eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.9هزار دنبال‌کننده
758 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل مزار فاطمه قدرش نهان است توصیف شأنش فوق توضیح و بیان است خود را دخیل رشته های چادرش كن او عمه مظلومه صاحب‌زمان است
آقا اگر به بزم تو مهمان نمی‌شدیم اینگونه عاشقانه غزلخوان نمی‌شدیم حتی اگر محبت بی حد تو نبود سوگند برخودت که مسلمان نمی‌شدیم اخلاق نیک تو همه را جذب کرده است بی مهر تو که صاحب ایمان نمی‌شدیم قطعا اگر که ختم رسالت نمی شدی ما مفتخر به مذهب سلمان نمی‌شدیم قرآن اگر نبود کلام خدای تو قاری نمیشدیم- به قرآن نمی‌شدیم تو روشنای مشعل سبز هدایتی پایان کار  امر خدا  در  رسالتی نقل محافل همه ی ما کلام توست شیرینیِ دهان؛ رطب ذکر نام توست فرموده‌ای که دین همه‌اش مهربانی است این یک حدیث نه که تمام پیام توست باید به سیره‌ی عملی‌ات عمل کنیم راه سعادت بشریت مرام توست جایی که جبرئیل هم آنجا نمی پرد اوج همیشگی بلندای بام توست دل زنده شد به‌عشق تو چیزی که بیگمان ثبت است بر جریده عالم؛ دوام توست امشب بخوان به‌نام خدایی‌که منجلیست از این به بعد یار و مددکار تو علیست ای در کنار تو همه دم هر کجا علی باطن ترین ظهور تو در اختفی علی یک نور واحدید که فرقی نمی کند یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی وقتی نبی علیست علی هم همان نبیست در بین کعبه احمد و بین حرا علی یا ایهاالرسول به نام خدا بخوان اقْرَأْ بِاسْمِ ربّ و به نام خدا علی از هر طرف به قصه ی بعثت نظر کنی بحث ولایت علی است ابتدا - علی خیل فرشتگان همه تکرار می‌کنند صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی تا حال علی علی و از این پس علی علی رفته نجف دلم شب مبعث علی علی @raziolhossein
ظرف خالی، دوباره پر شده است آسمان از ستاره پر شده است هر دو چشم ستاره بارانم از شعف، از نظاره پر شده است همۀ شهر گوششان امشب از اذان مناره پر شده است برگ برگ تمام دفترم از غزل و چارپاره پر شده است یادت افتاده‌ام که این گونه شعرم از استعاره پر شده است نوبت شعرخوانی من شد سالن جشنواره پر شده است من به نامت شروع خواهم کرد به مقامت خضوع خواهم کرد آسمان زیر دست دستانت ماه و خورشید، هر دو مهمانت نه فقط شیعه، ارمنی هم شد شامل سفره‌های احسانت هرکسی می‌خورد گره کارش به تو رو می‌زند، به قربانت در امان نیست دشمنت هرگز از رجز‌های تیغ برّانت عجبی نیست از دلاوری‌ات همۀ دشت گشته حیرانت به مصاف تو هر که می‌آید می‌زند جا، ز ترس  پیکانت پدر مشک، صاحب دریا السلام علیک یا سقا حس خوب پریدن پرها آسمان همه کبوترها اوج فهمیدن من و مایی ای تو بالاتر از فراترها سرو بالا بلند طوبایی باعث رویش صنوبرها حاجت پشت هر در بسته ای کلید تمامی درها گره کور مادرم با توست ای مجیب تمام مضطرها بانی سفره‌های نان و پنیر آش نذری دست مادرها از تبار دلاوران عرب از نژاد امیر خیبرها پسر ذوالفقار صفین و پدر رزم مالکْ  اشترها تیغ تو