#امام_جواد_شهادت
#دوبیتی
کبوتر باشی و پربسته باشی
میان حجرهی دربسته باشی
امیدت را دم آخر چه تلخ است
به ظرف آب همسر بسته باشی
بیا از مادرم زهرا حیا کن
جفا کردی ولی باری وفا کن
به طعنه گفت اگر لب تشنه هستی
چرا من اُمِّ هادی را صدا کن
امام آهسته قبض روح میشد
بیانش روضهای مشروح میشد
به سوی بام با بیاحترامی
تنش میرفت و سر مجروح میشد
به زهری بند بندش را گسستند
دل سلطان عالم را شکستند
کبوترهای مشهد دسته دسته
رسیدند و بر آن تن سایه بستند
تو هم از جنس آیات عجیبی
چه بر بام و چه در معبر غریبی
به صورت روی خاک افتاده بودی
تو هم اینگونه پس خَدُّالتریبی
رضا آمد ببیند اکبرش را
ببوسد روی ماه دلبرش را
رضا داغ جوان دیده است اما
ندیده اِرباً اِربا پیکرش را
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#حضرت_مسلم_شهادت
#مسلمیه
آن روزهای خوب کنار حبیب بود
این روزهای آخر عمرش غریب بود
از آن جماعتی که به پابوسش آمدند
یک تن نمانده بود خدایا عجیب بود
در روضهاش برای علی گریه میکنم
در مرکز خلافت مولا غریب بود
مضطر شد آنقدر که به دیوار سر گذاشت
“آقا میا”ی او دم اَمَّن یُجیب بود
گاهی زنان غیورتر از مرد میشوند
چون طوعهای که بین لئيمان نجیب بود
سر روی بام و تن پی مرکب به کوچهها
این هم حکایتی ز فراز و نشیب بود
دیدند روی خاک، سری غلط میخورد
القصه اولین سر خَدُّالتَّريب بود
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#امام_هادی_علیه_السلام
محمد بانی آبادی ماست
علی هم عشق مادرزادی ماست
اگر اهل صراطالمستقیمیم
علی ابن محمد هادی ماست
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_شهادت
به شانه بار فراقت نبرده بودم و بردم
مرا به عمه سپردی تو را به خاک سپردم
شبی شبیه تو افتادم از بلندی مرکب
چه زجرها که ندیدم چه زخمها که نخوردم
به روی خار دویدم که بی تو زود بمیرم
مرا ببخش پدر جان اگر هنوز نمردم
برای آنکه بخوابم تو را به خواب ببینم
هزار و نهصد و پنجاه تا ستاره شمردم
برای دیدنت امشب لباس تازه خریدم
در آن شلوغی بازار، تازیانه که خوردم
نشد به پای تو خیزم مرا ببخش عزیزم
گُل تو بودهام اما شکسته ساقهی خُردم
تو بوریا کفنت شد من این لباس سیاهم
به رسم عشق، کفن هم در این مزار نبردم
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_شهادت
به شانه بار غمت را نبرده بودم و بردم
مرا به عمه سپردی تو را به خاک سپردم
شبی شبیه تو افتادم از بلندی مرکب
چه زجرها که ندیدم چه زخمها که نخوردم
به روی خار دویدم که بی تو زود بمیرم
مرا ببخش پدر جان اگر هنوز نمردم
به جای آب گوارا شراب سهم لبت شد
به بزم شام چه زهری زمانه داد به خوردم
برای آنکه بخوابم تو را به خواب ببینم
هزار و نهصد و پنجاه تا ستاره شمردم
نشد به پای تو خیزم مرا ببخش عزیزم
گُل تو بودهام اما شکسته ساقهی خُردم
تو بوریا کفنت شد من این لباس سیاهم
به رسم عشق، کفن هم در این مزار نبردم
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
صدای گریهی باران اباالفضل
غم جاریِ نخلستان اباالفضل
به قول مهربان مادر بزرگم
اوزون قولّاروَه قوربان اباالفضل
ترجمه: قربون دستای بلندت …
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#شام_غریبان
خواهرت در مقتل و در کنج مطبخ مادرت
سهم زینب شد تن تو سهم زهرا شد سرت
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#دیر_راهب
ای خطّ تو مکتب مکاتب
ای خاک تو قلهی مراتب
اوصاف تو مثل آفتاب است
پُر کرده مشارق و مغارب
مقهور تو قاهران تاریخ
مغلوب تو فاتحان غالب
احکام تو را کلیم، مشتاق
اسلام تو را مسیح، طالب
در وصف تو بیت “اَنوَری” را
میآورم ای مراد صائب
“گردون به ستایش تو مایل
اختر به پرستش تو راغب”
گفتم پدر عبودیت کیست
گفتا پسر ابوالعجائب
تو جای خود از غلام تُرکت
دیدیم عجایب و غرایب
ما جز به تو رغبتی نداریم
ای صاحب لیلةالرغائب
از حوزهی روضه آبرو یافت
از جمله رسائل و مکاسب
حاضر نشود به حوض کوثر
از درس تو آنکه گشت غایب
بر خلق اگر که مستحبّ است
بر ماست زیارت تو واجب
قربان سرت که دستگیر است
حتی شده در دل مصائب
گویند سر مطهر تو
بر مرکب نیزه بود راکب
نقل است پس از تنور افتاد
یک شب گذرت به دیر راهب
با درهم اندکی سرت را
آن یار گرفت از اجانب
با مُشک و گلاب شستشو داد
پیچید به جامهای مناسب
مبهوت فقط نگاه میکرد
تا با تو شد اینچنین مُصاحِب
ای ماه خوش آمدی به دیرم
ای روی تو حسرت کواکب
تا حال من از سری بریده
این قدر ندیدهام عجایب
شادم که به هر کسی زدی سر
مختوم به خیر شد عواقب
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#دیر_راهب
ای خطّ تو مکتب مکاتب
ای خاک تو قلهی مراتب
اوصاف تو مثل آفتاب است
پُر کرده مشارق و مغارب
مقهور تو قاهران تاریخ
مغلوب تو فاتحان غالب
احکام تو را کلیم، مشتاق
اسلام تو را مسیح، طالب
گفتم پدر عبودیت کیست
گفتا پسر ابوالعجائب
تو جای خود از غلام تُرکت
دیدیم عجایب و غرایب
ما جز به تو رغبتی نداریم
ای صاحب لیلةالرغائب
از حوزهی روضه آبرو یافت
از جمله رسائل و مکاسب
حاضر نشود به حوض کوثر
از درس تو آنکه گشت غایب
بر خلق اگر که مستحبّ است
بر ماست زیارت تو واجب
قربان سرت که دستگیر است
حتی شده در دل مصائب
گویند سر مطهر تو
بر مرکب نیزه بود راکب
نقل است پس از تنور افتاد
یک شب گذرت به دیر راهب
با درهم اندکی سرت را
آن یار گرفت از اجانب
با مُشک و گلاب شستشو داد
پیچید به جامهای مناسب
مبهوت فقط نگاه میکرد
تا با تو شد اینچنین مُصاحِب
ای ماه خوش آمدی به دیرم
ای روی تو حسرت کواکب
تا حال من از سری بریده
این قدر ندیدهام عجایب
شادم که به هر کسی زدی سر
مختوم به خیر شد عواقب
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_شهادت
به شانه بار فراقت نبرده بودم و بردم
مرا به عمه سپردی تو را به خاک سپردم
شبی شبیه تو افتادم از بلندی مرکب
چه زجرها که ندیدم چه زخمها که نخوردم
به روی خار دویدم که بی تو زود بمیرم
مرا ببخش پدر جان اگر هنوز نمردم
برای آنکه بخوابم تو را به خواب ببینم
هزار و نهصد و پنجاه تا ستاره شمردم
برای دیدنت امشب لباس تازه خریدم
در آن شلوغی بازار، تازیانه که خوردم
نشد به پای تو خیزم مرا ببخش عزیزم
گُل تو بودهام اما شکسته ساقهی خُردم
تو بوریا کفنت شد من این لباس سیاهم
به رسم عشق، کفن هم در این مزار نبردم
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#حضرت_رسول_شهادت
ای مهربان نبی که تو را زهر داده است
دستش شکسته باد که قلب تو را شکست
بر سینهات حسین تو بود آخرین نفس
اما به روی سینهی او قاتلش نشست…
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#حضرت_رسول_شهادت
ای مهربان نبی که تو را زهر داده است؟
دستش شکسته باد که قلب تو را شکست
از آن دو زن نصیب تو جز شوکران نبود
آن جام زهر، رشتهی اسلام را گستت
گفتی صحابه را قلم و کاغذ آورند
تا بعد تو دوباره نگردند بت پرست
میخواستی به فتنه نیفتند امتت
تا دست، بعد تو نگذارند روی دست
ناگه در آن سکوت، صدایی بلند شد
اِنَّالرَجُل که گفت، دل دخترت شکست
باب جسارت آنکه به روی تو باز کرد
در کوچه راه را به روی دختر تو بست
زهرا کنار بستر تو زار میزند
شکر خدا که فاطمه بالا سر تو هست
قسمت نبود محسن او را بغل کنی
این صحنه در بهشت ولی دیدنیتر است
بر سینهات حسین تو بود آخرین نفس
اما به روی سینهی او قاتلش نشست
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein