#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
به سوی قتلگاه از برج خیمه ماه می آید
حسن گویی به میدان باز از این راه میآید
چنان ماه است و می آید به سوی مقتل خورشید
همه دیدند شهزاده به سوی شاه میآید
می آید تا به معراجی که عرشش سینه ی شاه است
دوان از خیمه ها تا قلب قربانگاه می آید
چنان عباس یاری می کند با دست از دینش
علم بر دوش سوی دشمن گمراه میآید
به زینب گفت وقتی رفت از خیمه که: ای عمه!
شنیدی ناله های یوسف در چاه میآید؟
مگر در خون نشسته پاره ی قلبی که مسموم است؟
که از میدان خون این لحظه بوی آه می آید
عموجان! ای عموجان! غم مخور که مانده ای تنها
ببین از خیمه عبدالله، عبدالله می آید
#علی_کاملی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
#حضرت_رباب_سلاماللهعلیها
خیال کن که به او داده آب این لشکر
به اشک طفل تو داده جواب این لشکر
خیال کن که به آغوش تو علی برگشت
به چند قطره شبنم لب علی تر گشت
صدای گریه او مانده گرچه در گوش ات
خیال کن که علی هست بین آغوشت
خیال کن که نداری از او تو فاصله ای
کمان نبوده و اصلاً نبوده حرمله ای
خیال کن که علی تو ناز رفته به خواب
رباب گریه نکن اینقدر نشو بیتاب
قبول گریه کن اما رباب حداقل
بیا به سایه نه در آفتاب حداقل
قبول تیر سه شعبه رسید اما حیف
دعای آب نشد مستجاب حداقل
رسید تیر و گلو را گرفت اما کاش
نداشت این همه دیگر شتاب حداقل
قبول غصه ام این است کاشکی نشود
به نیزه ها تل جنگی حساب حداقل
به نیزه رفت ولی کاش زلف او میداشت
به روی نیزه کمی پیچ و تاب حداقل
ریاب آرزویش این شده ببیند که
علی کوچک او خورده آب حداقل
زنی که داغ پسر دیده کاشکی
نرود به دست بسته به بزم شراب حداقل...
#علی_کاملی
@raziolhossein1