eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.9هزار دنبال‌کننده
758 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از عرش نسیم نشأتین می‌آید وز فرش شمیم حرمین می‌آید امّا ز مه محرّم و ماه صفر بوی حسن و بوی حسین می‌آید @raziolhossein
جان دو جهان شد پدر این دو برادر هستیم فقط زیر پر  این دو برادر ... قربان حسین و حسن فاطمه رفتیم باشیم محب از نظر این دو برادر ... از نان پسر های کریمان همه خوردند شد باب کرامت ثمر این دو برادر از بی سرو پا سینه زن محترمی ساخت شد شامل ما هم هنر این دو برادر از در به دری صف محشر به امان است هرکس که شود در به در این دو برادر بی حرمتشان کرد فلک ورنه به دنیا صد پاره نمی شد جگر این دو برادر ما با جگر پاره نشستیم بمیریم ... در روضه ی سخت پسر این دو برادر ... @raziolhossein
از عرش نسیم نشأتین می‌آید وز فرش شمیم حرمین می‌آید امّا ز مه محرّم و ماه صفر بوی حسن و بوی حسین می‌آید @raziolhossein
سلام می‌دهد به نام نامی‌ات سلام هم رکوع می‌شود به احترام تو قیام هم تو کیستی که سَیّدُالشّباب اهلِ جنّتی و سبطِ اکبرِ بهشتِ سَیّدُالاَنام هم کرامتت نداشت مرز، مثل نور آفتاب رسید سفره‌ات به ناسزای اهلِ شام هم شفای دوره‌گردِ خاکِ مقدمِ تو سر زده به اهل گورخانه‌های مرده از جذام هم هزار خطبه‌ بود در بلاغتِ سکوت تو هزار بی‌الف، بدون نقطه، بی‌کلام هم تو جنگجوی جنگ صبری ای دلاور جمل! پر از دَمِ علی‌ست ذوالفقارِ در نیام هم تُعِزُّ مَن تَشاء یعنی ای مُعِزّ مؤمنین! تو ماندی، از سپاه دشمنت نمانده نام هم تُذِلُّ مَن تَشاء یعنی آن زن شترسوار زنی که بو نبرد از آبرو، از احترام هم شکسته شد به دستِ جانمازدزدها، نماز فقط نه سجده و قیام، حُرمت امام هم کدام نوحه آخرین دَمت شد ای جگربه‌لب؟! که سوخت جانِ بر لبِ شهیدِ تشنه‌کام هم چه آتشی‌ست داغ مادرت، که کم نمی‌شود از آن دو نانجیب اگر بگیری انتقام هم دوباره گریه در غم تو را شروع می‌کنیم اگر میان روضه کارمان شود تمام هم @raziolhossein
غنچه ی دامان کوثر جلوه ی طاها حسن در بنی آدم دلیل تاج کرمنا حسن بر کتاب اهلبیت مصطفی عنوان علی است فاطمه مضمون ، حسین آرایه و معنا حسن کشتی صبر و رضا در موج خیز ابتلا بهترین غواص اقیانوس استغنا حسن بعد ذکر یا محمد یا علی یا فاطمه شور می گیرم به ذکر یا حسین و یا حسن ای که دست غیر هم از دامنت کوتاه نیست نا امید از لطف خود کی می کنی ما را حسن ؟ پاسخ دشنام را دادی به لبخند و سلام  کیستی ای در  ادب مهر جهان آرا حسن پای تا سر حیدر از سر تا به پا پیغمبری حق تمام حُسن را داده به تو یکجا حسن نه فقط اهل زمین دلداده ی روی تواند حُسن تو دل می برد از آسمانی ها حسن دوستان غافلت هرگز نفهمیدند که ... شد مداد صلح تو شمشیر عاشورا حسن در نُخَیله نخل ها بر غربتت خون گریه کرد  من خبر دارم که حتی ماهی دریا حسن  @raziolhossein
اسلام حسین است‌و دوامش حسن است آغاز عزا حُسن ختامش حسن است ما جمع شدیم دور هم تا برویم قربان امامی که امامش حسن است @raziolhossein
  هزار حیف که خاموش شد صدای حسن  چه شد قرائت قرآن، چه شد دعای حسن؟ بـه غربتش چـه بگویـم، رسـول اکـرم گفت که ماهیان همه گرینـد در عزای حسن بـه حشـر بـا گـل لبخنـد می‌شـود محشور خوشا کسی که بگرید به غصه‌های حسن گمـان نبـود نمـک‌ناشناس‌هــا بـه ستـم کنند خنجـر خود را فرو به پای حسن میان طشت، عیان شد ز پاره‌های جگر که بود خون جگر سال‌ها غذای حسن تمام عمر دلش بود خون، نبود انصاف که باز زهر هلاهل شود جزای حسن هنـوز بـر بـدنش زخـم‌ تیرهــا پیــداست هنوز شهر مدینـه است کربلای حسن اگر چه از شرر زهر پاره شد جگرش دگر نگشت بریده، سر از قفای حسن کسی که فاطمـه را کشت قاتل حسن است به روز حشر شهادت دهد خدای حسن غـریبِ شهـر مدینه، غـریب رفت بـه خاک غریب‌تر حرم و صحن باصفـای حسن نه مهلتی که توقف کنند در حرمش نه جرأتی که بگرید کسی برای حسن از آن زمان که خـدا خلق کـرد «میثم» را  دل شکستـۀ او بــود آشنـای حسـن @raziolhossein
