eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
528 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
با هر مقام و منصبی در چاه افتاد هر کس که پیش پات با اکراه افتاد شب غرق تاریکی شد از آن لحظه ای که دستش ز دامان رخت کوتاه افتاد تا گنبدِ نورت شبانه روز تابید خورشید شرمنده ز چشم ماه افتاد یک بی بضاعت خواست حاجی نام گیرد ناگاه سمت شهر مشهد راه افتاد حرفِ زیارت نامه خواندن بود در عرش روی زبان ها یا امین الله افتاد حرف تفاوت نیست و نزد ضریحت یک کنج رعیت ، کنج دیگر شاه افتاد یاد لب عباس ، باران گریه کردم چشمم به سقاخانه ات هرگاه افتاد @raziolhossein
در چشم خلق حضرت عالیجناب شد هرکس برای نوکری اش انتخاب شد وقت شنیدن از غم زهرای مرضیه عمری ثواب کرد دلی که کباب شد هر کس که شأن بیت علی را نگه نداشت نزد خدای فاطمه خانه خراب شد تا باد برد شعله سوی بیت بوتراب آتش هم از خجالت بسیار آب شد دنیا تمام روشنی اش را ز دست داد سیلی زدن به صورت خورشید باب شد @raziolhossein
خیال کن پسری مادرش زمین بخورد به پیش چشم ترش یاورش زمین بخورد خدا کند که نبینی یگانه مادر تو همین که پا شود از بسترش زمین بخورد سر نماز قیامش چونان رکوع شود هنوز سجده نرفته ، سرش زمین بخورد بدا به حال مدینه که در نبود نبی گذاشت دختر پیغمبرش زمین بخورد اگر چه پشت در از پا نشست مادر ما نخواست ثانیه ای حیدرش زمین بخورد @raziolhossein
زهرا بمان در خانه بالاجبار حتی ما را ببین با چشم های تار حتی هر دم دعای مغفرت را خوانده ای شد مشغول استغفار ، استغفار حتی جسم تو زخمی می شود عنوان تو نه تو مادر این خانه ای بیمار حتی عجل وفاتی را نخوان اینقدر ، جایش حمد شفایت را  بخوان یک بار حتی با تو که راضی نیستی هرگز ببینی در پای زن های یهودی خار حتی این نامسلمانان چه ها کردند زهرا لبخند هات افتاده اند از کار حتی وقتی که در افتاد رویت نزد مردم پیش خودش شرمنده شد نجار حتی زخمی شده دیوار خانه بعد از آن روز لطمه زده از غصه ات دیوار حتی تنها نه اینکه دشمن تو راه کج رفت کج خلق شد با پهلویت مسمار حتی @raziolhossein
نفهمیدن مقام برترش رو طناب آوردن و بستن پرش رو همونا که به قرآن پی نبردن چه بی رحمانه کشتن کوثرش رو @raziolhossein
. هر آنچه که هست یا علی می گوید هر کس شده مست یا علی می گوید جبرئیل همین که از نجف برگردد انگور به دست یا علی می گوید با عرش خداوند برابر نجف است با عرش خداوند برادر نجف است بابای امام های معصوم علیست بابای حرم های مطهر نجف است دشمن همه عمرش پی تحریف علی است جنت به خدا محل تشریف علی است قرآن که تمام شاه بیتی ناب است دیوان خدا برای تعریف علی است جز او چه کسی این همه آوازه کند؟ بر دفتر اسلام که شیرازه کند؟ در. شب پی خورشید نباش ای جاهل رفته نجف علی هوا تازه کند در این که علی کیست هزاران راز است هر لحظه ی زندگی او اعجاز است از نحوه ی شمشیر زدن هاش ، ببین عمریست دهان ذوالفقارش باز است @raziolhossein
حالا که هدف گلوی اصغر شده است چشمان خود سه شعبه هم تر شده است زیر لب خود کمان چنین می گوید بیچاره رباب تازه مادر شده است @raziolhossein
تو خود مبارکی و رزق بی حساب ،جواد ! ندیده است شبیه تو را تراب ، جواد ! برای وارث جود رضا شدن بی شک نشد به جز تو کس دیگر انتخاب ، جواد ! مگر به جز تو در این شهر هست خورشیدی تن تو سوخت چرا زیر آفتاب ، جواد؟ سه روز چشم فلک روی بام بیدار است دیار کفر خودش را زده به خواب ، جواد ! به زخم های دلت ام فضل می خندد نمک زده است دلت را کند کباب ، جواد ! اگر چه کل جهان بر سرت خراب شدست سرت ندیده به خود مجلس شراب ، جواد ! هزارشکر که بعد از شهادتت دیگر نبود صحبتی از معجر و نقاب ، جواد ! @raziolhossein
غیر از بیابان ها دگر جایی ندارم آن قدر سیلی خورده ام نایی ندارم باید بیایند و تو را اینجا ببینند آن ها که می گفتند بابایی ندارم در بین صحرا می کشیدم زجر و حالا می خواهم از جا پا شوم پایی ندارم با چشم دل روی تو را باید ببینم من تازگی چشمان بینایی ندارم این روزها گیسوی زیبایی نداری این روز ها گیسوی زیبایی ندارم تنها یک امشب را شدی مهمانم اما شرمنده اسباب پذیرایی ندارم @raziolhossein
کاش فریاد بر سرش نکشد به روی خاک پیکرش نکشد دشمنش را بگو که حداقل عمویش را برابرش نکشد دست خود را دهد ز دست ولی دست از عشق دلبرش نکشد گرچه جانی نمانده در بدنش منت از شمر و لشکرش نکشد کاش می شد که حرمله در سر نقشه ی ذبح حنجرش نکشد بگذریم از تمام این ها ، کاش کار به بردن سرش نکشد @raziolhossein
نیزه پس از نیزه میان پیکرش بود خنجر پس از خنجر میان حنجرش بود این سو حسین ابن علی خون گریه می کرد آن سو عزادار عزایش مادرش بود آن گاه که بر پهلویش می خورد نیزه تصویر زهرا پیش چشمان ترش بود بی شک میان جسم او راهی نمی یافت شمشیر اگر از معرفت چیزی سرش بود قاسم به زیر دست و پای یک سپاه و شمر لعین مشغول مدح لشکرش بود با این همه سختی ، خدا را شکر در دشت تنها نبود و شاه بالای سرش بود @raziolhossein
چه داغی رو دل مادر گذاشتی با رفتن تو دل من غصه کاشتی شنیدم که سه شعبه دندونه داشت عزیزم تو ولی دندون نداشتی با رفتن قلب‌مو مادر شکستی بکش رو قلب من از دور دستی دلم می خواست رو منبر بشینی حالا رو منبرِ نیزه نشستی از این دنیا به جز آزار ندیدی واست چیزی نداشت جز ناامیدی برای دیدنت سر بالا بردم علی جونم چه قدر زود قد کشیدی می خواستی مثل بابا پهلوون شی می خواستی راهی هفت آسمون شی تو بیرون اومدی از قبر عمدا تا بین راه برا من سایه بون شی @raziolhossein
حالا که هدف گلوی اصغر شده است چشمان خود سه شعبه هم تر شده است زیر لب خود کمان چنین می گوید بیچاره رباب تازه مادر شده است @raziolhossein
برا من بعد اکبر حاصلی نیست جهان هیچه برام وقتی علی نیست شاید عیب از نگاهم باشه زینب همه صحرا رو می گردم ولی نیست همه سعی می کنن اما نمیشه میون هیچ عبایی جا نمیشه ندارم غم از این که تاره چشمام با چشم سالمم پیدا نمیشه شبیه من کسی تنها نمیشه قدش اندازه ی من تا نمیشه نکش بیهوده زحمت زینب من! علی بیشتر از این پیدا نمیشه از این لحظه کارم جز بیدلی نیست جوونم رفت و واسم حاصلی نیست علی از یک طرف خیلی زیاده ولی از یک سو حتی یک علی نیست @raziolhossein
حیدر رسیده بود ، پیمبر رسیده بود همراه این دو ، سوره ی کوثر رسیده بود خواهر دوید سمت برادر ولی دریغ آن لحظه ای رسید که لشکر رسیده بود از خاتم حسین ، تعاریف بی شمار به گوش ساربان ستمگر رسیده بود کار عصا و نیزه و شمشیر شد تمام نوبت به شمر و سینه و خنجر رسیده بود خنجر نمی برید گلوی حسین را به بوسه گاه حضرت مادر رسیده بود حق داشت زینبی که به صبرش ملقب است با قتل صبر ، صبرش اگر سر رسیده بود هنگام ظهر کشتن آقا شروع شد اما غروب ، کار به آخر رسیده بود @raziolhossein
آب بودی ، سراب کشت تو را پی کسب ثواب کشت تو را تشنه لب بوده ای ولی آن روز شمر با آب و تاب کشت تو را @raziolhossein
غمش هم مثل اشکش بی حسابه جلو روش آب اگه باشه عذابه چهل ساله میگه الشام الشام هنوزم فکر اون بزم شرابه شده تسبیح ، غم ؛ سجاده آهش سر ظهر عطش خیس نگاهش میگن قد یه دریا گریه می کرد اگه قصاب می دید بین راهش نه تنها روضه ی گودال و دیده نه تنها پیکر پامال و دیده چهل منزل کنار عمه زینب زمین افتادن اطفال و دیده @raziolhossein
شهر رفته به خواب کشت تو را گریه ی بی حساب کشت تو را بین خیمه عطش که جاری شد روضه ی آب آب کشت تو را گاه گهواره ی علی ، گاهی لای لای رباب کشت تو را در مسیری که داشتی تا شام محمل بی حجاب کشت تو را گاه بازار و کوچه گردی ها گاه بزم شراب کشت تو را آفتاب چهارم اسلام ! دیدن آفتاب کشت تو را موقع ذبح گوسفندان هم دیدن ظرف آب کشت تو را @raziolhossein
غمش هم مثل اشکش بی حسابه جلو روش آب اگه باشه عذابه چهل ساله میگه الشام الشام هنوزم فکر اون بزم شرابه شده تسبیح ، غم ؛ سجاده آهش سر ظهر عطش خیس نگاهش میگن قد یه دریا گریه می کرد اگه قصاب می دید بین راهش نه تنها روضه ی گودال و دیده نه تنها پیکر پامال و دیده چهل منزل کنار عمه زینب زمین افتادن اطفال و دیده @raziolhossein
شهر رفته به خواب کشت تو را گریه ی بی حساب کشت تو را بین خیمه عطش که جاری شد روضه ی آب آب کشت تو را گاه گهواره ی علی ، گاهی لای لای رباب کشت تو را در مسیری که داشتی تا شام محمل بی حجاب کشت تو را گاه بازار و کوچه گردی ها گاه بزم شراب کشت تو را آفتاب چهارم اسلام ! دیدن آفتاب کشت تو را موقع ذبح گوسفندان هم دیدن ظرف آب کشت تو را @raziolhossein
غیر از بیابان ها دگر جایی ندارم آن قدر سیلی خورده ام نایی ندارم باید بیایند و تو را اینجا ببینند آن ها که می گفتند بابایی ندارم در بین صحرا می کشیدم زجر و حالا می خواهم از جا پا شوم پایی ندارم با چشم دل روی تو را باید ببینم من تازگی چشمان بینایی ندارم این روزها گیسوی زیبایی نداری این روز ها گیسوی زیبایی ندارم تنها یک امشب را شدی مهمانم اما شرمنده اسباب پذیرایی ندارم @raziolhossein
با هر مقام و منصبی در چاه افتاد هر کس که پیش پات با اکراه افتاد شب غرق تاریکی شد از آن لحظه ای که دستش ز دامان رخت کوتاه افتاد تا گنبدِ نورت شبانه روز تابید خورشید شرمنده ز چشم ماه افتاد یک بی بضاعت خواست حاجی نام گیرد ناگاه سمت شهر مشهد راه افتاد حرفِ زیارت نامه خواندن بود در عرش روی زبان ها یا امین الله افتاد حرف تفاوت نیست و نزد ضریحت یک کنج رعیت ، کنج دیگر شاه افتاد یاد لب عباس ، باران گریه کردم چشمم به سقاخانه ات هرگاه افتاد @raziolhossein
گناه ما صدایت را درآورد صدای گریه هایت را درآورد شود تازه عزادار آن کسی که سیاهی عزایت را درآورد کسی جز تو مرا همدم نباشد شبیه ات در همه عالم نباشد ابالفضلی بگیر این چشم ها را اگر اشکم دم مشکم نباشد نمی دانم کجایی و کجایم به دنبال تو بین روضه هایم اگر کم بر عزایت گریه کردم نشیند مادر من بر عزایم @raziolhossein
خیال کن پسری مادرش زمین بخورد به پیش چشم ترش یاورش زمین بخورد خدا کند که نبینی یگانه مادر تو همین که پا شود از بسترش زمین بخورد سر نماز قیامش چونان رکوع شود هنوز سجده نرفته ، سرش زمین بخورد بدا به حال مدینه که در نبود نبی گذاشت دختر پیغمبرش زمین بخورد اگر چه پشت در از پا نشست مادر ما نخواست ثانیه ای حیدرش زمین بخورد @raziolhossein
نفهمیدن مقام برترش رو طناب آوردن و بستن پرش رو همونا که به قرآن پی نبردن چه بی رحمانه کشتن کوثرش رو ..... تموم فکر و ذکرش زخم یاسه نگاش بارونیه مرد حماسه یل خیبر شکن رو بچه شیعه هنوز از روی صبرش می شناسه @raziolhossein