یهبندهخدایےمیگفټـ:
الهے هیچ قلبے بدون
شهادتـ🖐🏻
از ڪار نیفتہ :)
@Razeparvaz|🕊•
•○°
بہ قولِ
شهید سید مرتضے آوینے :
اینـ چنین مردانے
مأمور بہ تحول تاریخ هستند
و آمدھانـد تا عاشقانہ
زمینہ سٰاز ظُهور بآشند. . .✌️🏾
@Razeparvaz|🕊•
[• #عفـو🙏🏻 •]
امامرضا﴿؏﴾:
عفو آن زمـان پسندیده است کہ
با سرزنش و ملامت همراه نباشد🙄!
📚چهلحدیث؛ص۱۲۰
#حدیثبیستوششم
#چهلحدیثزندگےساز
@Razeparvaz|🕊•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه تا از مھمترین..
"وظـایفمنتظـرآن"
[ منتظرۍ؟!
خودتو بهآبو آتیشبزن
تا انجامشبـدۍ..
اگه نمیتونی؛پس نگو:منممنتظر
چوندروغِ محضـه! ]
#ڪلیپ..
@Razeparvaz|🕊•
○°○
بچه بودیم
زمین میخوردیم
بدون اینکه کمکمون کنن
میگفتن یاعلی بگو
دست بذار رو زانوت بلند شو..
بزرگ شدیم
هنوز همون بچههاییم
فقط شکل زمین خوردنامون
عوض شده..
یادت باشه
یاعلی بگو
@Razeparvaz|🕊•
•••📖
#بخش_بیست_و_هفتم
#کتابآنبیستوسهنفر📚
گوشه زمین چمن، سروصدای اخراجیها به هوا رفته بود.🗣👥
بعضی از آنها سن و جثهای بزرگتر از من داشتند. فهمیدم کار بزرگی کردهام و احساس آسودگی میکردم که این طرف بودم نه آن طرف.😁🤲🏻
یکی از اخراجی ها سلمان زادخوش بود؛ بچه خانوک.👱🏻♂
آب از سرش گذشته بود و دیگر ترس و ملاحظه کاری را کنار گذاشته بود.🤦🏻♂ صدایش را روی حاج قاسم بلند کرد و گفت: «من میخوام بدونم شما اصلاً چه کاره هستید که نمیذارید ما بریم برا دین و کشورمون بجنگیم؟😏😠 ما که ای قد آموزش دیدیم، ای قد زحمت کشیدیم، به خدا نامردیه که نذارید ما یَم بریم.»☹️😒🤬
سلمان اشک میریخت و دعوا میکرد. حاج قاسم بالاخره به سخن آمد و گفت: «بچه های کم سن و سال وقتی اسیر میشن عراقیا مجبورشون می کنن بگن ما رو به زور فرستادهان جنگ!»🙄
سلمان، با همان شجاعت قبلی، گفت: «اتفاقاً بچه ها اَ بزرگ ترا شجاع ترن.😅 تازه، بعضی از اونا که ادعاشونم میشه تو عملیات کپ می کنن😏ها بله!» 😤
حاج قاسم دیگر فرصت نداشت با سلمان یکی به دو کند. او رفت و سلمان با چشمان اشکبار کنار زمین چمن حیران و سرگردان ماند.😢🙁
یکی دیگر از اخراجیها علی رضا شیخ حسینی بود. او فقط شانزده سال داشت.👱🏽♂ وقتی از صف بیرونش کشیدند، برخلاف سلمان، متین و سنجیده، بی هیچ اعتراضی، بیرون رفت.😐🚶🏻♂
فکر کردم شاید اصراری برای رفتن به جبهه ندارد؛ اما خاطرجمعی علی رضا از جای دیگری بود.🤨 از صف که خارج شد، کوله پشتیاش را برداشت و به سمت خوابگاه راه افتاد. وقتی برگشت، با تعجب دیدم یک دست لباس پاسداری نو پوشیده است؛ لباسی به رنگ چشمانش، سبز.😟با موهای بورش در آن لباس چقدر خوش تیپ شده بود.😅چقدر آن لباس به او اعتماد به نفس میداد!
فهمیدم او، در آن سن و سال، پاسدار است😳. بعد از پوشیدن لباس سپاه، اسم خط خوردهاش را بی هیچ مشکلی بازنویسی کرد و به صف اعزامیها پیوست.😯🤕
#ادامهدارد ..🖇
#انتشاراتسورهمهر🖨
#کپیفقطبانامانتشارات❗️
@Razeparvaz|🕊•
•••📖
#بخش_بیست_و_هشتم
#کتابآنبیستوسهنفر📚
ایستگاه قطار غلغله بود؛ دوباره آینه، دوباره قرآن، دوباره بوی اسپند.☺️
به رسم کرمانیها، بوی کُندر هم به مشام میرسید.
برخلاف مراسم بدرقه در جیرفت، در ایستگاه قطار کرمان تنها نبودم.🧔🏻👱🏻♂ حسن و اکبر هم بودند.
صدای سوت قطار که پیچید توی ایستگاه، آخرین دلهره هایم از میان رفت.🤠🚂
سه نفری رفتیم توی یک کوپه چهارنفره و در را بستیم.😌
قطار، مثل دژی، انگار به من امنیت میداد. جلوی در قطار پاسدارها با دقت اسامی را از روی لیست میخواندند و حواسشان بود کسی خارج از لیست وارد قطار نشود.🧐📋
اما متوجه نشدند که توی آن شلوغی نوجوانی زبل، از لابه لای پاهای رزمندگان و کوله پشتی های آنها، داخل قطار خزید، سراسیمه به آخرین واگن قطار رفت، و در کوپه ای خالی، زیر یکی از تخت ها، پنهان شد.😳😟👱🏻♂
او سلمان زادخوش بود.قطار راه افتاد؛ آهسته آهسته. مردم صلوات فرستادند؛ بلند بلند. قطار سوت کشید و سرعتش بیشتر و بیشتر شد.🚂
ایستگاه جاماند. شهر کرمان جاماند. قطار در بیابان های آن سوی شهر فرو رفت.🌚👋🏻
پاسدارها برای آمارگیری به یک یک کوپه ها سر زدند.😬 کسی اضافه سوار نشده بود.✔️
لیست ها با نفرات مطابقت داشت. یک ساعت بعد، قطار که از ایستگاه زرند گذشت، سلمان عرق ریزان از مخفیگاهش بیرون آمد.😫😥
با دیدن او همه خندیدند.😟😂😆
حتی پاسدارهای محافظ قطار هم، با دیدن قیافة مچاله شده سلمان، جنگ تحمیلی او را پذیرفتند 🤦🏻♂و از آن بی قانونی گذشتند و گذاشتند با قافله بماند تا آخر خط.😂❤️
#ادامهدارد ..🖇
#انتشاراتسورهمهر🖨
#کپیفقطبانامانتشارات❗️
@Razeparvaz|🕊•
.•°🌼(=
مادر شهید سعید علیزاده میگفت :
سعید ببین.
برو من ڪاری ندارم
یا شهید میشے
یا سالم بر میگردے :)
من حوصله جانباز ندارم😁
#شهیدسعیدعلیزاده🌱
@Razeparvaz|🕊•
°●👊🏻
بهحقفاطمهزهرا
پیروزیازانماست،
ظهورنزدیکه..♡♡
#وعدهیشهید..
#مصطفیصدرزاده🌱
@Razeparvaz|🕊•
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
قرار هرشبـمون♥️
.
عاشقاۍ مهدے بخۅنیم تا
میلیوݧها دعا خوندھ بشہ🌿
.
🌙 #گوشبدیدنوازشرۅحرۅ🙂
@Razeparvaz|🕊•