#امام_جواد_شهادت
بی مهری اش کاشانه را دلگیر کرده
غم را میان سینه ام تکثیر کرده
غربت میان شهر، جای خود بماند
غربت در این خانه دلم را پیر کرده
خیلی برای قتل من زحمت کشیده
خیلی برای کشتنم تدبیر کرده
با تیغ... نه... اما به من زهری که داده
کار هزاران ضربه ی شمشیر کرده
مثل امام مجتبی چیزی نگفتم
پاره جگر این زهر را تفسیر کرده
سر روی پای خواهری باشد چه خوب است
خواهر ندارم تا بگویم دیر کرده
من آبرودارم دراین خانه نرقصید
این سوت و کِل خیلی مرا تحقیر کرده
فریاد من شد العطش، با خنده هایش
فریاد من را سخت بی تأثیر کرده
حرف از عطش شد یاد جدم می کنم باز
داغش دل و جان مرا تسخیر کرده
بستند، تنها آب را بر روی جدم
آبی که گرگ تشنه را هم سیر کرده
یاد وداع عمه ام از قتلگاهش
این لحظه ها فکر مرا درگیر کرده
زینب مدینه خواب هجران دیده و شمر
در کربلا این خواب را تعبیر کرده
عمه برادر را اگر نشناخت حق داشت
وقتی که هر عضو تنش تغییر کرده
#محمدجواد_شیرازی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
حُجرهی سوختهاش کاش دری دیگر داشت
این جوان کاش به بالایِ سرش خواهر داشت
چه شده چند کنیز از پسِ در میخندند
یکنفر این طرف و چند نفر میخندند
خنده کردند بگویند تقلا کافی است
نالهی واحسن و وای حُسینا کافی است
طَشت دَف شُد که نفهمند کسی میسوزد
بِینِ این حجرهی بسته نفسی میسوزد
طَشت را پیشِ لبانش بگذارند ای کاش
کاسه آبی به دهانش بگذارند ای کاش
ظرف از آب پُر اما به زمین میکوبند
میزند داد ولی پا به زمین میکوبند
خندهی بد دهنی میرسد از هلهله ها
ناسزاهای زنی میرسد از هلهله ها
خواست بالی بزند غم پَرِ او را سوزاند
خواست آهی بکِشد حَنجر او را سوزاند
گفت آبی و نشد تا که بگوید جگرم
زهر وقتی نفَسِ آخرِ او را سوزاند
میکشد پا به زمین تا که بفهمند همه
جگرِ شعله ورش پیکرِ او را سوزاند
خواهری حیف ندارد که به دادش برسد
عوَضَش بی کَسی اش مادرِ او را سوزاند
تا بگِریند برایش دو سه همسایه که هست
رویِ این بام تنش مانده ولی سایه که هست
روی این بام تنش مانده ولی عریان نه...
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امام_جواد
#دوبیتی
حرم می رفت دنبال مرادش
دعا می خواند در حد سوادش
پدر هر وقت عرض حاجتی داشت
مشرف می شد از باب الجوادش
#محمد_حسین_ملکیان
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
میان حجره خود زار ومضطر افتاده.
دوباره همسری از ظلم همسر افتاده
تمام حجره پر از لخته های خون شده است
اگرچه پا شده اما مکرر افتاده
کنیزها همه مشغول رقص و هلهله اند
جوان بی رمقی در برابر افتاده
بس است طشت نکوبید فاطمه اینجاست
کنار جسم پسر باز مادر افتاده
غریب طوس کجایی که پاره ی جگرت
بروی بام غریبانه پرپر افتاده
هزارشکر تنش زیر آفتاب نرفت
به پیکرش پروبال کبوتر افتاده
هزارشکر سرش روی نیزه بند نشد
کسی نگفته تنش بین لشگر افتاده
کسی نگفت زن و بچه اش اسیر شدند
کسی نگفت گلویش به خنجر افتاده
فدای تشنه لبی که لبش ترک میخورد
و در کنار تنش خواهرش کتک میخورد
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
#دوبیتی
بر شمس شموس نورعین است جواد
خورشید سپهر کاظمین است جواد
تا حشر سزد که شیعه گرید بر او
لب تشنه چو جدّخود حسین ست جواد
چرخ از غم زندگانیات گریه کند
از کینۀ خصم جانیات گریه کند
کم عُمرترین امامِمعصوم تویی
زهرا به تو و جوانیات گریه کند
امروز در اضطراب باشد خورشید
درسایۀ التهاب باشد خورشید
بر شمسشموس تسلیت باید گفت
زین غم که در آفتاب باشد خورشید
از آتش غم، سینه کباب ست امروز
بغداد ز سیل غم، خراب ست امروز
جا دارد اگر کبوتران سایه کنند
خورشید میان آفتاب ست امروز
#سیدمحمد_رستگار
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
هر ناله ای که از دل غم پرورش کشید
آتش دوباره بر جگر مادرش کشید
مثل حسن به خانه خود هم غریب بود
هر چه کشید دردِ سر ، از همسرش کشید
او صورتش به خاک و فقط آه میکشید
این جای آب ، هلهله دور و برش کشید
دیگر توان نداشت کمی دست و پا زند
از بسکه تشنگی رمق از پیکرش کشید
از قاتلش چقدر تقاضای آب کرد
کارِ غریبی اش به کجا آخرش کشید
شکر خدا امام رضا در برش نبود
بر روی خاکِ حجره که بال و پرش کشید
دیگر رضا ندید چگونه زروی بام
قاتل به خاکِ کوچه ، تنِ اطهرش کشید
اما حسین دید زمین خورد اکبرش
زانو زد و ناله زد و در برش کشید
صد بار مُرد و زنده شد مظلوم کربلا
از بس که نیزه از بدن اکبرش کشید
یک بار هم دوباره پدر را صدا نکرد
خون هرچه از دهانِ گل پرپرش کشید
یک لحظه یاد مادرش افتاد ، چون حسین...
ناچار شد عبا به روی خواهرش کشید
در قتلگاه هم به لبش یا بُنَیَّ بود
خنجر ، دمی که شمر روی حنجرش کشید
می گفت خدا به دادِ موی دخترم رسد
از پشتِ سر ، شمر که موی سرش کشید
#عبدالحسین
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
روی خاک حجره افتاده سر ابن الرضا
آه ، آه از لحظه های آخرِ ابن الرضا
جای جای خانه را پر کرده اند از هلهله
تا نیاید ذکر مادر مادر ِابن الرضا
بر جوانیش بریزد چشم ِ پیری ، اشک خون
گشته دیگر زندگی ، درد سر ابن الرضا
بی کسی شد قسمت آن که کس هر بی کس است
ای اجل تنها تو هستی یاور ابن الرضا
بس کن ای ملعونه این بی حرمتی ها را که نیست
جای این رقاصه ها در محضر ابن الرضا
هم شهیدش کرده ، هم خندد به خشکی لبش
جعده و شمر است با هم ، همسر ابن الرضا
هر چه هم آمد سرش شکر خدا دیگر نبود
نیزه و سنگ و عصا دور و بر ابن الرضا
گرچه او مانند جدش دفن شد بعد از سه روز
کس ندیده جای پا بر پیکر ابن الرضا
شکر حق جان بر لب بابا نیاورده است با
کاکل ِ خونین ، علی ِ اکبرِ ابن الرضا*
هر چه در بغداد شد ، شکر خدا دیگر نگشت
چادر خاکی نصیب دختر ابن الرضا
*امام هادی علیه السلام
#محمد_حسین_رحیمیان
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
#رباعی
ما در غم و محنت تو گفتیم...حسین
با گریه به غربت تو گفتیم...حسین
وقتی که شنیدیم تو هم... تشنه لبی..
در اوج مصیبت تو گفتیم ...حسین
.......
با یاد شما به شور و شینم...هر شب
دلتنگ حریم کاظمینم...هر شب
در فکر غریبی تو هستم...هر روز
گریه کن روضه ی حسینم...هر شب
#سیدمجتبی_شجاع
......
لب تشنه ز عمق جگرش می گفت : آه
می سوخت به ظلمت غریبی چون ماه
شد ورد لبش لحظه ی آخر ، ناگاه
لا یوم کیومک ابا عبدالله
#محمد_مبشری
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
حجره تاریک شده یا که دو چشمم تار است
هرکجا مینگرم دوروبرم دیوار است
ناله ی العطش من نرسیده ب کسی
چه کنم هرچه کنم هلهله ها بسیار است
صورت خاکی مارا برو از کوچه بپرس
در زمین خوردن ما دست دگر در کار است
علتش چیست که بالاسر من میرقصند
پیش معصوم مگر جای زن بدکار است؟!
نه مرا سنگ زدند و نه سرم برنیزه است
جای این اذیت وآزار فقط بازار است
به روی بام اگر رفت تنم سالم رفت
از روی اسب بیافتی ب زمین دشوار است
جان به قربان تنی که همه اش غارت شد
بیش از پیرهنش پیکر پاکش پاره است
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
#عامیانه
رو خاك حجره دست و پا ميزنه
هي داره باباشو صدا ميزنه
هلهله ها بيشتر و بيشتر ميشن
تا ناله ي وا عطشا ميزنه
اين آقا كه خونشه قتلگاهش
خوبي و مهربونيشه گُناهش
گُم شده تو صداي دَف زدنها
بي رمقه بسكه صداي آهش
ناي نفس زدن تو حنجرش نيست
ديگه تووني توي پيكرش نيست
موقع احتضارشه ، بميرم
حتّي يه مَحرمم بالاسرش نيست
جواد اهل بيت كه از پا افتاد
تيره شد آسمونه شهر بغداد
شبيه جدّ بي سرش ، آقامون
تو بي كسي با لب تشنه جون داد
كاش اُمّ فضل قدر يه جو حيا داشت
به اين آقاي با وفا ، وفا داشت
داغ دل فاطمه رو تازه كرد
با ظُلمي كه به همسرش روا داشت
كاشكي تو حجره يه پياله آب بود
يا آب دادن به تشنه لب ثواب بود
كاشكي بجاي اُمّ فضل تو خونه ش
خانوم دلسوزي مثه رباب بود
اسم رباب اومد فضا عوض شد
گريز روضه بي هوا عوض شد
اونقد نشست صُب تا غروب تو آفتاب
كه رنگ چهره ش به خدا عوض شد
حرف عطش ، حرف گلو و تيره
كم كم بايد نفس هامون بگيره
امشب بيايد برا رباب بسوزيم
چِل روزه ديگه شيرخواره ش ميميره
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#امام_جواد_مدح
#امام_جواد_شهادت
سلام معنیِ توحید یا امام جواد
سلام مَاْمَنِ امیّد یا امام جواد
مدینه نور گرفت از جمال زیبایت
تویی عشیرهی خورشید یا امام جواد
گدا گرسنه نخوابید در مدینه شبی
ز بسکه جود و عطا دید یا امام جواد
تمام شهر درِ خانهات دخیل شدند
همینکه نام تو پیچید یا امام جواد
مدینه خشک نبود و، همیشه باران هم
به ربنای تو بارید یا امام جواد
تمام جود و عطا را از اول خلقت
خدا به نام تو بخشید یا امام جواد
نقاب چهرهی تو لحظهای کنار کشید
به عرش نور تو تابید یا امام جواد
به علمِ کودکیت دشمن تو ایمان داشت
سؤال از تو که پرسید یا امام جواد
بمیرد آنکه به سن جوانی از رهِ کین
بساط عمرِ تو برچید یا امام جواد
تمام جسم تو از گریهی جگر خون شد
ز هم درونِ تو پاشید یا امام جواد
تو زهر خوردی و پشت در امالفضل
به حال و روز تو خندید یا امام جواد
#رضا_باقريان
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
ای زجر کِشیده به خودت می پیچی
با قدِّ خَمیده، به خودت می پیچی
ارث از پدرت بُرده ای انگار جواد،
چون مار گَزیده به خودت می پیچی!
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
@raziolhossein