eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.9هزار دنبال‌کننده
756 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یتیمی، خردسالی، بی‌گناهی در آغوش عمو یک شعله آهی حسن می‌خواست در گودال باشد تو سهم مجتبی در قتلگاهی @raziolhossein
صدای گریه‌ی عمه هام میاد دیگه کمتر اینجا خوشحالی کنید انقدر زدید، پر از زخمِ تنش بسه! دور عمومو خالی کنید با همین قدِ کوچیکم، بخدا توی قلگاه سپر میشم براش دست من جدا شده، فداسرش اومدم تا که جونم بشه فداش الهی چشماشو وا کنه به روم کاممو شیرین تر از عسل کنه منکه دست ندارمو نمیتونم کاش عمو حسین منو بغل کنه @raziolhossein
یتیمی، خردسالی، بی‌گناهی در آغوش عمو یک شعله آهی حسن می‌خواست در گودال باشد تو سهم مجتبی در قتلگاهی @raziolhossein
وقتی که از حال عمویش با خبر شد آتش وجودش را گرفت و شعله ور شد از دست‌های عمه دست خود کشید و فریاد زد: عمه دگر وقت سفر شد آمد میان گودی گودال و با دست جان عموی نیمه جانش را سپر شد تیزی تیغ حرمله بر او اثر کرد دستش برید و طفلکی بی‌بال و پر شد با دست آویزان شده بر پوست میگفت: حالا زمان دیدن روی پدر شد @raziolhossein
صدای گریه‌ی عمه هام میاد دیگه کمتر اینجا خوشحالی کنید انقدر زدید، پر از زخمِ تنش بسه! دورِ عمومو خالی کنید با همین قدِ کوچیکم، بخدا توی قلگاه سپر میشم براش دست من جدا شده، فداسرش اومدم تا که جونم بشه فداش الهی چشماشو وا کنه به روم کاممو شیرین تر از عسل کنه منکه دست ندارمو نمیتونم کاش عمو حسین منو بغل کنه @raziolhossein
صدای گریه‌ی عمه هام میاد دیگه کمتر اینجا خوشحالی کنید انقدر زدید، پر از زخمِ تنش بسه! دورِ عمومو خالی کنید با همین قدِ کوچیکم، بخدا توی قلگاه سپر میشم براش دست من جدا شده، فداسرش اومدم تا که جونم بشه فداش الهی چشماشو وا کنه به روم کاممو شیرین تر از عسل کنه منکه دست ندارمو نمیتونم کاش عمو حسین منو بغل کنه @raziolhossein
یتیمی، خردسالی، بی‌گناهی در آغوش عمو یک شعله آهی حسن می‌خواست در گودال باشد تو سهم مجتبی در قتلگاهی @raziolhossein
وقتی که از حال عمویش با خبر شد آتش وجودش را گرفت و شعله ور شد از دست‌های عمه دست خود کشید و فریاد زد: عمه دگر وقت سفر شد آمد میان گودی گودال و با دست جان عموی نیمه جانش را سپر شد تیزی تیغ حرمله بر او اثر کرد دستش برید و طفلکی بی‌بال و پر شد با دست آویزان شده بر پوست میگفت: حالا زمان دیدن روی پدر شد @raziolhossein