#حضرت_زهرا
#احراق_بیت
#محسنیه #عامیانه
روضه از اين ديگه بدتر نمي شه
غنچه با شعله برابر نمي شه
هر چي سعي مي كنم امشب براتون
كه نگم از ديوار و در نمي شه
حرفي از مردونگي پيش نكشيد
هيچ جا زن حريفِ لشكر نمي شه
وقتي آتيش بياد از جلو بخواي
از عقب نيوفتي با سر نمي شه
درِ خونه رو مادر افتاده بود
اوضاع از اين ديگه بدتر نمي شه
هر چي كه مي زدنش بازم مي گفت
برا من هيچ كسي حيدر نمي شه
***
كي مي دونه نوكِ مِسمار يعني چي؟
كي مي دونه مردم آزار يعني چي؟
به خدا خيلي بَده اگر بگم
يه عزيز كرده بشه خار يعني چي؟
مي دونم هيچ كسي باور نداره
گريه ی حيدرِ كرار يعني چي؟
بريد از چشمِ علي سوأل كنيد
خجالت كشيدن از يار يعني چي؟
اونكه با لگد در و وا مي كنه
چي مي فهمه زنِ باردار يعني چي؟
#علی_صالحی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#محسنیه
#احراق_بیت
دری که بوسه گه انبیای عظمی شد
چگونه بود که با ضربه ی لگد وا شد
بجای دسته گل جای احترام و سلام
شرار، قسمت آن خانه ی معلی شد
مقابل نفس بانوی عفیف علی
صدای عربده یک غریبه پیدا شد
آهای سینه زنان فاطمه زمین افتاد
کمک دهید که در بین کوچه دعوا شد
امان ز میخ که کج رفت سمت پهلو رفت
امان ز در که شکست و بلای زهرا شد
قلاف تیغ یکی و دوتا نه،خیلی بود
چگونه اینهمه ضربه به دست او جا شد؟!
اگرچه پشت در خانه رفته بود از حال
به احترام نگاه علی ز جا پا شد
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#محسنیه
#احراق_بیت
لعنت به آنکه فاطمه را پشت در کشید
آنش به آشیانه خیرالبشر کشید
از سینه شکسته و مسمار در بپرس
زهرا چها به پشت درِ شعله ور کشید
ثانی به یک لگد دو نفر را شهید کرد
از پا فتاد مادر و شش ماهه پر کشید
با یک لگد حرامیِ بی دین به باد داد
شش ماه زحمتی که به حملِ پسر کشید
مادر صدای یا ابتایش بلند شد
وقتی که داد بر سرش آن بی پدر کشید
(تَبَّت یَداه) دست به رویش بلند کرد
ابرِ سیه به چهره همچون قمر کشید
دائم میان خانه سرش بسته بود ، آه
زهرا چقدر دردِ سر از دردِ سر کشید
مهدی بیا به دار بکش آتشش بزن
هر چه کشید مادرتان از عمر کشید
#عبدالحسین
@raziolhossein
#حضرت_محسن
#محسنیه
#احراق_بیت
افتاد گره پشت در خانه به کارم
در نقطه آغاز خزان گشت بهارم
از بار فشار در و دیوار نشد تا
یک بار تو را تنگ در آغوش فشارم
حالا که نشد از رخ تو بوسه بچینم
در مقتلت از خون جگر لاله بکارم
هر قدر نگه داشتم این در که نیایند
...پهلوم شکستندو تو رفتی ز کنارم
تشییع ،تو را با عجله خادمه ام کرد
فهمید که بر دیدن تو تاب ندارم
اینگونه که داغ تو بر این سینه تنگ است
لاله شکفد یاد تو از سنگ مزارم
رختی که نشد قسمت تو تا که بپوشی
باید که برای علی اصغر بگذارم
#موسی_علیمرادی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#محسنیه #احراق_بیت
درحنجره اش صدای تو می شکند
مردی که فقط برای تو می شکند
در خورده به پهلوی تو اما بی بی
پهلوی علی به جای تو می شکند
#مهدی_رحیمی_زمستان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#احراق_بیت
#محسنیه
نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد
یا به دیوار از آن سو بخورد یا نخورد،
این در سوخته حتما به زمین می افتد
لگدی بین هیاهو بخورد یا نخورد
دست بالا برود روضه به پا خواهد شد
حال بر صورت بانو بخورد یا نخورد
زنده می ماند اگر این نوک سنگین غلاف...
فرقش این است به بازو بخورد یا نخورد
بعد از این فرق ندارد به خدا حال علی
خانه بی فاطمه جارو بخورد یا نخورد
داغ محسن به دل آل علی خواهد ماند
نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد
#وحید_محمدی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#احراق_بیت #محسنیه
خاک تو سرشته از سرشتی که علی ست
تو کوثر جوشان بهشتی که علی ست
پرسید درِ خانه: که مولای شماست؟!
بامیخ به پهلوت نوشتی که علی ست
#مهدی_رحیمی_زمستان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#محسنیه
#احراق_بیت
به غمش التیام بگذارید
تیغ را در نیام بگذارید
جنگ را ناتمام بگذارید
به علی احترام بگذارید
دست از فتنه کاش بردارید
حرمت خانه را نگهدارید
گرگ های دریده برگردید
خانه دعوا ندیده برگردید
رنگ زهرا پریده برگردید
فاطمه داغ دیده برگردید
از دل فاطمه خبر دارید
حرمت خانه را نگهدارید
جمع شعله به دست ، گوش کنید
بی حیاهای پست گوش کنید
پشت در او نشست گوش کنید
نفس فاطمه ست گوش کنید
پا به بیت الحرام نگذارید
حرمت خانه را نگهدارید
یاد بغض همیشه اش افتاد
بر سر شاخه تیشه اش افتاد
یاس این خانه ریشه اش فتاد
فاطمه بار شیشه اش افتاد
سوخت ، پهلو شکست و دست شکست
حرمت خانه را شکست شکست
#امیر_فرخنده
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#محسنیه #احراق_بیت
فاطمه افتاد اما سوخت حیدر بیشتر
بسته شد دست علی و سوخت مادر بیشتر
هر کسی آن روز ساکت ماند، مدیون نبی است
هیچ فرقی نیست در این جرم، کمتر... بیشتر...
سنگدل دیوار بود و سنگدل تر میخ در
سرخ شد دیوار اما سینه ی در بیشتر
هرچه زهرا می کشید ازین طرف مولای خود
می کشیدند آن طرف دستان حیدر بیشتر
نانجیبی دید زهرا بی خیالِ یار نیست
تازیانه زد به مادر، بین معبر بیشتر
در شلوغی ناگهان با ضربه ی سخت غلاف
ریخت بر روی زمین، آیات کوثر بیشتر
بعد از آن چشمی دگر لبخند زهرا را ندید
بین بستر، فکر رفتن بود دیگر بیشتر
ارث بردند از مصیبات بتول این بچه ها
یک به یک داغ و بلا دیدند، دختر بیشتر
زخم های سنگ و تیغ و نیزه ها جای خودش
سوخت زینب از غم کندیِ خنجر بیشتر
#محمدجواد_شیرازی
@raziolhossein
#محسنیه
#احراق_بیت
#رباعی
آن بیتِ نکو سرشت را سوزاندند
آن خانه ی نورخِشت را سوزاندند
یک عده جهنمیِ آتش در دست
آن روز درِ بهشت را سوزاندند
#عاصی_خراسانی
@raziolhossein
#محسنیه
#احراق_بیت
خدا میخواست از حیدر بگیرد امتحانش را
چو زیر پای مردم دید بانوی جوانش را
به بیتی حمله ور بودند آن هیزم به دوشان که
تمام عمر میخوردند از آن خانه نانش را
خلافت را کسانی ادعا کردند کز اسلام
فقط یک عمر دانستند اوقات اذانش را
کسانی جانشینی پیمبر را طلب کردند
که کشتند از رسول الله ثلث دودمانش را
نباید فاطمه بین در و دیوار میافتاد
چرا بیهوده میجوییم تاریخ و زمانش را
صدایش را کسی تا آن زمان نشنیده بود اما
شنیدند آن حرامی ها صدای استخوانش را
دو عالم گر بسوزد نیز جبرانش نخواهد بود
اگر سوزانده باشد شعلهی در گیسوانش را
کسی در آن میان فریاد میزد بر سر زهرا
که با دشنام وا کرده است از اول دهانش را
غلامش با غلافش شاه بانو را کتک میزد
خودش میبست دور دست مولا ریسمانش را
چه شد محسن ؟ جواب پرسشم را فضه میداند
نمییابیم از او نیز چون مادر نشانش را
#زخم_حسینی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا
#حضرت_محسن
#محسنیه #احراق_بیت
زهرا برای حضرت حق آفریده شد
پیش از وجودِ خلقِ خداوند دیده شد
سیب بهشت، آمدنش را بهانه بود
روحش به احمد از نفس حق دمیده شد
زهرا که بود؟ نور جلالیِ تحت عرش
فوق تصوّر است آنچه که از قدس چیده شد
احمد که گفت اُمِّ ابیهاست فاطمه
یعنی فضائلش چو محمّد حمیده شد
چندی گذشت تا که نسیم وصال او
سمت علیِ عالیِ اعلا وزیده شد
طوبای فاطمه که ثمر داد ناگهان
باد خزان گرفت و وجودش تکیده شد
گل بود و حیف ساقه ی او را لگد زدند
سیلی که خورد حوریه، رنگش پریده شد
وقتی هجوم برد سقیفه به خانه اش
در را شکست روی سرش، قد خمیده شد
شش ماهه داشت، میخ در او را شهید کرد
شش ماههای شهید برای شهیده شد
هر جا رسید روضه به محسن، بگو حسین
با تیر حرمله سر اصغر بریده شد
#امیر_عظیمی
@raziolhossein