تا نیامده بخشید خاتمه بر تمامی شرها معنی لا فتایی، یا عباس دومین مرتضایی یا عباس آنقدر شان حضرتت والاست مادح تو امام عاشوراست نفسی هم قدم شدن با تو آرزوی اهالی بالاست رسم مردانگی تو مثل است ادبت هم  زبانزد  دنیاست مشک خالی تو جواب همه است لب خشک تو حسرت دریاست اذن میدان نداشتی ورنه هنر تو حماسه در هیجاست آه از آن زمان تلخی که دید ارباب دور تو بلواست بین یک مشت کوفی بی رحم سر سردار لشگرش دعواست خوش به حالت که لحظۀ آخر سر تو روی دامن زهراست آنکه می‌خواستی برت آمد فاطمه جای مادرت آمد @raziolhossein
آفتاب علی الدوام حسن سحر مسجد‌الحرام حسن ماه زیبای پشت بام حسن حسنی زاده‌ای به نام حسن ای حُسینی ترین سلام حسن مثل دریا به جزر و مد عباس بینِ اَبروت بوسه زد عباس گفت پیشت علی مدد عباس می‌روی و تمام قد عباس ایستاده به احترام حسن جلوه‌ی بی نظیرِ شیر جمل نوجوان دلیر شیر جمل روشنیِ ضمیر شیر جمل جگر شرزه شیر شیر جمل شد نصیبت همه مرام حسن جلوه ی نور پنج تن قاسم دومین نسخه‌ی حسن قاسم مردِ پیکار تن به تَن قاسم یَلِ بی باک و صف شکن قاسم ای قیامت شده قیام حسن تیغ تیز تو می‌کند غوغا شیوه‌ی رزمِ تو خود مولا رجزت مثل مجتبی زیبا ازرق شام و بچه هایش را می‌کُشی مُنتها به نام حسن چار شانه ؛ نه آبشاری تو استواری تو اقتداری تو نوه ی شاه ذوالفقاری تو صاحب تیغ آبداری تو ای علی اکبر نیام حسن مدد از نامت استغاثه ی ما دم زدن از تو ذکر خاصه ی ما رزم تو بخشی از شناسه ی ما وصف جنگیدنت حماسه ی ما رجزت حامل پیام حسن طاق محراب ؛ کنج ابرویت شانه کرده نسیم گیسویت رعد و برق است نعره‌ی هویت میمنه ؛ میسره ، ثناگویت یک تنه لشکر نظام حسن دفترت را بگو غزل اُفتاد شوکت و هیبت ازل اُفتاد در پِیِ جانِ تو اجل اُفتاد بر زمین شیشه‌ی عسل اُفتاد تَرَک اُفتاده بین جام حسن به روی خاک جا به جا شده‌ای هدف زخم سنگ ها شده‌ای زیر سم خُرد و نخ نما شده‌ای زیر پا مانده ، بیصدا شده‌ای قد کشیده شدی ؛ تمام حسن! @raziolhossein
رسول الله فرمودند «انّی رزقتُ حُبّها» خدا عشق او (حضرت خدیجه) را رزق من قرار داده است... چه فرقی میکند در عرش یا روی زمین هستی توهرجایی که‌باشی باخدایت همنشین هستی چه‌جای بُهت وقتی‌که شکوه بی‌نظیرت را نمی‌فهمند خاکی‌ها ز بس بالانشین هستی نمی‌رنجی اگر از طعنه‌ها و بی محلی‌ها که‌در تنهایی‌ات‌ هم‌صحبت‌ روح‌الامین‌ هستی تودر آن ظلمت تاریخ و برآن طعنه‌ی کفار شگفتا آشکارا پاسخی در آستین هستی تمام ثروت خود را به‌او بخشیده‌ای‌جایش به‌دست خاتم پیغمبری نقش نگین هستی میان‌همسرانش‌افتخاری‌برتر ازاین‌چیست؟ که هستی مادر زهرا و امّ المومنین هستی در ایثار و فداکاری - در آیین وفاداری نخواهد دید مانند تورا روی زمین"هستی" @raziolhossein
بردار از خاک کف حجره سرت را از بی‌کسی کمتر صدا کن مادرت را اینجا جواب ناله‌هایت نیشخند است اصلاً نمی فهمند چشمان ترت را با هلهله با پایکوبی خنده کردند سوز صدای خسته‌ی بی جوهرت را حتی توان ایستادن هم نداری قوّت نداری وا کُنی بال و پرت را پیداست از حال وخیمت زهر بدجور آتش زده باغ گل نیلوفرت را داری به خود می‌پیچی اما حیف اینجا چشمی نمی بارد دل غم پرورت را باید که تنها در غریبی بگذرانی در خانه‌ی خود لحظه‌های آخرت را در پیش رویت آب را روی زمین ریخت می‌بینی آقا دشمنی همسرت را ؟ بی‌حرمتی شد به مقامت آه - اما خنجر نزد بوسه ضریح حنجرت را میدانم اما شرم دارم که بگویم بردند پشت بام خانه پیکرت را @raziolhossein
همه شادند دخترت گریان همه خوابند دخترت بیدار خیلی امروز مردم این شهر دادنم با نگاهشان آزار دخترت را ببر به همراهت خسته از دست روزگار شده یا که تشخیص تو شده مشکل یا دو چشم رقیه تار شده گر به دور سرت نمی گردم پر و بالم ببین که بسته شده مثل سابق زبان نمی ریزم دو سه دندان من شکسته شده وسط ازدحام و خنده ی شام بغض تنهایی ام ترک میخورد هر کجا تا که گریه میکردم عمه‌ام جای من کتک میخورد میکشم دست بر سر و رویت چه  قدر پلک  تو ورم  دارد بر لبت زخم تا بخواهم هست ولی انگار  بوسه کم دارد آن قدر روی خارها رفتم به‌خدا هردو پای من زخم است لرزش دست من طبیعی نیست نوک انگشتهای من زخم است @raziolhossein
وقتی که از حال عمویش با خبر شد آتش وجودش را گرفت و شعله ور شد از دست‌های عمه دست خود کشید و فریاد زد: عمه دگر وقت سفر شد آمد میان گودی گودال و با دست جان عموی نیمه جانش را سپر شد تیزی تیغ حرمله بر او اثر کرد دستش برید و طفلکی بی‌بال و پر شد با دست آویزان شده بر پوست میگفت: حالا زمان دیدن روی پدر شد @raziolhossein
آفتاب علی الدوام حسن سحر مسجد‌الحرام حسن ماه زیبای پشت بام حسن حسنی زاده‌ای به نام حسن ای حُسینی ترین سلام حسن مثل دریا به جزر و مد عباس بینِ اَبروت بوسه زد عباس گفت پیشت علی مدد عباس می‌روی و تمام قد عباس ایستاده به احترام حسن جلوه‌ی بی نظیرِ شیر جمل نوجوان دلیر شیر جمل روشنیِ ضمیر شیر جمل جگر شرزه شیر شیر جمل شد نصیبت همه مرام حسن جلوه ی نور پنج تن قاسم دومین نسخه‌ی حسن قاسم مردِ پیکار تن به تَن قاسم یَلِ بی باک و صف شکن قاسم ای قیامت شده قیام حسن تیغ تیز تو می‌کند غوغا شیوه‌ی رزمِ تو خود مولا رجزت مثل مجتبی زیبا ازرق شام و بچه هایش را می‌کُشی مُنتها به نام حسن چار شانه ؛ نه آبشاری تو استواری تو اقتداری تو نوه ی شاه ذوالفقاری تو صاحب تیغ آبداری تو ای علی اکبر نیام حسن مدد از نامت استغاثه ی ما دم زدن از تو ذکر خاصه ی ما رزم تو بخشی از شناسه ی ما وصف جنگیدنت حماسه ی ما رجزت حامل پیام حسن طاق محراب ؛ کنج ابرویت شانه کرده نسیم گیسویت رعد و برق است نعره‌ی هویت میمنه ؛ میسره ، ثناگویت یک تنه لشکر نظام حسن دفترت را بگو غزل اُفتاد شوکت و هیبت ازل اُفتاد در پِیِ جانِ تو اجل اُفتاد بر زمین شیشه‌ی عسل اُفتاد تَرَک اُفتاده بین جام حسن به روی خاک جا به جا شده‌ای هدف زخم سنگ ها شده‌ای زیر سم خُرد و نخ نما شده‌ای زیر پا مانده ، بیصدا شده‌ای قد کشیده شدی ؛ تمام حسن! @raziolhossein
