#امام_زمان_مناجات
#حضرت_ام_البنین
#حضرت_اباالفضل
قربان تو و محکمه ی عذر پذیرت
قربان تو و لطف و مَبرات کثیرت
ای حجت حق، درگذر از بنده ی زارت
حالا که پشیمان شده این عبد حقیرت
خالی شده پیمانه ی ما "أوْفِ لَنَا الْکَیْل"
ای یوسف زهرا نظری کن به فقیرت
هر لحظه ی ما پر شده از عطر دعایت
الحق که تو هستی همه دَم، فاطمه سیرت
هر جا که رسیدیم فقط مدح تو گفتیم
بگذار بمانیم همان معرکه گیرت
"هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم"
دلخوش به توایم و همه هستیم اسیرت
گفتیم بیا روضه ی عباس گرفتیم
شاید که سوی خیمه ی ما خورد مسیرت
ای مادر عباس اجازه بده یک بیت
ما روضه بخوانیم از آن کوه بصیرت
بی دست و پُر از تیر ز بالای بلندی
افتاد زمین ام بنین، ماه منیرت
#محمد_جواد_شیرازی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#حضرت_ام_البنین
الا که دست خدایت در آستین باشد
بیا که مانده به در دیدهء زمین باشد
گناه میکنم اما به خود نمیگویم
شرار قهر تو شاید که در کمین باشد
«فدای یار کن این جان نازنین ای دل
چه جان عزیزتر از یار نازنین باشد»
خوشا به حال گدایی که دست چشمانش
فقط ز خرمن چشم تو خوشهچین باشد
چه میشود که دم مرگ پا نهی به سرم
خودت بخواه که تقدیرم اینچنین باشد
کنار اشک غم فاطمیهات باید
دوباره چشم تو با غصّهای قرین باشد
بگو به آه دل دردآورت امشب
که روضهخوانِ غم امِّ بیبنین باشد
تو روضهخوان عمویی و روضهات باید
برای مادر عباس دلنشین باشد
#محمد_علی_بیابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#حضرت_اباالفضل
ای قلب داغ دیدهٔ عالم بیا بیا
صاحب عزای ماه محرم بیا بیا
خیمه به خیمه، روضه شدم در فراق تو
ای همنشین گریهٔ نمنم بیا بیا
اشک فراق، شور شعور آفرین بود
شیرین شود ز فیض تو زمزم بیا بیا
شد شامل دعای تو هر کس به روضه ها
بهر فرج دعا کند هر دم بیا بیا
در خیمه ای که روضه عباس شد به پا
من با امید قول تو ماندم بیا بیا
ما نوکریم، خوب و بد از هم سوا نکن
ما را ببر به علقمه درهم بیا بیا
*
افتاد سرو علقمه و گفت یا اخا
نه مشک مانده است و نه پرچم بیا بیا
گر مشک تیر خورده صدا زد نرو نرو
اما گرفته است حرم، دم بیا بیا
چشم و دو دست و فرق سرش، وای مادرم
طوبای من گسسته شد از هم بیا بیا
#سعید_نسیمی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#حضرت_ام_البنین
دگر ای دوست مرا در حرمت محرم کن
رفتم از دست نگاهی به دل ماهم کن
یا بیا جانب قبله بکشان پای مرا
یا بر احوال دلم فکر کمی مرهم کن
با نگاهی بده خاکستر عمرم بر باد
این جگر سوخته ، رسوای همه عالم کن
من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار
التفاتی کن و این فاصله ها را کم کن
گریه از اول خلقت شده ارثیه ی ما
فکر چشمان پر از اشک بنی آدم کن
دیگر این نوکر تو گریه کن سابق نیست
پای بر دیده نه و چشم مرا زمزم کن
می رسد بوی تو اما خبری نیست زتو
یوسفا چاره این شام پر از ماتم کن
کاش می شد که شبی خواب ترا می دیدم
دوستم داری اگر ، قلب مرا محکم کن
دست و پا می زنم از دور نگاهی بکنی
گوشه چشمی به من و ناله پر دردم کن
نازداری تو و ، ناز تو کشیدن سخت است
رحمی آخر به من و کوچکی قلبم کن
به علمدار قسم پای رکابت هستم
شانه ی گرم مرا تکیه گه پرچم کن
همچنان ام بنین سوز و نوا دارم من
هوس یک سحر کرببلا دارم من
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین
می رسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین
می روم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع
می رود تا کربلایت داد و بیدادم حسین
بسکه بین گریه هایم جلوه کرده اسم تو
اسم عباس خودم را بُردی از یادم حسین
آنقدر از خشکی لبهای تو شرمنده ام
یاد خشکی لب سقا نیفتادم حسین
مشک پاره دیدم و گفتم که بیچاره رباب
می زند بر سر رباب تو که نوزادم...حسین
مادرت زهرا به جایم رفت بین علقمه
ای فدای مادر تو هرچه اولادم حسین
ذره ذره آب شد عباس و آب مشک ریخت
قطعه قطعه ریخت آنجا شاخ شمشادم حسین
من شنیدم فاطمه تا بین آن گودال رفت...
سوخت از ذکر بُنیَّ عالم و آدم حسین
زیر پا ذکر لبت را بی وضو برهم زدند
ای فدای نالهء جدّ تو اجدادم حسین
روی نی با خواهرت رفتی ز کوفه بین شام
معجرش را پاره دیدی در میان ازدحام
#رضا_دین_پرور
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
تا دم آخریَش چشم ترِ خود را داشت
روضه های شب وصبح وسحرِ خود را داشت
آسمان نگهش غرق ستاره بود و
داغ دستان جدای قمر خود را داشت
شهدا غبطه به عباس رشیدش خوردند
گرچه بی دست! ولی بال و پر خود را داشت
یاد طفلان حرم آب نخورد عباسش
این چه سقاست که سوز جگر خود را داشت
تیر خوردند و نظر گرچه ولی می گویند
باز چشمان ابوالفضل اثر خود را داشت!
با خودش گفت که شرمنده ی زهرا می شد:
اگر امروز کنارش پسر خود را داشت
سر جدا گشت ابوالفضل ولی زینب گفت:
سر نی سایه ی آن تاج سر خود را داشت
#محمدحسین_مهدی_پناه
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
آسمون آخه بی قمر... کی دیده
پروانه ی بی بال و پر کی دیده
ام بنین بهم نگید حق دارید
ام بنینِ بی پسر کی دیده
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
چار جوان بود مرا دلفروز
و الیوم أصبحت و لا من بنین
لا خیر فی الحیاه من بعدهم
فکلهم أمسی صریعاً طعین
خون بشو ای دل که جگرگوشگان
قد واصلو الموت بقطع الوتین
نام جوان مادر گیتی مبر
تذکرینی بلیوث العرین
چونکه دگر نیست جوانی مرا
لا تدعونی ویک ام البنین
#آیت_الله_غروی_اصفهانی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
یک تنه پیش غم حیدر خود سد میشد
نور زهرا زِ خمِ چادرِ او رَد مے شد
یَل و یَل پروَر و یَل زاده و بااصل ونسب
پسرش حضرت عباس نباید می شد؟؟
#م_محمدی_مزینان
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
نوایی آتشین دارد دل ما
چه آوایی حزین دارد دل ما
کشیده چار سویش صورت قبر
غم امالبنین دارد دل ما
.....
ز چشمان سکینه شرمگین بود
فرات اشک هایش آتیش بود
شبیه مشک آب تیر خورده
دل صد پاره ی ام البنین بود
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
میاید صـــدای زنی داغ دیده
صدایی حزین و بریده بریده
بغل کرده زانوی غم بانویی که
ز داغ ابالفضل قدّش خمیده
زنی که دلش از زمانه گرفتـــه
کنــــار بقیـــع آه از دل کشیده
و چندی است از کربلای حسینی
خبرهای تلخی برایش رسیده
صدا می زند آه...«لاتَدعُوَنّی»
روی خاک ها اشک چشمش چکیده
نبوده است در کربلا و اسارت
ولی روضه ها را ز زینب شنیده
برای دو دستی که از تن جداشد
شبیه عقیله گریبان دریده
صدا می زند سوختم در عزایت
ابالفضل ، مادر ، بمیرم برایت
در این باغ غیر از خزانی ندارم
به غیر از بقیع آشیانی ندارم
جوانان من را گرفتند از من
به روی سرم سایبانی ندارم
چنان سوخت جانم ز داغ جوانم
که بر زنده بودن گمانی ندارم
به جز یک سپر که پر ازخاک و خون است
ز عباس خود ارمغانی ندارم
ابالفضل من بود آرام جانم
ببینید آرام جانی ندارم
نگویید ام البنینم زنان مدینه
چه ام البنینی؟! جوانی ندارم
به غیرازهمینچهارتاصورت قبر
ز ام البنینی نشــــــــانی ندارم
برای من ازکربلا گفت زینب
زبی تابی خیمه ها گفت زینب
از آن دم که بی دست خوردی زمین و
زدی نالهی یا اخا ، گفت زینب
از آن دم که پیش نگاه رقیه
سرت رفت برنیزه ها ،گفت زینب
#محمدعلی_قاسمی_خادم
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
او حضرت خاتون عالم ما گدایش
شد دستگیر عالمی دست دعایش
باید بگیرد چادر ام البنین را
هر کس که افتاده عقب کرببلایش
پیر و جوان کربلا را داده حاجت
شنبه به شنبه سفره های بی ریایش
مادربزرگم بچه هایش را سپرده
بر معجزات سفره ی مشکل گشایش
هر سال می گیرند اجر نوکری را
گریه کنان فاطمیه در عزایش
دار و ندار او فدای کربلا شد
دار و ندار کربلایی ها فدایش
عباس در دامان این مادر ادب شد
رحمت به شیر پاک و شیر با وفایش
این شیر زن با گریه دنیا را به هم ریخت
مروان کشد آه از جگر با های هایش
تازه نکن داغ دلش را ای مدینه
دیگر نزن ام البنین او را صدایش
ای آسمان خون گریه کن بر غربت او
این پیر زن در علقمه مانده عصایش
اشک بشیر از این همه ایمان در آمد
او نیست اصلا فکر آقازاده هایش
ای کاش او پیری زينب را نمی دید
شد مرگ ، بعد از کربلا تنها دعایش
ام البنین ِ بی بنین را عاقبت کشت
داغ حسین و راس از پیکر جدایش
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein