#امام_جواد_شهادت
#امام_زمان_مناجات
نمازِ اولِ وقتم که با شما باشد
حضورِ قلب ، یقیناً نصیبِ ما باشد
جمالِ وجهِ خدا را مکن دریغ از ما
نظر به چهره تو طاعتِ خدا باشد
ز کوی حجِ فقیران بسویت آمده ام
رضای تو ، ثمرِ زائرِ رضا باشد
به حجِ کوی خودت ، حاجی اَم کن ای قبله
طوافِ کعبه ی روی تو حجِ ما باشد
خدا کند که ترا در مسیر گم نکنیم
که راهِ گم شدگان ، سوی ناکجا باشد
به خُلق و خوی خودت ، عادتم بده آقا
وَگرنَه رَه زنِ دل ، در کمینِ ما باشد
نه اختیار ز خود دارم و نه تدبیری
بدونِ یاریِ تو کیست آشنا باشد ؟
تو شاخصِ شهدایی ، تو نور معرفتی
نگاهِ توست که هادی و رهنما باشد
ترا قسم به جوادالائمه ، دریابم
که کاظمینِ من ، اقبالِ یک دعا باشد
قدم بجای قدمهای تو نهادن چیست؟
نشانِ طیِ طریقت ، به کربلا باشد
هِلالِ ماهِ محرم ، حلولِ ذیحجه است
که حاجیِ عرفه ، مستِ نینوا باشد
از این طواف که دارد حسین ، میترسم
که صاحبِ حرم انگار در بلا باشد
چو گفت مسلخِ ما کربلاست ، افشا کرد
که حجِ کاملِ ما ، کِی در این منا باشد
خدا منای مرا خواسته تَهِ گودال
طوافِ اصلیِ من زیر نیزه ها باشد
طوافِ خواهرِ من ، قصه اسیریِ اوست
نگاهِ مادرِ من ، سوی سر جدا باشد
@raziolhossein
#امام_جواد_مناجات
#امام_جواد_شهادت
مولای جود ، حضرت ابن الرضا سلام
ای آشنای هر دل درد آشنا سلام
باب المراد من در دولتسرای تو
بسته دلم دخیل به لطف و عطای تو
هر قفل با کلید تو وا می شود جواد
سنگ از اشاره ی تو طلا می شود جواد
خیر کثیر ، مثل تو کوثر نیامده
مولود از تو با برکت تر نیامده
تو آمدی مسیر ولایت بقا گرفت
افتاده بود از نفس و با تو پا گرفت
چشم زمان به علم و کمال تو خیره شد
در ذهن دهر ، گوشه ای از آن ذخیره شد
تو امتداد نور ، جواد الائمه ای
سرچشمه ی حضور ، جواد الائمه ای
تا کاظمین تو دل من پر گرفته است
بر غربت تو زمزمه از سر گرفته است
با تو چه کرد همسر نامهربان تو
آمد به لب ز بازی تقدیر ، جان تو
در بسته بود حجره و تو دست و پا زدی
می سوختی و مادر خود را صدا زدی
کف می زدند بر غم بی انتهای تو
نشنید گوش هیچ کسی ناله های تو
فریاد می زدی جگرم سوخت آب آب
لبخند می زدند و نیامد جواب آب
ارث عطش ز خون خدا شد نصیب تو
پایان گرفت قصه ی عمر عجیب تو
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
بردار از خاک کف حجره سرت را
از بیکسی کمتر صدا کن مادرت را
اینجا جواب نالههایت نیشخند است
اصلاً نمی فهمند چشمان ترت را
با هلهله با پایکوبی خنده کردند
سوز صدای خستهی بی جوهرت را
حتی توان ایستادن هم نداری
قوّت نداری وا کُنی بال و پرت را
پیداست از حال وخیمت زهر بدجور
آتش زده باغ گل نیلوفرت را
داری به خود میپیچی اما حیف اینجا
چشمی نمی بارد دل غم پرورت را
باید که تنها در غریبی بگذرانی
در خانهی خود لحظههای آخرت را
در پیش رویت آب را روی زمین ریخت
میبینی آقا دشمنی همسرت را ؟
بیحرمتی شد به مقامت آه - اما
خنجر نزد بوسه ضریح حنجرت را
میدانم اما شرم دارم که بگویم
بردند پشت بام خانه پیکرت را
#محمدحسن_بیات_لو
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
ز خون دل سر مژگان تو گلستان است
ز تشنگی لب خشک تو چون بیابان است
تمام پیکر تو آه می کشد گویا
که مو به موی تن تو ز غم نیستان است
فتاد داغ عظیمی به شانه های فلک
که زلف خاکی تو در زمین پریشان است
زبس که چنگ زدی روی خاک این حجره
تمام دور و برت نقش کندن جان است
میان حجره در بسته بس تنت غلطید
که گوییا به صدف همچو در غلطان است
حروف واژه محرم چو میله های قفس
صدای هلهله و خنده قفل زندان است
نمک به زخم دلت ریخت کاسه آبش
که کاسه در کفش انگار چون نمکدان است
پدر زطوس فرستاد سایبانت را
که آفتاب عراقی عجیب سوزان است
خدا کند که نسوزد تنت شبیه حسین
شبیه ان بدنی که چون نیستان است
به زیر تابش خورشید داغ کرببلا
سه روز سوخت همان پیکری که عریان است
#موسی_علیمرادی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
زهری تمامیِ جگرش را گرفته بود
سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود
طوبای باغ سبز "رضا" زرد زرد شد
آفت تمام برگ و برش را گرفته بود
از درد مثل حضرت زهرا خمیده شد
با دستهای خود کمرش را گرفته بود
حُجره شلوغ بود ولی مونسی نداشت
ای کاش یک نفر خبرش را گرفته بود
بی حرمتیِّ مَحرَم او تا کجا کشید...
دستی دهان شعلهورش را گرفته بود
او داد می کشید..،به دادش نمی رسند
یک عده پست دور و برش را گرفته بود
آمد کنیز و کاسه ی آبی به خاک ریخت
ای کاش جرعهای شررش را گرفته بود
دور از مدینه غربت بغداد را چشید
ارث غریبی پدرش را گرفته بود
خوبیِ بام بود که سُم بر تنش نرفت
این ارتفاع ها ضررش را گرفته بود
شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود
نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود
.
.
در پیش چشم مادر پهلو شکسته ای
شمر از قفا سر پسرش را گرفته بود
با ضربه های ممتد او استخوان شکست
در پیش خواهری که سرش را گرفته بود
ای کاش بیخیال شود ساربان..،ولی
انگشتریِّ او نظرش را گرفته بود
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
تو خود مبارکی و رزق بی حساب ،جواد !
ندیده است شبیه تو را تراب ، جواد !
برای وارث جود رضا شدن بی شک
نشد به جز تو کس دیگر انتخاب ، جواد !
مگر به جز تو در این شهر هست خورشیدی
تن تو سوخت چرا زیر آفتاب ، جواد؟
سه روز چشم فلک روی بام بیدار است
دیار کفر خودش را زده به خواب ، جواد !
به زخم های دلت ام فضل می خندد
نمک زده است دلت را کند کباب ، جواد !
اگر چه کل جهان بر سرت خراب شدست
سرت ندیده به خود مجلس شراب ، جواد !
هزارشکر که بعد از شهادتت دیگر
نبود صحبتی از معجر و نقاب ، جواد !
#شهریار_سنجری
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
میسپردند به ارباب چو نوکرها را
به حریم تو رساندند گداترها را
تو مراد دل مایی که نداریم غمی
گر ببندند به این خیل گدا درها را
به جوادی تو سوگند نداریم غمی
غیر زهری که به جانت زده آذرها را
ام فضل آمده تا جعدهی دیگر باشد
باز تکرار کند خدعهی همسرها را
آه رقاصه چرا دوروبرت آمده است
کاش بیرون بکند خیر تو این شرها را
بدنت بر سر بام است مبادا خورشید
قصد آزار کند پیکر رهبرها را
شکر کردیم خدا سایه فراهم کرده است
تا سر بام تو دیدیم کبوتر ها را
داغ جد تو نبایست که تکرار شود
هرم خورشید که آتش زده بی سرها را
#زخم_حسینی
@raziolhossein
#امام_جواد_مناجات
#امام_جواد_شهادت
باز به امید نگاه آمدم
مثل سگ کهف به راه آمدم
نیّتم این نیست جنابم کنند
با تو نشستم که حسابم کنند
گفت کسی،کیستی ای خوش مراد؟
داد زدم کلب سرای جواد!
نسل به نسلیم همه زیر دین
خانه اجدادی ما کاظمین
کرده به من توصیه سلطان طوس
پای جواد ابن رضا را ببوس
پشت درش نعره یاهو بزن
پیش کریم آمده ای رو بزن
سائل او را بده امشب نوید
دشمن او دست ردش را ندید
آمدم از پیش رضا با شتاب
ناله زدم پشت درش بی حساب
جز تو مرا هیچ پناهی مباد..
دست من و دامن تو یا جواد!
کارگرم مزد مرا لطف کن
مزد به من کرببلا لطف کن
رحم بکن رو به تو انداختم
زندگی ام را به خودم باختم
حق بده اینقدر دلم پرغم است
حال تو در حجره چرا درهم است؟!
این خبر آتش به دل افروخته
تازه جوانی جگرش سوخته
بی کس و تنها جگر چاک چاک
صورت ماه تو شده غرق خاک
وا جگر از آن لب عطشان بلند
هلهله جمع کنیزان بلند
محرم تو شاد ز جان دادنت
بوی حسن میدهد امشب تنت
پیش رویت تا که زمین ریخت آب
داغ دلت گفت که وای از رباب
راستی ای حضرت نور تمام
جسم تو رفته ست چرا روی بام؟!
روضه خورشید و تنت باز بود
بین تو و جد تو یک راز بود
گرچه تنت گرمی خورشید دید
نیزه به هرجای تنت هم رسید؟!
سنگ نخورده روی آیینه ات
پای کسی نیست روی سینه ات
صحبت زهر است نه حرف از سنان
شکرخدا نیست دگر ساربان
پیرهن خاکی تو پاره نیست
دختر معصوم تو آواره نیست
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
روز عزاي حضرت اِبنُ الرّضا شده
در شهر كاظمين قيامت به پا شده
با زجر مي كُشند جوادُ الائمّه را
در خانه اي كه شُعبه اي از كربلا شده
از حال او بپرس نه از اهل خانه اش
از شوكران كه با جگرش آشنا شده
سمّ آنچنان به هر رگ او پا گذاشته
افتاده زود روي زمين تا كه پا شده
با جرأت تمام دف و چنگ مي زنند
روي كنيزكان عجب امروز وا شده
از بسكه گفته"آب"و محلّش نداده اند
مانند شمع سوختنش بي صدا شده
مانند مادرش پي احقاق حق خويش
ابنُ الرّضا به سنّ جواني فدا شده
اصلا كسي نگفته كه هنگام بُردنش
جسمش توسّط چه كسي جابجا شده؟
ديدند جاي شهرنشينان،كبوتران
بالاي بام خانه ، تني را رها شده
اي دل بسوز پاي غم آن شهيد كه
عريان رها به پهنه ي دشت بلا شده
اي دل بسوز پاي غم آن امام كه
تشييع،پيكرش روي سرنيزه ها شده
بايد سؤال كرد فقط از بني اسـد
ارباب ما چرا كفنش بوريا شده ؟
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
#تک_بیت
تشنه لب در قتلگاه خانه اش ابن الرضا
گاه می گوید حسن ، گاهی حسین ، گاهی رضا
#محمد_حسین_رحیمیان
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
ای ولی نعمت ایران پسرت را کشتند
تسلیت شاه خراسان پسرت را کشتند
.
#امام_جواد_شهادت
پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست
خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست
گرچه روی پشت بام و زیر خورشیدی، ولی
جسم تو دیگر خدا را شکر در گودال نیست
حیف ام الفضل داری، بی ابالفضلی،ولی؛
موقع تشییع دیگر خواهرت بدحال نیست
بر تنت آرامش بال کبوترهاست و
زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست
زیر نعل هیچ اسبی نیستی، با این حساب؛
موقع تقطیع جسمت لشکری خوشحال نیست
سٙم به تو داده ولیکن بی خیال جسم توست
روی سینه قاتل تو این قٙدٙر فعال نیست
خانهات اما خدا را شکر در آرامش است
پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست
زینبی دیگر نداری و نمیبیند دگر
هی سرت در تشت و بر نیزه زبانم لال، نیست
وزن نعل اسب از بال کبوتر بیش بود
ذوالجناحت هم کنار خیمه خونین بال نیست
#مهدی_رحیمی_زمستان
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
ماندي غريب و هيچ كسي برسرت نبود
درآن محيط درد كسي دربرت نبود
آتش گرفت سينه ات از زهر جانگداز
يك جُرعه آب برلب شعله ورت نبود
تا آن كه ناله اي به كنارتنت زند
دردا كنارپيكرتوخواهرت نبود
وقتي رسيد پيك شهادت به گريه گفت
جزمادرتوفاطمه نوحه گرت نبود
چندين كنيز هلهله كردند پشت در
آتش بيار معركه ، جزهمسرت نبود
اُف برچنين زني كه تو رازهردادوكشت
آنگاه درگشود كه بال وپرت نبود
بالا بلندبودي وجز بام خانه ات
جايي مگربراي تو و پيكرت نبود
آن جا كبوتران به طواف توآمدند
اي كعبه ، خاك جاي تن اطهرت نبود
تواز نفس فتادي و بعدازشهادتت
جزغم به جان نوگل غم پرورت نبود
آمدبه كاظمين «وفایي»،به گريه گفت
اين جلوه گاه نور ،به جزمنظرت نبود
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
میسوزه پیکرم از زهر کینه
عطش شعله کشیده بین سینه
دلم تنگه برای روی بابام
کجاست تا که جوونش رو بیینه
تو این غربت به چنگ غم اسیرم
رو خاک بی کسی دارم میمیرم
الهی که بیاد بابا کنارم...
دلم میخواد در آغوشش بگیرم
دل زهرا رو از غصه شکستن
همه پشت درِ حجره نشستن
برای اینکه من تنها بمیرم
درای حجره رو از کینه بستن
کنیزا حالمُ تو حجره دیدن
صدای آب آبم رو شنیدن
به ناله گفتم «أسقونی من الماء»
جوابِ التماسم کِل کشیدن
«تن پژمرده پژمردن نداره»
«ز افتاده پا خوردن نداره»
تن بی جون مسمومِ جوونُ
به بام خونه که بردن نداره
تنِ بی جونم اما پیرهن داشت
میون کوچه بود اما کفن داشت
منُ بردن ، تو راه از ضرب دیوار...
...سرم زخمی که شد... اما بدن داشت
نمیره روضههای جدّم از یاد
سر و سنگ جفا ای داد بیداد...
خدا لعنت کنه اون پیرزن رو
چجوری زد؟ سرش از نیزه افتاد...
#محمدعلی_انصاری
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
دفن شد آفتاب با لَحَدی
حُجره اش بود خانهی ابدی
مُشتِ دیوار خورد بر سر او
روی پیشانی اش نشسته رَدی
نا ندارد نفسنفس بزند
ناتوان مانده..،یا علی مددی!
باغبان را خبر کنید از طوس
سوخت سروی در آتش حسدی
به عمویش حسن کشیده چِقَدر
جگرِ پاره اش شده سندی
خِیرِ عالم اسیر شَرها شد
دور او پُر شد از زنان بدی
تا زمین خورد،گفت: وا اُمّاه...
دومی ضربه زد..،عجب لگدی!
مَحرَمَش هم شریکِ قتلش بود...
پیش او نیست هیچ معتمدی
این حسین است..،تشنه افتاده
کاسهآبی نمی دهد اَحَدی
پدرش وقت پا کشیدن نیست
تا که او را صدا کند: ولدی!
