eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
630 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال ویژه راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم و جهاد تبیین) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @Mojtabas1358 ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 عکس: تقدیر امروز رهبر انقلاب از همسر شهید ارتشی، شهید فرهاد دستنبو. سرتیپ دوم کنترل شکاری، فرهاد دستنبو ۵ مرداد سال ۱۳۶۷ در سایت راداری و پدافندی سوباشی به شهادت رسید. 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در مراسم دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه های افسری ارتش 🔹 نیروهای مسلح باید مراقب باشند و آرایش و آمادگی‌های لازم را برای مقابله با فتنه داشته باشند، زیرا طبق فرموده‌ی خداوند متعال در قرآن، فتنه از کشتار و قتل نیز بدتر است. 🔸 گاهی اوقات دشمن در رایانه‌ی عمومی یک کشور و در اندیشه و محاسبات آنها اثر میگذارد اما یک ملت آزاده هیچ‌گاه از این اقدام تأثیر نمیپذیرد و شجاعانه به‌دنبال خود میرود. 🔹 بزرگ ترین لطمه‌ای که دشمنان میتوانند به یک کشور بزنند، این است که را از آن سلب نمایند؛ کاری که امروز در برخی کشورهای منطقه شروع کردند. 🔸 به دلسوزان و توصیه میکنم اولویت‌شان را قرار دهند. مردمشان هم مطالباتی دارند، به حق هم هست اما باید بدانند این مطالبات فقط در چارچوب ساختارهای قانونی کشورشان قابل تحقق و ممکن است. 🔹 برای کشور عزیز ما هم از این فکرها کرده بودند که خوشبختانه مردم به‌موقع در میدان حضور پیدا کردند و خنثی شد. 🔸 این راه‌پیمایی بازگشت که این روزها در دارد انجام میگیرد، روزی به بازگشت فلسطینی‌ها منتهی خواهد شد و صاحبان اصلی سرزمین به آن بازخواهند گشت. ۱۳۹۸/۰۸/۰۸ بخش‌های مهم سخنان رهبر عزیز انقلاب @raviannoorshohada
🔴این‌ها تصاویر سوریه نیست، یمن هم نیست اینجا تهران و اصفهان و شیراز است. 🔹یادمون باشه اگر اعتراض به دست نا اهل بیفته، دودش به چشم خودمون می‌ره دیروز که این تصاویر را دیدم یادم افتاد که داعش می تونه به تو نزدیک باشه اگر جوگیر بشی و حرف حقت از زبون آدم #ناحق بیرون بیاد #بنزین #سرداران_آرامش #فتنه۹۸ @raviannoorshohada
4.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید رجایی: خداوند در جهنم جایی داره که مساوی است با گناه ۳۶ میلیون انسان. اونجا جای منه! چون یک "بله" و یک "نه" ی من، زندگی‌شون رو تحت‌الشعاع قرار میده #تحریم #فتنه ۹۸ @raviannoorshohada
#حتما_بخوانید ⛔️👇 اگر حضرت آقا صریحا مخالفتشون رو اعلام می کردند ، مطمئنا بهانه ای میشد تا تمام #اغتشاشات گردن #رهبری بیفتد. ایشون خیلی با احتیاط صحبت می کنند... مصلحت و شرایط #جامعه رو در نظر می گیرند و این نا امنی و بی نظمی دقیقا چیزی است که #دشمن میخواهد . حربه ای که با اون #سوریه و #عراق رو به خاک سیاه نشوندند گرانی ها هم دوره ای است و میگذرد فشار به مردم می آید ... ولی قرار نیست به خاطر #گرانی همه چیز رو از دست بدهیم .. #حدیث داریم از فتنه های #آخرالزمان نترسید که دست #منافقین و رو میکند ان شاءالله این شلوغی ها ختم به خیر می شود .... این ها همان #فتنه های #آخرالزمان است. این که آقا می فرمایند #أین_عمار به این دلیل هست که خودشان نمی توانند صراحتا #روشنگری کنند خیلی وقت ها مجبورند غیر مستقیم تذکر بدند....اگر مستقیما نظر بدن یا دخالت کنند خیلی حرف های دیگه زده می شود @raviannoorshohada
#بسیجےوسط‌معرڪه به بچه‌های #بسیج خیلی اعتقاد داشت👌.در روزهای #فتنه۸۸ یک بار درباره‌ی بچه‌های بسیج صبحت می‌کردیم.از بسیجی‌های اسلامشهری و اینکه چطور پای کار انقلاب‌اند✌️کلی صبحت کرد و کلی از آنها تعریف و تمجید کرد، با همه‌ی جو سنگینی که آن روزها علیه بچه‌های بسیج وجود داشت، به شدت از تاثیر حضور بسیج در خاتمه دادن به غائله فتنه تعریف می‌کرد🌺.این بچه‌ها را خیلی دوست داشت و با احترام از انها یاد می‌کرد.خودش هم یکی از آنها بود.محمودرضا بسیجی وسط معرکه بود☝️.در ایام اغتشاشات خیابان‌های تهران،کنار بچه‌های بسیج بود.کسی به او تکلیف نمی‌کرد که برود،اما موتور سیکلتش🏍را بر می‌داشت و تنهایی می‌رفت.چندبار هم خودش را به خطر انداخته بود😞.یک بار خودش تعربف می‌کرد به خاطر ظاهر بسیجی‌اش پشت چراغ قرمز، اراذل ‌و اوباش هجوم آورده بودند❗️.که موتورش را زمین بزنند،اما نتوانسته بودند.آن روزها نگرانش می‌شدم😞در یکی دو هفته بعد از اعلام نتایج انتخابات که خیابان آزادی و بعضی خیابانهای اطراف اغتشاش بود با او تماس گرفتم و پرسیدم:کجایی؟!😫گفت توی خیابان.گفتم چه خبر است آنجا؟ گفت:امن‌وامان😐.گفتم این چیزهایی که من دارم توی اینترنت می‌بینم‌ آنقدر هم امن‌و‌امان نیست😒!گفت نگران نباش گفتم چرا؟ گفت بسیجی زیاد است☺️ راوی:برادرشهید محمودرضابیضائے🌹 برشی از ڪتاب‌تو‌شهیدنمیشوی🕊 @raviannoorshohada
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️ هشدار! مراقب جنگ روانی دشمن باشید ♨️ این روزها و پس از فعال شدن اینترنت، فیلم‌ها و صوت‌های ساختگی مثل حمله نیروی انتظامی به خانه مردم و کلیپ سخنان تحریف شده رهبر انقلاب در حال انتشار است. با دیدن این کلیپ به خباثت و رذالت دشمنان و منافقین و معاندین بیشتر پی‌ ببرید و مراقب جنگ روانی دشمن باشید! 🔺 تحریف سخنان مقام معظم رهبری و ایجاد جنگ روانی و شبهه برای تخریب رهبر انقلاب، نیروهای نظامی و انتظامی و فریب مردم... 🔹حتما تا انتها ببینید #فتنه #فتنه_اکبر #فتنه98 #فریب_نخوریم @raviannoorshohada
2.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فتنه شاید در زمان شاه زندان بوده باشد.... 🌹شب شعری با رهبر انقلاب #نه_دی @raviannoorshohada
شهدا در روزهای فتنه کجابودند⁉️ السابقون السابقون اولئک المقربون✨ آقا مصطفی در #فتنه ۸۸ دو بار مجروح شدند ؛ بار اول ۲۵ خرداد با پنج ضربه چاقو به پای چپ و یک ضربه قمه به بازوی دست چپ آسیب دید ، با آن همه جراحت ، فتنه گران اجازه نمی دادند که آمبولانس به آنها کمک کند😔 و تهدید به آتش زدن آمبولانس کردند و آقا مصطفی با تمام این جراحت و خونریزی از ساعت پنج بعدازظهر تا ۱۲ شب کف خیابان در میدان آزادی تهران افتاده بود😞 بعد از هفت ساعت خونریزی به بیمارستان منتقل شد . خون‌ریزی آنقدر شدید بود که تا ۲ روز توان ایستادن نداشت 💔. مجروحیت بعدی وی در روز ۱۶ آذر از ناحیه انگشت دست بود که دچار شکستگی شد ... روای : همسر شهید 🌷مصطفی صدرزاده🌷 @raviannoorshohada
🔰پیکرش را از زخم های روز عاشورا شناختیم بسیاری از شهدای مدافع حرم در جریان فتنه سال 88 در مقابل فتنه گران ایستادند و از نظام و کشور دفاع کردند. #شهید_رسول_خلیلی دانشجوی رشته مدیریت بود، سال ۸۸ در جریان فتنه کلا چند روز وسط معرڪه حضور داشت، شوخی که نبود آن ها می خواستند به ولایت و انقلاب ضربه بزنند که خدا را شکر و به یاری امام زمان ناکام ماندند.✌ پدر شهید می گفت: وقتـی پسرم در سوریه به #شهادتـــــ🌷🕊ــــــ رسید و پیڪرش را آوردند چون بدن و صورتش زخم بسیاری برداشته بود قابل شناسایی نبود . من او را از ضربه های چاقوی فتنه۸۸ در بازوی چپش شناختم.😓 #فتنه #نهم_دیماه @raviannoorshohada
📛انتقام از صدا و سیما با تمام قوا📛 🔻حذف بودجه سه ماهه دوم به خاطر پخش سریال گاندو 🔻تخصیص بودجه تصویبی در صورت تأیید دفتر ریاست جمهوری 🔻 تحریم صدا و سیما توسط سلبریتی ها 🔻حذف برنامه جهان آرا و عدم پخش زنده برنامه های عصرانه و ثریا 🔻صدا و سیما فقط باید بسته های خبری رئیس جمهور که توسط تیم اطلاع رسانی روحانی تولید شده است را بدون دخل و تصرف پخش کند و در غیر این صورت حق ندارد اخبار روحانی را منتشر کند ✍ میخواهند صدا و سیما را صدا و سیمای کنند تا در جنگ رسانه ای فتنه آینده کاملاً منفعلانه و در راستای اهداف آنها کار کند، از طرفی رسانه های جبهه انقلابی را نیز در پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی خارجی قلع و قمع کردند، هشدار میدهم بوی تعفن فتنه فضای سایبری و رسانه‌ای کشور را پر کرده است اگر کاری نکنیم قطعاً خسارت های زیادی به انقلاب و ایران تحمیل میشود 🔴 وظایف ما در این شرایط چیست؟ 🔻نرم افزارهای داخلی را جایگزین نمونه های خارجی بکنید 🔻با کمک رسانه‌ فشار افکار عمومی ایجاد کنید تا صدا و سیما بتواند مقاومت کند 🔻کمپین تحریم نرم افزارهای ارتباطی خارجی راه بی اندازید و فیلتر اینستاگرام و وی پی ان ها را مطالبه کنید 🔻 به چشم رقیب به سایر کانال ها و پیج های خودی نگاه نکنید و از آنها حمایت کنید تا رشد کنند و تأثیرگذارتر شوند 🔻اختلاف ها را کنار بگذارید و به کار تشکیلاتی منظم روی بیاورید، به سایر جزیره ها پل زده و با خودی ها تعامل برقرار کنید، با هم همکاری داشته باشید و از هم حمایت کنید 🔻ما افسران آتش به اختیار جنگ نرم باید جبهه سایبری و رسانه‌ای گسترده و منسجمی برعلیه دشمن ایجاد کنیم 🔻از نظرات کارشناسان و تحلیلگران بهره ببرید و احساسی عمل نکنید 🔻 تکنیک ها و تاکتیک های جنگ روانی و خبر نویسی را یاد بگیرید و به دیگران هم یاد بدهید 🚨 قطعاً عامل پیروزی در تمام جنگ ها فداکاری، استقامت، ایمان به خدا و کار مخلصانه توأم با تدبیر و برنامه ریزی است @raviannoorshohada
💢 🌹 💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب ، از سرمای ترس می‌لرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو می‌گفت :«وقتی با اون عظمتش یه روزم نتونست کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا بودن که به بیعت‌شون راضی شدن، اما دست‌شون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام می‌کنن!» تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ می‌زد و حالا دیگر نمی‌دانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده می‌مانم و اگر قرار بود زنده به دست بیفتم، همان بهتر که می‌مُردم! 💠 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمی‌کرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش داعش شوند. اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را می‌بلعید و جلو می‌آمد، حیدر زنده به می‌رسید و حتی اگر فاطمه را نجات می‌داد، می‌توانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟ 💠 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریه‌هایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش می‌کرد و با مهربانی همیشگی‌اش دلداری‌ام می‌داد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زن‌عمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچه‌ات رو بیار اینجا!» عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زن‌عمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیه‌السلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زن‌ها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام (علیه‌السلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!» 💠 چشم‌هایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان می‌درخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر می‌کنید اون روز امام حسن (علیه‌السلام) برای چی در این محل به رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر (سلام الله علیهما) هستید!» گریه‌های زن‌عمو رنگ امید و گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت (علیه‌السلام) بگوید :«در جنگ ، امام حسن (علیه‌السلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز آمرلی به برکت امام حسن (علیه‌السلام) آتش داعش رو خاموش می‌کنن!» 💠 روایت عمو، قدری آرام‌مان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر می‌زدم و او می‌خواست با عمو صحبت کند. خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمی‌تواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راه‌ها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر می‌کند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانه‌شان را جواب نمی‌دهند و تلفن همراه‌شان هم آنتن نمی‌دهد. 💠 عمو نمی‌خواست بار نگرانی حیدر را سنگین‌تر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بی‌خبر بود. می‌دانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت. دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمی‌کرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود. 💠 اشکم را پاک کردم و با نگاه بی‌رمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغ‌تون! قسم می‌خورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!» رنگ صورتم را نمی‌دیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح می‌لرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد. 💠 نگاهم در زمین فرو می‌رفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، می‌بُرد. حالا می‌فهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و می‌خواست با لشگر داعش به سراغم بیاید! اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد... ادامه دارد ... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------