eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.8هزار دنبال‌کننده
756 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جلوه ای از رخ معشوق به ما تابیده نوری از جنس خدا در همه جا تابیده مکه روشن شده، خورشید حرا تابیده ای خدیجه پدر فاطمه آمد، صلوات دست پر آمده امروز محمد صلوات آمد از سمت حرا، نور نبوت به جبین آمد از سمت حرا، قاری قرآن مبین آمد از سمت حرا، مرد پیام آور دین او که مسرور می آید، شده پیغمبرمان أشهَدُ أَنَّ محمد شده پیغمبرمان او که از روز نخستین و ازل احمد شد او که در غار حرا، منتخب ایزد شد شد حرا میکده اش، مست می سرمد شد جبرییل آمده و جام نبوت در دست تا که با خواندن قرآن نبی گردد مست نزد او چهره ی ابلیس حضیض است چقدر وحی از غنچه ی لبهاش لذیذ است چقدر این نبی نزد خداوند عزیز است چقدر خاص بوده که به او سوره ی کوثر دادند خوش بحالش، که به او حیدر صفدر دادند او رسول است و شده حرف حسابش قرآن هدیه اش بر همه توحید پرستان، ایمان آمده تا که بسازد ز گِل ما انسان ما اگر ماه خدا، ماه محرم داریم از سر سفره ی پیغمبر خاتم داریم مصطفایی که به جز زجر ز کفار ندید از یَد بولهب مکه کم آزار ندید دور خود یار، به جز حیدر کرار ندید روی غمهاش به جز فاطمه مرهم نگذاشت سنگ دشمن به لبش خورد، ولی کم نگذاشت آمده تا که بتی قبله ی مردم نشود کعبه از لات و هبل، غرق تألم نشود کعبه خود سنگ نشانیست که ره گم نشود به خداوند، به قرآن و به جان ثقلین قبله ی اصلی عشاق جهان است حسین زینت دوش نبی کیست، أباعبدالله دین ناب نبوی چیست، أباعبدالله غیر حق فانی و باقیست، أباعبدالله این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست @raziolhossein
امشب از بخت خوشم شانه ز سر می افتد‌‌ بس که در آینه ام عکس قمر می افتد چرخه ی عشق علی چرخ زد و فهمیدیم قرعه ی ام بنین است،پسر می افتد این پسر کیست که دل می برد از اهل ولا با خم ابرویش از خصم  جگر می افتد ذکر تکبیر علی و حسنین است بلند به قد و قامت او تا که نظر می افتد مدعی دور شو این معرکه جای پشه نیست چون ز سیمرغ در این معرکه پر می افتد آتش خشم اباالفضل بسی سوزان است هر که با شعله در افتد به سقر می افتد پرچم زینب کبراست به دست عباس علم از دست علمدار مگر می افتد @raziolhossein
جمال حضرت حق بی نقاب می آید ز مشرق دلمان آفتاب می آید به ربنای قنوتم جواب می آید گل محمدی بوتراب می آید خدا به خانه ی ارباب احمد آورده بیا حسین که لیلا محمد آورده رسیده تا که شود جلوه ی جلال حسین جلال ذات خداوندی جمال حسین علی اکبر آقا، بزرگ آل حسین موذن پسر فاطمه، بلال حسین حسین، اکبر خود را بگیر از لیلا خودت به گوش علی ات، اذان بگو آقا چه آفتاب نجیبی، چه مهربان قمری چه سرو خوش قد و بالایی و عجب ثمری تبارک الله از این معجزه، از این هنری کسی که هستی خلقت، طفیلی سر اوست تمام هستی او این علی اکبر اوست «علی اکبر ربّ و علی اکبر بالا علی اکبر یاسین، علی اکبر طاها علی اکبر حیدر، علی اکبر زهرا علی، علی حسین و علی زینب کبری»۱ به لوح سینه نوشته حسین، این مضمون شدند عالم و آدم به این علی مجنون علیست کوثر زهرا، حقیقت حیدر عنایتش به دو عالم، عنایت حیدر کسی که در جگر اوست، جرأت حیدر شجاعتش شده مثل شجاعت حیدر علیست جلوه ی حیدر، علیست خیرالناس شده است محو نبردش، عموی او عباس ظهور کرده که حق بر کفش علم بدهد به دشمنان پدر، کیفر عدم بدهد علی شده که شکوهی به باورم بدهد خدا هزار پسر بر حسین هم بدهد به اذن اُمّ اَبیها، همه علی هستند شبیه حضرت حیدر همه یلی هستند اگر که باد بیفتد به سمت گیسویش اگر که موج نشیند به طره ی مویش خدا نکرده، خم افتد به روی ابرویش حسین می شود آشفته، می دود سویش مباد آنکه علی زخمی گزند شود تنش به ناز طبیبان نیازمند شود کنار اهل حرم سایه اش نقاب شده به دور زینب کبری، علی حجاب شده برای عمه ی خود، چون عمو رکاب شده چقدر حال حرم بعد او خراب شده نوشته اند سه ساله بدون او خسته است رقیه بر علی اکبر چقدر وابسته است ۱-تغییر وزن عمدی بوده است @raziolhossein
شیعه وقتی که امامش شاد است روحش از سلسله ها آزاد است تا که شش گوشه ی دل کرببلاست دل که دل نیست، حسین آباد است نخل زهرا ثمری آورده حیدری، شیر نری آورده از چه رو شیعه چنین مجنون است ام لیلا پسری آورده بنویسید که مهتاب آمد باز خورشید جهان تاب آمد این خبر مشتلق قیمتی است پسر اول ارباب آمد باید امشب همه خوشه خوشه بستانند ز رویش توشه این جگرگوشه پسر آمده تا قبر باباش شود شش گوشه این پسر کیست که برتر گشته در علی بودنش اکبر گشته این امامت و رسالت زاده گاه علی، گاه پیمبر گشته لحظه لحظه جلواتش شد وحی شان تنزییل صفاتش شد وحی بنویسید که این شبه نبی آیه آیه کلماتش شد وحی جلواتش همه پیغمبری است کارش از اهل حرم دلبری است چیست در کنه وجودش که حسین تا دم مرگ علی اکبری است ای به حق بسته ز خود رسته علی برو میدان ولی آهسته علی می دهی جان ولی یادت باشد جان ارباب به تو بسته علی @raziolhossein
سلام ای نادر دوران خدیجه تلاقی زن و ایمان خدیجه سلام ای دُرّ یزدان سفته ی عشق سراسر آیه ی ناگفته ی عشق سلام ای سوره ی مستور بالا تو را حق پرورید از نور بالا خدیجه ای که در مرآت منظور تو با احمد شدی نور علی نور تو در بین عرب سر بودی اما زنی نامی و سرور بودی اما کمالت مال این دنیا نبوده غمت آمال این دنیا نبوده تو در دوران ثروتمند بودن تو در مستی قدرتمند بودن به دستان خدا محمل سپردی محمد را که دیدی دل سپردی تو دلداده شدی، دلداده تا او تجارت کردی ای بانو تو با او تو ثروت دادی و ثروت خریدی تو عزت دادی و عزت خریدی چه سودی کردی ای بانو چه سودی که حامی رسول وحی بودی اگر چه همسر پیغمبری تو میان همسران او سری تو مقامی داری اما فوق ادراک عروجی برتر از ادراک افلاک از این منظر فقط یکتا تو هستی خدیجه، مادر زهرا تو هستی تویی که اولین مومن به دینی از این رو با علی تو اولینی خدیجه مزد ایمان تو این شد که دامادت امیرالمومنین شد تو دوشادوش احمد رنج دیدی کنارش رنج ها را گنج دیدی تو فانیِ مرام مصطفایی تو سختی دیده ی راه خدایی تو ای تنهاترین همدم به خاتم چرا رخت سفر بستی ز عالم مگر تو بر نبی همسر نبودی مگر بر فاطمه مادر نبودی چرا ناگاه ای بانو شکستی چه شد در بستر رفتن نشستی تو در بستر پرستاری نداری دم رفتن کفن داری، نداری مخور غصه خدا دارد هوایت کفن از عرش می آید برایت کفن گفتم دلم لرزید یک آن غروب کربلا را دید یک آن زمینی مملو از ماه و ستاره بدن های شریف پاره پاره تنی غارت شده، ببریده حنجر بدون سر، بدون دست، بی سر سرش بر روی نی چون پاره قرآن بدن، پامالِ از سم ستوران لب تشنه چنین جان داده ارباب برهنه روی خاک افتاده ارباب در آن دم هاتفی خواند ای خدیجه حسینت بی کفن ماند ای خدیجه @raziolhossein
ای که از جانب معشوق نظر می طلبی تو که از عشق علی، شاه نجف، جان به لبی چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند با «حسن» گفتنم از نار نجاتم دادند با حسن، ماه خدا عطر کرامات گرفت رمضانم به خودش رنگ مناجات گرفت مادرش هم لقب مادر سادات گرفت پسر فاطمه و باب نجات است حسن هم دعا هست حسن، هم صلوات است حسن اولین ماحصل وصل دو دریا حسن است نوه ی ارشد پیغمبر طاها حسن است پسر شیر خدا، زاده ی زهرا حسن نسب اندر نسبش وصل به نور ثقلین عشق زهرا و علی، زینب کبری و حسین این حسن کیست که کرسی فلک منبر اوست روزی خلق خداوند به زیر پر اوست دست رزاق، همان دست کرم پرور اوست او برای کرم عبدالَله و قاسم دارد ابر جود است و سرِ شیعه ی خود می بارد او که از لقمه ی خود بر فقرا بخشیده بارها ثروت خود را به گدا بخشیده ناسزا گفت به او خصم خدا، بخشیده پس خدایش چقدر جرم و خطا می بخشد شیعیان را - به حسن – روز جزا می بخشد ما گداییم، دخیلان درِ خانه ی شاه صاحب خانه – حسن- یوسف و ما چشم براه کوچه بند آمده از حُسن جمالش والله کور بادا ز رخش چشم همه شیطان ها لَعَنَ اللهُ علی آل أبی سفیان ها اسم مولام همانند عسل شیرین است ذکر او حیّ علی خیرالعمل، شیرین است یاد جنگ آوری اش روز جمل، شیرین است در جمل تا پسر شیر خدا «یاهو» زد فتنه تسلیم شد روبروی اش زانو زد کوثر جان من اینست "حسن هرچه که گفت" حرف قرآن من اینست"حسن هرچه که گفت" دین و ایمان من اینست"حسن هرچه که گفت" بنویسید حسن مکتب و آیین من است حسنی مذهبم و حبّ حسن دین من است او نیازی نه به یار و نه به لشگر دارد تا که سردار چو عباس دلاور دارد یک حسین بن علی، ماه برادر دارد غربت او، به خدا اندکیِ یاور نیست نه؛ غریبی حسن از طرف همسر نیست غربت اینست: که با ضرب لگد در افتاد کوچه ای ... نقشه ی صیاد... کبوتر افتاد مادری بود حسن، دید که مادر افتاد آه ... ای مرد ستگر برو از کوچه ی ما مادرم را نزن آخر... برو از کوچه ی ما @raziolhossein
هم آفتابی و هم سایه بر سرم داری یک آسمان کرم و لطف دم به دم داری تو آیتی ز بهشتی که آمدی ایران به روی دوش خودت بیرق کرم داری امامزاده ی موسی بن جعفری اما برای فاطمه در شهر قم حرم داری برای بخشش هر چه گناه، ای بانو به روی نامه ی اعمال ما قلم داری تو مثل عمه ی سادات بر فراز حرم به عشق گنبد سلطان خود علم داری به زیر پای تو گل ریخت قم ولی پیداست برای روضه ی زینب همیشه غم داری نه ازدحام حرامی، نه بزم نامحرم چه قدر دور و برت چشم محترم داری شراب بود و کباب و رباب هم بود یزید گفت به مطرب بزن، چه کم داری؟! @raziolhossein
هر جا کلاس درس شما برگزار شد با شور و شوق روح الامین رهسپار شد هر حرف غیر حرف شما فانی است، شکر حرف شماست بین کتب ماندگار شد یا باقرالعلوم، فقط با کلام توست افکار پوچ مرجئه* بی اعتبار شد ای قیمتی ترین گهر دین بگو چرا سهمت مزار خاکی از این روزگار شد؟ آن زین زهر خورده چه ها کرده با شما آثار مرگ در بدنت آشکار شد آقا شنیده ایم که ازدست زهر زود جسمت ورم کرده دلت داغدار شد جسمت ورم که کرد دلت رفت کربلا آن خاطرات له شده رویت هوار شد بر تن سری نبود ولی جدتان حسین ده اسب تازه نعل به سمتش قطار شد از دستباف فاطمه بر پیکر حسین پودی نماند و پیرهنش تار تار شد تقصیر شمر بود که سر روی نیزه رفت زینب به روی ناقه ی عریان سوار شد @raziolhossein
سلام ای سر خونین، سر برادر من سرت چه‌ها که نیامد عزیز مادر من لبی که بوسه بر آن می‌زده‌ست پیغمبر یزید می‌زندش چوب، خاک بر سر من صدای شیون و افغان به گوش می‌آید صدای وا‌ابتا، ناله‌ی برادر من چه خوب شد سر عباس‌ِ من نبود اینجا ندید وضعِ سر‌ِ تو، لباس و معجر من یزید مست شد الباقیِ شرابش را نریخت بر سر تو، بلکه ریخت بر سر من! همین که حرف کنیزی ما وسط آمد نشست دختر تو، رو گرفت خواهر من زنی به طفل خودش شیر می‌دهد، ای وای رباب زمزمه دارد، بخواب اصغر من @raziolhossein
بار دیگر عزای عاشوراست از غمی بی قرینه باید گفت دو سه خط سوگواره ی غربت در عزای سکینه باید گفت قطره از وصف بحر درمانده من کجا، مدح دختر ارباب ای که بوده حسین مداحت السلام ای سکینه بنت رباب در کرامات حضرتش کافیست شیر او را رباب داده، همین در غریبی او فقط بنویس به عمو مشک آب داده، همین کربلا بود دشتی از روضه او بلاهای خویش را دیده در عبایی پر از علی اکبر روح بابای خویش را دیده روضه می خواند دور دارالحرب نعش ها را یکی یکی که شمرد دید بابا علیِ اصغر را به امیدی گرفت و با خود برد پدر آمد ولی چه آمدنی! غرق خون کرد چشم قافله را دید دور جنازه ی اصغر همه گفتند لعن حرمله را از وداع سکینه و ارباب جگر کائنات خون شده بود آه از آن دم که دید این دختر زین باباش واژگون شده بود با تنی خون گرفته از گودال آمدی ذوالجناح بی بابا کاش می شد رها نمی کردی وسط تیر و نیزه ها او را پدرم را غریب بین دو نهر نحر کردند با لب عطشان السلام علیک ای بی سر السلام علیک ای عریان @raziolhossein
زهرا برای حضرت حق آفریده شد پیش از وجودِ خلقِ خداوند دیده شد سیب بهشت، آمدنش را بهانه بود روحش به احمد از نفس حق دمیده شد زهرا که بود؟ نور جلالیِ تحت عرش فوق تصوّر است آنچه که از قدس چیده شد احمد که گفت اُمِّ ابیهاست فاطمه یعنی فضائلش چو محمّد حمیده شد چندی گذشت تا که نسیم وصال او سمت علیِ عالیِ اعلا وزیده شد طوبای فاطمه که ثمر داد ناگهان باد خزان گرفت و وجودش تکیده شد گل بود و حیف ساقه ی او را لگد زدند سیلی که خورد حوریه، رنگش پریده شد وقتی هجوم برد سقیفه به خانه اش در را شکست روی سرش، قد خمیده شد شش ماهه داشت، میخ در او را شهید کرد شش ماهه‌ای شهید برای شهیده شد هر جا رسید روضه به محسن، بگو حسین با تیر حرمله سر اصغر بریده شد @raziolhossein
ای آفتاب، سایه نشین جمال تو ای عمر خضر، بسته به آب زلال تو ای نیستی خلق دو عالم، زوال تو ای هست و بودِ خلقت و هستی، وبال تو ماییم در حریم تو، داریم چشم لطف از دامن کریم تو داریم چشم لطف اینجا مقربان، صُلحا صف کشیده اند پیغمبران حق، شهدا، صف کشیده اند آقا ببین چقدر گدا صف کشیده اند در «سُرّ مَن رأیِ» شما صف کشیده اند تا که شوند جزو گدایان حضرتت روزی خورند از نمک و نان حضرتت ای سامرات، گلشن زیبای اهل بیت گلدسته ات، بهشت دِلارای اهل بیت دور ضریح، در حرمت، جای اهل بیت از نسل توست «مهدیُ مِنّایِ» اهل بیت امشب که ما به روضه ی تو مشتری شدیم مشغول ذکر یاحسن العسگری شدیم کعبه در این دیار به دورت طواف کرد پای همین مزار به دورت طواف کرد روزی هزار بار به دورت طواف کرد با قلب داغدار به دورت طواف کرد ای قبله گاه یار، به دور خودت بچرخ حج را بجا بیار، به دور خودت بچرخ ای آنکه چشم دهر برایت گریسته در آسمان دو نهر برایت گریسته جبرییل بحر بحر برایت گریسته مسموم زهر، زهر برایت گریسته آقای من، نلرز، به دور خودت نپیچ بر خویشتن نلرز، به دور خودت نپیچ آقا تو هم ز سمِ جفا تشنه لب شدی آزرده زهر قلب تو را، تشنه لب شدی رفته دلت به کرببلا، تشنه لب شدی در ظلّ آفتاب لبش تشنه مانده بود بین دو نهر آب، لبش تشنه مانده بود آقا بنوش آب گوارا، بگو حسین بگذار سر به دامن مولا، بگو حسین آسوده سیر کن به ثریّا، بگو حسین مهدی کنار توست، همین جا، بگو حسین او آمده است رخت عزا را به تن کند آماده است تا به تن تو کفن کند کرببلا، حسین، دریغا کفن نداشت اصلاً کفن که جای خودش، پیرهن نداشت جز زخم و زخم و نیزه شکسته، به تن نداشت "هذا قلیل"، پس به گمانم بدن نداشت جسمی که پایمال سم اسب ها شود باید که سهم خاک شود، بوریا شود @raziolhossein