#امام_حسین_مناجات
هر که ز مهر تو تکیهگاه ندارد
در دو جهان یاور و پناه ندارد
پرتو مهر و مه از جمال تو باشد
ورنه چنین جلوه مهر و ماه ندارد
داده شهادت همه به غیب و شهاده
ملک شهادت به جز تو شاه ندارد
گر تو نبودی، که بود شافع امّت؟
با تو کسی بیمی از گناه ندارد
عفو تو کوه است و جرم ما همه چون کاه
تابی در پیش کوه، کاه ندارد
راه حسین است، شاهراه سعادت
گم شود آنکس که شاهراه ندارد
آنکه ندارد ولایت،ای شه خوبان!
کافر محض است و اشتباه ندارد
ذاکر تو سوده سر ز فخر به گردون
نیست غم اَر در بساط، آه ندارد
بندگی درگه تو مایۀ شاهی است
نوکر تو دستکم ز شاه ندارد
«خوشدل» از آنم که در پناه حسینم
گیتی از این خوبتر پناه ندارد
#خوشدل_تهرانی
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
گرفتهایم به کف حلقۀ سرای حسین
نشستهایم سر سفرۀ عطای حسین
از آنکه سفرۀ بیمنّت است، سفرۀ او
نعیم هر دو جهان است، یک عطای حسین
اگر که عزّت و شخصیّتی بود ما را
نه بهر ماست، که میباشد از برای حسین
غلام را به رخ صاحبش نگاه کنند
که هست ارزش ما زادۀ بهای حسین
به پادشاهی عالم فرو نیارد سر
کسی که گشت چو ما کمترین گدای حسین
بلی که یکسره بیگانه از جهان باشد
هر آنکه شد به حقیقت، خود آشنای حسین
غلام و ذاکر و مدّاح شاه عطشانیم
درِ دگر نشناسیم ما، سوای حسین
به عین فقر، همه دولت جهان از ماست
از آنکه شد مس ما زر، ز کیمیای حسین
بزرگ رهبر آزادگان عالم از اوست
به بام چرخ بود پایۀ لوای حسین
محال اینکه شود نور ایزدی خاموش
همیشه گرم بود محفل عزای حسین
اگر غلام حسینی ز صدق، «خوشدل» باش
که عزّت دو جهانت دهد عزای حسین
#خوشدل_تهرانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال #قتلگاه #عاشورا
امیر عشق روی خاک و افسرش افتاد
عمامهای ز نبی داشت، از سرش افتاد
سِنان و نیزه و پیکان و سنگ میآمد
به فکر ارباً اربایِ اکبرش افتاد
عقیق لب، شده فیروزۀ ترک خورده
به یاد علقمه و آب آورش افتاد
سَنان رسید و سِنانش فرو به پهلو بُرد
دگر مپرس چرا یاد مادرش افتاد
دو پلکِ بیرمق آمد بهروی هم، کمکم
ز زیر چشم، نگاهش به خواهرش افتاد
گرفته بود عطش، از دو چشم، بینایی
ولی در آینه تصویرِ آخرش افتاد
عمامه دید ندارد حسین، در گودال
دو دست بر سر و در فکر معجرش افتاد
#علی_انسانی
@raziolhossein
#شب_عاشورا
#علامه_امینی(رحمتالله) در شب عاشورا
برای #امام_زمان(عجلالله) صدقه کنار
میگذاشتند و میفرمودند:
امشب قلب آن حضرت در فشار است.
#صدقه_فراموش_نشود
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_عاشورا
امشب که محشری شده بر پا به کربلا
ما را ببر دوباره خدایا به کربلا
هر سوی دشت روضه ی سربسته ایست باز
هر گوشه هیئتی است شگفتا به کربلا
نی ها اگرچه لب به سخن باز کرده اند
سربسته مانده قصه ی سرها به کربلا
عطر مدینه می وزد از سمت علقمه
گویا قدم گذاشته زهرا به کربلا
نعش حبیب و حر و زهیر و وهب شود
چون مصحف ورق شده فردا به کربلا
فردا که شعله، آب رساند به خیمه ها
خالیست جای حضرت سقا به کربلا
فردا برای تشنگی طفل شیرخوار
تیر سه شعبه ای ست مهیا به کربلا
از تل زینبیه چه پیداست قتلگاه
آه از نگاه زینب کبری به کربلا
فردا میان نیزه و شمشیر، خواهری
گم می کند برادر خود را به کربلا
دارند نعل تازه میارند ، این چنین-
با کشته ها کنند مدارا به کربلا
#میلاد_عرفان_پور
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال #قتلگاه
سر روی خاک داشت که خواهر ز ره رسید
دید آن سجود و حال قیامش رکوع شد
دیگر نماند منتظر شام و کوفه کَس
از قتلگاه، سنگ زدنها شروع شد
#علی_انسانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال #قتلگاه #عاشورا
دید بالای بلندی ازدحام
صد حرامی، دور یک بیت الحرام
حملهور، بر کعبه دید اصحاب فیل
دشتی از نمرود، گرد یک خلیل
دید یوسف آفرین خود به چاه
هالۀ عقرب گرفته دور ماه
خاکها، مهمان نوازی میکنند
زخمها، شمشیر بازی میکنند
کعبنیها گرد کعبه در طواف
سنگ ها دارند قصد اعتکاف
شعلههای تشنگی سرکش شده است
هر دو گونه، دو گل آتش شده است
اوفتاده بر زمین عرش برین
بر لبان آفرینش آفرین
دیدهای تلفیق خون و خاک را؟
بر زمین افتادن افلاک را؟
دیدهای مرگی بدین حد باشکوه؟
دیدهای تکیه دهد بر نیزه کوه؟
دیدهای پرپر گل احساس را؟
دیدهای یک یاس و صدها داس را؟
دیدهای صد سنگ و یک آئینه را؟
نُو به نُو، صد کینه دیرینه را؟
نیمه جان در چنگ قاتل دیدهای؟
کندن پر را ز بسمل دیدهای؟
دیدن این صحنه نَبوَد کار کَس
چشم زینب میتواند دید و بس
سورهی توحید، آیه آیه شد
آفتابی، بی نصیب از سایه شد
تیرها، هر جا که میآمد فرود
پیش از آن، شمشیر، جا وا کرده بود
بعد بالا رفتن شمشیرها
سنگ سبقت میگرفت از تیرها
تیر، بوسه میگرفت و مینشست
سنگ چوب تیرها را میشکست
تا نبیند کس فرود آسمان
قامت او شد عمود آسمان
ماهتابی با شفق، آمیخته است
خون پیشانی به رویش ریخته ست
بس بر آن تن، تیرها بنشسته بود
راه را، بر بوسه دادن، بسته بود
یکطرف، در خاکوخون، تن غرق داشت
یک طرف، شقّ القمر از فرق داشت
زخمهها در پردۀ بیداد بود
یک گلو، صد حنجره فریاد بود
دیگر این جا عشق میگوید سخن
نیست در حدّ شعور و شعر من
نِی توان دارد زبان، بر گفتنش
نِی دلی را طاقت بشنفتنش
به، که گیرد دست بر دیده، مَلَک
ابر گردد پنبه، در گوش فلک
آیههای عاشقی تفسیر شد
خنجری با حنجری درگیر شد
چار سمت شاخۀ گل را برید
بعد از آن، آن تیشه بر ریشه رسید
مرغ قاف عشق، سر از تن جدا
همچو بِسمِل بود و میزد دست و پا
شرح قصّه، دفن در گودال، به
گوشها بسته، زبانها لال، به
شد زمین و آسمان، همرنگ خون
قاتل از گودال میآمد برون
گوش جان تَبَّت یَدی را میشنید
بُولَهَب، نای خدایی را بُرید
از نوا انداخت نای عشق را
کُشت، شیطانی خدای عشق را
باغ را عطر خدا پُر کرده بود
کربلا را دو صدا پُر کرده بود
خواهری گفتا، به قربان سرت
بانویی گفتا بمیرد مادرت
آسمانا، گریه سر کن بر زمین
سر بریدند آسمان را در زمین
#علی_انسانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#قتلگاه #گودال #عاشورا
نه زیر بارش تیغ و سنان امان دارد
نه در هجوم عصا دارها جوان دارد
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت نه
نه سیدالشهدا در کَفَش عنان دارد
از آن دمی که به قلبش نشست تیر خلاص
رشیده حرمش قامتی کمان دارد
عجیب نیست که پهلوی تو لگد خورده
که پهلوی تو ز یک بینشان، نشان دارد
خدا کناد شود کور، چشم نامردی
که چشم غارت بر خیمۀ زنان دارد
چو دید پلک تو را نیمهباز، نعره کشید
بزن سنان! به گمانم هنوز جان دارد
به پایکوبی اسبان دگر نیازی نیست
مگر حسین به تن دیگر استخوان دارد؟
#حسین_نادری
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال #قتلگاه #عاشورا
ای آفتاب بر تن من بیشتر بتاب
تا مجلس عزای مرا گرمتر کنی
ای نعل اسب سینۀ من سختتر بکوب
تا جای خواب اصغر من نرمتر کنی
#علی_انسانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#بازگشت_ذوالجناح #عاشورا
ذوالجناحا! پدرم رفت و نیامد خبرش
بهکجا رفت و چهرو داد و چهآمد به سرش؟
به سراغ علی اکبر ز حرم شد بیرون
کشت خود را بهیقین، بر سر جسم پسرش
ز غم قاسم ناکام در آمد از پای؟
یا شکست از غم هجران برادر، کمرش؟
شد یقینم که در این دشت بلا گشت شهید
که نیفتاد سوی خیمه دگر او، گذرش
کسی از خاک، سرش بر سر زانو بگرفت؟
یا روی خاک فتاده رخ هم چون قمرش؟
قطرهایآب کسی بر گلویخشکش ریخت؟
یا که اندر لب شط، تشنه بریدند سرش؟
پهلویش چاک شد از نیزه ی بیداد سنان؟
یا که سوراخ شد از ناوک پیکان، جگرش؟
نوک پیکان چو به حلق علی اصغر جا کرد
بود بابم به چه حال، از غم یکتا گهرش؟
سر «عبدالله» او را ز دم خنجر کین
دم آخر که جدا کرد به پیش نظرش؟
زیر تیغ ستم اندر دم جان دادن او
کرد با او چه ستم، قاتل بیدادگرش؟
تا نتازند بر او اسب، بُرو سوی نجف
خبر قتل پسر را برسان بر پدرش
نشنود نوح به جز نوحه، یقین تا محشر
اوفتد گر به سر تربت «جودی»، گذرش
#جودی_خراسانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#قتلگاه #عاشورا
#دوبیتی
نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
سر پیراهنت هم جنگ بوده
ولي شرمنده زينب دير فهميد
كه انگشتر به دستت تنگ بوده
#سید_حمیدرضا_برقعی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#وداع #دوبیتی
کَس ندیده درعالم اینچنین گرفتاری
شَه رَوَد به میدان و زَن کُنَد جلوداری
کشته شد اگر شاها عباس علمدارت
من ز بَعدِ عباست میکنم علمداری
#دیوانه_طهرانی
@raziolhossein