#امیرالمومنین_شهادت
بگو به خواب که آید به چشم بیدارش
دلا بسوز که مولا تمام شد کارش
سریعتر بدنش را به خاک بسپارید
که در بهشت، علی وعده کرده با یارش
زمینیان غمگین، آسمانیان خوشحال
که بیقرار دلی میرسد به دلدارش
برای دیدن دست کبود فاطمهاش
به عرش رفته یدالله دست حق یارش
خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه
خدا کند برود ابر از شب تارش
دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش
دوباره گُل نکند کاش زخم مسمارش
خلاصه باز علی جان دهد اگر آید،
دوباره فاطمهٔ زخمیاش به دیدارش
علی که سیر شد از کوفه، زینبش هم رفت
چه کوفهای که تمامی نداشت آزارش
چه کوفهای که دوباره کشاند زینب را
نه بین مجلس تفسیر، بین انظارش
رواست کوفه خودش را فرو بَرَد در خاک
که رفت دختر غیرت میان بازارش
گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را
امان ز مردم نامرد بی کس و کارش
#محمدعلی_بیابانی
@raziolhossein
#تخریب_بقیع
گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران تر
پریشان است احوال من از حالی پریشان تر
مزار جانشینیان نبی را بی نشان کردند
و می دانند خود را از مسلمانان مسلمان تر
گمان ذره ها خاموشی خورشید بود اما
نفهمیدند بیش از پیش می گردی فروزان تر
ولی می بینم این بدکارها از کار خود روزی
پشیمانند این دنیا و آن دنیا پشیمان تر
دلت آرامگاه پنج جنت آفرین باشد
بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستان تر
تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب
ولیکن در وجود خاکیت قدریست پنهان تر
رسیده زائری بی جان که جان گیرد ز دیدارت
چه می بیند که برمی گردد از پیش تو بی جان تر
تو می باری به حال زائر و زائر به حال تو
تو از دل می شوی ویران تر و دل از تو ویران تر
برایت خواب ها دیدیم روزی آستانت را
بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغان تر
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_صادق_شهادت
قسم به غربت خاكي كه فوق تفسير است
هواي شعر براي بقيع دلگير است
نفس كشيدن بين غبارها سخت است
سرودن از حرم بي مزارها سخت است
چگونه شعر بگويد دلي كه مي گيرد
الا بقيع! چرا شاعرت نمي ميرد
قرار نيست تو را بي سبب بهانه كنم
ولي بگو كه دلم را كجا روانه كنم
كبوتري كه در اين خانه لانه داشته است
در آستان رضا آشيانه داشته است
چگونه باخبر از آن سراي درد و غم است
دلش خوش است كه نامش كبوتر حرم است
بقيع، سامره و كربلا و مشهد نيست
در اين سرا خبري از رواق و گنبد نيست
بقيع مثل نجف نيست تا كه مهمانش
به راحتي بنشيند ميان ايوانش
ولي بقيع، بهشتي ست با چهار مزار
بقيع مژده سالي ست با چهار بهار
چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم
چهار قبر غريب از چهارده معصوم
فقط ميان بقيع است اين قرار و تمام
به يك سلام شوي زائر چهار امام
ولي نه، آه دلم ناتمام مانده هنوز
به سينه حسرت عرض سلام مانده هنوز
سلام از عمق دل ديده اي كه پُر ابر است
به مادري كه بدون حرم نه بي قبر است
اگر سلام تو آتش به سينه ات افروخت
از آن دري ست كه روزي ميان آتش سوخت
مرا ببخش! نمي خواهم آتشت بزنم
چگونه گويم از آن روز، خاك بر دهنم
ز هرُم شعله ي در ياس را كه پژمردند
در آن هجوم علي را به ريسمان بردند
ميان تلخي آن صحنه ي غبارآلود
شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود
از آن غروب غم انگير چند سال گذشت
كه باز خاطره ي كوچه از خيال گذشت
مدينه همدم اندوه دودمان علي ست
و باز شاهد مردي ز خاندان علي ست...
...كه باز آمده آتش در آستانه ي او
هزار شكر كه محسن نداشت خانه ي او
رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند
امام صادق هفتاد ساله را ببرند
تصورش چقدر سخت مي شود اي واي
بزرگ طايفه در كوچه مي دود اي واي
كسي نگفت مگر پيرمرد بردن داشت؟!
تن نحيف مگر تازيانه خوردن داشت؟!
ميان گريه ي آرام او بلند نخند
به دست بي رمقش لااقل طناب مبند
ميان سينه ي او روضه ي مدينه به پاست
طنين روضه اش از واي مادرش پيداست
عزيز فاطمه را بي اراده مي بردند
همه سواره و او را پياده مي بردند
دويد و از نفس افتاد پشت آن مركب
دويد و از نفس افتاد گفت يا زينب
اگرچه رفت ولي قامتش خميده نبود
به ني مقابل چشمش سر بريده نبود
اگرچه رفت ولي سلسله به شانه نداشت
به جاي جاي تنش رد تازيانه نداشت
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#امام_رضا_مناجات
جان بر لب است از غم جانان دعا كنيد
شايد به سر رسد شب هجران دعا كنيد
با چشمه هاي خالي و خشكيده نگاه
در حسرت رسيدن باران دعا كنيد
روزي هزار بار دعاي فرج كم است
در آرزوي يار فراوان دعا كنيد
هر جا كه ميرويد نجف مكه كربلا
اينجا كنار شاه خراسان دعا كنيد
يا ايهاالرئوف! شما واسطه شويد
ما بي كسيم حضرت سلطان! دعا كنيد
ما آمديم اذن محرم به ما دهيد
آقا براي ماه عزامان دعا كنيد
ما گريه مي كنيم كه يك روز جان دهيم
از داغ خشكي لب عطشان دعا كنيد
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#دفن_شهدا
میزبان رفته است از اینجا و مهمان مانده است
یک گلستان گل در این بَرِّ بیابان مانده است
گرچه آل الله را بردند از این سرزمین
جسمشان رفته است از اینجا ولی جان مانده است
آنچنان اینجا رها کردندشان انگار که
بر زمین اجساد مشتی نامسلمان مانده است
قومی از راه آمدند و روی خاک کربلا
ماه را دیدند که صدچاک و بیجان مانده است
یک طرف در خیمههایی سوخته دیدند که
در عبایی پیکری اما پریشان مانده است
در کنارش نوجوانی بود چون قرص قمر
بر تنش رد هلال سم اسبان مانده است
پیکری بی دست را دیدند بین علقمه
آسمانی بر زمین از تیرباران مانده است
از حضور مشک پاره نزد او دریافتند
ساقیاش حتی کنار آب عطشان مانده است
ناگهان از راه مردی آمد و با گریه گفت
چشمتان از چه بر این اجساد حیران مانده است
این عمو عباس، این هم اکبر و این قاسم است
این تنی هم که در این گودال، عریان مانده است...
...پاره های پیکر بابای مظلوم من است
که جدا از هم، چنان آیات قرآن مانده است
پیکرش را با حصیری میبرم در قبر و آه
آه که انگشتی از دست سلیمان مانده است
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#دیر_راهب
اي میهمان بی بدن ای سر خوش آمدي
از بزم این جماعت مهمان کش آمدي
دیریست وا نگشته به این دیر پای غیر
تو آمدی که با تو شوم عاقبت بخیر
در کسوت مسیح به مهمانی آمدي
وقتی به دیر راهب نصرانی آمدی
تو قصد کرده ای همه دنیای من شوی
ترسا شدم كه حضرت عیسای من شوی
بي پيكر آمدي سر و جانم فداي تو
اي سر! بگو چگونه نهم سر به پاي تو
اي سيب سرخ آمده اي تا ببويمت
بگذار با گلاب نگاهم بشويمت
اين دير كربلا شده قرباني ات شوم
قربان زخم گوشه ي پيشاني ات شوم
دامن مكش ز دستم دستم به دامنت
رأست چنين شده است چه كردند با تنت
تير و سنان و نيزه و شمشير و ريگ و خار
از هر چه هست زخمي داري به يادگار
با اينكه از لبان تو پيداست تشنه اي
گويا نرفته تشنه ز خون تو دشنه اي
از وضع نامرتب رگهاي گردنت
پيداست بد جدا شده رأس تو از تنت
"زخم لبت" گمان كنم اين زخم، كهنه نيست
اين خرده چوب ها كه نشسته به لب ز چيست
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_سجاد_شهادت
آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت
آخری نیست بر این گریه بی پایانت
آب می بینی و طفل و گل و سقا و جوان
بیشتر می شود انگار غم پنهانت
زهر هرچند که یک روز به دادت آمد
تو چهل سال به لب آمده هر شب جانت
غیر زینب چه کسی درد تو را می داند
که چه آورده خرابه به دل ویرانت
سخت سوراند دلت را غم آن جسم کبود
خواهرت بود که جان داد روی دامانت
زخمی بزم شراب است دلت بیخود نیست
که چهل سال نکرد اشک دوا درمانت
خیزران تا که به دستان کسی می بینی
درد می گیرد ناگاه لب و دندانت
#محمدعلی_بیابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
ای گیسوی هماره پریشان کربلا
ای چشمه ی همیشه خروشان کربلا
با ما بگوچه ديده اي اي خون گريسته!
در سرخي عقيق سليمان كربلا
هر یک فراز ناحیه صد مقتل آتش است
از اعظم مراثی دیوان کربلا
گفتی لاندبنک یا جدی الغریب!
گفتی که جان فدای تو اي جان کربلا!
آب خوش از گلوی تو پایین نمي رود
با یاد خشکی لب عطشان کربلا
آه از دمي كه لشكر اعدا نكرد شرم
كردند رو به خيمه ي سلطان كربلا
صفین اگر که مصحف قرآن به نیزه دید
بر نیزه رفت قاری قرآن کربلا
#محمدعلی_بیابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#حضرت_علی_اکبر
زمان زمان عجيبي ست، امتحان سخت است
طي زمانه ي بي صاحب الزمان سخت است
ببخش عزيز خدا! جان ندادم از هجرت
چقدر منتظرت جانعزيز و جانسخت است
"و لا تُري و أري الخلق" اين چه تقديري ست
تو را نديدن و ديدار اين و آن سخت است
گريستم كه مشرف شوم به پابوست
بدون گريه رسيدن به آسمان سخت است
رسيده است شب اكبر و زمان نماز
براي من چقدر لحظه اذان سخت است
تو را قسم به غم "بعدك العفا..." ي حسين
بيا... بيا و خودت روضه را بخوان... سخت است
مرا زيارت پايين پا مبر امشب
چرا كه پيش پدر خواندن از جوان سخت است
#محمدعلی_بیابانی
@raziolhossein
#حضرت_رسول_شهادت
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار
ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار
اسلام در مصیبت تو می شود یتیم
دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار
ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر
تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار
هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود
چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار
رفتی و از مدینه ی تو رفت دلخوشی
کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار
سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان
از امت تو آنچه نمی رفت انتظار
هرچند از تو غیر محبت ندیده بود
اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار
گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در
یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار
گر می گرفت آتش کینه به خانه و
می رفت سمت پهلوی گل دست های خار
آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد
انداخت دور گردن مولا طناب دار
در بین کوچه باز همان دست آمد و
دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار
#محمدعلی_بیابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#امام_رضا_علیه_السلام
#آخر_صفر
گرفته است دلم مثل آسمان امشب
دوباره حرف فراق است در میان امشب
به پای ثانیه ها چنگ می زنم اما
چرا نمی گذرد کندتر زمان امشب
فدای سینه زن خسته ای که بعد دو ماه
گرفته کنج حسینیه آشیان امشب
یکی برای خود آرام روضه می خواند
زبان گرفته یکی هم "حسین جان" امشب
مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف، مشهد
کجاست صاحب عزا صاحب الزمان امشب
بیا بخاطر این اشک، این لباس سیاه
دمی کنار عزادارها بمان امشب
نخواهم اجر، ولی از تو خواهشی دارم
بیا به مجلس ما روضه ای بخوان امشب
پس از دو ماه چه اجریست بهتر از اینکه
در آستان رضاییم میهمان امشب
چه سفره ای شود آن سفره ای که جمع شود
به دست بخشش آقای مهربان امشب
#محمدعلی_بیابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#امام_رضا_علیه_السلام
#آخر_صفر
بازهم حرف فراق است جدایی سخت است
شب آخر شده، ای کاش بیایی، سخت است
بند اگر بند تو و گردن اگر گردن من
آری آری که از این بند، رهایی سخت است
من دو ماه است که سینه زدهام در زدهام
وای اگر در به روی من نگشایی سخت است
پدر سینه زنان بی تو یتیمیم همه
اینکه باشی و ندانیم کجایی سخت است
به همین طاول جامانده ز مشایه قسم
گر ز دست تو نگیریم دوایی سخت است
سخت دلتنگ هوای حرم سلطانم
دوری نوکر از ایوان طلایی سخت است
تو بگو جان جوادش نظری اندازد
هر کجا جز در این خانه گدایی سخت است
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#آخر_صفر
ما روز را همینکه به عشق تو شب کنیم
یا اینکه گاه نام تو را ذکر لب کنیم
شکریست که به نعمت داغ تو گفتهایم
کاری نکردهایم که مزدی طلب کنیم
نگذاشتی که در دل گودال دق کنیم
بگذار لااقل ز غمت کاه تب کنیم
ما احترام روضه تان را نداشتیم
خوب است جان دهیم که شاید ادب کنیم
#محمدعلی_بیابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_محسنیه
#امام_زمان_مناجات
فراق تو درد است و درمان ندارد
چرا قصه ی هجر پایان ندارد
تو جان جهانی تو صاحب زمانی
بدون تو جسم جهان جان ندارد
بیا ای که در سال های ظهورت
پر است از بهار و زمستان ندارد
خودت را مگیر از دل بیقرارم
که بودن بدون تو امکان ندارد
تو این روزها باز هم غرق اشکی
و اشک تو را چشم باران ندارد
خدا را دوصد شکر آقا تو هستی
اگر زائر آن قبر پنهان ندارد
در این روزهای غریبی سپاهی
بجز همسرش شاه مردان ندارد
و بستند دستان خیبرگشا را
شنیدند و گفتند امکان ندارد
یهودی در آن کوچه دادش درآمد
مگر که مدینه مسلمان ندارد
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_عسکری_شهادت
کام بهار طعمۀ جام خزان شده
زهری بلای جان امامی جوان شده
غربت کم است در حق مردی که خانهاش
زندان و خود شبیه به زندانیان شده
بیتاب لرزش بدنش دیدۀ زمین
گریان دست و پا زدنش آسمان شده
حتی برای کاسۀ آبی رمق نداشت
دستی که از شرار ستم ناتوان شده
برخورد چیست با لب و دندان که مهدیاش
حالا کنار بستر او روضه خوان شده
ای وای از آن غریب که لبهای تشنهاش
زخمیِّ دست بیادب خیزران شده
ای وای از آن عزیز که اهل و عیال او
پاییننشین مجلس نامحرمان شده
ای وای از آن شهید که انگشتهای او
مقصود دست غارت یک ساربان شده
#محمدعلی_بیابانی
@raziolhossein
#امام_عسکری_شهادت
#امام_زمان
تنها نه اینکه بر تن تو جامه ی عزاست
حتی سیاه پوش غمت سرّ من رئاست
غم، واژه ای که بیشتر از هر کس دگر
با چشم های دائم الاشک تو آشناست
تنها، غریب، گوشه ی سرداب خانه ات
بر گونه هایت اشک عزای پدر رهاست
انگار ماتم تو تمامی ندارد و
هر روز، سینه ی تو به یک داغ مبتلاست
تو سوگوار خانه ی آتش گرفته ای
اما شکستن تو در این داغ، بی صداست
مثل همیشه آخر شعرم رسید و باز
دستم به دامن تو و امضای کربلاست
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_عسکری_شهادت
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد
ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم
جایی که فرزندت در آنجا روضه خوان باشد
دریایی از رنج و غریبی موج خواهد زد
نام حسن در روضه هرجا درمیان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
سقف مزارت هم زمانی آسمان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
وضعت میان خانه چون زندانیان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
خون دلت از کنج لب هایت روان باشد
آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که
گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد
سخت است تشنه باشی و لب های لرزانت
حتی برای آب خوردن ناتوان باشد
هنگام برخورد لبت با کاسه ی آب است
وقت گریز روضه های خیزران باشد
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_عسکری_شهادت
#امام_زمان_مناجات
چنانكه درد ز مرهم جدا نخواهد شد
غم از نگاه تو يكدم جدا نخواهد شد
محرم و صفر و فاطميه، نه هر روز
دل تو لحظه اي از غم جدا نخواهد شد
پس از دو ماه عزا در غم پدر زِ تنت
دوباره رخت محرم جدا نخواهد شد
به سامرا ببري يا نه امشب از چشمم
هواي ابري ماتم جدا نخواهد شد
دخيل دست من از سامرا جداست ولي
دخيلِ بسته ي قلبم جدا نخواهد شد
غم حسين و غم توست در دل و، دستم
از اين دو رشته ي محكم جدا نخواهد شد
شهيد شد پدر تو ولي از انگشتش
به زور خنجر، خاتم جدا نخواهد شد
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_عسکری_شهادت
#امام_زمان_مناجات
از آن زمان که خدایم سرشت تا باشم
نوشت تا که فقط عاشق شما باشم
نوشت با همه کس غیر تو غریب شوم
نوشت تا که فقط با تو آشنا باشم
خدا رقم زده این سرنوشت را؛ چه کنم؟
همیشه شاه تو باشی و من گدا باشم
امام عصر، امام زمان، مباد دمی
دمی که از تو و از یاد تو جدا باشم
تو نیستی و من این را ز خود نپرسیدم
در این زمانه که او نیست، من چرا باشم
میان خانه ات امشب عزا به پا کردی
چه می شود که در آن مجلس عزا باشم
برای آنکه کمی در غمت شریک شوم
اجازه می دهی امشب که سامرا باشم؟
قسم به اشک روانت برای من بنویس
که باز یک سحر جمعه کربلا باشم
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_فاطمیه
فراق تو بر دل شرر مي گذارد
شب غصه را بي سحر مي گذارد
به سوداي روي تو اي ماه زهرا
دلم در شب خود قمر مي گذارد
اگر تو بيايي ولي من نباشم
چه داغي به روي جگر مي گذارد
من آن طفل نامهربانم كه سر را
به دامان لطف پدر مي گذارد
كنار تو در روضه ها گريه كردن
روي اشك هايم اثر مي گذارد
عزادار زهرا دل غصه دارت
شبي تلخ را پشت سر مي گذارد
صداي نفس هاي مردي ميايد
كه دارد به ديوار سر مي گذارد
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_فاطمیه
#امام_زمان_مناجات
#فاطمیه
هر وقت دل بهانه ی یاد تو را گرفت
شادی از آن بلند شد و غصه جا گرفت
ابریست آسمان دل بیقرار تو
بیخود نبود اگر که دوباره هوا گرفت
گفتم شبی شبیه تو گریه کنم ولی
چشمم ز اشک خشک شد آقا صدا گرفت
تو سوختی که سینه ام آتش گرفت و سوخت
تو روضه خوان شدی اگر این روضه پا گرفت
امروز هم بیا و بگو وای مادرم
آخر مریض خانه ی مولا شفا گرفت
راحت شدند اهل مدینه ز رفتنش
این خانه ی علیست که دیگر عزا گرفت
در آخرین وصیت زهرا دل علی
از روضۀ حسین و غم کربلا گرفت
#محمدعلي_بياباني
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت #غسل
شرر زدهاست بهجان،کوچت از وطن مادر!
خزان رسیده پس از تو در این چمن مادر!
تو رفتهای و پدر در هجوم تنهایی
شده است بعد تو با چاه همسخن مادر!
زمان غسل تو فریاد زد سکوتِ علی
که هیچ چیز نمانده از این بدن... مادر!
حسین و زینبوکلثوم و من که میمردیم
نمیرسید اگر دستت از کفن مادر!
به هیچکس من از آن حادثه نخواهم گفت
که مانده راز تو در سینهٔ حسن مادر!
حسینگفت شبی دیدهاست، من در خواب
که داد میزدم ای بیحیا! نزن... مادر!
چه ضربهای کهتو را نقشخاک کرد آن روز
هنوز مانده صدایش به گوش من مادر
#محمدعلی_بیابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_فاطمیه
#امام_زمان_مناجات
بلند میکنم از سوز سینه آهم را
نگاه میکنم از دور نور ماهم را
تو غرق در غمی امروز حضرت باران
به سمت چشم تو انداخت، اشک، راهم را
شبیه تو نه ولی در عزای زهرایم
بیا به شام غریبان ببین نگاهم را
دلم حسینیه مادر است این شبها
ببین به سردر دل بیرق سیاهم را
همیشه چادر زهراست سقف روی سرم
مگیر از من آواره سرپناهم را
از این به بعد فقط بر علی ببار که گفت:
گرفته اند ز من لشکرم سپاهم را
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
نوری که هیچ می نگرد ماهتاب را
در سایهاش پناه دهد آفتاب را
زهراست کوثری که به آیات روشنش
آب حیات می دهد ام الکتاب را
همسایهٔ قنوتش اگر ما نبودهایم
خرج چه کرده آن نفس مستجاب را
حتی به قیمت پر کاهی نمیخرند
بی التفات فاطمه کوه ثواب را
زهرا که هست غصهٔ محشر برای چه
ای شیعه دور کن ز خود این اضطراب را
روزی که چشم ام ابیها به خواب رفت
از چشم بوتراب گرفتند خواب را
بانو كجاست قبر تو؟ بايد به گور برد
اين پرسش همیشه بدون جواب را
#محمدعلی_بیابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_فاطمیه
#امام_زمان_مناجات
دوباره گرد یتیمی نشسته بر مویت
و رود رود عزا جاری است از رویت
به یاد مادرت امشب نشسته میخوانم
نماز صبر به محراب طاق ابرویت
گمان کنم که شمیم مدینه را دارد
اگر به ما رسد امشب نسیمی از کویت
دوباره دست گدایی دراز خواهم کرد
برای گریه به غم های مادرت سویت
شبیه قامت زهرا شکسته است قدت
شبیه زانوی مولا خمیده زانویت
به یاد زینبی و گیسوی پریشانش
اگر دوباره پریشان شده است گیسویت
برو مدینه و از مرتضی بپرس چه شد
که رفت نیمه شب از آشیان پرستویت
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein