#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
چار جوان بود مرا دلفروز
و الیوم أصبحت و لا من بنین
لا خیر فی الحیاه من بعدهم
فکلهم أمسی صریعاً طعین
خون بشو ای دل که جگرگوشگان
قد واصلو الموت بقطع الوتین
نام جوان مادر گیتی مبر
تذکرینی بلیوث العرین
چونکه دگر نیست جوانی مرا
لا تدعونی ویک ام البنین
#آیت_الله_غروی_اصفهانی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
یک تنه پیش غم حیدر خود سد میشد
نور زهرا زِ خمِ چادرِ او رَد مے شد
یَل و یَل پروَر و یَل زاده و بااصل ونسب
پسرش حضرت عباس نباید می شد؟؟
#م_محمدی_مزینان
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
نوایی آتشین دارد دل ما
چه آوایی حزین دارد دل ما
کشیده چار سویش صورت قبر
غم امالبنین دارد دل ما
.....
ز چشمان سکینه شرمگین بود
فرات اشک هایش آتیش بود
شبیه مشک آب تیر خورده
دل صد پاره ی ام البنین بود
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
میاید صـــدای زنی داغ دیده
صدایی حزین و بریده بریده
بغل کرده زانوی غم بانویی که
ز داغ ابالفضل قدّش خمیده
زنی که دلش از زمانه گرفتـــه
کنــــار بقیـــع آه از دل کشیده
و چندی است از کربلای حسینی
خبرهای تلخی برایش رسیده
صدا می زند آه...«لاتَدعُوَنّی»
روی خاک ها اشک چشمش چکیده
نبوده است در کربلا و اسارت
ولی روضه ها را ز زینب شنیده
برای دو دستی که از تن جداشد
شبیه عقیله گریبان دریده
صدا می زند سوختم در عزایت
ابالفضل ، مادر ، بمیرم برایت
در این باغ غیر از خزانی ندارم
به غیر از بقیع آشیانی ندارم
جوانان من را گرفتند از من
به روی سرم سایبانی ندارم
چنان سوخت جانم ز داغ جوانم
که بر زنده بودن گمانی ندارم
به جز یک سپر که پر ازخاک و خون است
ز عباس خود ارمغانی ندارم
ابالفضل من بود آرام جانم
ببینید آرام جانی ندارم
نگویید ام البنینم زنان مدینه
چه ام البنینی؟! جوانی ندارم
به غیرازهمینچهارتاصورت قبر
ز ام البنینی نشــــــــانی ندارم
برای من ازکربلا گفت زینب
زبی تابی خیمه ها گفت زینب
از آن دم که بی دست خوردی زمین و
زدی نالهی یا اخا ، گفت زینب
از آن دم که پیش نگاه رقیه
سرت رفت برنیزه ها ،گفت زینب
#محمدعلی_قاسمی_خادم
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
او حضرت خاتون عالم ما گدایش
شد دستگیر عالمی دست دعایش
باید بگیرد چادر ام البنین را
هر کس که افتاده عقب کرببلایش
پیر و جوان کربلا را داده حاجت
شنبه به شنبه سفره های بی ریایش
مادربزرگم بچه هایش را سپرده
بر معجزات سفره ی مشکل گشایش
هر سال می گیرند اجر نوکری را
گریه کنان فاطمیه در عزایش
دار و ندار او فدای کربلا شد
دار و ندار کربلایی ها فدایش
عباس در دامان این مادر ادب شد
رحمت به شیر پاک و شیر با وفایش
این شیر زن با گریه دنیا را به هم ریخت
مروان کشد آه از جگر با های هایش
تازه نکن داغ دلش را ای مدینه
دیگر نزن ام البنین او را صدایش
ای آسمان خون گریه کن بر غربت او
این پیر زن در علقمه مانده عصایش
اشک بشیر از این همه ایمان در آمد
او نیست اصلا فکر آقازاده هایش
ای کاش او پیری زينب را نمی دید
شد مرگ ، بعد از کربلا تنها دعایش
ام البنین ِ بی بنین را عاقبت کشت
داغ حسین و راس از پیکر جدایش
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
محرمانِ این حرم هستیم با اُمالبنین
معنیِ یافاطمه یعنی که یا اُمالبنین
عقل از درک مقامات بلندش عاجز است
عشق میگوید سلامالله علی اُمالبنین
زائزِ زهرا فقط این راز را فهمیده است
مصطفی بالاسر و پایینِ پا اُمالبنین
مرقد این فاطمه پایینِ پای فاطمه است
نیست از آن قبرِ پنهان راه تا اُمالبنین
زندگیات شد علی و بندگیات شد علی
آمدی تا قرب تا حق تا خدا اُمالبنین
با تو باید دید زهرایی شدن زینب شدن
با تو باید خواند ما اَدراک ما اُمالبنین
در نجف نقشِ ضریح مرتضی یافاطمه است
در حرم دیدم به ایوانِ طلا اُمالبنین
ابتدای این غزل از بیت زهرا شد شروع
ابتدایی که ندارد انتها اُمالبنین
آمدی گفتی به اذن الله عشق آغاز شد
نامِ تو شد مادرِ آیینهها اُمالبنین
از همان روزی که زینب گفت مادرجان به تو
از همان روزی که دختر شد تو را اُمالبنین
مادری کردی برای تشنگیهای حسین
مادری کردی برای مجتبی اُمالبنین
با کنیزان مینشستی و کنیزی کردهای
از خودت حتی زِ نام خود رها اُمالبنین
"ای تمام مادران قربان این نامادری"
ای پس از سوءُ القضا حُسن القضا اُمالبنین
چهار فرزندت فدای چهار فرزند علی
زندگی را ساختی با هشت تا اُمالبنین
آه از روزی که آمد بین آغوشت حرم
تکیه میدادی پس از آن بر عصا اُمالبنین
در میان کاروانِ بچههایت رفتی و...
یک نفر اما ندیدی آشنا اُمالبنین
تا که گفتی پیرزن دنبال زینب آمدم
گفت حق داری که نشناسی مرا اُمالبنین
جانِ من داغ کجا اینقدر پیرت کرده است
گفت رفتم قتلگاهِ کربلا اُمالبنین
ای بلا دیده کدامش در کجایش سخت بود
گفت وای از شام از شام بلا اُمالبنین
کربلا بود و هجومِ نیزها در نیزها
شام بود و ضربههایی بی هوا اُمالبنین
کربلا و خندها بر رو زدنهای حسین
شام بود و ناسزا در ناسزا اُمالبنین
خواندهای ویلی علی شبلی علیک یاحسین
خواندهای لاتدعونی ویک یا ام البنین
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
ام البنین دیگر پسر داری؟! نداری!
دور و بر خود شیر نر داری؟! نداری!
یک آسمان ماه و ستاره داشتی، حال
در آسمان خود قمر داری؟! نداری!
شبهای مهتابی که راهی بقیعی
غیر از دل خون، چشم تر داری؟! نداری!
مثل حسین بن علی، بال و پرت ریخت
عباس رفته؛ بال و پر داری؟! نداری!
بین مسیر علقمه تا کف العباس
افتاد دستانش، خبر داری؟! نداری!
«آیا عمود آهنین روی سرش خورد؟!»
جز این سوالی توی سر داری؟! نداری!
تا چشم شمر افتاد بر چشمان او گفت
ای حرمله تیر سه پر داری؟! نداری؟!
سر را به نیزه می زد و با خنده می گفت
زینب ببین، دیگر تو سرداری نداری!
#امیر_عظیمی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#رباعی
عطر تو دل انگیزتر از هر یاس است
گلزار تو گنجینه ای از احساس است
ای مادر ایثار و وفاداری و فضل
دامان تو مهد حضرت عباس است
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دودمه
چار فرزندم فدای نام پاک مادرت
یابن زهرا یا حسین
این دم آخر به بالینم بیا با خواهرت
یابن زهرا یا حسین
...
بسته ام بار سفر از خانه ی حبل المتین
می رود ام البنین
ای ابالفضلم بیا جان دادن من را ببین
می رود ام البنین
....
این منم ام البنین دارم به لب این زمزمه
فاطمه یا فاطمه
گه دلم در قتلگه باشد گهی در علقمه
فاطمه یا فاطمه
.
چشم هایم تا قیامت هست گریان حسین
جان به قربان حسین
چار فرزندم فدای آه طفلان حسین
جان به قربان حسین
....
هر چه که ام البنین دارد فدایت یا حسین
یا حبیبی یا حسین
بچه های من فدای بچه هایت یا حسین
یا حبیبی یا حسین
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دوبیتی #عامیانه
از عطش شنیدم و بی تاب شدم
مثه شمعی سوختم و عذاب شدم
کاش میشد ، قبر منم کوچیک باشه
تا ببینن ، از خجالت آب شدم
خواست بیاد به خیمه ، دشمن نگذاشت
دستای افتاده از تن نگذاشت
مشک و تا حرم به دندون میکشید
بخدا عمود آهن نگذاشت
حق دارن که گریه مثلِ ابر کنن
چجوری اونا که دیدن صبر کنن
مگه میشه ، چند تا نیزه دار بیان
قبر شش ماهه رو نبش قبر کنن
چه بلایی مگه آورده سرش
چجوری طفل و گرفت از مادرش
حرمله کیه که اسمش تا میاد
هنوزم رباب میلرزه پیکرش
ماجرای حمله ی یه قوم چیه
نعلای تازه و ضرب سُم چیه
یکی یکی پرسیدم کسی نگفت
شرح ضربه ی دوازدهم چیه ؟
چی شده که خواهرش از پا نشست
دست به سر گذاشت ، رویِ خاکا نشست
قصه ی الشمرُ جالِسًُ چیه
این حروم زاده مگه کجا نشست ؟
بدنش مگه جدا جدا نبود
تن زخمیش مگه رو خاکا نبود
بمیرم براش مگه بعد سه روز
کفنی به غیر بوریا نبود
حق میدم از من خمیده تر بشه
تو یه روز این همه خونجگر بشه
بخدا به غیر زینب ندیدم
دختری که پیر تر از مادر بشه
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
از اول هر کجا که حرفی از مادرترین بوده
همیشه بعد اسم فاطمه ، ام البنین بوده
کنیزی کرد زینب را مقامش رفت بالاتر
اگر امالبنین ، امالبنین شد اینچنین بوده
خودش را روز اول پای زینب روی خاک انداخت
کسی که پیش اقوام خودش بالانشین بوده
ادب را شیر کرد و نوش جان بچه هایش کرد
که بی شک همسر شیرخدا شیرآفرین بوده
برای بچه های فاطمه مادر شدن کمنیست
فقط او لایق این مرتبت روی زمین بوده
اگر او را بخواهم در عناوینی بگنجانم
علی تاج ولایت بود و این بانو نگین بوده
اگر نانی به سائل داده گفته یادشان باشد
که نان سفره اش نان امیرالمونین بوده
هزار عباس اگر میداشت تقدیم علی میکرد
نخوان امالبنین اورا که امالعارفین بوده
ازاین که عالَمی حاجت گرفت از دست پُرمِهرش
یقین دارم خودش دستِ خدا در آستین بوده
شبیه کربلایی ها بخواه اول از او حاجت
چرا که پیش از عباسش به فکر زائرین بوده
امام دین در عاشورا به عباسش پناه آورد
از این منظر ببینی زیر دِینش رکن دین بوده
علمدارش زمین افتاد اگرچه روز عاشورا
علمدار بساط روضه بعد از اربعین بوده
به داغ شیرخواره گریه کرده نه به شیرانش
فداکاری ببین ، انگار اُمِّ بیبنین بوده
به سینه میزد و میگفت ای تنهای بی مادر
تمام فکر و ذکرش لحظهی هل من معین بوده
نبایستی برایش از حسین اینگونه میگفتند
که ساعاتی به زیر زانوی شمر لعین بوده
نمیزد اینقدر لطمه، اگر با او نمیگفتند
که یک نیزه به پایش خورد وقتی روی زین بوده
سوالی کرد که با سر چهها کردند بعد از ذبح
بشیر آهسته گفت امالبنین در خورجین بوده
خجالت میکشید از فاطمیات بنیهاشم
که در کوفه حجاب دخترانش آستین بوده
همان بهتر نبود آنجا ببیند دخترانش را
میان مجلسی که حرمله بالانشین بوده
کسی نشنیده از او که بگوید: وای عباسم...
ولی سردردهایش از عمود آهنین بوده
#یامظلوم
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
عاشقان عالمی دگر دارند
چشمهایی همیشه تر دارند
پیرزنهای کربلایی از
غم اُمّالبنین خبر دارند
جای او زائر ابوالفضلاند
از دلش بار غصه بردارند
سفرههای نیابتی یعنی
سهم از این سفره بیشتر دارند
از پسرهای مادری گویند
مادرانی که خود پسر دارند
جایش انگار روضه میخوانند
روی هر رهگذر اثر دارند
روضه اینجا رسید اهل حرم
نگران دست بر کمر دارند
شیرها رفتهاند از این بیشه
حال اگر گرگها جگر دارند
آه ای روزگار، شبپرهها
نقشهی غارت قمر دارند
رفت سقا ولی سه ساعتِ بعد
همه بر صحنهای نظر دارند
مادری قد خمیده با پسرش
سر در آغوش یکدگر دارند
آن طرف عدهای به سوی حرم
این طرف نیز ده نفر دارند
نعل نو میزنند بر مرکب
چه خیالی مگر به سر دارند
آنچنان تاختند روی تنش
اثری تا نماند از بدنش
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
به درگاه حیدر دو زانو نشین است
ادب از کرامات او خوشه چین است
سرش بر شکوه بلندای عرش است
اگر چشم او از ادب بر زمین است
چنان مادری بوده آموزگارش
اگر که ابالفضل او این چنین است
خیالش پس از مرگ جمع است زهرا
که گنج علی نزد فردی امین است
به تکریم او باید از جای برخاست
که او هر کسی نیست، ام البنین است..
#سیده_ت_حسينى
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
بهشتم را به خاک و خون کشیدند
کبوترهای من را سر بریدند
نریزید آب بر سنگ مزارم
که گلهای مرا لب تشنه چیدند
#عبدالحسن_رضایی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
مينويسم با سرشك ديده ام يكسر حسين
عالمي دلداده و در اين ميان دلبر حسين
آمدم باشم كنيز حيدر و اولاد او
شد فقط ذكر لبم تا لحظه ي آخر حسين
دور او گردانده ام قنداقه ي عباس را
بود اباالفضلم غلام و سيد و سرور حسين
يك پسر دارم فقط آن هم حسين ابن علي ست
حل شده عباس من از روز اول در حسين
هم خودم هم چهار فرزندم فداي اصغرش
گريه بايد كرد تا روز قيامت بر حسين
بي كفن بي پيرهن عريان بدن دور از وطن
سيد العطشان غريب و شاه بي لشگر حسين
لعنت حق بر سنان و بجدل و خولي و شمر
خورد از آنها تير و سنگ و نيزه و خنجر حسين
جار خواهم زد ميان گريه هايم در بقيع
اي عزيز فاطمه اي كشته ي بي سر حسين...
#محسن_صرامی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
ندارم هیچ یاری وای بر من
ندارم سوگواری وای بر من
بیا بردار تابوت من ، اما ...
تو که دستی نداری وای بر من
#عبدالحسن_رضایی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
ای گل گلزار اخلاص ویقین
بانوی کاخ شرف ام البنین
نام توچون فاطمه، بُد فاطمه
قدر تو معلوم باشد برهمه
ای همه پاکان گواه پاکیت
عشق مات از شوکت افلاکیت
گوهر ارزنده ی صبر ویقین
همسر پاک امیر المؤمنین
اسوۀ ایمان وایثار وادب
مادر شیر شجاعان عرب
ای ارادتمند زهرا ورسول
ای امانتدار گل های بتول
تا قدم در خانه ی عصمت زدی
گل به فرق خویش از عزت زدی
روز اول با هزاران زیب وزین
خوانده ای خود راکنیز زینبین
در وفا داری تو ای با وفا
می توان گفت از ره صدق وصفا
صبر در کانون تو تحصیل کرد
زینب از تو بارها تجلیل کرد
ای که گفتی همره اشک دوعین
چار فرزندم به قربان حسین
حق گواه بینش ودانایی ات
جان فدای اشک عاشورایی ات
عاقبت با آن همه قدر رفیع
جای بگرفتی به دامان بقیع
کاش روزی چون کبوترهای عشق
واکنم از شوق جان پرهای عشق
پرزنم تا روضه ی پاک بقیع
سر نهم با گریه برخاک بقیع
چون «وفایی» با دل وجانی حزین
گریم وگویم که یا ام البنین
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#رباعی
تو شعر وفایی و شعارت"عشق "است
یا امِّ بَنین... ایل وتبارت"عشق " است
ای شاعر چهارپاره ی کرب وبلا
ولله، که نامِ مستعارت "عشق" است
#م_محمدی_مزینان
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
مادرم در گوش من خوانده است:«یا ام البنین»
ذکر من تا روز محشر هست:«یا ام البنین»
هرکسی که توبهاش در محضر ربّ شد قبول
قبل از آن در زیر لب گفته است:«یا ام البنین»
مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار
بر گدایان درت پیوست یا ام البنین!
ما همیشه محضر تو عرض حاجت کردهایم...
...هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین!
هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند
نوکر عباس تو دربست یا ام البنین!
در حمایت از غریب کربلا ، عباس تو
دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین!
فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت
آن «حکیم بن طُفِیلِ» پست یا ام البنین!
خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید
دست زینب را کسی می بست یا ام البنین!
بعد عباست برای غارت اهل حرم
حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین!
گرچه قدّت تا شده از غصهی زینب ولی
حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین!
#مهدی_علی_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
نشستم در بقیع اشکی بریزم
شنیدم علقمه رفتی عزیزم
شنیدم کودکان بیتاب بودند
تو بودی و همه بیآب بودند
شنیدم از عطش افتاده بودند
به دستت مشکِ خالی داده بودند
الا ای ماه! بی شمشیر رفتی
میان روبهان چون شیر رفتی
صدایت میزنم با اشک، عباس
به جای نیزه بُردی مشک، عباس
شنیدم مشک بردی بر نگشتی
هزاران تیر خوردی بر نگشتی
شنیدم مشک، زیر آب بردی
در اوج تشنگی آبی نخوردی
الا مادر به قربان تو عباس!
جدا کردند دستان تو عباس!
شنیدم راه نخلستان گرفتی
شنیدم مشک بر دندان گرفتی
شنیدم مشکِ آبت تیر خورده
شنیدم پیکرت شمشیر خورده
الا ایکه دل از من بُرده چشمت
شنیدم که شده آزرده چشمت
شنیدم کردهای غوغا اباالفضل
کنارت آمده زهرا اباالفضل
الا ای عُمْر مادر! ای جوانم!
جوانم! مهربانم! پهلوانم!
شنیدم بعد تو غوغا شد عباس
عزای زینب کبری شد عباس
پیِ تو رویِ تَل اطفال رفتند
همه اهل حرم از حال رفتند
شنیدم دشمنان خوشحال بودند
همه دور و بر گودال بودند
شنیدم زینت اطفال بردند
حسینم را تهِ گودال بردند
در آن ساعت کجا بودی اباالفضل؟
به زیر نیزهها بودی اباالفضل؟
من از بعد حسین، همراهِ زهرا
زنم ناله: حسینا وا حسینا
#مجتبی_شکریان
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
به چشم علی چون نگین بوده است
همین بس که او بهترین بوده است
ادب پای درسش به جایی رسید
ادب درس ام البنین بوده است
نه تنها که مرد آفرین گشته است
که او نورِ نور آفرین بوده است
کدامین زنی بعد زهرا چنین
برای علی همنشین بوده است
پس از فاطمه قلب ام البنین
به دنیای حیدر امین بوده است
در آفاق خلقت کجا دیده اند
که نامادری اینچنین بوده است
اگر گفت من خادم زینبم
یقین در کلامش یقین بوده است
در اوصاف ام البنین یک کلام...
که عباس او بی قرین بوده است
همیشه به همراه ایثار و عشق
ابالفضل نامش عجین بوده است
ولی بعد از عباس و بعد از حسین
دلش لحظه لحظه حزین بوده است
علمدار گریه پس از کربلاست
پس از کربلا بانیِ روضه هاست
#حسن_کردی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
مادر عشق و ادب ام البنين
همسر شاه عرب ام البنين
از تبار شير مردان كلاب
لايق همصحبتى با بوتراب
در كمال و حُسن بيش از انتظار
در وفادارى به حيدر پايدار
خواندهاى خود را چو بر مولا كنيز
پيش فرزندان زهرايى عزيز
اى گذشتت شهره بين خاص و عام
چشم پوشى كردهاى حتى ز نام
فاطمه نام تو بود اى بى قرين
خواستى نامت شود ام البنين
بعد زهرا بر على همسر شدى
آشناى خلوت حيدر شدى
برق چشمان تو نور عشق داشت
قلب پاكت شوق و شورعشق داشت
در نجابت در فصاحت بى بديل
آفرين بر بينش و راى عقيل
دامنت باغ بهار ياس شد
دست تو گهواره عباس شد
شير سرخ كربلا را زادهاى
شير ايثار و وفايش داده اى
تا بلا گردان ثارالله شد
تشنه لب قربان ثارالله شد
جعفر و عثمان و عبدالله تو
با ابالفضل آن فروزان ماه تو
مادرى كردى به جاى فاطمه
مهربان با بچههاى فاطمه
در عوض آمد كنار علقمه
پيش عباس تو بىبى فاطمه
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
خدا چون دید آن لب تشنگان بیت دریا را
تفضل کرد بر ساقی کوثر امّ سقا را
خدا شیر آفرینان را کند دمساز با شیران
کند ام البنین روشن تنور بیت زهرا را
دخیل چادرش هستند مادرهای این عالم
که سر کردهست این زن چادر امابیها را
کدامین زن لیاقت داشت در عقد علی باشد
علی که سه طلاقه کرده بود آن روز دنیا را
من این ام البنین را کمتر از مریم نمیدانم
اگر مریم نباشد که نمیآرد مسیحا را
جزاک الله یا ام البنین با این اباالفضلت
چه خوش درس وفا دادی یل خوش قد و بالا را
سرش را تکه تکه داد روی نیزه تا دشمن
نگیرد معجر زینب سلام الله علیها را
#وحید_عظیم_پور
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
مادرِ اندوهها بیبیِ غم اُمالبَنین
بی نفس بی همنفس ای بی حرم اُمالبَنین
ما گرفتاریم، اما از گرفتاری چه غم
تا تو را داریم در هر بیش و کم اُمالبَنین
ما چه میخواهیم غیر از ریشههای چادرت
روزِ محشر جمعِ ما و یک قسم: اُمالبَنین
جانِ ما این مادر است و جان ما آن مادر است
تا که دم یافاطمه است و باز دم اُمالبَنین
ای پس از زهرا پس از آتش پس از در ، فاطمه
ای برای فاطمه هم محترم اُمالبَنین
ای جوانمُرده کمی هم از جوانِ خود بخوان
میرسد هِی واحسینت پشتِ هم اُمالبَنین
در مدینه بودی اما این سهشعبه زد تو را
چشمِ خون، مشکِ تُهی ، دستِ قلم اُمالبَنین
از زمانی که شنیدی کمکم عباسِ تو ریخت
میخوری هِی بر زمین در هر قدم اُمالبَنین
سربهزیری مثل زینب، شرمگین مثل رُباب
ای فدای گریههاتان پیشِ هم اُمالبَنین
چشمِ عباس و گلویِ اصغر و قلبِ حسین
ای بمیرد حرمله با این سه غم اُمالبَنین
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
کسی که خواستگار او امیرالمومنین بوده
یقینا خادم درگاه او، روح الامین بوده
کمال همنشین او را به اوج کبریا برده
چه فخری بهتر از اینکه علی را همنشین بوده
همیشه خدمت اولاد زهرا بود و ثابت کرد
ادب اینگونه و رسم وفاداری چنین بوده
لیاقت داشت باشد مادرِ عباس این بانو
که هم اهل شجاعت بوده، هم اهل یقین بوده
قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن
که این زن آسمانی بود، گر چه در زمین بوده
قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن
شبیه انبیا، او معجزه در آستین بوده
قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن
چه اعجازی ازین برتر که عباس آفرین بوده
قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن
که نور چشم عباسش هدی للمتقین بوده
قیامت میهمان سفره عباس میگردد
کسی که ریزه خوار سفره ام البنین بوده
سپر میخواست تا دورِ حسین بن علی باشد
غرض از چار فرزندش در این دنیا همین بوده
بشیر از داغ اولادش خبر آورد امّا او
فقط پرسیده از حال "حسین" و ذکرش این بوده
تمام عمر این مادر ز داغ چار فرزندش
حزین بوده حزین بوده حزین بوده حزین بوده
#عاصی_خراسانی
@raziolhossein