•••
اگـر خداۅند متا؏ وجۅد
تو را خریدنے بیابد..،
هڔڪجا کہ باشے و در هر زماݧ..؛
تۆ را بہ شھادٺ برمےگزیند . . .♥️
#شهیدمرتضیآوینی🌱
@Razeparvaz|🕊•
✋🏻●•°•
بگذارید گُمنـام باشم . . .💔
بہ خدا قسـم گمنامبودݧ بھتر
است! از اینکہ فࢪدا افرادۍ
ۆصایایم را شعـار قࢪار دهند
و عمݪ را فࢪامۅش کنند . . .😏
#شهیددهنویان🌱
#خادم_الزینب🌷
@Razeparvaz|🕊•
[• #نشانهایمانکامل🎋 •]
امامرضا﴿؏﴾:
ایمـان مؤمنے کاملتࢪ اسټ کہ
خوش خلقتـر باشد ...🙂💞
📚جامعالاخبار؛ص۱۲۵
#حدیثسیوسوم
#چهلحدیثزندگےساز
@Razeparvaz|🕊•
•••📖
#بخش_چهل_و_سه
#کتابآنبیستوسهنفر📚
همه راهها، به جز راهی که به اسارت ختم میشد، یکی بعد از دیگری بسته شده بود.😰
تن دادن به اسارت آخرین راهی است که یک جنگجو به آن میاندیشد.😓😵
اما، وقتی خشاب هایت خالی باشد و تانک های دشمن محاصرهات کرده باشند و پیاده نظام آنها لوله تفنگش را به سویت نشانه رفته باشد، تن دادن به اسارت اولین فکری است که مثل طوفان توی مغزت میپیچد و دیوانهات میکند.🤯😫😨
دیدن دشمن از نزدیک حس غریبی دارد. استشمام بوی ادکلنی که زده است، نحوه لباس پوشیدنش، طرز نگاه و رنگ پوستش، تُن صدا و زبان گفت وگویش، همه و همه به تو میگویند که دشمن در یک قدمی توست😱؛ دشمنی که همیشه به او فکر کردهای، دشمنی که تا آن لحظه فقط انفجار توپ و خمپارهاش را دیدهای حالا تفنگش را از فاصله دو متری به طرف تو گرفته است و از تو میخواهد دست هایت را بالا ببری و تسلیم او بشوی.😨😭
سرباز عراقی تفنگش را به سمت من و حسن، که اکبر را با خود می بردیم، گرفت.😮 دستور داد اکبر را روی زمین بنشانیم.
نشاندیم.😶✋🏻
سرباز خیره شده بود به من و داشت قد و قامتم را نگاه میکرد. از نگاهش معلوم بود دیدن من برایش غیر منتظره است.😏
لابد او از ایرانیها تصویر دیگری در ذهن داشت و دیدن من، که نوجوانی بودم لاغر و استخوانی، با تصویر خیالی او همخوانی نداشت.🕶👊🏼
نزدیکتر شد.🧐
چشمش افتاد به سربند سبز «یا زهرا» که بسته بودم روی کلاه آهنی ام. غیظش گرفت. به تلخی خواست بازش کنم.😠 کردم.🤐
سرباز نزدیک تر شد. نگاهش پر بود از ترحم. داشت به عربی چیزهایی می گفت. فقط معنای «طفل صغیر» را از همه حرف هایش فهمیدم.🤧
او دلش به حال من سوخته بود.😒
به همین دلیل نزدیک آمد و صورتم را بوسید و گفت: «الله کریم!»🙄😐
این لفظ امیدوارکننده را سرباز عراقی درست همان جایی به من گفت که شب قبل من به اسیر عراقی گفته گفته بودم «لا تخف» و او به زنده ماندن امیدوار شده بود.😃⭐️
روزگار چقدر زود کار من را جبران کرده بود! صدایی از میان جنازه های بر خاک افتاده شهدا میآمد؛ صدایی ضعیف، اما آسمانی.👀
سرباز مسلح عراقی، مثل ما، برگشت تا ببیند صدا از کیست و چه می گوید. یک بسیجی یا شاید هم یک سرباز ارتشی داشت آخرین نجواهای عاشقانه اش را به گوش دشت میرساند.😳😯
میگفت: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.»♥️
سرباز عراقی بهت زده تا آخر آیه را گوش داد.😳
اکبر هم در این لحظه گویی متوجه اوضاع شده بود. اما نای تکان خوردن نداشت. در همین حال سرباز عراقی دیگری سررِسید.😣
در یک نگاه فهمیدم سرباز تازه از راه رسیده هیچ شباهتی به سرباز اولی ندارد.😨 چشمش که به اکبر افتاد لوله تفنگش را گرفت به سمت او و انگشتش را گذاشت روی ماشه.😱🤯
#ادامهدارد ..🖇
#انتشاراتسورهمهر🖨
#کپیفقطبانامانتشارات❗️
@Razeparvaz|🕊•
•••📖
#بخش_چهل_و_چهار
#کتابآنبیستوسهنفر📚
من و حسن افتادیم به التماس.🤕😭
دست هایم را به سوی آسمان گرفتم و با اشاره سرباز بیرحم عراقی را به خداوند قسم دادم که از کشتن اکبر صرف نظر کند.😭🤲🏻
سرباز اولی هم جلو رفت و با اوقات تلخی مانع کارش شد. اکبر انگار لوله تفنگی را که به سویش نشانه رفته بود احساس کرده بود.☹️
با صدایی ضعیف، که به سختی شنیده می شد، گفت: «بذارید بزنه، راحتم کنه!»😖😔💔
التماسهای بیوقفه من و حسن و جنگ و مرافعه سرباز مهربان بالاخره سرباز بیرحم را از کشتن اکبر منصرف کرد.😥😪
راهش را گرفت و رفت.🚶🏻♂
به فاصله پنجاه متر دورتر از جایی که ایستاده بودیم جمعی از نیروهایمان به اسارت دشمن درآمده بودند.☹️
پشت سرشان دهها سرباز عراقی مسلح راه می رفتند.😟🔫
نجفی، پیرمرد بندرعباسی، از قافله عقب افتاده بود.🤨 او به هیچ وجه زیر بار اسارت نمیرفت.😌💚
حدوداً شصت ساله بود. مثل ما، او هم گلولهای برایش نمانده بود.🙍🏻♂😑
اما برای او انگار هر قلوه سنگ دشت فرسیه گلولهای بود.😂
با سنگ به نبرد با دشمن ادامه داد.✌️🏿 عراقی ها دستور داشتند تا جای ممکن اسرا را نکشند.😀
نه اینکه دلشان بسوزد یا انسانیت سرشان بشود؛ نه، آن ها در ایران هزاران اسیر داشتند و لازم بود اسیر بیشتری از ما بگیرند تا روزی، اگر مبادله ای انجام شد، کم نیاورند.😕🤦🏻♂
پیرمرد بندرعباسی اما نمیگذاشت. به سوی سربازان عراقی، که به او نهیب میزدند اسیر شود، سنگ پرتاب میکرد.😁😎
عراقیها به زبان عربی فریاد میزدند و پیرمرد هم، بیهراس از آن همه سرباز و آن همه تفنگ آماده شلیک، به زبان عربی چیزهایی به آن ها میگفت و همچنان مقاومت میکرد.💪🏾
رگباری گرفتند جلوی پایش تا او را به وحشت بیندازند و مجبورش کنند دست هایش را به علامت تسلیم بالا ببرد.😧
اما انگار آن روز عاشورا و آن زمین کربلا و پیرمرد بندرعباسی هم حبیب ابن مظاهر بود.😄🛡
تهدید و استقامت. استقامت و تهدید.😇 همه منتظر بودند ببینند عاقبت کار چه میشود. سرانجام صبر سربازان عراقی به سر رسید. قید این یک اسیر را زدند و پیرمرد را به رگبار بستند.😞🖤
#ادامهدارد ..🖇
#انتشاراتسورهمهر🖨
#کپیفقطبانامانتشارات❗️
@Razeparvaz|🕊•
4_5830001200434514464.mp3
4.74M
•●|🎙
🔊مَنالانبایدکَربَلاباشَماین
روزگاربازیدرآوُرده..؛😔💔•~
#آقاترینآقایدنیاحسین♥️
#ڪربلایۍجوادمقدم🎤
@Razeparvaz|🕊•
•• #شهیدانہ🕊⛅️••
چند بار بہ آقا مُحمد گفتم..
براےِ خودمون کفن بخریم
و ببَریم #حرم امامحُسین
براے طواف ، ولے ایشون
هےٰ طفره میرفت☹️
بعد چند بآر کہ اصرار کردم
ناراحَت شد و گُفت:
²دوتآ کَفن میخواے ببرے
پیشِ بے کـفَن؟! :(💔
#شهید_محمد_بلباسے✨🌈
#خادم_الزینب🌷
@Razeparvaz|🕊•
↯•○
اگر شہدا پرسیدند پس از ما چہ کردید؟
جواب دهید: #هیچ!
از حرمت لالہها نوشتیم،
در حالے که پایمان روی لالہها بود!!!💔
#شهیدسیروسضمیریان🌱
@Razeparvaz|🕊•
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
قرار هرشبـمون♥️
.
عاشقاۍ مهدے بخۅنیم تا
میلیوݧها دعا خوندھ بشہ🌿
.
🌙 #گوشبدیدنوازشرۅحرۅ🙂
@Razeparvaz|🕊•
#سلام_به_ارباب✋🏻
|•عاشـق آن اسـتْ
ڪہ فڪرش همہ خدمـت باشـدْ . . .
صبـحها در عطـشْ
عـرض ارادتـ باشـدْ . . .
بـهترازحضـرت اربـابْ
ندیـدم شاهے؛
ڪهـ چـنین باخـبراز حـال رعـیت باشـد•|
#السلام_علیڪ_یا_ابا_عبدالݪہ |🌿
#صبحتونحسینے... ✨
@Razeparvaz|🕊•
•••🕊
فعالیت امروز کانال متبرڪ به نام شهید #مهدیقرهمحمدی🌿🌻
تاریخ تولد:1358/6/28
محل تولد:مازندران
تارخ شهادت:1396/9/21
محل شهادت:دیرالزور سوریه
وضعیت تأهل:متاهل دارای سه فرزند
مزار شهید:آمل در جوار شهید اسماعیل حیدری🕊🍃
#روزی۵صلوات♥️
@Razeparvaz|🕊•
سلامبرآنهايے #کہازنفسافتادند
تامااز #نفسنیفتیم😔✋🏻
#قامتراستکردند💔
#تاقامتخمنکنیم🥀
بہخاک #افتادند🌿
تامابہخاک #نیفتیم🍁
وسلامبرآنهایےکہ
#رفتندتابمانند
#ونماندندتابمیرند
#سلامبرشهدا✋🏻
#خادم_الزینب🌷
@Razeparvaz|🕊•
#بهخودمونبیایم‼️
•
براۍخُـدا باشیم تا↶
نازمان را فقط⇇او بڪشد
ناز ڪشیدنِ خُدا..
معنایش
شَهادٺاست...♥️
@Razeparvaz|🕊•
#دل_بـده
سعے ڪن جورۍ زندگے ڪنے
ڪہ خـدا عاشقٺ بشہ✨❤️
اگر خـدا عاشقٺ بشہ
خوب تۅ رو خریـدارۍ مےڪنہ...
#شهیـدمحسـنحججـے🌿
@Razeparvaz|🕊•
↷【🖤】
حرفایآقا
فقطاونجاکہ
فرمودند
مَنشبوروز
بہشہیدسلیمانے
فکرمیکنم :)...
#منفدآیِغَمت💔
#خادم_الزینب🌷
@Razeparvaz|🕊•
♥️●°•
سر ڪلاس جـۆاب
معݪمش را نمےداد👩🏻🏫🤐
مےگفت:«تا حجـاب
نداشتہباشے ما باهم
صُحبتے نداریم ..!🤷🏻♂
#شهیدمحمدجهانآرا🌱
@Razeparvaz|🕊•
.
مےگفت:↓
.
شهادت نوع مرگ رو عوض مےکند!
وقت مرگ رو عوض نمےکندو اگر طوری
در جامعه حرکت کرده باشیم کہ تو زندگیمون
در راه ولایت بوده باشیم، شهادت میاد تو
کالبد ما و انشاءالله به شهادت مےرسیم :)
.
#شهیدجوادمحمدی🌱
@Razeparvaz|🕊•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے 📲
- شهیدابراهیم
همیشه می گفت نماز اول وقت، مثلمیوهایاستڪه...؛!
•
#شهیدابراهيمهادی🌱
@Razeparvaz|🕊•
•💚🍃•
هر گاه خدا را
بیشتر از هر چیزۍ دوست داشتۍ،
مؤمن شدنت را جشن بگیر!
.
#آیتاللهبهجت🌱
@Razeparvaz|🕊•
↻●•°
سهمِ ما، در وسطِ
معرڪهی عشق چه بود؟
غم و دلتنگے و حسرت،
همـه یڪجـا با هـم ...
.
#حاجقاسم♥️
.
@Razeparvaz|🕊•
🌿بعضیهاهنوز چندجلسهبهکلاس ورزشیےنرفته،چهقیافهایبرایبقیھ میگیرند!چنانباغرورراهمیروندڪه گویی....
اماابراهیماینگونهنبود.بارانشدیددر
تهرانباریدهبود.خیابانهفدهشهریور
راتماماً آبگرفتهبود.
🌿ابراهیم پاچه هایش را بالا زد و در
آنشرایط،مشغولکمککردنوانتقال
پیرمردهابھانسویخیابانشداوقهرمان
کشتیبود.اماتکبردروجودشراهنداشت.
@Razeparvez|🕊•
#حرفقشنگ🌻🌱
میگفت:
[قݪبتو♡]اصلاحڪن !
قبݪ،ازاینڪہخاڪوغبار
روشبشینہ ...
وقبݪازاینڪہتارِعنڪـبوتببنده ...
ڪہاونوقت،خوبشدنسختمیشہ(:
#یاعلےبگورفیق🌱
#آسیدعلےعشقمونہ♥️
@Razeparvaz|🕊•
[• #میهمان☺️ •]
امامرضا﴿؏﴾:
از حقـوق میھمان آن اسټ کہ↯
او را از مجلـس خود تا در منزل
همراهے کنے✋🏻❤️
📚عیوناخبار؏؛ج۲؛ص۷۰
#حدیثسیوچهارم
#چهلحدیثزندگےساز
@Razeparvaz|🕊•
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
قرار هرشبـمون♥️
.
عاشقاۍ مهدے بخۅنیم تا
میلیوݧها دعا خوندھ بشہ🌿
.
🌙 #گوشبدیدنوازشرۅحرۅ🙂
@Razeparvaz|🕊•
#شاهسلامعلیڪ✨✋
صبح ها غرق عطر و گلابـــ
رو به ڪربُبلا بہ چشم پر آب
ٺا ڪمر خم شوم بگویم باز
السلام علیڪ یا اربابـــ
#صلیاللهعلیڪیااباعبدالله ♥️
@Razeparvaz|🕊•
●°﷽°●
آقاے من بےإذن تو هࢪگز عددے صد نشود...🌷
بࢪ هࢪ کہ نظر کنے دگࢪ بد نشود...🌷
زهࢪا تو دعا کݩ کہ بیاید مهدے...🌷
زیࢪآ تو اگࢪ دعا کنے ࢪد نشود...🌷
صبحت بخیࢪ آقاے دلتݩگے😌
#امآم_زمانی💫
#خادم_الزینب🌷
@Razeparvaz|🕊•