♥️ #مادر
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾ ﻣﯽﺷﺪﯾﻢ
وقتى ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ، ﻣﯽﭘﺮﺳﯿﺪ
ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﭼﺘﻪ؟
ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ.
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻮﻥ ﭼﯿﻪ؟
ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ
ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ، ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ
ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ، ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽﮐﻨﻪ
ﺣﺎﻻ ﻣﯽﺧﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺎﺩ؟
ﺧﺐ، ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ، ﺍﻭﻥ پا به سن گذاشته
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ
ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ، ﺗﻮﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ
ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ
ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ
🌹ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ تموم ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷﻪ🌹
https://eitaa.com/ravabeteci
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
ارباب لقمان به او دستور داد که در زمینش، برای او #کنجد بکارد.
ولی او #جُو کاشت.
وقتِ درو، ارباب گفت:
چرا جُو کاشتی؟
لقمان گفت: از خدا امید داشتم که برای تو، کنجد برویاند.
اربابش گفت: مگر این ممکن است؟
لقمان گفت:
تو را می بینم که خدای تعالی را نافرمانی می کنی، درحالی که از او امید #بهشت داری؛
لذا گفتم شاید آن هم بشود.
آنگاه اربابش گریست و او را آزاد ساخت.
✔️دقت کنیم که در زندگی چه می کاریم
✅"هر چه بکاریم همان را برداشت میکنیم"
https://eitaa.com/ravabeteci
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
🔰 #داستان_پند_اموز
عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت . مردی که آنجا بود عابد را شناخت.
به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟
گفت : نه
مرد گفت : فلان عابد بود
نانوا گفت : من از مریدان اویم
دنبالش دوید و گفت می خواهم شاگرد شما باشم ، عابد قبول نکرد
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم ، عابد قبول کرد
وقتی همه شام خوردند
نانوا گفت : سرورم دوزخ یعنی چه؟
عابد پاسخ داد : دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی را نان دادی...
حالا از خودمون سوال کنیم ایا کارهامون برا رضای خداس یا برا رضای ادم ها؟😏
https://eitaa.com/ravabeteci
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
✅ #داستانک
🔖 ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻧﺼﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
💥 "ﻣﺒﻠﻎ 20 ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩم ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ؛ ﻫﺮ ﮐﺴﻰ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻓﻼﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ."
🔹ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﻣﺒﻠﻎ 20 ﻫﺰﺍﺭﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﻰ ﺑﺮﺩ . ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ساکن ﻣﻨﺰﻝ ﻫﺴﺖ .
شخص ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻣﻴﺪﻫﺪ، ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻤﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﯾﺪ ﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﺪ .
🔹جوان ﻟﺒﺨﻨﺪﻯ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺣﺮﮐﺖ ﻛﺮﺩ، ﭘﻴﺮﺯﻥ ﻛﻪ همچنان ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﭘﺴﺮﻡ، ﻭﺭﻗﻪ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﻛﻦ، ﭼﻮﻥ ﻣﻦ، ﻧﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﻮﺷﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﻤﺪﺭﺩﻯ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ، ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻟﮕﺮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ بزرگترین ﺧﻴﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ است.
🔅 ﺑﻪ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﻴﺪ، ﺗﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﺪ.
https://eitaa.com/ravabeteci
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
✅ پنج همنشین خوب؛
🔰 همنشینات رو گزینش کن
1⃣ #بردباران
امیرالمؤمنین فرمودند
با بردباران همنشینی کن، حلم و بردباریات زیاد میشود.
غررالحکم، ج۳، ص۳۵۷
2⃣ #دانشمندان
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
با دانشمندان همنشینی کن خوشبخت میشوی.
همان، ص۳۵۶
3⃣ #فقرا_و_نیازمندان
حضرت علی عليهالسلام فرمودند:
با فقرا همنشینی کن، شکرگزاریات زیاد میشود.
همان، ص ۳۵۷
4⃣ #دوراندیشان
مولا علی عليهالسلام فرمودند:
با دوراندیشان همنشینی کن، خردت کامل و نفست شریف و نادانیات از بین میرود.
همان، ص۳۷۲
5⃣ #عاقلان
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
همنشینی با دوست عاقل [موجب] زندگانی روح است.
همان، ص 206
🆔 https://eitaa.com/ravabeteci
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
⚠️ #پندانه
🔅همینطور که سنمون میره بالا و پیرتر میشیم متوجه میشیم که ...
🔅ساعت مچیمون
چه صد هزار تومنی باشه
و چه ده میلیون تومنی
هر دو یک وقت را نشون میدن
🔅کیف پولمون
چه هزار تومن ارزش داشته باشه
و چه صد هزار تومن
ارزش پولی که داخلش هست
فرقی نمیکنه
🔅خونهای که توش زندگی میکنیم
صدمتری یا دو هزار متری
روی تنهائی ما اثری نداره
🔅هواپیمایی که باهاش سفر میکنیم
چه تو قسمت درجه یک نشسته باشیم
چه تو عادی
اگه سقوط کنه همه با هم میمیریم
🔅همین طور که سنمون بالا میره
متوجه میشیم که خوشبختی
همیشه هم با دنیای مادی اطرافمون
ارتباطی نداره
🔅پس اگه سایه پدر و مادر بالای سرتونه
خواهر و برادری دارین
دوستانی دارید که میتونید
باهاشون بگین و بخندین
از زندگی لذت ببرید!
♻️خوشبختی واقعی چیزی جز این نیست
🆔 https://eitaa.com/ravabeteci
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
#متن_بسیار_زیبا
#نماز
♦️نمازهايم اگر "نماز" بود...
موقع سفر، ذوق نمیکردم از شکسته شدنش...😔
♦️نمازهايم اگر نماز بود:
که رکعت آخرش این قدر کیف نداشت😔
♦️اگر نمازهایم نماز بود:
تبدیل نمیشد به نمایش پانتومیم برای نشان دادن آدرس شارژر گوشی😔
♦️نمازهایم"نماز" نیست😔
♦️اگر نمازم نماز بود😢
میشد پناهگاه...
میشد مرهم...
میشد شاه کلید...
🌺خـدایا...
♦️من از تو فقط یک چیز میخواهم.
بر من منت بگذار و کاری کن:
📿نمازهایم نماز بشوند...📿
🆔https://eitaa.com/ravabeteci
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
بلاهایی که خوردن پفک سرتان میآورد !❌
▫️خوردن پفک چسبندگی روده را افزایش میدهد
▫️باعث یبوست میشود
▫️عمل دفع بدن را سختتر میکند
▫️در نهایت باعث سرطان روده میشود
▫️عامل ایجاد کیستهای تخمدان در زنان میشود
▫️پفک تا ۹ برابر وزنش، آب جذب میکند، پس معده را پرکرده و سبب بیاشتهایی میشود
▫️کودکان در اثر مصرف آن به کمخونی، کوتاهی قد، پوکی استخوان و ریزش مو دچار میشوند
🆔 https://eitaa.com/ravabeteci
#مشاوره
#فرزندپروری
یکی از مهمترین اصول رفتار با نوجوان مشورت و نظر خواهی با اوست.
در این صورت است که نوجوان احساس مهم بودن کرده و عزت نفس پیدا میکند و از انجام رفتارهای پر خطری مثل:
مصرف مواد مخدر، روابط نامشروع، دعوا و کتک کاری با همسالان و....اجتناب می کند.
#حدیث
#امام_علی_علیه_السلام می فرمایند:
"هنگامى كه در پيش آمدى احتياج به مشورت داشتى ابتدا به جوانان مراجعه نما زيرا كه آنان ذهنى تيزتر و حدسى سريع تر دارند سپس (نتيجه) آن را به نظر بزرگسالان و پيران برسان تا پيگيرى نموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب كنند زيرا تجربه آنان بيشتر است".
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج20، ص337، ح866
#توصیه_ای_به_والدین
#نوجوان
╭━━⊰💠❄️☃❄️💠⊱━━╮
https://eitaa.com/ravabeteci
╰━━⊰💠❄️☃❄️💠⊱━━╯
بهترین کار این است که مشکلاتتان
را برای مردم تعریف نکنید
نیمی از آن ها علاقه ای
به شنیدنش ندارند
و نیمی دیگر هم از شنیدن
آن خوشحال میشوند
https://eitaa.com/ravabeteci
📖 #پول_قدرت_جمال
پسر بچه ای پرنده ی زيبايی داشت و به اون خیلی علاقه داشت ، حتی شب ها وقت خواب، قفسش رو كنار رختخواب میگذاشت و میخوابيد.
برادر و خواهرا كه از اين همه علاقه برادر به پرنده باخبر شده بودند، از او حسابی كار می كشيدند.
وقتی پسر خسته بود و نمیخواست كاری را انجام بدهد ، اون رو تهديد می كردند ، كه الان پرنده ات رو از قفس آزاد می کنیم و اون با التماس می گفت: كار که به پرنده ام نداشته باشيد. هر كاری بگيد انجام میدم. يک روز صبح برادرش اون رو صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد ، که او با سختی و كسالت گفت : خسته هستم و خوابم می آید
برادرش گفت الان پرنده رو آزاد می كنم، پسرک آرام و با خونسردی گفت خودم ديشب پرنده رو آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم كه با آزادی اون خودم هم آزاد شدم.
اين حكايت خیلی از ماست.
تنها فرق در میان ما نوع پرندهایست كه به آن دلبسته ايم. پرنده بعضی پول، بعضی قدرت، برخی موقعيت، بعضی زيبایی و جمال، بعضی مدرک، هر كسی را به چيزی بسته اند و ترس از رها شدن از آن ، سبب شده تا ديگران و گاهی نفس خودمان از ما بيگاری كشيده و ما را رها نكنند.
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
همراه ما باشید با
https://eitaa.com/ravabeteci