شکسته باد دهانی که از تو دم نزند بریده باد زبانی که حرف غم نزند شب زیارتی‌ات زار می‌شود حالم اگر  دوباره  هوای تو بر سرم نزند کسی که نذر تورا با خلوص هم بزند بساط زندگی‌اش را غمی به هم نزند تمام حاجتم این بود در شب احیاء خدا  بدون تو سال مرا رقم نزند عجیب نیست اگر مرده جان تازه گرفت بیار قلب کسی را که در حرم نزند قرار ماست پیاده نجف به کرببلا اگر که وعده‌ی ما را اجل بهم نزند @raziolhossein
ابرهای همیشه گریانم میچکد قطره قطره بر جانم چقدر هول کرده ام امشب چقدر مضطر و پریشانم شاید امشب شب جدایی نیست من چه میگویم و چه می‌دانم؟ باد تندی وزید و فهمیدم در مسیر خطیر طوفانم می رود از زمین سوی بالا آن که کرده مرا مسلمانم دستم از دامنش اگر کوتاست ولی از قاریان قرآنم من به درکش نمیرسم هرگز ولی از نوکران سلمانم ای رسول خدا، امین خدا رحمت الله مسلمین خدا شب رحمت شب پیمبر ماست شب باران دیده ی تر ماست گر مدینه نرفته ایم امشب همه تقصیر بال ما پر ماست جای او خالی است در اینجا یاد او پر میان باور ماست بانی روضه ی عزای نبی دخترش فاطمه‌است- مادر ماست میرود سوی حق به سوی اله السلام علی رسول الله سینه ات مثل وادی سیناست دل پر مهر تو چنان دریاست سرگذشت تو جاودانه ترین خاطرات تو اصل مطلب ماست قلمم کند میرود از چیست؟ آخر جمله‌های این انشاست؟ باغبان تمام اهل ُ البیت بعد تو فصل خشکی گلهاست اولین کس که می شود ملحق به حضور تو – دخترت زهراست بعد تو جانشین تو حیدر می‌نشیند به خانه و تنهاست چشم تو خوب شد نمی بیند خانه‌ی دختری تو غوغاست وای از آن لحظه ای که فاطمه‌ات پشت در روی خاک بین عباست کن نگاهی سه نور عینت را حسن و زینب و حسینت را @raziolhossein
دوباره میزنم از دل صدا امام رضا بیا برای خودت کن مرا امام رضا چه دارم از همه دنیا به جز همین یک دل دلی که هست به نام شما امام رضا هوای نفس گرفته مرا، گرفتارم مرا ز دست خودم کن رها امام رضا خدا کند دم آخر به داد من برسی که گفته‌ام همه دم هرکجا امام رضا به دست هیچکسی رو نمیزنم بس که گرفته دست مرا بارها امام رضا تورا که داشته باشم همیشه دارایم هزار شکر که دارم تورا امام رضا چقدر حاجت ناگفته را روا کردی الا اجابت هرچه دعا امام رضا چنین که فکر یتیم و اسیر و مسکینی پس السلام علی هل اتی امام رضا چقدر پیش تو وقت زیارتت گفتم زمان مرگ تو پیشم بیا امام رضا غریب‌های دو عالم چقدر دل گرم اند که هست با دلشان آشنا امام رضا مرا اگر به حرم هم نیاوری عشق است که راضیم به رضای تو یا امام رضا کنار پنجره فولاد تازه فهمیدم که هست بانی کرببلا امام رضا دلم گرفته، دلم باز روضه میخواهد گرفته از غم تو دل عزا امام رضا نوشته‌اند که پنجاه مرتبه افتاد به درد زهر که شد مبتلا امام رضا برای اینکه کسی با خبر از او نشود کشید روی سر خود عبا امام رضا ولی نیامده جایی به او سنان زده‌اند ندید ضربه‌ی سر نیزه را امام رضا سرش جدا نشد از تن، تنش کشیده نشد نخورد نیزه و سنگ و عصا امام رضا @raziolhossein