eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
534 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چون قلم از سر قدم ساز از خموشی‌گفتگو گر نمیخواهی سیه‌رویی چو دفتر داشتن رستگاری جوی تا در حشر گردی رستگار رستگاری چیست در دل مهر حیدر داشتن همچو احمد پای تا سرگوش باید شد ترا تا توانی امتثال حکم داور داشتن امر حق فوریست باید مصطفی را در غدیر از جهاز اشتران ناچار منبر داشتن بایدش دست ‌خدا را فاش بگرفتن به‌دست روبهان را آگه از سهم غضفر داشتن ذات حیدر افسر لولاک را زیبدگهر تاج را نتوان شبه بر جای‌گوهر داشتن بر زمین نام علی از نوک ناخن بر نگار تا توانی نقش دل برگل مصوّر داشتن ذره‌یی از مهر او روشن ‌کند آفاق را چند باید منت از خورشید خاور داشتن رقصد از وجد و طرب خورشید در وقت‌کسوف زانکه خواهد خویش را همرنگ قنبر داشتن علم ازو آموز کاسانست با تعلیم او نه صحیفه آسمان را جمله از بر داشتن گیتی ار کوهی شود از جرم بالله می‌توان کاهی از مهر تو با آن ‌کُه برابر داشتن کی تواند جز تو کس در نهروان هفتاد نهر جاری از خون بداندیشان‌ کافر داشتن کی تواند جز تو کس یک ضربت شمشیر او از عبادت‌های جنّ و انس برتر داشتن کی‌تواند جز توکس در روزکین افلاک را پرخروش از نعرهٔ الله اکبر داشتن کی تواند جز تو کس در عهد مهد از پردلی اژدهایی را به یک قوّت دو پیکر داشتن شه ‌چو اسکندر جوان و خواجه همچون خضر پیر ای سکندر لازمست این خضر رهبر داشتن نه خجل ‌گردم ز مدح او که دانم ذره را نیست امکان مدح مهر چهر خاور داشن @raziolhossein
  ای حرمِ کبریای حضرت داور پردۀ قدسِ تو هفت طارم اخضر خاکی و اندر تو خفته محورِ افلاک خُردی و در تو نهفته عالم اکبر قبّۀ تو قبله‌گاه عالم و جاهل سدّۀ تو سجده‌گاه مؤمن و کافر طرّۀ حور از غبار توست مطرّا گلشن خلد از نسیم توست معطّر کعبه‌ای و تا به بر گرفته زمینت گِردِ وی آرد طواف، چرخ مدور مغز زمین از روائح تو مجلّا قلب جهان از لوائح تو منوّر پشت فلک پیش هیبت تو مقوّس طلعت خور با تشعشع تو مکدّر عطر فضایت سبق ربوده ز فردوس خاک سرایت زده‌است طعنه به کوثر ساحت گیتی از آن، همیشه مصفّا جبهت گردون بدین، هماره معفّر فیض تو گر بالسّویّه گردد تقسیم چیست تفاوت میان عیسی و عاذر؟ صورتِ قبّه‌ت شد ار خراب، به معنی خانۀ معمورِ اولیاست سراسر رنج ز ویرانی‌ات مباد که دائم گنج به ویرانه اندر است مستّر مخزن سرّ وجودی ای حرم قدس کنز خفی را نهفته در تو دو گوهر آن، ثمرِ بوستان عصمت زهرا این، قمرِ آسمان عزّت حیدر آن، گهر تابناکِ نُه یمِ توحید این، صدف و آخرین گهر به وی اندر قطره‌ای از ابر جود و همّت آن، بحر خطوه‌ای از ملک جاه و حشمت این، بر ای عجب این دو همای سدره‌نشین را چون شده جا، ساحت مضیّق اغبر؟! شاید کاینجا کنم طراز قصیده بیتی از آن نامدار فحل سخنور: «چرخ شنیدم که خاک در بر گیرد» «خاک ندیدم که چرخ گیرد در بر» خسته «رحیق» از شرار شوق تو باشد خون دل و دیده‌اش مدام به ساغر تا صیغِ مفرد و مثنّی و مجموع نزد ادیبان ملقّن است و مکرّر دشمن عزّ تو را بُواد انامل هریک از آن یک جدا چو جمع مکسّر 🔸بیتِ اقتباسی از @raziolhossein
ای حرمِ کبریای حضرت داور پردۀ قدسِ تو هفت طارم اخضر خاکی و اندر تو خفته محورِ افلاک خُردی و در تو نهفته عالم اکبر قبّۀ تو قبله‌گاه عالم و جاهل سدّۀ تو سجده‌گاه مؤمن و کافر طرّۀ حور از غبار توست مطرّا گلشن خلد از نسیم توست معطّر کعبه‌ای و تا به بر گرفته زمینت گِردِ وی آرد طواف، چرخ مدور مغز زمین از روائح تو مجلّا قلب جهان از لوائح تو منوّر پشت فلک پیش هیبت تو مقوّس طلعت خور با تشعشع تو مکدّر عطر فضایت سبق ربوده ز فردوس خاک سرایت زده‌است طعنه به کوثر ساحت گیتی از آن، همیشه مصفّا جبهت گردون بدین، هماره معفّر فیض تو گر بالسّویّه گردد تقسیم چیست تفاوت میان عیسی و عاذر؟ صورتِ قبّه‌ت شد ار خراب، به معنی خانۀ معمورِ اولیاست سراسر رنج ز ویرانی‌ات مباد که دائم گنج به ویرانه اندر است مستّر مخزن سرّ وجودی ای حرم قدس کنز خفی را نهفته در تو دو گوهر آن، ثمرِ بوستان عصمت زهرا این، قمرِ آسمان عزّت حیدر آن، گهر تابناکِ نُه یمِ توحید این، صدف و آخرین گهر به وی اندر قطره‌ای از ابر جود و همّت آن، بحر خطوه‌ای از ملک جاه و حشمت این، بر ای عجب این دو همای سدره‌نشین را چون شده جا، ساحت مضیّق اغبر؟! شاید کاینجا کنم طراز قصیده بیتی از آن نامدار فحل سخنور: «چرخ شنیدم که خاک در بر گیرد» «خاک ندیدم که چرخ گیرد در بر» خسته «رحیق» از شرار شوق تو باشد خون دل و دیده‌اش مدام به ساغر تا صیغِ مفرد و مثنّی و مجموع نزد ادیبان ملقّن است و مکرّر دشمن عزّ تو را بُواد انامل هریک از آن یک جدا چو جمع مکسّر 🔸بیتِ اقتباسی از @raziolhossein