eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.7هزار دنبال‌کننده
612 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
این خانه که مشهور به بیت الله است رمزی است که روشن‌دل از آن آگاه است بر شکل علی چو حق، تجلّی می‌کرد محتاج به خانه بودن از آن راه است رفتم به ، ثواب، غارت کردم از فخر به حاجیی اشارت کردم تو گردیدی ز دور بر دور حرم من صاحب خانه را زیارت کردم @raziolhossein
. سوختیم از آتش جانسوز هجران نجف مثل زلف یار باید شد پریشان نجف از غم بی آبرویی خاک بر سر میکند هر که سر نگذاشت بر خاک بیابان نجف دین اصحاب طریقت را ولایت گفته اند می پسندد مصطفی ما را مسلمان نجف حاکم صبح قیامت کیست؟ اعلا حضرتش صاحب امر شفاعت کیست؟ سلطان نجف نقش بر تخت سلیمان بن داوود است این جان فدای حشمت مُلک سلیمان نجف سفره دار اینجا خداوند است کز روی ادب استخوان آدم و نوح است مهمان نجف ما چه می ارزیم دیگر در مقام خدمتش تا که جبرییل امین گردیده دربان نجف از سرش افتاد دیگر شور و شیرین بهشت هر کسی افتاد راهش سمت ایوان نجف بر مشام اهل دل تا روز محشر هر سحر عطر زهرا میرسد از روح و ریحان نجف دست عباس از برای زائران کربلا بسته جان استجابت را به باران نجف سخت دلتنگیم ای دست خداوند مبین دست ما را هم بگیر ای دستگیر نازنین @raziolhossein
بجاست از دل کعبه شکاف برخیزد بجاست کعبه برای طواف برخیزد علی ست پاسخ "هل من مبارز" دشمن که ذوالفقار سه بار از غلاف برخیزد به عمرو عاص بگو راه چاره عریانیست اگر علی به هوای مصاف برخیزد همیشه هست "یدالله فوق ایدیهم" که هرچه هست از این ائتلاف برخیزد به جای نور؛ گروهی به تیرگی رفتند چه فتنه ها که از این انحراف برخیزد چه جای بحث زمانی که از لب دشمن برای فضل کسی اعتراف برخیزد که "گر نبود علی من هلاک میگشتم.....!!" .... منم همان مسکینی که در صف عشاق برای دیدن او با کلاف برخیزد @raziolhossein
به نام علی آنکه پروردگارش به خود‌ آفرین گفته بر شاهکارش مبدل به گل می کند خارها را نسیم دل انگیز لحن بهارش علی اصل دین است، حبل المتین است نشسته است قرآن دو زانو کنارش علی آمد و بانگ الله، الله به پا خاست از عرش در افتخارش همان کس که تا گنبد عرش اعلی بلند است آوازه ی ذوالفقارش‌ به عشق علی هرکه افتاد افتاد نگردید دنبال راه فرارش علی کیست؟ تجسیم خوبیّ مطلق که حق کرده در جان او آشکارش به فرمانرواییّ عالم نشسته زمین، خرده‌سنگی است گم در دیارش جهان را بگردی، به عدل و به مردی کسی نیست همتای ایل و تبارش نمانده است جز او کسی در هیاهو به مردانگی پای قول و قرارش سلیمان و قالیچه اش را که خواندی؟ گره خورده با نام او پود و تارش مسیحا اگر مرده را زنده می کرد علی بوده در اصل آموزگارش سلامت گذشت از بلا کشتی نوح که سکان یاد علی بود یارش برای علی بازی کودکانه است تقلای اعجاز موسی و مارش خلیل خدا نام او را صدا زد به هنگامه ی سخت نمرود و نارش شنیدم که خوش بوده آواز داوود که تمرین ذکر علی بوده کارش به تیغ دو دم می زند‌ گردن از غم کجا شیر بازی کند با شکارش؟ دل ما اگر خون  شد از دوری او غم او خزان است و این دل انارش قلم ها نوشتند و لب ها سرودند نگفتند حتی یکی از هزارش از آفات عالم نبیند دمی غم پناهنده شد هر کسی در حصارش علی شمع جمع پریشان هستی است فلک مثل پروانه گرد مدارش همان کس که خورشید در خدمت او قعود و قیام است لیل و نهارش غم اوست معیار ایمان؛ طلا را- نسنجیده زرگر مگر با عیارش هر آنکس تکیده به کویش رسیده مبدل به لبخند شد حال زارش به هنگام محشر که بیم است یکسر نشانده است او را خدا در جوارش مسلمان هراس از قیامت ندارد که گبر است در حشر امّیدوارش ندارد یتیمی، نه رنجی، نه بیمی که مهر است و نان است در کوله بارش که رود از تکاپو رسیده است تا او چنین سر بزیر است اگر آبشارش که ابر دو‌ دیده که پیشش رسیده روان است باران بی اختیارش که خورشید با آن تب سینه‌سوزش گرفته است آرام در سایه سارش می آید، زمان را به رامِش می آرد قدم های مردانه ی با وقارش «سلامٌ علی آل طه و یاسین» سلام خدا تا قیامت نثارش گرفته است در دست افسار دل را جناب اولوالعزم دُل‌دُل سوارش ترازوی سنجیدن خیر و شر را به دست علی داده پروردگارش قلم مو به دست علی بوده بی شک که بوم بهشت است نقش و نگارش اگر مفلسی وقت یاهو، بزن رو- به شاهی که هیچ از گدا نیست عارش خدای تعالی به عین و‌ ل و یا چه ها کرده با این کلام قصارش به هر واژه از "الغدیر" امینی قلم بوده در هر قدم بیقرارش به شرح احادیث او تا رسیده به شور آمده مجلسی در بِحارش علی بوتراب است، پس خاک خلقت نشسته است بر دامن او غبارش سراسر پر از اوست دیر و کلیسا یهود و نصارا همه دوست‌دارش هر آنکس که اسب رشادت دوانده رمیده است از هیبت کارزارش نشسته است شاهانه بر مسند دل چه شاهی! که عشق است خدمتگزارش یکی می شود مالک تیغ بر کف یکی می شود جابر ریزه خوارش یکی می شود قنبر حلقه بر گوش یکی می شود میثم سر به دارش نظام زمانه ندارد کمانه که دست علی کرده است استوارش بپرس از نجف رفته ها تا بفهمی به دوری چه ها می کشند از خمارش اگر کفر یک سو و ایمان به سویی است به جز حبّ او نیست نصف النهارش بزن سنگ عشق علی را به سینه که عشق است و مستیّ دیوانه وارش به بتخانه می ماند آن مسجدی که نمی آید اسم علی از منارش به نون لنا خواندنِ این و آن ها مگر می شود کاست از اعتبارش به سویش دراز است؛ دست نیاز است که سائل همین است دار و ندارش الهی بیفتد به این سو نگاهش الهی بیفتد به این سو گذارش شنیدم که هرکس شود شیعه‌ی او علی می رسد موقع احتضارش خدایا مرا هم به حبّش بمیران بیارد مرا هم مگر در شمارش.. @raziolhossein
یا علی نامِ تو بردم نه غَمی ماند و نه همّی، باَبی اَنت و امّی گوئیا هیچ نه همّی به دلم بوده نه غمّی، بِاَبی اَنتَ و اُمّی تو که از مرگ و حیات این همه فخری و مباهات، علی ای قبله حاجات گوئی آن دزدِ شَقی، تیغ نیالوده به سَمّی، باَبی اَنت و امّی گوئی آن فاجعهُ دشتِ بـلا هیچ نبودست، در این غم نگشوده است سینهء هیچ شهیدی نخراشیده به سُمّی، باَبی اَنتَ و مّی حق اگر جلوهء با وجه اَتُم کرده در انسان، کان نه سهل است و نه آسان بخودِ حق که تو آن جلوهء با وجه اَتُمّی، بابی اَنتَ و امّی منکرِ عیدِ غدیرِ خُم و آن خطبه و تنزیل، کر و کُور است و عَزازیل با کَر و کُور چه عید و چه غدیری و چه خُمّی، باَبی اَنتُ و امِی در توَلّا هم اگر سهوِ ولایت، چه سفاهت؟ اُف بر این شَمّ فقاهت بی وِلای علی و آل چه فقهی و چه شَمّی، باَبی اَنت و امّی آدمی، جامعِ جمعیت و موجود اَتمّ است، گر به معنای اَعم است تو بهین مظهرِ انسان به معنای اَعمی، باَبی اَنتَ و امّی تو کم و کیفِ جهانی و به کمبود تو دنیا، از ثری تا به ثُریا شر و شور است و دگر هیچ، نه کیفی و نه کمّی، باَبی اَنتَ و امّی چون بُوَد آدمِ کامل غرض از خلقتِ عالم، پس به ذرّیهُ آدم جز شما مهدِ نُبوّت نبود چیزِ مهمّی باَبی اَنتَ و امّی عاشقِ توست که مستوجب مدح است و معظّم، منکرت مستحق ذم وز تو بیگانه نیرزد نه به مدحی نه بذمّی، باَبی اَنتَ و امّی بی تو ای شیرِ خدا سبحه و دستار مسلمان، شده بازیچه شیـطان این چه بوزینه که سرها همه را بسته به دُمّی، باَبی اَنتَ و امّی لشکرِ کفر اگر موج زند در همه دنیا، همه طوفان همه دریا چه کند با تو که چون صخره صمّا و اَصَمّی، باَبی اَنتَ و اُمّی یا علی خواهمت آن شعشعهء تیغِ زر افشان، هم بدو کفر سر افشان بایدم این لمعان دید و ندانم به چه لِمّی، باَبی اَنتَ و اُمّی @raziolhossein
. 💐علی ولید الکعبه💐 رفتم به ، ثواب، غارت کردم از فخر به حاجیی اشارت کردم تو گردیدی ز دور بر دور حرم من صاحب خانه را زیارت کردم @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جا دارد اگر فلک کنون گریه کند با زخم دل و سوز درون گریه کند تو زینبی و مهدی زهرا شب و روز از بهر اسارت تو خون گریه کند در کرببلا به دردها درمان داد جان داد ولی جان به ره جانان داد بر برگ گل لاله نوشتند به خون از هجر حسین، زینب آخر جان داد @raziolhossein
کوکب دردانه عصمت نگین اش زینب است آیه ایاک نعبد ، نستعین اش زینب است رتبه ممسوسة فی ذات در تسخیر اوست جلوه مستغرق رب، دستچین اش زینب است کم ندارد چیزی از مادر بزرگش پس بگو کربلا تا شام ، ام المومنين اش زینب است واقعا زن نیست این ، آموزگار مردهاست انقلاب کربلا مرد آفرین اش زینب است . خیمه های کربلا ام البنات اش زینب است کشته های نینوا ام البنین اش زینب است فاطمه زينب حسن زينب پیمبر زينب است حيدر كرار لحن آتشين اش زينب است مستجير بيرق عباس گرچه شد حسين پرچم صاحب لوا حبل المتين اش زينب است آنكه بين ازدحام چشم هاي خيره سر رو گرفت از دشمنان با آستينش زينب است گرچه در بزم عبيدالله او پايين نشست صبح محشر بانوي بالانشين اش زينب است @raziolhossein