eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.7هزار دنبال‌کننده
598 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بازهم عشقت مرا یاد خدا انداخته شورشیرینی به ذکر ربنّا انداخته یامن ارجوه لکل خیر،مارا باز هم یاد الطاف تو درماه خدا انداخته ای امام عزّت وآزادگی ، مهرشما طوق گل برگردن اهل ولا انداخته ای ولی الله اعظم دردل ما مهرتان شوق پروازی به سوی سامرا انداخته نوری ازاعجاز تو درپیش چشم منکران شیر را ازپرده درپای شما انداخته با چنین اعجاز باید درمقام تو نوشت هادی دین بهتراز موسی عصا انداخته رفتن تو درمیان برکه ی شیران، مرا یاد گودال منای کربلا انداخته بُردنت درمحفل آلودۀ شُرب شراب خستگان را یاد تشتی از طلا انداخته ماجرای آن لب ودندان وچوب خیزران عمه ی مظلومه ات را از نوا انداخته غافل است از آتش قهر خدا در رستخیز آن که برجان شما زهر جفا انداخته چون «وفایی» درعزای تو زبس نالیده ام پنجه ی بغضی مراهم از صدا انداخته @raziolhossein
آیه ها جز دعا نیاوردند غیر یا ربّنا نیاوردند سجده ها بی ولای اهل البیت رو به سوی خدا نیاوردند بین هر سطری از روایت ها جز حدیث کسا نیاوردند خرج ما گردن کریمان است خم به ابروی ما نیاوردند ابرها تاکنون روی دستِ سحر سامرا نیاوردند خادمان، بی اجازهء هادی پشت این در، گدا نیاوردند اربعین، قبل سامرا رفتن گریه های مرا نیاوردند یار ما را به پادگان بُردند به سرش کم بلا نیاوردند تا دم کاخِ قاتلش او را بی غم و ناسزا نیاوردند بین زندان پس از اذیت او آب و نان و غذا نیاوردند گرچه با زهر کشته شد آخر تشت، چون مجتبا نیاوردند بین این روضه ها فراتر از روضهء کربلا نیاوردند بدنش را شبیه جسم حسین بارها زیر پا نیاوردند بین گودال، پیش مادر او خنجری در قفا نیاوردند نوک چکمه به پهلویش نزدند پیرمردان عصا نیاوردند از تنش جای هدیه و سوغات پیرهن یا عبا نیاوردند زود تشییع شد، نه بعد سه روز بهر او بوریا نیاوردند خواهری را زدند در کوفه پای زخمش دوا نیاوردند نان و خرما به بچه ها دادند زینبش را بجا نیاوردند رفت تنها میان بزم شراب سر زینب چه ها نیاوردند! @raziolhossein
به روى خاک غربت سر نهادم یا رسول الله ز دست دشمنان از پا فتادم یا رسول الله ز آه آتشین و آب چشم و نالۀ جانسوز بساط ظلم را بر باد دادم یا رسول الله به زندان از غم موسى ابن جعفر جدّ مظلومم برآمد آه سوزان از نهادم یا رسول الله على را نور عینم من، گل باغ حسینم من ببین فرزند دلبند جوادم یا رسول الله فراز قلّه ی کوهى مرا برد از پى تهدید همان کو داشت اندر دل عنادم یا رسول الله ز سوز زهر خصم دون شدم مسموم در غربت ز کف جان در ره جانانه دادم یا رسول الله نگردد محو در تاریخ، شعر «حافظى» هرگز چو با سوز درونش کرده یادم یا رسول الله @raziolhossein
آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشید جان از تنم به حربۀ زهرِ ستم كشید ابنُ الرضایم و ز رضا ارث برده ام زهر جفا مرا به همان پیچ و خم كشید در احتضارم و بدنم درد می كند این سَمّ جان شكار ، توان از دلم كشید وقتی كه دید، تشنگی ام قاتل من است جان را اَجل ز سینۀ من لاجَرم كشید عمرم شبیه مادر پهلو شكسته شد نخل جوانی ام ثمر از عمرِ كم كشید جز زهر كینه مایۀ آرامشم نشد دریا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشید این ظلم ها هدایت ما را عوض نكرد شكر خدا، ولایت ما تا عجم كشید نام علی و فاطمه جاوید مانده است دشمن خیال كرد بر آنان قلم كشید ما روی دوش، پرچم عصمت كشیده ایم دردا، عدو علیه عدالت علَم كشید دنیا كه خود به خود، قفسِ جانِ خسته بود تبعید هم به گوشه ای از مَردمَم كشید از آفتاب زندگی ام بهره كم گرفت شرمنده ام كه سختی از آن اُمتّم كشید افطار كردم و جگرم پاره پاره شد جدّم رسید و وقت سحر در برم كشید در آخرین نفس، پسرم چون بغل گشود بُغضش گرفت و پارچه ای بر سرم كشید طاغوت، با سلالۀ زهرا چه ها نكرد ما را برون ز خانه چو یك متّهم كشید بالا گرفت كار جسارت به اهل بیت كارم به سوی بزم شراب و ستم كشید من وارث بلای خرابه نشینی ام سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشید ای كربلا! چو شاهدِ ویرانی ات شدم گویی كه ابن سعد سنان بر تنم كشید بهتر كه قبر مادر ما مخفیانه ماند ورنه كدام حرمله دست از حرم كشید @raziolhossein
غریبِ شهر کجا ظلمِ بی‌حساب کجا بزرگ‌زاده کجا خانه‌ای خراب کجا مدینه غرق بلا  سامرا اسیر جفا ببین که بی‌کسی‌ات از کجاست تا به‌کجا تو زهر خوردی و راحت شدی از آنهمه زجر شرارِ زهر کجا آنهمه عذاب کجا تو را به سامره آورد دست و پا بزنی کجاست دردِ تو و  دادِ بی جواب کجا؟ اسیر سامره توهین تعارفت کردند کسی نگفت حیا کن از آن جناب‌....کجا رواست جان بدهم من بعد این روضه امام شیعه کجا مجلس شراب کجا تنت کفن شد و شد روضه  که تن تو کجا تنی رها شده در زیر آفتاب کجا گریز گریه شده ازدحام تشییعت لبان تشنه کجا یک دو جرعه آب کجا سرِ حسن به سلامت ،کنار تو می‌گفت: که من کجا و یتیم پُر اضطراب کجا تبِ سه‌ساله و خار و خس و نفَس تنگی گلوی دختر و بی‌تابیِ طناب کجا به روی ناقه نشسته است مادری اما صدای حرمله و گریه‌ی رُباب کجا به گریه گفت به زینب دوباره اصغر نیست که نیزدار کجا رفته با شتاب کجا... @raziolhossein
تو آن نوری که فَهمی ابتدا و انتهایت را نمی‌‌فهمد، چنان‌که هیچ کس ذاتِ خدایت را گِل ما موم شد در دست‌هایت لحظه‌ی خِلقت همان دَم که عطا کردند خاکِ سامرایت را چراغِ راه می‌خواهم، سری از سجده‌ات بردار قیامی کن ببینم روی مصباح‌ُالهُدایت را صراط‌َالمستقیم از دور نورِ سایه‌ات را دید میان نقشه‌اش انداخت نقشِ ردّ پایت را تویی که می‌شنیدی از سکوتِ سنگ، آهش را کسی نشنید کوهِ بغضْ‌ بر دوشِ صدایت را تو را بُردند از غربت به غربت، این چه تبعیدی‌ست؟ عوض کردند شکلِ ظاهرِ ماتم‌سرایت را به زَعم دشمنان، درّندگان هم دشمنت بودند قفس دیدی، در آغوشت کشیدی دوست‌هایت را گواهی می‌دهد چشمانِ خیسِ آیه‌ی تطهیر به بزم روضه‌‌های شام، وا کردند پایت را از این غربت سفر کردی به عرش چادری خاکی همان چادر که برپا کرد در جنّت عزایت را به اجدادِ غریبت اقتدا کن، "فَابکِ لِلمَظلوم" بخوان با مادرِ خود روضه‌های کربلایت را @raziolhossein
کاش چون شیر که در پای تو افتاد به خاک اسب ها از تنِ جدّ تو حیا می کردند @raziolhossein
.            بسم‌الله الرحمن الرحیم                 هذا_یوم_الجمعه       و هو یومک المتوقع فیه ظهورک   دعای سلامتی حضرت فراموش نشود    اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ    صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ   السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ      اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .       جهت سلامتی و تعجیل در فرج ۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه هدیه بفرمایید 🏴اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم 🏴          .          اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
از حد گذشت طاقت روح و روان من دستی بکش به روی دلم..،مهربان من! با هر تکان عقربه اشکم درآمده لحظه به لحظه بی تو تَلَف شد زمان من ایّوب‌وار در طلبت صبر می کنم هرچند نیست طاقت آن در توان من سرمای دوریِ تو به جانم رُسوخ کرد چیزی نمانده یخ بزند استخوان من در عشقِ تو قبول شدم؟! رد شدم؟!..،بگو... آخر چه شد نتیجه ی این امتحان من " عاشق به کعبه حاجت خود را نمی بَرَد " * تنها به پیشگاه تو وا شد زبان من خم کرده شانه‌های مرا بار معصیت سرمشق عبرتی شده قدِّ کمان من من از گناه خسته شدم ، اَیُّهَا الْعَزیز! دارد زیاد می شود آقا! زیان من یک گریه ی درست و حسابی نکرده ام... ای خاک بر سر من و بر دیدگان من هنگام مشکلات امیدم فقط علی‌ست اُعجوبه‌ایست این پدر قهرمان من! خورد و خوراک هر شب و روزم ، نجف شده آن بارگاه را بده امشب نشان من ماه رجب عجیب دلم پیش کربلاست صحن حسین می بَرَد از کف عنان من آقا! تو را قسم به همین تشنه‌لب..،بیا تا که اجل نیامده ، برگرد..، جان من! . . هنگام ذبح دلهره ی خیمه‌گاه داشت در زیر تیغ گفت: خدااا ! دخترانِ من... *صائب تبریزی @raziolhossein
گر بی تو بگذرد عمر بگذار تا بمیرم ور با تو بایدم زیست آخر چرا بمیرم یا بنگرم به حسنت یا چشم خود درآرم یا دامنت بگیرم در دست، یا بمیرم یک عمر با شمایم باشد همین دعایم هم با شما بمانم هم با شما بمیرم گر عضو عضوم از هم گردد جدا هماره خوشتر بود که یکدم از تو جدا بمیرم یک عمر زهد و طاعت بی مهر توست نارم حتّی اگر به مروه یا در صفا بمیرم ای شمع جان برافروز تا در هوات هر روز هم دم به دم بسوزم هم بارها بمیرم با عشق، زنده هستم خاک درِ تو هستم گر بر زمین دهم جان یا در سما بمیرم در شعله می توان سوخت لب تشنه می توان مرد یارب مباد روزی بی کربلا بمیرم خیزد زبند بندم آوای نینوایی از بس که دوست دارم در نینوا بمیرم من «میثم» تو هستم دل بر غم تو بستم باشد که همچو میثم بی دست و پا بمیرم @raziolhossein
دلواپسم و چشم به در دوخته ام در شعله ی آه دل بر افروخته ام یک جرعه نگاه کن ، " فقد طال صدی" عمری است در انتظار تو سوخته ام .... از راه بیایی و دلم شاد شود ویرانه به دست لطفت آباد شود مردم همه دنبال هوا و هوس اند مولای من !  از شما چه کم یاد شود ... هر وقت گرفته ایم فال خودمان بد آمده روز و ماه و سال خودمان یک راه نجات مانده آن هم این که ما را نکنی رها به حال خودمان @raziolhossein
منم همان که به عصیان، شکست پیمانش همان که جهل، کشیده به سمت کفرانش امام عصر، منم بنده ای که یک عمر است فریب خورد و به پایان رسیده دورانش از آسمان نگاهت، مرا گناه انداخت کشید و برد در اعماق چاه خسرانش مرا نخواست کسی و نبود خواهانم خوشا کسی که تویی خواستار و خواهانش بیا و حال خوشی را که رفته از دستم به یک دعای سحرگاه، بازگردانش به دل ولای علی هست و از ازل شده ام به اذن فاطمه از طیف ریزه خوارانش خدا کند که به یک گوشه چشمِ خود مادر به نوکران برساند نَمی از احسانش اگر شروع شود کارها به نام علی به لطف حضرت زهرا خوش است پایانش چه منتی است به هر کس شده است فرزندش چه مادری است، همه مادران به قربانش روا نبود چنین، مادری حسینش را... به روی نیزه ببیند، شود پریشانش روا نبود که در ازدحام مجلس شام میان طشت ببیند شکسته دندانش @raziolhossein