَت بین مردم اعتبار دارد عباس .
که بعید نیست خدا هم
بـه تو قسم خورده باشد.
میانِ این همه تردید
قد علم کردن
دلی بزرگ و پر از عشقِ یار می خواهد ...
تیرهای مغرورِ کوفه
چشمِ دیدن
بهتر از خود را
نداشتند...
"خدای" این داستان را
نشانه گرفتند...
#عباس را ...
تیری آمد به قلبِ عباس (ع) نشست
چون طفلِ رباب دست و پا می زد مَشک...
#یا_علی_اصغر_دخیلک ....
عباس جان!
دیوانه ام کرد
یا زهرا گفتنت کنارِ نهرِ علقمه.
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
°•﷽•°
#ڪمے_روضه_بخوانیم 💔
°• بفرمایید روضه،
آدرس: دروازه ی ساعات
بعد از ڪوچه ی تنگِ #یهودی_ها
تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه
گرفته مجلسے ارباب در ڪاخ یزیدیّه
°• بفرمایید روضه با حضور ؛
قاتلان ،شمر و سنان و حرمله امشب
بفرمایید روضه با حضور ذاڪران
این بار چوب #خیزران با لب ...
بفرمایید روضه « شام »
بعدش هم به صرف شام
به صرف شام، بعدش هم شراب از جام
°• بفرمایید روضه شامیان،
بعد از نماز مغرب و عشاء
بفرمائید روضه شامیان
با خطبه خوانے هایِ #زین_العابدین
و #زینب_ڪبری
°• ندیدم مجلسے کامل تر
از این مجلس روضه
نه بی خود نیست اربابم
در آورده سر از این مجلس روضه
°• که در آن قاسم و #عباس و اڪبر
بر روی نیزه، میان دارند
و در هر گوشه ی مجلس
شبیه عمّهی سادات و طفلان،
ڪربلایی های بسیارند ...
°• به نوبت راویان ، شمر و سنان
و حرمله از ڪربلا گفتند
تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند
ولی هر یک جدا از روضه ی
سرهای از پیکر جدا گفتند ...
°• سپس بر منبرِ #تشت_طلایی
آن لب ڪرب و بلایی
آیه ای از کهف را آن شب تلاوت کرد
تمام نڪته ها را مو به مو
در خواندن آیه رعایت ڪرد ...
°• حسین بن علے لب وا نکرده،
ناگهان مجلس دگرگون شد
از این سو چشمِ زین العابدین
از آن طرف، زینب دلش خون شد
°• پس از لب خیزران برخواست آهسته
ولے با شدّت از دست یزید افتاد
رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران،
امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد
°• به شدّت #خطبه خواندن های زینب،
شور مےبخشد به این مجلس
خصوصاً موقعِ طرز ادای
اسمِ ارباب جهان،
از بس حسین بن علے را میکشد با حس
دل سنگ آب می گردد ...
#رقیّه بیشتر بی تاب می گردد
°• شما حالا بفرمایید روضه ،
اهل بیت امّا به زور تازیانه ،
راهیِ مجلس شدند آن شب
شما حالا بفرمایید روضه ،
بچّه ها ، از بس که #تازیانه خوردند
از عدو، بی حس شدند آن شب
°• بفرمایید روضه ، روضه ی ناگفتنے
در مجلس از آغاز بسیار است
از این بسیار ها تنها ، یکیّ اش این که
زین العابدین بسیار #بیمار است
یکے دیگر از این بسیار ها اینکه ،
ڪمان حرمله ، بسیار در چشم همه
مشغول ِآزار است ...
°• بفرمایید روضه
تا که #شام زینب کبری سحر گردد
بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان
از دعوتے های یزید بی مروّت
بیشتر گردد
بفرمایید روضه
تا که بازوهایمان امشب برای بچّه ها
در وقت تازیانه مانند سپر گردد
°• بفرمایید روضه ، آدرس ؛
دروازه ی ساعات
بفرمایید روضه بچه ها ،
تنها برای شادی #قلب_حسین
و عمّه ی سادات ...
#صلے_الله_علیڪ_یااباعبدلله🍃🥀
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
#دلنوشته_مادرانه
🌷تولدت مبارک پسرم 🌷
دوباره نیمه زرد آذر
با اشک هایی که
هنوز بر گونه ام خیسی میکند
لحظه آغوش کشیدنت تداعی می شود
🍂
گوش کن سجاد …
صدای گریه هایت را می شنوی؟
این زیباترین #هدیه خداست که برای مادرت می آید...
وقتی بار اول در آغوش میکشیدمت واهمه داشتم از لحظه ای نبودنت .....
کودکم را محکم تر به قلبم میچسباندم تا آرام گیرم ...🍂
قد کشیدن یک پسر هر لحظه اش با مادر حرف میزند ....
پسر ماه عشق در #قلب_مادر است ....
سجاد چقدر زود بزرگ شدی جانم
چقدر زود با آرزوهایم قد کشیدی
لا لایی های شبانه از #حضرت_زینب(س) تو را چقدر باغیرت کرد همچون عباسش....
مادرجان تپش و عشق حرم در حال و هوایت تو را راهی #دمشق کرد....
چه دلیرانه بر شانه های خان طومان درخشیدی ...
🍁
اکنون پاییز کنارم آرام آرام قد مى کشد
اما هنوز بوى بهار مى آید
بهاری که مرا چشم به راهت کرد
🍁
مگر میشود روز #میلاد پاره تنم باشد و
در این میان نباشی و دلتنگت نبود ؟!
🌾🌴
اما مادرت #صبرش را از حضرت زینب(س) آموخت ....
همان لحظه که دلبندم را در لباس مقدس #دفاع از حرم آل الله میدیدم و از شوق و افتخارش خدا را شاکر بودم که پسرم زیر پرچم ولایت بزرگ شده....
پاییز به مهرش می نازد
و من به #غیرت پسرم.....
🌷
پاییز را باید
با چشم های #عباس گونه” تو ” نگاه کرد سجادجان آن وقت پاییزم بهار می شود ...
🌸🌸🌸
میلادت مبارک سجاد جان🍃
#شهیدسیدسجادخلیلی
#از_عشق_دل_نوشت
@aghaseyedsajad
🕊 شـهیـدانــه 🕊
طـرح جـدیـد به مـناسبت سالـروز شهادت شهید عباس ورامینی 💛💫 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃او را به عاشقی میشناختند.عاشقی برای ارباب.یک محله بود و یک #عباسِ علمدار.
.
🍂انگار نمی شود از کنار این دریایِ #عشق بگذری و خیس نشوی و محال است خیس شوی و غرق نشوی!
عباس هم از غرق شدگانِ در دریایِ عشق #حسین است.و دستِ نوازشش بر سر یتیمان، درد بیپدری را کمتر میکرد.
.
🍃بعد از سربازی، در رشته "تربیت کودک" دانشگاه علامه طباطبایی مشغول شد تا بانگِ #انقلاب اورا به سمت و سوی خود کشاند.
وقتی امام_ره_ خاکِ وطن را با قدومش معطر کرد، عباس از آنهایی بود که جانش را برای محافظت از امام بر دست گرفته بود.
بعد ها که قرعهِ سرنگونی به نامِ #لانه_جاسوسی افتاد ، عباس اولین نفر بود که وارد ساختمان شد.
.
🍂گویی این همه #شجاعت را وامدار نامش است.عباس
آقایی که در شجاعت زبانزد است🍀
#غیرتِ عباسگونه اش او را به خاکِ #جبهه کشاند و نمکگیرِ وادیِ عاشقان شد.در عملیات #بیتالمقدس صورتش مجروح شد اما پس از چندی دوباره رهسپارِ جبهه بود.
.
🍃در سال ۶۲، مَحرَمِ حریمِ یار شد! به #حج رفت.
مادر میگوید: " از حج که باز گشت، گفتم : عباس ! خوش به حالت که رفتی و خانه خدا را زیارت کردی )) گفت : (( خیلی دلم می خواهدملاقات و زیارت خدا نصیبم شود))."
.
🍂باید خالص باشی و برای #معشوق نه از جان که از #دل بگذری تا تو را بخرد.
مثل عباس! رها از همه دلبستگیها، در گوشِ یار سخن از #پرواز میگفت
تا که در نیمه شبی، در پنجوین ، ترکشِ سرگردانِ یک خمپاره در جانش آرام گرفت .
#والفجر۴ بال پروازی شد تا در بیکرانِ آسمان، به محضرِ #معبود برسد🕊
.
#پروازت_مبارک ؛ پرستویِ خوش رقصِ آسمان
.
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
.
به متاسبت سالروز شهادت #شهید_عباس_ورامینی
📆تاریخ تولد : ۵ بهمن ۱۳۳۳ به گفته مادر شهید در شناسنامه ۵ مرداد ۱۳۳۳
.
📆تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۶۲. پنجوین
.
📆تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۹
.
🥀مزار : بهشت زهرا
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
#شهید_امام_رضایی
.
🍃به راستی که این نام برازنده توست.
شنیده بودم #برات_کربلا را از #امام_رضا می گیرند و تو این را بهتر میدانستی.
.
🍃خوب میدانستی راه کربلایی شدن از #مشهد میگذرد و حتما اقتدا به وفای عباس کرده بودی که اینگونه تشنه دفاع از حریم #حرم بودی!
آری #عباس بودی!
.
🍃از روزی که به دنیا آمدی تا دقایق آخر عمرت که ذکر لبت #یا_اباالفضل شد.
تو چقدر خوب رسم وفا را بلد بودی
که از هست و نیستت به خاطر اربابت بگذری؟وفا تا کجا؟!
تا آنجا که ماشین زیر پایت خرج سفر سوریه ات شد.تو معنای واقعی بابی انت و امی و نفسی و مالی شدی..
.
🍃راستش را بگو!
این همه بیقراریت برای چه بود؟
هربار نرفتنت، برگشتنت و به در بسته خوردنت و دوباره و دوباره پا پیش گذاشتنت برای چه بود؟
نکند تو اصلا به دنیا آمدی و قد کشیدی برای #شهادت!
نکند به #دنیا آمدی که درس امروز ما باشی!
که یادمان دهی حرف #عشق تکراری نیست و طالب شهادت بودن هرچقدر در کالبد مردانی از جنس تو بارها و بارها تکرار شود باز هم تکراری نیست!
و با همین بیقراری عجیبت امضای آخر را را از امام رضا گرفتی و اسمت رفت در لیست عملیات و بالاخره
آن بیقراری که از بدو تولد با خودت آورده بودی آرام گرفت.
.
🍃راستی!
شهادت مبارک #شهید_لبخند
یادت نرود برات کربلای ما را هم از امام رضا بخواهی.
.
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
" امالبنین خواسته بود؛
که او فدائیِ حسین(ع)
و راهِ مـولایـش بـشـود...
"فَنِعمَ الاَخَ الموَاسی..."
ارباب هم فرمود که او چه
خوب برادری برای من بود.
#عباس...💔
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
هرشب دست یه دونه از رفیقاتونو بگیرید ببرید روضه حیفه تنهایی رفتن...
زن و شوهرا ترجیحا باهم مراسمات رو شرکت کنید...
جاهای مختلف شهر رو امتحان کنید یا بپرسید کجا مراسماتش بهتره خصوصا سخنرانی ها...
کنار عزا داری یاد گرفتن علم و دانش هم خیلی مهمه...
و نکته ی اخر #اخلاص...
من خودم اگه باشم تاریک ترین و خلوت ترین مکان رو برا نشستن انتخاب میکنم...
حتی اگه با کسی برم موقع سخنرانی و روضه با فاصله میشینم تا حواسم پرت حواشی نشه...
و حرف آخرم...
اقا امام زمان عجل الله فرمودن: هرجا روضه عموم #عباس باشه من خودمو سراسیمه میرسونم....
حواسمون به اون لحظات خیلی باشه...
یا همیشه گفتن صاحب عزا در ورودی وایمیسه برای خوش امد گویی به عزا دارا....
صاحب عزا مادرمون حضرت زهرا سلام الله و پدرمون امیرالمومنین علیه السلام هستن...
صاحب عزا امام زمان عجل الله هستن...
حواسمون باشه خلاصه...