خوبیِ پشتبام در این است
سُمِّ مرکب نمی خورد جسدی
نَعل ، تحت فشارها ، خم شد
تن عریانِ شاه درهم شد
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
بارانیام امشب، هوای گریه دارم
مانند چشم بی قرارت بی قرارم
امشب عزادار است خورشید خراسان
از ماتمت عالم شده شام غریبان
دنیا برایت داغ بیاندازهای داشت
هر روز آقا غصههای تازهای داشت
از کودکی داغ یتیمی را چشیدی
وقتی کفن بر صورت بابا کشیدی
ابریست چشمت مثل آفاق مدینه
آتش گرفته قلبت از داغ مدینه
در چشمهایت حسرتی بسیار مانده
گویا دلت بین در و دیوار مانده
شوق سفر میبارد از چشمان خیست
شد قطرههای اشک تو تنها انیست
از این زمانه سهم تو شد بیشکیبی
سخت است بین خانهٔ خود هم غریبی
از این قفس حالا دگر وقت رهاییست
سهم حسینیها بلایی کربلاییست
حالا تو میدانی عطش با لب چه کرده
آن مشک پاره با دل زینب چه کرده
داری خبر از عصر عاشورا به خوبی
از بی کسی، از هلهله، از پای کوبی
اینجا ولی آتش نسوزانده پری را
اینجا کسی سیلی نزد نیلوفری را
اینحا بیابان نیست، اینجا تل ندارد
صد شکر اینجا گودی مقتل ندارد
اینجا کسی در دست خود خنجر ندارد
اینجا کسی کاری به انگشتر ندارد
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
غریب بود و غمش را کسی نمی فهمید
به غیر قاتل جانش چه کس به او خندید؟
میان آن همه در ظاهر آشنا با او
یکی ز ناله ی تنهایی اش نمی لرزید
لبش ز داغ عطش چون کویر سوزان و
کنیز دور سرش با پیاله می چرخید
رسید تا به خراسان نسیم ناله ی او
دل پدر ز غمش شرحه شرحه می گردید
نه مادری و نه خواهر نه دختری که ببیند
چگونه در دم آخر به خاک می غلتید
جوان به شهر غریبی غریب جان می داد
و قاتلش به تمسخر به پاش می رقصید
اگر چه پیکرش از نقش نیزه خالی بود
ولی سه روز بر آن آفتاب می تابید
هر آنچه بود گلویش نرفت روی سنان
تنش به دست سنان نی به نی نمی گردید
هزار زخم تنش را کسی پس از رفتن
به نعل تازه ی اسبان بهم نمی کوبید
#حسن_کردی
@raziolhossein
#امام_جواد_علیه_السلام
#امام_جواد_شهادت
باران گریه های شبانه که پا گرفت
دست مرا دوباره جوادُ الرِّضا گرفت
یادش بخیر تا که رسیدم به کاظمین
از چشم من دو مرتبه گنبدْ نما گرفت
گفتم سلام حضرت احسان بی کران
در سایه سار مهر تو دیدم دعا گرفت
فرصت برای عرض حوائج نمیدهی
چیزی نگفته حاجت خود را گدا گرفت
آه ای جوان آل علی روضه ی تورا
باید که از مدینه و از کربلا گرفت
مانند مادرت به زمین خورده ای اگر
زهر جفا رسید و توان از شما گرفت
صورت مکش به خاک زمین، نور عالمین
از موی خاکی ات دل عرش خدا گرفت
فریاد العطش که کشیدی تو از جگر
با سوز ناله ات همه عالم عزا گرفت
هی دست و پا زدی وسط هلهله ... فقط
مادر بخاطرت دم واغربتا گرفت
از آه و ناله ات شده این حجره کربلا
گفتی حسین و گریه امان تو را گرفت
.
.
ذکرش خدا خدا ... که همان دم سنان رسید
با نیزه راه صحبت او را چرا گرفت؟
والشِّمرُ جالسٌ... سر او را ز پیکرش
با ضربه های خنجر کند از قفا گرفت
#حسین_رحمانی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
حجره شلوغ است و کسی هم در نمی آید
دیگر تن تو از پس سم بر نمی آید
از جعده بدتر ام فضل است و کنیزانش
از این همه زن ، یک مسلمان در نمی آید
جان کندن ات را ذره ذره دید در حجره
این زن دلش آمد ، دل کافر نمی آید
از تشنگی چشمت سیاهی می رود اما
با کاسهْ آبی ، هیچ کس آخر نمی آید
انقدر بی حالی که در بین مناجاتت
مانده نفس در سینه ، بالاتر نمی آید
مثل حسن زخم از خودی خوردید... با این فرق
شکر خدا بالا سرت خواهر نمی آید
اینها که چیزی نیست ، جای شکر دارد که
اینجا اقلاً ، شمر با خنجر نمی آید
کشتند تشنه لب تو را ، اما همین خوب است
چل نعل تازه روی این پیکر نمی آید
بر روی بام خانه ماندن حکمتی دارد...
پس ساربان دنبال انگشتر نمی آید
#علیرضا_وفایی_خیال
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
جز عطش جز درد جز آتش بجز ماتم نداشت
آه، زهرِ امفضل از زهرِ جعده کم نداشت
مجتبای دیگری در حجرهای اُفتاده بود
غیر وا اُما خدایا سینهاش مرهم نداشت
آن حسن دورش شلوغ است از عزیزان این حسن
خواهری حتی برای گریه کردن هم نداشت
ای جوانِ خانه با این زهر پیرت کردهاند
ای بهم پیچیده قدتت شانههای خم نداشت
واجوادِ فاطمه دارد رضا را میکُشد
داغ این است این جوان جز قاتلش محرم نداشت
پشت در کِل میکشند و پای میکوبند تا...
گم شود دادش که دیگر قوتی از سم نداشت
خوب شد بابای او بالاسرش امروز نیست
خوب شد پیش پدر خون نالهای مبهم نداشت
گرچه بر سینه کشیدندش به سمت پشت بام
جای شُکرش هست دیگر سینهای درهَم نداشت
بوی نان میآمد اما دخترک این روزها
چند وعده جای نان جز سیلی محکم نداشت
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
جواد آل فاطمه ، که جود بوده عادتش
فدای این کرامت و ، فدای این سیادتش
گریست حضرت رضا ، براو شب ولادتش
به بی کسی و غربت و ، تشنگی و شهادتش
بود اگرچه روضه اش ، مثل غریب کربلا
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
زد به دلش چه آتشی ، همسر بی وفای او
کسی نبود تا کشد ، به سوی قبله پای او
رضا کجاست جرعه ای ، بیاورد برای او
اگر چه مثل جدّ خود ، شد العطش نوای او
حجره غم فزا کجا ، گودیِ (قتلگه) کربلا
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
غریب بود و هیچ کس ، لحظه آخرش نبود
زسوز زهر و تشنگی ، رمق به پیکرش نبود
ولی چه خوب شد دگر ، به حجره خواهرش نبود
موقع دست و پا زدن ، پیش برادرش نبود
به پیش خواهرش دگر ، نشد سرش زتن جدا
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
کسی که دست التجا ، ملک زند به دامنش
روا نبود عاقبت ، رو بزند به دشمنش
خنده کنند عده ای ، به وقت جان سپردنش
دلش اگرچه پاره شد ، زخم نداشت بر تنش
کسی نزد به جسم او ، نیزه و خنجر و عصا
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
کار غریبیاش ببین تا به کجا کشیده
تنش به بام با چه زجری و بلا کشیده شد
بی خبرم ولی به روی دستها کشیده شد
چرا دوباره روضه ام ، به کربلا کشیده شد
امان زنعل تازه و ، امان زسمّ اسبها
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
سه روز بود پیکرش ، در آفتاب بی امان
جمع شدند دور او ، کبوتران آسمان
شدند سایه تنِ ، مطهر امامشان
فدای کشته ای شوم ، تنش نداشت سایبان
نذاشتند خواهرش ، کشد روی تنش عبا
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
زروی بام بر زمین ، فتادنش روا نبود
شکر خدا که عضو عضوِ او زهم جدا نبود
جای کفن تنش دگر ، میان بوریا نبود...
مگر حسین بی کفن ، عزیز مصطفی نبود
مگر کفن به کربلا ، نبود غیر بوریا
غریب بغداد کجا ، غریب کربلا کجا
#مسلم_حسینی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
هزار نقشه کشیدید دام بگذارید
عزیز فاطمه را تشنه کام بگذارید
همان عزیز که بعد از نوشتن نامش
موظفید علیه السلام بگذارید
همان کسی که در این شهر آبرودار است
رواست سر به قدومش مدام بگذارید
همان که بی کرم او میان سفره خود
محال بود کمی هم طعام بگذارید
همان که قبله عرش است و رو به او باید
قدم به نیت بیت الحرام بگذارید
میان خانه او نیست جای رقاصه
حیا کنید به او احترام بگذارید
بد است پیکر او را کنیزها ببرند
برای او دو سه تایی غلام بگذارید
میان قعر جهنم بسوزد آنکه سپرد
جنازه را به روی پشت بام بگذارید
پیام آمدن این کبوتران این است
که احترام به جسم امام بگذارید
فدای جد غریبش که نیمه جان می گفت
به جسم من عوض خیمه گام بگذارید
#علی_ذوالقدر
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
#رباعی
هرچند که زیر آفتاب است تنت
صد شکر که غارت نشده پیرهنت
دیدند کبوتران تو را بر روی بام
با گریه شدند سایبانِ بدنت
#مهدی_شریفی
@raziolhossein
#امام_جواد_مناجات
#امام_جواد_شهادت
ای که درچشم ملائک نوری
شجر طوری ونور هوری
دل شیدازدگان را شوری
بس که در جود وکرم مشهوری
جود مسکین در خانه ی تو ست
خاکبوس در کاشانه ی توست
ما نه در عشق صفیران توایم
که گرفتار واسیران توایم
خاکبوسان وحقیران توایم
مستمندان وفقیران توایم
برگدایان درت احسان کن
همه را بر کرمت مهمان کن
کوی تو قبله ی دل هاست جواد
حرمت عرش معلاست جواد
بس که گلزار تو زیباست جواد
وصل آن آرزوی ماست جواد
ای که مهرت به سرشت همه است
کاظمین تو بهشت همه است
ای که برعرش برین قائمه ای
ای که امید دل ما همه ای
تو صفای سحرو زمزمه ای
توجگر سوخته ی فاطمه ای
دیده ات گر که زطفلی تر بود
دل تو خونجگر مادر بود
زهر زد تا که شرر بر دل تو
بسته شد سوی جنان محمل تو
پرشد از هلهله ها منزل تو
خنده می کرد چرا قاتل تو
تو که گفتی جگرم می سوزد
زشرر بال وپرم می سوزد
چشم هستی همه گریان تو بود
حال خورشید پریشان تو بود
گوئیا شام غریبان تو بود
جسم تو کعبه ی مرغان تو بود
صبح تا شام طوافت کردند
به روی بام طوافت کردند
دوست دارم زغمت گریه کنم
همه شب برالمت گریه کنم
زفراق حرمت گریه کنم
برتو وعمر کمت گریه کنم
گرچنین خسته دل و پر دردم
یاد عمر کم زهرا کردم
ای شفای دل بیمار همه
شاهد چشم گهربار همه
چلچراغی به شب تار همه
همه جا مونس وغمخوار همه
به «وفایی»تو کرامت داری
لطف در روز قیامت داری
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
شمع حیات از گوشههای بسترش رفت
لب تشنه بود و آب و تاب از حنجرش رفت
پشت سرش رقاصه ها کل میکشیدند
هر بار اشک از گوشه چشم ترش رفت
نفرین به ام الفضل با آن خندههایش
هر بار با طعنه کنار همسرش رفت
دیوار و در میدید و لعنت میفرستاد
بر آنکه با هیزم سراغ مادرش رفت عدد
گرچه سه روز افتاد زیر نور خورشید
اما کنار او کبوتر با پرش رفت
وای از غریبی که میان یک بیابان
غارت که شد انگشت با انگشترش رفت
بازار ،کوچه ،مجلس می ، شام ،کوفه
از هر مسیری نیز رد شد خواهرش رفت
#حسین_قربانچه
@raziolhossein