#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
سالیان سال من هم سایهی سر داشتم
خاطری آسوده با چندین برادر داشتم
سایهامرا هم نمیدیدندحتّیقوموخویش
تا پناهی چون اباالفضلِ دلاور داشتم
کربلا تا شام رفتم با سپاه اَشقیا
منکهروزی پاسداری مثل اکبر داشتم
خواهرم با نُطقِ حیدروار فتحِکوفه کرد
منولیدرخُطبهخواندنلحنِ مادر داشتم
شمر را با امر من بلعید خاکِ شامِ شوم
در اسارت معجزاتی فوق باور داشتم
خیرهبر رأسِأباالفضلمشدمبیاختیار
تا که چشم از آستین پارهام برداشتم
باز هم شُکرِخدا پوشیّهام گرچه نبود
درهجومچشمهای هرزه مَعجر داشتم
با سکینه، با رُقیّه تا که همدردی کنند
کاشدرجمعِاَسیران،چند دختر داشتم
کاشوقتیکعبنِیبر پهلویِزینب زدند
مندر آنجا،حقِّحفظِجانِخواهر داشتم
ازهمانروزیکهچشمِمادرمرا خونگرفت
تا زمان پرکشیدن ؛ دیدهی تَر داشتم
منکه خاکِ زیرِ پایم آبرویِ عرش بود
در دل ویرانهها از خاک،بَستر داشتم
خولیو زَجر و سَنان...ایناسمهایعنیکهمن
لحظههاییسختو تلخو زَجرآور داشتم
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
دگر عبّاس و اکبر دارم امشب
به بر قنداق اصغر دارم امشب
نه کوفی گرد خود بینم نه شامی
دوباره شش برادر دارم امشب
#امیرحسین_کاظمی
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
دست من و دامان تو یا ام کلثوم
جان و تنم قربان تو یا ام کلثوم
درد من و درمان تو یا ام کلثوم
چشم من و احسان تو یا ام کلثوم
تو جلوه ی زهرا و نور مرتضایی
تو نور قلب فاطمه نور خدایی
هم جان زهرایی و هم جانان حیدر
هم روح زهرایی و هم ریحان حیدر
شد جان احمد مرتضا تو جان حیدر
ای جان به قربان تو و قربان حیدر
تو دلبر ارباب های عالمینی
جان علی جان حسن جان حسینی
تو ام کلثومی نشد قدر تو پیدا
قدر تو پیدا می شود در صبح فردا
ای زینب دیگر به اهل بیت طاها
مدح تو بس نور علی هستی و زهرا
وصف تو را باید بهشتی ها بگویند
باید نبی و حیدر و زهرا بگویند
از کودکی با درد و غصه آشنایی
مثل حسن تو غصه دار کوچه هایی
از غصه ی مادر همیشه در نوایی
تو شاهد اشک روان مجتبایی
تو بودی و آهی که مانده کنج سینه
تو بودی و زخم غم یاس مدینه
گویند در را دیده ای و میخ در را
در پشت در یک مادر کشته پسر را
با دست بسته حیدر خونین جگر را
در بین آن کوچه چهل بی پا و سر را
دیدی به مسجد مرتضا را می کشیدند
کفتارها شیر خدا را می کشیدند
تو محو الطاف خدا بودی همیشه
با سینه ای غرق بلا بودی همیشه
غرق غم و صبر و رضا بودی همیشه
تو روضه خوان کربلا بودی همیشه
دیدی به دشت کربلا راس بریده
دیدی ز غصه قامت زینب خمیده
#ناصر_شهریاری
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
بیان وصف تو در واژه ها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
شبیه شان تو، نامت غریب و پنهان است
تو مثل سوره قدری، تو سر مستوری
تو خواستی که فقط، ذکر خواهرت باشد
میان مرثیه ها از تو گر نشانی نیست
اگر چه عالمه ای خود، ولی نشان دادی
به وقت تابش شمس، از قمر نشانی نیست
تویی مفسر خون «حسین» و اصحابش
که روضه خوان شده عالم ز فیض تفسیرت
«علی ز سفره افطار تو نمک برداشت»
که تا ابد همه عالم شود نمکگیرت
عقیله در ره روشنگری قدم برداشت
در این مسیر تو بودی هماره همگامش
اگر چه خون «حسین» آیه بصیرت شد
تو و عقیله رساندید بر سرانجامش
چگونه است که اولاد حضرت «زهرا»
گهی چو «زینب» و مثل «حسین» مظلوم اند
و گاه در اثر بی وفایی مردم
غریب مثل «حسن»، مثل «ام کلثوم» اند
تو در مدینه جدت چه روضه ای خواندی؟
که شعله بر دل و جان جهانیان زده است
مدینه قافله عشق را به خود مپذیر
چرا که جانب تو بی «حسین» آمده است
#نوید_اطاعتی
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
اگر که از جلواتش نقاب بر می داشت
از آن حقیقت نوری حجاب بر می داشت
بدون شک همگان را پیمبری میکرد
اگر زمان هبوطش کتاب بر می داشت
غبار از سر سجاده اش که بر میخواست
ستاره از قدمش آفتاب بر می داشت
حسین بود سراپا، حسن ز پا تا سر
حسینی و حسنی بین قاب بر می داشت
بنا به حلم خدایی بنای گریه نداشت
که کوفه را ز همان گریه آب بر می داشت
نخست زینب و بعداً حسین مکتوم است
شرافت علویه است؛ امکلثوم است
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
یادم نمی رود سفر آخر حسین
یادم نمی رود که چه آمد سر حسین
یادم نمی رود که داماد کربلا
زد دست و پا مقابل چشم تر حسین
یادم نمی رود که آمد به خیمه ها
بین عبا جسم علی اکبر حسین
یادم نمیرود که زینب ز پا نشست
مثل عمود خیمه آب آور حسین
یادم نمی رود که خودم خاک ریختم
در پشت خیمه روی علی اصغر حسین
یادم نمی رود که شد از سوز تشنگی
مثل دو چوب خشک لب اطهر حسین
یادم نمی رود که دیدم ز روی تل
در زیر تیغ شمر لعین حنجر حسین
یادم نمی رود که شنیدم به قتلگاه
فریاد یا بنیَّ زند مادر حسین
یادم نمی رود که چها کرد ساربان
نامرد بهر غارت انگشتر حسین
یادم نمی رود که دیدم به چشم خویش
آثار نعل تازه روی پیکر حسین
یادم نمی رود که دیدم به نیزه ها
هفده سر بریده را پشت سر حسین
یادم نمی رود دم دروازه کف زدند
زنهای شام دور و بر خواهر حسین
یادم نمی رود به خرابه ، نداشت خواب
از شدت گرسنگیش دختر حسین
#عبدالحسین
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
ندارد چون نشان دین از آغاز
نخواهد گشت هرگز محرم راز
علی با خواستگار دخترش گفت:
کبوتر با کبوتر، باز با باز
#میثم_مؤمنینژاد
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#رباعی
غم بر دل هر پیر و جوان است امشب
ماتم زده بغض آسمان است امشب
در سوگ غریبانهی «امّکلثوم»
محزون، دل صاحب الزّمان است امشب
#محمدرضا_یزدی_آینه
.....
آن زینب او، عزیز مردم شده است
این فاطمهاش، ملیکهی قم شده است
افسوس! که نام «امّکلثوم» فقط
مانند مزار مادرش، گم شده است
#قاسم_صرافان
.....
تا آخر خط به خاطر مکتب رفت
جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت
در مهر و وفا بر «امّکلثوم» نگر
دنبال حسین، همره زینب رفت
#سیدمحمد_رستگار
.....
در راه شما هر که قدم بگذارد
پا در حرم جود و کرم بگذارد
فردا نکند شفاعت از او زهرا
در حقّ شما کسی که کم بگذارد
#سیدمجتبی_شجاع
......
آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود
تو جان پدر بودی و او جان تو بود
آن کس که تمام خلق مهمان ویاند
آن شب به سر سفرهی احسان تو بود
#میثم_کریمی
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
پروردهيزهراست از اينرو رشيدهست
درياي بي پايانِ اوصاف حميدهست
او زينبصُغريست اينيعنيخدا،باز
"زینت"براي شاه مردان آفريدهست
مانند زهرا مثل زينب چون خديجه
او افتـخارِ بانوانِ برگُـزيدهست
آنسان که ما زهرا تر از زینب ندیدیم
چشم فلك زینب تر از او را نديدهست
وقتيكه دِق كردهست از داغ حُسينش
فرضاست برما كه بگوييم او شهيده ست
او از طفولیت شبیه خواهر خویش
ماتمكشيده زجردیده داغ دیدهست
پیری قبل از موعد او بی سبب نیست
بر شـانه از آغـاز بار غـم كشيده ست
اين سرو پابرجا اگر قدّش كماني ست
ميراثدارِ مادری قامت خميده ست
خاكم به سر، زخم زبان از شمر خورده
وقتي دم دروازه ي ساعت رسيده ست
خاكم به سر، از آفتاب گرم و سوزان
هم چادرش پوسيده هم رنگش پریده ست
از كعب ني بايد بپرسي چند منزل
جان يتيمان برادر را خريده ست ؟
اينكه رقيّـه تشـنه جان داد و گرسنه
در بينِ ويرانه امانش را بُريده است
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
وقتی که عالم با وجودت آبرو داشت
باید برای بردن نامت وضو داشت
بیت علی یک عمر با تو رنگ و بو داشت
زهرا دمادم دیدنت را آرزو داشت
عصمت ز سیمای تو معلوم است معلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
روح دعا ،أخت الوفا، بنت الوقاری
روح ادب زهرا نسب حیدر تباری
مثل علمداری ، شکوهی ، اقتداری
مانند زینب خواهرت همتا نداری
پروردهء دست عطوف چند معصوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
نقش تو در کرببلا انکار، هرگز
چون خواهرت تسلیم استکبار ، هرگز
در راه کوفه تو بگو یکبار ، هرگز
زینب نشد بی یاور و غمخوار، هرگز
ای خواهر کوچکترِ ارباب مظلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
بر ناقه، اطفال برادر را نشاندی
یک لحظه از احوالشان غافل نماندی
خاک از لباس و چادر خواهر تکاندی
مانند زینب جایِ جایش خطبه خواندی
کاخ بنی شیطان به ذلت گشت محکوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
ای همسفر مانند زینب با سرِ یار
ای همقدم با خواهرت در کوچه بازار
ای مثل خواهر سنگ کوفی خورده بسیار
ای ساقی لب تشنگان بعد از علمدار
یک عمر با این روضه گریانیّ و مغموم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
یادت نرفته کربلا رنجی که دیدی
از خیمه ها با زینبت بیرون دویدی
بی بی نمی دانم به تلّ ، آیا رسیدی؟
دیدی خودت یا اینکه از زینب شنیدی
با چکمه زد بر سینه اش آن دشمن شوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
#مهدی_مقیمی
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
کمتر کسیست در غم من انجمن کند
از من سخن بیاورد، از من سخن کند
«دلهای جمع را کند آشفته یاد من
راضی نمیشوم که کسی یاد من کند»
یاد آورم ز قاسم و عبّاس و اکبرم
چشمم نظر چو بر گل و سرو و سمن کند
غوغای کربلا، غم کوفه، حدیث شام
جان بر لبم رسانَد و خون، قلب من کند
ما را خرابه، جای شد و هیچ کس نگفت:
باید که لاله جلوه به صحن چمن کند
از بازگشتمان به مدینه کنایتیست
هر کاروانِ خسته که رو در وطن کند
بار مرا اگر چه اجل بسته است و باز
خوش روبهرو مرا به حسین و حسن کند،
شرمندۀ محبّت زینب شوم که آه!
باید دوباره جامۀ ماتم به تن کند
وقتی کفن برای من آماده میشود
او باز گریه بر بدن بیکفن کند
#جواد_هاشمی_تربت
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
اگر زینب پناه کاروان بود
تو هم بودی عصای دست زینب
صبوری غرق در تاب و تب تو
وفا زانو زده در مکتب تو
در این ششماه، یکدم هم نیفتاد
«حسینم وا حسینا» از لب تو
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein