#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
پس از گذشت چهل سال آن امين خدا
شروع امر رسالت به حکم داور کرد
به گوش هوش چو کس، آيهاى از او بشنيد
خداى را به تمام وجود باور کرد
يتيم مکه گر از مال، بهرهمند نبود
خدا محمد را با خديجه همسر کرد
عفاف و پاکى آن بىنظير مادر دهر
دل رسول خداوند را مسخّر کرد
شگفت واقعهاى بود اين نکو پيوند
خداى عشق مه و مهر را برابر کرد
خديجهاى که در او نور فاطمه تابيد
همو که آمدنش خاک را معطّر کرد
بدان که آمدن فاطمه عنايت بود
که بر تمام جهان کردگار اکبر کرد
خدا به پاس گذشتى که در ره دين داشت
خديجه را به زنان قريش سرور کرد
چه رنجها که به جانش خريد بهر خدا
چه خدمتى که به دين آن بلند اختر کرد
تمام هستى خود را به پاى احمد ريخت
خدا براى خديجه چنين مقدّر کرد
اگر که مهر محمّد نبود در دل او
چگونه آن همه اندوه و درد را سر کرد
به سوى حق شد و سر در نقاب خاک کشيد
دل رسول خدا را بسى مکدّر کرد
همان عبا که پيمبر در آن تهجّد داشت
خديجه موقع لبّيک دوست در بر کرد
درود و رحمت خاصان، «خروش»، بر او باد!
که هر چه داشت فدا در ره پيمبر کرد
#عباس_شاهزیدی #خروش
@raziolhossein
#تک_بیتی_علوی
بی ذکر یاعلی دم خود را فرو مبر
نام خداست نام علی بی وضو مبر
#عباس_شاهزیدی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
دارد از جایی بشارتهای پنهان میدهد
بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن میدهد
عروة الوثقیست «بسم الله الرحمن الرحیم»
هرچه کم داری بخواه از او، به قرآن میدهد
این اگر «جناتُ تجری تحتها الانهار» نیست
پس چرا یک جرعه از آن مرده را جان میدهد
چشم میبندم میان بارش رحمانیاش
سطر سطر آیههایش بوی باران میدهد
بعد قرآنش خدا با «هذهِ عَذبٌ فرات»
جامی از این میچشاند جامی از آن میدهد
این همان ذکر است یعنی «نحنُ نزّلنا علی»
تا کتاب الله ناطق را به انسان میدهد
گوش کن فریاد «اُوصیکِم بِتَقوَی الله» را
دردها را با همین یک نسخه درمان میدهد
آخرت جای خودش مردم، ولی هر حکمتش
کار دنیای شما را نیز سامان میدهد
مالک اشتر علی را خوب میفهمد نه ما
او که با سر پای فرمان علی جان میدهد
مکتب عشق است و شاگردی یک درس علی
منصب «سَلمانُ مِنّا» را به سلمان میدهد
جرج جرداق مسیحی هم حواری علیست
این مسیحی با علی بوی مسلمان میدهد...
#عباس_شاهزیدی
@raziolhossein
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
پس از گذشت چهل سال آن امين خدا
شروع امر رسالت به حکم داور کرد
به گوش هوش چو کس، آيهاى از او بشنيد
خداى را به تمام وجود باور کرد
يتيم مکه گر از مال، بهرهمند نبود
خدا محمد را با خديجه همسر کرد
عفاف و پاکى آن بىنظير مادر دهر
دل رسول خداوند را مسخّر کرد
شگفت واقعهاى بود اين نکو پيوند
خداى عشق مه و مهر را برابر کرد
خديجهاى که در او نور فاطمه تابيد
همو که آمدنش خاک را معطّر کرد
بدان که آمدن فاطمه عنايت بود
که بر تمام جهان کردگار اکبر کرد
خدا به پاس گذشتى که در ره دين داشت
خديجه را به زنان قريش سرور کرد
چه رنجها که به جانش خريد بهر خدا
چه خدمتى که به دين آن بلند اختر کرد
تمام هستى خود را به پاى احمد ريخت
خدا براى خديجه چنين مقدّر کرد
اگر که مهر محمّد نبود در دل او
چگونه آن همه اندوه و درد را سر کرد
به سوى حق شد و سر در نقاب خاک کشيد
دل رسول خدا را بسى مکدّر کرد
همان عبا که پيمبر در آن تهجّد داشت
خديجه موقع لبّيک دوست در بر کرد
درود و رحمت خاصان، «خروش»، بر او باد!
که هر چه داشت فدا در ره پيمبر کرد
#عباس_شاهزیدی #خروش
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
غریب شهر قمی... نه، که آشنا هستی
تو مثل فاطمه، معصومۀ خدا هستی
هزار فخر تو را هست در جهان امّا
همین بس است شرف، خواهر رضا هستی...
نوشتهاند به تقدیر تو که زائر باش
هنوز زائر آن مشهدالرضا هستی...
به بارگاه تو دل از یقین شود لبریز
تویی که معنی «یَهدی لِمَن یَشا» هستی...
شکسته پشت من از این همه گناه، اما
چه غم مرا که توأم شافع جزا هستی...
چه خوانمت که زبان، عاجز است از وصفت
چه گویمت که تو مستغنی از ثنا هستی
#عباس_شاهزیدی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
امشب ردیف شد غزلم با نمیشود
یا میشود ردیف كنم یا نمیشود
شاعر چه باید از تو بگوید که شأن توست؟
ناموس خلقت است؛ خدایا! نمیشود...
زخمیست داغ فاطمه بر سینۀ علی
زخمی كه هیچگاه مداوا نمیشود
تنها نه هستی علی از دست رفته است
هستی بدون فاطمه معنا نمیشود
طاقت بیار خالیِ این خانه را علی!
گفتی که گریه سر ندهی... ها نمیشود
«حُزنی فَسَرمَدٌ، و لیالی مُسَهّدٌ»
این گفتههای توست که حاشا نمیشود
میخواستی که دخترت از حال مادرش
چیزی نپرسد از تو، دریغا! نمیشود
«لا خیرَ بعد فاطمه» هم بیحساب نیست
یعنی كسی برای تو زهرا نمیشود
تقویم عمر یاس تو هجده بهار داشت
این راز مبهمیست كه افشا نمیشود
این گنج تا قیام قیامت نهفته است
این قبر، گوهریست كه پیدا نمیشود
باور كنید حكم گذرنامۀ بهشت
الا به دست فاطمه امضا نمیشود
دوزخ كنار میكشد از نام پاک او
آتش حریف دختر طاها نمیشود
برگَرد یاس پرپر گلخانۀ رسول!
در سینۀ علی غم تو جا نمیشود
آن شب سپیده سر زد و روشن نشد چرا؟
از گوشۀ بقیع علی پا نمیشود
#عباس_شاهزیدی
@raziolhossein