@ravanshenasyvamoshavereh
🔷🔶🔹🔸🔷🔶🔹🔸🔷🔶🔹🔸
#زوج_درمانی
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سئوال: فکر میکنم مشکلات شخصیام باعث تنش در زندگیمان میشود، آیا باید به تنهایی از یک درمانگر کمک بگیرم یا هر دو با هم مراجعه کنیم؟
پاسخ: وقتی ما در یک رابطه هستیم، به دلیل چرخههای تعاملی منفی که در رابطهی ما شکل گرفته و از طرف دیگر به خاطر اینکه هر کنش ما، موجب واکنش طرف مقابل میشود، نمیتوان مسائل و مشکلات بوجود آمده را به یک طرفِ رابطه نسبت داد. افراد وارد یک سیکل (چرخه) معیوب شده و هر رفتارشان موجب تشدید رفتارهای خاصی در طرف مقابل میشود.
به عنوان مثال دیر کردن یک نفر باعث عصبانیت طرف مقابل شده و شروع به سرزنش و شکایت میکند. که باعث میشود رفتار مقابله به مثل در او شکل بگیرد و بعد از آن هم شروع به فاصلهجویی کند؛ که این فاصله گرفتن و خاموش شدن، موجب عصبانیت دیگری شده و به مرز انفجار میرسد و باعث میشود زوجین در هزارتوی بیحاصلی گرفتار شوند که ماحصل آن تنهاییِ باهم بودنشان میشود.
از طرف دیگر مشکلات شخصی مانند اعتماد به نفس پایین، بیماری، استرس کاری و غیره بر روی شریک زندگی و روابط بین آنها تأثیر میگذارد. پس بهتر است هر دو نفر در جستجوی کمک برآیند. به این ترتیب هر کدام قادر میشود، مشکلات نفر دیگر را درک کند. در کنار آن زوج درمانگر نیز مشکلات را از هر دو دیدگاه شنیده و بررسی میکند؛ بعد ازآن میتواند درمان فردی یا زوج درمانی را پیشنهاد دهد.
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سئوال: اگر به کمک احتیاج داشته باشم، آیا به این معنی است که دیوانه، روانی، مشکل دار یا عقبماندهام؟
پاسخ: جستجوی کمک برای مشکلات شخصی یا مشکلات زناشویی به هیچ وجه به معنی بیماریهای روانی نیست. خیلی مواقع نشاندهندهی این است که زوجین گیر کردهاند و به دلیل گرفتار شدن در چرخهی تعاملی منفی به سختی قادر به شناسایی و مشکلات خود هستند، به همین خاطر بیرون آمدن از چرخه و رابطهی خوب داشتن برایشان بسیار سخت میشود.
🛑در چنین مواقعی رفتن پیش متخصص رابطه، نشانهی بلوغ و آماده شدن برای اداره کردن مسائل و مشکلاتی است، که اگر بدون حل باقی بماند ممکن است به استرسهای قویتر و یا از هم پاشیدن زندگی منجر شود.
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
پیشگیری بهتر از درمان است.
@mehrazinravanshenas
پیشگیری بهتر از درمان است.
@mehrazinravanshenas
کسی که فقط چکُش در اختیار دارد، همه ی دنیا را میخ میبیند !
تماشای مداومِ یک رسانه یا شبکه ی خبری خاص، مطالعه ی پیوسته ی کتابها یا نشریات خاص، گوش کردنِ مداومِ یک سخنرانیِ خاص، شرکت کردنِ مداوم در یک گروه سیاسی یا فکری یا مذهبیِ خاص، و به تعبیر بهتر، مسدود کردن ورودیهای مغز به روی تنوعات فکریِ عالَم، و فقط یک مَجرا را برای طرز فکر خاصی باز گذاشتن، به تدریج و چهبسا ناخواسته و نادانسته، فرد را به یک رُباتِ برنامهریزی شده توسط دیگران (به ویژه صاحبان زَر و زور) تبدیل میکند.
زندگیِ انسانی، یعنی باز کردنِ مجراهای مختلف در ذهن، و مواجه ی آگاهانه و فعالانه و نقادانه با طرز تفکرات مختلف ...
👤آبراهام مزلو
محمد هادی مهرآذین مشاور و روانشناس
#ارتباط:👇
@MohammadHadiMehrazin
روزی لقمان به فرزندش گفت:
«از فردا یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدمهایی که دوست نداری و از آنان بدت میآید پیاز قرار بده!»
روز بعد فرزند همین کار را انجام داد و لقمان گفت:
«هرجا که میروی این کیسه را با خود حمل کن!»
فرزنش بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت برد که پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و این بوی تعفن مرا را اذیت میکند.
لقمان پاسخ داد :
«این شبیه وضعیتی است که تو کینه دیگران را در دل نگه داری. این کینه، قلب و دلت را فاسد میکند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد...!»
محمد هادی مهرآذین دانشجوی دکتری تخصصی روان شناسی مشاوره #ارتباط با روان شناس:👇
@MohammadHadiMehrazin
پیشگیری بهتر از درمان است.
@mehrazinravanshenas
#روانشناسی_مدرسه چیست؟
روانشناسان مدرسه در داخل سیستم آموزشی کار میکنند و به دانشآموزان در زمینههای هیجانی، اجتماعی و تحصیلی کمک میکنند. هدف روانشناسی مدرسه، همکاری با اولیاء، معلمان و دانشآموزان در جهت ایجاد یک محیط آموزشی سالم با تمرکز بر نیازهای دانشآموزان است.
روانشناسی مدرسه یک حرفه نسبتاً #جدید است. انجمن ملی روانشناسی مدرسه (NASP) در آمریکا در سال 1968 تأسیس شد و این رشته به طور رسمی به عنوان یک تخصص دکتری توسط انجمن روانشناسی آمریکا (APA) شناخته شد. در سال 2002، روانشناسی مدرسه یکی از 10 «حرفه داغ» (یا پرمتقاضی) در آمریکا بوده و تقاضا برای روانشناسان مدرسه همچنان رو به افزایش است.
روانشناسان مدرسه چه میکنند؟
روانشناسان مدرسه با دانشآموزان، هم به صورت فردی و هم به صورت گروهی، کار میکنند و به آنها در برخورد با مشکلات رفتاری، مسائل آموزشی، ناتوانیها و سایر جنبهها کمک میکنند. آنها همچنین با اولیاء و معلمان برای ایجاد روشهایی جهت مقابله با رفتارهای دانشآموزان در خانه و سر کلاس کار میکنند. از دیگر وظایف روانشناسان مدرسه میتوان به آموزش دانشآموزان، اولیاء و معلمان درباره چگونگی مدیریت شرایط بحرانی و مشکلات سوء مصرف مواد اشاره کرد.
براساس مستندات انجمن ملی روانشناسی مدرسه در آمریکا، روانشناسان مدرسه خدمات خود را در 5 حوزه زیر ارائه میکنند:
• مشاوره
• ارزیابی
• مداخله
• جلوگیری
• پژوهش و برنامهریزی
روانشناسان مدرسه همچنین به دیگران در درک بیشتر درباره رشد کودک، مشکلات رفتاری و روشهای مدیریت رفتار کمک میکنند. با وجودی که کار روانشناسان مدرسه عمدتاً در دبستانها و دبیرستان هاست امّا در برخی جاهای دیگر نیز ممکن است به استخدام درآیند. درمانگاههای خصوصی، بیمارستانها، ادارات دولتی و دانشگاهها از آن جمله هستند. برخی روانشناسان مدرسه که درجه دکتری داشته باشند نیز به عنوان مشاور در بخش خصوصی استخدام میشوند.
روانشناسان مدرسه به چه مدرکی نیاز دارند؟
روانشناسان مدرسه حداقل به درجه کارشناسی ارشد روانشناسی نیاز دارند. امّا هر کشور قوانین خاص خود را دارد. مثلاً در اکثر ایالتهای آمریکا، روانشناسان مدرسه باید پس از اخذ مدرک روانشناسی، دوره دستیاری در روانشناسی مدرسه را نیز بگذرانند.
مزایا و معایب روانشناسی مدرسه
مزایا
روانشناسان مدرسه قادرند به موفقیت دانشآموزان کمک کنند.
از آنجا که اغلب روانشناسان مدرسه در دبستانها و دبیرستانها کار میکنند، از برنامه کاری قابل پیشبینی برخوردارند.
روانشناسان مدرسه با طبقات مختلف اجتماع، از جمله مشاوران، معلمان، اولیاء و دانشآموزان ارتباط دارند.
معایب
مشکلات کار با دانشآموزان و اولیاء، ممکن است به بالا رفتن سطح استرس در روانشناسان مدرسه بینجامد.
استرس مربوط به کار میتواند به ناتوانی جسمی و بیرمقی منجر شود.
روانشناسان مدرسه معمولاً برنامه کاری فشردهای دارند و با تعداد زیادی ارباب رجوع روبرو هستند.
ترجمه : کلینیک الکترونیکی روانیار
منبع
"School Psychology", Kendra Van Wagner,
http://psychology.about.com
@Educationalandcareercounseling
mehrazin Psychologist:
مقایسه نظرگاههای مختلف روانشناسی و اسلام در مورد ماهیت انسان
اسلام در مورد ماهیت انسان و خوب یا بد بودن او دیدگاه کلیتری را ارائه میدهد و یکسویگی برخی مکاتب انسانی را ندارد. در این دیدگاه انسان دارای قدرت اراده و تواناییهایی است. و برخلاف روانکاوی ( #فروید وجود اراده و آزادی انسان را نفی میکند و او را تابع عوامل جبری یا محدودیتهای اجتماعی میداند )وجود اراده و آزادی انسان را نفی نمیکند و او را تابع عوامل جبری یا محدودیتهای اجتماعی نمیداند و هچون رفتار گرایان او را تحت کنترل عادات خویش نمیداند. با این حال او کاملا مستقل از عوامل دیگر عمل نمیکند که بتواند همچون نظر انسان گرایان در ارضای نیازهایش مستقل و خود مختار عمل کند. هر یک از دیدگاههای روانشناختی در مورد ماهیت انسان گاه به برخی مفاهیم اسلام و نظریات او در این مورد نزدیک و گاه از آن دور میشوند. به هر حال هر یک از آنها نظریات انسانی هستند که توسط خود انسان در مورد ماهیت انسان مطرح شدهاند. چنین نظریاتی مسلما نیاز به تجدد نظر و تکامل خواهند داشت.
#رواندرمانی
#روانشناسی
#سلامت_روانی
پیشگیری بهتر از درمان است.
@mehrazinravanshenas
شش قانون #تفکر منفی که باید از آن اجتناب ورزید: 👇
1️⃣ تفکر سیاه و سفید : فکر کردن در چارچوب همه یا هیچ و اعتقاد نداشتن به حد وسط
2️⃣ کمالگرایی : اعتقاد به کمالگرایی محض باعث میشود هرگونه نتیجهای کمتر از حد ایدهآل، شکست تلقی شود
3️⃣ مقایسه : عملکرد تنها از طریق مقایسه با دیگران ارزیابی و قضاوت شود
4️⃣ تعمیم : یک بار شکست خوردن و اعتقاد به همیشه شکست خوردن در آن کار
5️⃣ ذهنخوانی منفی : باور به تصور و نظر منفی دیگران نسبت به خود و تمایل به خواندن ذهن آنها
6️⃣ تحکم : استفادهی مداوم از واژههای باید و نباید مانند تکرار جملاتی از قبیل من نباید به این مراسم میرفتم، من نباید با او در این خصوص صحبت میکردم
@ravanshenasyvamoshavereh
mehrazin Psychologist:
🔷🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔷
مهمترین مکاتب فکری در روانشناسی
⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬
پس از آن که روانشناسی به عنوان یک علم جداگانه از دل #فلسفه و #زیستشناسی بیرون آمد، بحث درباره چگونگی تشریح و توصیف #ذهن و #رفتار انسان نیز آغاز شد. نخستین مکتب فکری در روانشناسی، «ساختارگرایی» بود که توسط ویلهلم ووندت، بنیانگذار نخستین آزمایشگاه روانشناسی، ارائه گردید. تقریباً بلافاصله پس از آن، سایر نظریهها نیز مطرح شدند و هر کدام موافقان و مخالفانی یافتند.
#ساختارگرایی در برابر #کارکرد_گرایی
در زیر، به برخی از #مهمترین #مکاتب_فکری در روانشناسی که بر دانش و درک ما از این رشته تاثیرگذار بودهاند اشاره شده است:
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
1⃣ #ساختار_گرایی #نخستین مکتب فکری روانشناسی است و بر شکستن فرایندهای ذهنی به پایهایترین مؤلفهها تمرکز دارد. مهمترین متفکران ساختارگرا، #ویلهلم_ووندت و #ادوارد_تیچنر بودهاند.
کارکردگرایی در واکنش به نظریه ساختارگرایی شکل گرفت و به شدّت تحت تاثیر کارهای ویلیام جیمز است. مهمترین متفکران کارکردگرا، #جان_دیوئی و #هارویکَر بودهاند.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻
2⃣ #رفتارگرایی
رفتارگرایی در طول دهه 1950، مکتب فکری مسلّط بود. رفتارگرایی که بر پایه کارهای متفکرانی چون #جان_واتسون، #ایوان_پاولوف و #اسکینر قرار دارد، کلیه رفتارهای انسان را توسط علل و عوامل محیطی، به جای نیروها و عوامل درونی، قابل توضیح و تشریح میداند. رفتارگرایی بر رفتار مشاهدهپذیر تمرکز دارد. نظریههای یادگیری از جمله شرطیشدن کلاسیک و شرطیسازی عامل، مورد پژوهشهای گستردهای قرار گرفتهاند.
🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻
3⃣ #روانکاوی
#زیگموند_فروید بنیانگذار رویکرد روانکاوانه بود. این مکتب فکری بر تاثیر ذهن ناهشیار یا ناخودآگاه بر رفتار انسان تاکید دارد. فروید عقیده داشت که ذهن انسان از سه عنصر نهاد، خود و فراخود تشکیل شده است. از دیگر متفکران معروف این مکتب فکری میتوان #آنا-فروید، #کارل_یونگ و #اریک_اریکسون را نام برد.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻
4⃣ #روانشناسی_انسان_گرایانه
این مکتب فکری در پاسخ به روانکاوی و رفتارگرایی به وجود آمده است. روانشناسی انسانگرایانه بر خلاف آن دو، بر اراده آزاد انسان، رشد شخصی و خودشکوفایی تمرکز دارد. مهمترین متفکران انسانگرا #آبراهام_مزلو و #کارل_راجرز هستند.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻
5⃣ #روانشناسی_گشتالت
روانشناسی گشتالت بر پایه این ایده است که ما چیزها را به صورت یک کلّ یکنواخت تجربه میکنیم. این رویکرد به روانشناسی ابتدا در آلمان و اتریش و در خلال قرن نوزدهم در پاسخ به رویکرد جزئینگر ساختارگرایی پدید آمد. این متفکران به جای شکستن افکار و رفتار به کوچکترین عناصر، عقیده دارند که باید کلّ تجربه را مورد نظر قرار داد. به عقیده آنها، کلّ بزرگتر از مجموع اجزا است.
* گشتالت یک اصطلاح آلمانی است که معادلهای متعدد از جمله فرم، شکلبندی، هیئت و کلّ برای آن پیشنهاد شده است.
#پرلز
🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
6⃣ #روانشناسی_شناخت
روانشناسی شناخت، شاخهای از روانشناسی است که به مطالعه فرایندهای ذهنی شامل چگونگی تفکر، ادراک، به یادآوردن و یادگیری میپردازد. این شاخه از روانشناسی، به عنوان بخشی از حوزه بزرگتر علوم شناختی، با سایر رشتهها مانند علم اعصاب، فلسفه و زبانشناسی ارتباط دارد.
یکی از تأثیرگذارترین نظریههای این مکتب فکری، نظریه مراحل رشد شناختی است که توسط #ژان_پیاژه ارائه شده است.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
@ravanshenasyvamoshavereh
mehrazin Psychologist:
📚خلاصه و چکیده ای از مطالب جلسه های مقایسه نظریه های روان شناسی و مشاوره
🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺
1⃣ نظریه روان تحلیلگرایی
#زیگموند_فروید
فروید دیدگاهی ساختارمند، رشدی و جبری راجع به انسان دارد. در بُعد ساختاری، سه قسمت نهاد، خود و فراخود را برای شخصیت در نظر میگیرد. در بُعد رشدی، چهار مرحله دهانی، مقعدی، آلتی و تناسلی و یک دوره نهفتگی (بین مراحل آلتی و تناسلی) را همراه با صفات و شخصیتهای ناشی از آنها توضیح میدهد که در هر مرحله، محروم ساختن کودک از برآورده شدن نیازها و یا ارضای بیش از حد آنها، ممکن است موجب تثبیت آن مرحله شود. از طرفی در این مراحل رشد، تعارضی وجود دارد که باید پیش از آنکه کودک بتواند پا به مرحله بعد بگذارد، به شکل رضایت بخشی حل شود. با این توضیح، از نظر فروید فرد ایده آل کسی است که این تعارضها را به اندازه کافی حل کرده باشد؛ هر چند، فروید انسان سالم و متعالی را به تصویر نمیکشد، چرا که همواره او را در حیطه مباحث ناهشیار دوران کودکی و تعارضات برخواسته از آن مطالعه میکند. همچنین این دیدگاه، جبرگرایانه بوده و معتقد است به دلیل نیروی بیش از حد «نهاد»، کنترل و مدیریت آن به سختی امکان پذیر است؛ هر چند این وظیفه برعهده «خود» بوده که با کمک استدلال و منطق تا حدودی میتواند آن را مهار کند، ولی نهایتاً انسان تحت جبر ناشی از ناخودآگاه و غرایز خویش است.
منبع : (شولتز ، 1386: 47)
▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️
2⃣ نظریه آدلر
تأکید #آدلر بر نقش نیروهای اجتماعی در شخصیت را میتوان در آثار هورنای و فروم ملاحظه کرد که بیشتر، آدلریهای جدید محسوب میشدند تا فرویدیهای جدید. همچنین تأکید وی بر وحدت شخصیت و کلیت فرد، در آثار بعدی گوردون آلپورت انعکاس یافته است.
توجه او بر قدرت خلاق فرد در شکل سبک زندگیاش بر افکار مازلو نفوذ داشت و تأکید او بر متغیرهای اجتماعی، جولیان راتر نظریه پرداز نورفتارگرای یادگیری اجتماعی را تحت تأثیر قرار داد. آدلر بسیار جلوتر از زمان خود بود، زیرا تأکید او بر متغیرهای شناختی و اجتماعی با روندهای روانشناسی امروز سازگارتر است تا روانشناسی زمان خود او. جنبه قابل اهمیت و جالب توجه نظریه آدلر، تأکید وی بر تأثیر عوامل اجتماعی در شکلگیری شخصیت است که بخشی از ذهنی بودن نظریه او را جبران میکند. البته تکیه آدلر بر دو اصل «کوشش برای برتری» و «غلبه بر احساس کهتری و جبران آن» قابل توجه است. همچنین بحث «خود خلاق» را مطرح میکند و اینکه انسان صرفاً ساخته وراثت و محیط و به ویژه محیط تربیتی دوران کودکی نیست. علاوه بر این، آدلر به نقش تفکرات انسان در شکلگیری رفتار او اشاره کرده که میتوان آن را زمینه ساز نظریات شناختی در نظر گرفت.
همچنین آدلر، مجموعه رفتارهایی را که هر فرد در جهت رفع حقارت یا حصول برتری به کار میبرد «سبک زندگی» میخواند و بیشترین نقش را در #سبک_زندگی مربوط به دوران کودکی و نحوه تربیت کودک و برخورد با او میداند. البته این مطلب قابل توجه است، اما نباید بر نقش کودکی بیش از حد تکیه کرد. آگاهیهای اکتسابی انسان و انتخاب و گزینش او در زندگی میتواند نقش بسیار مهمی ایفا کند و حتی میتوان سبک گذشته زندگی را براساس اهداف جدید و شناخته نشده تغییر داد و مسیر دیگری را در زندگی ترسیم کرد. شاهد این مدعا، حرکت #انبیا و تحولی است که ایشان در سبک زندگی بشر ایجاد کردهاند. از طرفی، نباید از نقش اجتماع و تأثیر الگوهای اجتماعی بر شخصیت فرد غافل ماند.
(پروچاسکا ، 1381: 98)
🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️
3⃣ نظریات وجودگرایی و انسان گرایی
از نظر #روانشناسان_وجودی مانند #پینز ، #وانگر ، #رولو_مِی و#اروین_یالوم ، فرد سالم کسی است که در زندگی با گرفتن تصمیمهایی که معنای آنها را از وجود خود میگیرد، اصالت خویش را بیافریند و شکل دهد. به قول #هایدگر که #سارتر بعدها از او اقتباس کرد، زندگی اصیل آن است که بر ارزیابی دقیق از شرایط انسان و برآورده ساختن استعدادهای فرد استوار باشد. آدم اصیل کسی است که هستی او در جهان، به تمام معنا با موهبت سرشت او و دنیا هماهنگ باشد. اصالت، مستلزم آن است که از خود، روابط و دنیا آگاه باشیم، تصمیمات خود را به رسمیت بشناسیم و آنها را قبول داشته باشیم و مسئولیت کامل این تصمیمها را بپذیریم. تصمیم گرفتن مستلزم آن است که حتی با وجود اطلاعات محدود درباره اینکه زندگی چه طور خواهد شد، جرئت داشته باشیم مسئولیت عمل خود را بپذیریم. تنها در بخشی که فرد برای اصیل شدن باید دنبال کند، صادق بودن، حتی در صورت رو به رو شدن با نیستی، معنا مییابد؛ چون ، دروغگویی هسته شخصیت نابهنجار است. افراد سالم نه به دیگران دروغ میگویند، نه به طبیعت (تمایلات طبیعی) و نه به خاطر خودشان.
( #مزلو ، 1367: 102)
▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺
@ravanshenasyvamoshavereh
4⃣ نظریه راجرز
به اعتقاد نظریه پردازان انسان گرا از جمله #کارل_راجرز، انسانهای سالم که او آنها را افراد خودشکوفا مینامید، دارای پنج ویژگی مهم هستند:
1. آگاهی از همه تجربهها:
فرد سالم با قرار گرفتن در معرض هر تجربه جدیدی، اجازه میدهد تمام اطلاعات مهم موجود در موقعیت، به سوی او روان شوند و به اقدامی که بهترین پاسخ به رویداد جاری است، اعتماد میکند. چنین آدمی مجبور نیست درباره تصمیمگیری تأمل کند، بلکه بهترین تصمیمی را میگیرد که حاصل عدم تحریف یا عدم انکار اطلاعات مربوط به زندگی فعلی او است. گشودگی برابر تجربه، بیانگر فردی است که عمدتاً در زمان حال زندگی میکند؛ او نه اطلاعات مربوط به گذشته را پردازش میکند و نه اطلاعاتی را که به زمان حال مربوط است دور میریزد.
2. توانایی زندگی کردن پر بار در هر لحظه:
هر لحظه و تجربهای که میتواند با خود بیاورد، تازه و جدید است. هیچ گونه انعطاف ناپذیری و خشکی وجود ندارد. هیچ گونه سازمان یا ساختار سفت و سخت بر تجربه شخص تحمیل نمیشود.
3. اعتماد به ارگانیسم فرد:
یعنی اعتماد داشتن به احساس کردن واکنشهای شخص به جای هدایت شدن به وسیله قضاوتهای دیگران یا به وسیله یک هنجار اجتماعی یا حتی به وسیله قضاوتهای عقلانی.
4. احساس آزادی:
افراد خودشکوفا و سالم احساس آزادی اصیلی دارند تا به هر جهتی که میل دارند حرکت کنند و بدون ممانعت و بازداری دست به انتخاب بزنند.
5. خلاقیت، یعنی زندگی کردن خلاق و سازگار در شرایط متغیر محیطی:
همراه با این خلاقیت، یک احساس خودانگیختگی وجود دارد. شخص میتواند به طور انعطاف پذیری با تجربهها و چالشهای تازه سازگار شود و آنها را بیابد. او نیاز به قابل پیش بینی بودن، امنیت یا حالتی عاری از تنش ندارد. (شولتز، 1368: 170)
🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺
5⃣ نظریه مزلو
#ابراهام_مزلو برای افراد خودشکوفا که از نظر او بهترین و سالمترین افراد هستند و البته شمار آنها به اندازه یک درصد از کل جامعه یا کمتر است، خصوصیات زیر را برمی شمارد:
1. ادراک بسیار کارآمد از واقعیت؛
2. پذیرش خود، دیگران و طبیعت به طور کلی؛
3. خودانگیختگی، سادگی و طبیعی بودن؛
4. تمرکز روی مشکلات به جای تمرکز روی خود؛
5. نیاز به استقلال و داشتن حریم خصوصی؛
6. احساس درک تازه و مداوم؛
7. تجربههای اوج یا عرفانی؛
8. علاقه اجتماعی؛
9. روابط بین فردی؛
10. خلاق بودن؛
11. ساختار منشی دمکراتیک؛
12. مقاومت در برابر فرهنگ پذیری.
(پروچاسکا، 1381: 187)
از نکات قابل تأمل در نظریه او، روح اومانیستی و انسان مداری است که به عقیده مزلو در مخرج مشترک معیارهای وی وجود دارد. ساختارشناختی نقش اصلی را در غربال کردن، رمزگردانی، سازمان دهی و ذخیرهسازی و بازخوانی اطلاعات دارد. اطلاعاتی که با طرح وارههای موجود سازگار باشند، به دقت رمزگذاری میشوند؛ در حالی که اطلاعات ناسازگار یا مغایر با طرح وارهها فراموش میشوند. مادامی که انسان را هدف و غایت خودش بدانیم، مسلماً در یک مدار ثابت خواهیم بود و نتیجهاش رکود است، نه تعالی و حرکت. در حقیقت، برای تعالی و کمال انسان باید نقطهای ماورای انسان و به تعبیر دقیقتر مافوق انسان در نظر گرفت. همچنین باید متذکر شد کمال انسان، صرفاً تکامل نفس نیست؛ بلکه عبور از نفس و گذشت از آن و سپس فنای او در عالم «بودن» است. نکته دیگر اینکه انسان به وسیله نیازها و کمبودهایی که نهایتاً راهی برای رسیدن به نیازهای بالاتر است برانگیخته نمیشود، بلکه انگیزش او در تمام دوران حیاتش، به وسیله جاذبه و کشش پروردگار است. در مجموع باید گفت در نظریههای وجودگرایی و انسانگرایی به نیروهای بالقوه انسان و شکوفایی آنها اهمیت داده میشود، ولی خودشکوفایی مورد نظر تمام ابعاد والای انسان را در نظر نمیگیرد.
🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺▪️🔺
@ravanshenasyvamoshavereh
mehrazin Psychologist:
mehrazin Psychologist:
✳️ مقایسه نظریه های مشاوره و روان شناسی
🔴 نظریه روان تحلیلگری#روان_کاوی
#زیگموند_فروید بنیانگذار رویکرد روانکاوانه بود. این مکتب فکری بر تاثیر ذهن ناهشیار یا ناخودآگاه بر رفتار انسان تاکید دارد. فروید عقیده داشت که ذهن انسان از سه عنصر نهاد، خود و فراخود تشکیل شده است.
✔️از دیگر متفکران معروف این مکتب فکری میتوان آنا فروید، کارل یونگ و اریک اریکسون را نام برد.
فروید دیدگاهی ساختارمند، رشدی و جبری راجع به انسان دارد. در بُعد ساختاری، سه قسمت نهاد، خود و فراخود را برای شخصیت در نظر میگیرد. در بُعد رشدی، چهار مرحله دهانی، مقعدی، آلتی و تناسلی و یک دوره نهفتگی (بین مراحل آلتی و تناسلی) را همراه با صفات و شخصیتهای ناشی از آنها توضیح میدهد که در هر مرحله، محروم ساختن کودک از برآورده شدن نیازها و یا ارضای بیش از حد آنها، ممکن است موجب تثبیت آن مرحله شود. از طرفی در این مراحل رشد، تعارضی وجود دارد که باید پیش از آنکه کودک بتواند پا به مرحله بعد بگذارد، به شکل رضایت بخشی حل شود. با این توضیح، از نظر فروید فرد ایده آل کسی است که این تعارضها را به اندازه کافی حل کرده باشد؛ هر چند، فروید انسان سالم و متعالی را به تصویر نمیکشد، چرا که همواره او را در حیطه مباحث ناهشیار دوران کودکی و تعارضات برخواسته از آن مطالعه میکند. همچنین این دیدگاه، جبرگرایانه بوده و معتقد است به دلیل نیروی بیش از حد «نهاد»، کنترل و مدیریت آن به سختی امکان پذیر است؛ هر چند این وظیفه برعهده «خود» بوده که با کمک استدلال و منطق تا حدودی میتواند آن را مهار کند، ولی نهایتاً انسان تحت جبر ناشی از ناخودآگاه و غرایز خویش است.
نظام روان کاوی فروید ، الگوی رشد شخصیت و رویکردی است به روان درمانی ، دیدگاههای فروید همچنان بر کاربست امروزی درمان تاثیر دارد و تعدادی از مفاهیم اساسی او هنوز هم بخشی از زیربنای نظریه های مشاوره و روان شناسی است ،البته تعدادی از این رویکردهای درمانی ، الگوی روان کاوی را گسترش دادند ، برخی دیگر مفاهیم و روش های آنرا تغییر دادند ، و تعدادی دیگر به عنوان واکنش علیه آن پدیدار شدند .
فروید نگاهی تازه و افق های جدیدی به روان درمانی داد ، توجه را به عوامل روان پویشی که رفتار را برانگیخته میکنند جلب کرد ، بر نقش #ناهشیار متمرکز شد و اولین روش های درمانی را برای شناختن و تغییر دادن ساختار منش اساسی فرد بوجود آورد.
نظریه فروید معیاری است که بسیاری از نظریه های دیگر در مقایسه با آن ارزیابی میشوند.
بزرگترین خدمت فروید مفاهیم ناهشیار و سطوح هشیاری اوست که برای شناختن رفتار و مشکلات شخصیت اهمیت دارند .
🎯هدف نهایی درمان روان کاوی ، افزایش دادن عملکرد انطباقی است که کاهش نشانهها و حل تعارض را شامل میشود.
🔷دو هدف روان کاوی هشیار کردن ناهشیار و نیرومند کردن #خود است طوری که رفتار بیشتر بر پایه واقعیت و کمتر بر تمایلات غریزی یا احساس گناه غیر منطقی استوار باشد .
فرآیند درمان روان کاوی شبیه کنار هم چیدن قطعات پازل و حل یک معماست.
▪️مفاهیم و فنون مهم روان کاوی عبارتند از :
۱- تداعی آزاد
۲-تعبیر
۳-تحلیل رؤیا
۴-تحلیل و تعبیر مقاومت
۵-تحلیل و تعبیر انتقال
🔹درمان روانکاوی از دیدگاه چند فرهنگی نقاط قوت از دیدگاه تنوع
اگر اصول و روش های درمان روانکاوی طوری اصلاح شوند و تطبیق داده شوند که با موقعیت هایی که درمانگر در آنها کار میکنند تناسب داشته باشند می توانند برای جمعیت هایی که از لحاظ فرهنگی متفاوت هستند مناسب باشد امتیاز رویکرد روانکاوی این است که بر ارزش رواندرمانی عمیق و فشرده به عنوان بخشی از آموزش درمانگر آن تاکید می کند .
روان کاوی به درمانگران کمک میکند تا از علت های انتقال متقابل از جمله سوگیری ها تعصب ها و پندارهای قالبی نژادی یا قومی و مذهبی خودشان آگاه شوند.
نقاط ضعف از دیدگاه تنوع:
رویکرد های روانکاوی سنتی گرا هستند و درمان روانکاوی عموماً به صورتی که بر ارزش های طبقه متوسط و بالا استوار است نگاشته می شوند، هزینه های روانکاوی بالاست و زمان زیادی برای درمان و تغییر منش و شخصیت فرد لازم دارد ، علاوه بر این تحلیل درون روانی ممکن است با چارچوب اجتماعی و دیدگاه محیطی درمانجویان کاملاً تضاد داشته باشد. روانکاوی کلا بر بازسازی بلندمدت شخصیت به جای حل کردن مشکل کوتاهمدت تمرکز دارد #اریکسون با وارد کردن گرایش های روانی اجتماعی دیدگاه رشدی فروید را گسترش داد همچنین یونگ که عنوان وارث معنوی فروید را دارد اما سرانجام نظریه شخصیتی را به وجود آورد که با روان کاوی فروید تفاوت چشمگیری داشت. نظریه روان شناسی تحلیلی _ نظریه یونگ برخلاف نظریه فروید کاهش گرا نیست یونگ انسان ها را به صورت مثبت در نظر داشت و با اینکه همکار فروید بود و برای خدمات او ارزش قایل بود اما نظریه میل جنسی فروید را تایید