شکر حق دل مبتلایت شد حسن جانم حسن زندگی من فدایت شد حسن جانم حسن ای کرامت آفرین جز خانه ی تو در کجا هیچ آمد بی نهایت شد حسن جانم حسن آری آری هست از سرمایه داران بهشت هر که در دنیا گدایت شد حسن جانم حسن تو خدا هستی مگر آقا که سهم دشمنت رحمت بی انتهایت شد حسن جانم حسن چاره ساز مادر من موقع بیچارگی سفره ی مشکل گشایت شد حسن جانم حسن در غریبی ات همین بس ، روسیاهی مثل من اشک ریزان ِ عزایت شد حسن جانم حسن  کرد این دنیا چه با تو ، این چنین محروم از دیدن صحن و سرایت شد حسن جانم حسن چیست جرمت ؟ چیست جرمت ؟ بدتر از بیگانگان با تو از چه آشنایت شد حسن جانم حسن جان فدای غربتت ای از علی مظلوم تر خانه ی تو کربلایت شد حسن جانم حسن @raziolhossein
دو جلوۀ ابدی از درخششی ازلی به خُلق و خو، دو محمد؛ به رنگ و بو دو علی دو آسمان که زمین مملو از ارادتشان دوشنبه‌های جهان تشنۀ زیارتشان چگونه باید از این وصف جاودانه نوشت دو سرو باغ بهشت‌اند خوش به حال بهشت دو سرگذاشته بر شانه‌های پیغمبر و در مباهله اَبنائنای پیغمبر به عزت و عظمت داده‌اند نام و نشان دو باوقار که خون علی‌ست در رگشان نگاه روشنشان آیه آیه اَلرَّحمان و در تلاقی بحرین لؤلؤ و مرجان چگونه سر نگذارد جهان به محضرشان که مهربانِ خدا، فاطمه‌ست مادرشان به یک نگاه هزاران کمیت می‌سازند دو مصرع‌اند که یک شاه‌بیت می‌سازند سلوک هر دو برادر میان یک راه است مسیر روشنشان قُربةً اِلی الله است اگر شتاب کنند و اگر درنگ کنند اگر که صلح کنند و اگر که جنگ کنند به یک نماز شبیه است عمر این دو امام که گاه وقت قعود است و گاه وقت قیام در اوج غربت و غیرت یکی‌ست یاورشان دو مقتدا دو برادر، که صبر خواهرشان برای خواهر حیرت‌زده چه سخت گذشت غمی که خورده گره با دو تشت، آه دو تشت یکی که خون جگر داده است زینب را میان غربت خانه شکست زینب را یکی که... آه چه می‌گویم، آه... بزم شراب و خیزران و دل زینب و نگاه رباب @raziolhossein
مهرت به کائنات برابر نمی شود داغی ز ماتم تو فزونتر نمی شود از داغِ جان گدازِ تو ای گوهرِ وجود سنگ است هر دلی که مکدّر نمی شود ظلمی که بر تو رفت ز بیدادِ اهلِ ظلم بر صفحه ی خیال مصوّر نمی شود تنها جنازه ی تو شد آماجِ تیرِ کین یک ره شد این جنایت و دیگر نمی شود بی بهره از فروغ ولای تو یا حسن مشمولِ این حدیثِ پیمبر نمی شود فرمود دیده ای که کند گریه بر حسن آن دیده کور واردِ محشر نمی شود دارم امیدِ بوسه ی قبر تو در بقیع اما چه می توان که میّسر نمی شود با این ستم که بر تو و بر مدفنت رسید ویران چرا بنای ستمگر نمی شود آن را چه دوستی است "موید" که دیده اش از خونِ دل ز داغِ حسن تر نمی شود مرحوم @raziolhossein
دعای زنده‌دلان صبح‌وشام 'یا حسن' است که موی تیره و روی سپید با حسن است مبین ز نسل حسن هیچ‌کس امام نشد به حُسن بینی اگر هر امام را، حسن است 'حسین' می‌شنوم هرچه 'یا حسن' گویم دو کوه هست؛ ولی کوه بی‌صدا حسن است حسین، نهی به قاسم دهد؛ حسن، دستور ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت بیا که کنیهٔ شیر خدا 'اباحسن' است @raziolhossein
جلوه ی هل اتی امام حسن لطف و مهر و صفا امام حسن حسن و حجب و حیا امام حسن چشمه سار سخا امام حسن پای تا سر کرامتی مولا در محبت قیامتی مولا سکه ی معرفت به نام شماست کرم و جود در مرام شماست جوهر نور در کلام شماست صلحتان پایه ی قیام شماست تو حسینی حسین هم حسن است سبز و سرخ عقیق از یمن است خانه ی تو بهشت دل ها بود باغ سبز خدا شکوفا بود در نگاهت حضور پیدا بود درِ دار الضیافه ات وا بود هر کسی سائل درت می شد مست از فیض محضرت می شد جاهلی بد شروع و نیک انجام با دلی پُر رسیده بود از شام بی ادب لب گشود بر دشنام خنده کردی به روی او که : سلام ای مسافر ز راه آمده ای ؟ خسته و بی پناه آمده ای ناسزا گفتی ام ، ثنا بدهم مرکب و آب یا غذا بدهم دردمندی اگر ، دوا بدهم هرچه خواهی بخواه تا بدهم ... آب شد از خجالت آن شامی گفت : الحق که اصل اسلامی به سوی حج چه ساده می رفتی خسته پای پیاده می رفتی که دل از دست داده می رفتی با شکوه و اراده می رفتی کعبه مشتاق استلام تو بود حجرالاسودش غلام تو بود صبر ، مبهوت بردباری تو کس ندیده است بیقراری تو کوثر و زمزم ، اشک جاری تو سیلی کوچه زخم کاری تو جگرت را نه همسرت سوزاند داغ جانسوز مادرت سوزاند @raziolhossein