eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.5هزار دنبال‌کننده
578 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش چون شیر که در پای تو افتاد به خاک اسب ها از تنِ جدّ تو حیا می کردند @raziolhossein
۱۴ دی
.            بسم‌الله الرحمن الرحیم                 هذا_یوم_الجمعه       و هو یومک المتوقع فیه ظهورک   دعای سلامتی حضرت فراموش نشود    اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ    صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ   السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ      اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .       جهت سلامتی و تعجیل در فرج ۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه هدیه بفرمایید 🏴اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم 🏴          .          اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
۱۴ دی
از حد گذشت طاقت روح و روان من دستی بکش به روی دلم..،مهربان من! با هر تکان عقربه اشکم درآمده لحظه به لحظه بی تو تَلَف شد زمان من ایّوب‌وار در طلبت صبر می کنم هرچند نیست طاقت آن در توان من سرمای دوریِ تو به جانم رُسوخ کرد چیزی نمانده یخ بزند استخوان من در عشقِ تو قبول شدم؟! رد شدم؟!..،بگو... آخر چه شد نتیجه ی این امتحان من " عاشق به کعبه حاجت خود را نمی بَرَد " * تنها به پیشگاه تو وا شد زبان من خم کرده شانه‌های مرا بار معصیت سرمشق عبرتی شده قدِّ کمان من من از گناه خسته شدم ، اَیُّهَا الْعَزیز! دارد زیاد می شود آقا! زیان من یک گریه ی درست و حسابی نکرده ام... ای خاک بر سر من و بر دیدگان من هنگام مشکلات امیدم فقط علی‌ست اُعجوبه‌ایست این پدر قهرمان من! خورد و خوراک هر شب و روزم ، نجف شده آن بارگاه را بده امشب نشان من ماه رجب عجیب دلم پیش کربلاست صحن حسین می بَرَد از کف عنان من آقا! تو را قسم به همین تشنه‌لب..،بیا تا که اجل نیامده ، برگرد..، جان من! . . هنگام ذبح دلهره ی خیمه‌گاه داشت در زیر تیغ گفت: خدااا ! دخترانِ من... *صائب تبریزی @raziolhossein
۱۴ دی
گر بی تو بگذرد عمر بگذار تا بمیرم ور با تو بایدم زیست آخر چرا بمیرم یا بنگرم به حسنت یا چشم خود درآرم یا دامنت بگیرم در دست، یا بمیرم یک عمر با شمایم باشد همین دعایم هم با شما بمانم هم با شما بمیرم گر عضو عضوم از هم گردد جدا هماره خوشتر بود که یکدم از تو جدا بمیرم یک عمر زهد و طاعت بی مهر توست نارم حتّی اگر به مروه یا در صفا بمیرم ای شمع جان برافروز تا در هوات هر روز هم دم به دم بسوزم هم بارها بمیرم با عشق، زنده هستم خاک درِ تو هستم گر بر زمین دهم جان یا در سما بمیرم در شعله می توان سوخت لب تشنه می توان مرد یارب مباد روزی بی کربلا بمیرم خیزد زبند بندم آوای نینوایی از بس که دوست دارم در نینوا بمیرم من «میثم» تو هستم دل بر غم تو بستم باشد که همچو میثم بی دست و پا بمیرم @raziolhossein
۱۴ دی
دلواپسم و چشم به در دوخته ام در شعله ی آه دل بر افروخته ام یک جرعه نگاه کن ، " فقد طال صدی" عمری است در انتظار تو سوخته ام .... از راه بیایی و دلم شاد شود ویرانه به دست لطفت آباد شود مردم همه دنبال هوا و هوس اند مولای من !  از شما چه کم یاد شود ... هر وقت گرفته ایم فال خودمان بد آمده روز و ماه و سال خودمان یک راه نجات مانده آن هم این که ما را نکنی رها به حال خودمان @raziolhossein
۱۴ دی
منم همان که به عصیان، شکست پیمانش همان که جهل، کشیده به سمت کفرانش امام عصر، منم بنده ای که یک عمر است فریب خورد و به پایان رسیده دورانش از آسمان نگاهت، مرا گناه انداخت کشید و برد در اعماق چاه خسرانش مرا نخواست کسی و نبود خواهانم خوشا کسی که تویی خواستار و خواهانش بیا و حال خوشی را که رفته از دستم به یک دعای سحرگاه، بازگردانش به دل ولای علی هست و از ازل شده ام به اذن فاطمه از طیف ریزه خوارانش خدا کند که به یک گوشه چشمِ خود مادر به نوکران برساند نَمی از احسانش اگر شروع شود کارها به نام علی به لطف حضرت زهرا خوش است پایانش چه منتی است به هر کس شده است فرزندش چه مادری است، همه مادران به قربانش روا نبود چنین، مادری حسینش را... به روی نیزه ببیند، شود پریشانش روا نبود که در ازدحام مجلس شام میان طشت ببیند شکسته دندانش @raziolhossein
۱۴ دی
ای شاهد روزگار وقت مدد است ای حجت کردگار وقت مدد است یا حضرت صاحب العجل  یا مهدی ای وارث ذولفقار وقت مدد است @raziolhossein
۱۴ دی
هرچند بی تو غصه هست و نیست شادی از یادت اما با صفاتر نیست یادی شادی وصلی هست حتما بعد از این که در سینه ام درد فراقت را نهادی آقا به یاد صبح موعودت می افتم با جلوه ی خورشید از هر بامدادی هر بار که می خوانمت من حتم دارم که حرف این آلوده را هم گوش دادی نام تو را می خوانم و می دانم آقا هست از سر من این سعادت هم زیادی تو مهربانی ، تو کریمی ، تو جوادی باب الحوائج هستی و باب المرادی ما میهمان روضه ات هستیم امشب ای مرثیه خوان مصیبت های هادی @raziolhossein
۱۴ دی
از سامره دوریم ولی نالانیم دلگیر و شکسته‌ بال وسرگردانیم دستی برسان بر سر ما ،بر ما که در بزم عزای جدّتان مهمانیم @raziolhossein
۱۴ دی
ما غلام و شاهمان هادی سلام الله علیه دلبر دلخواهمان هادی سلام الله علیه در شب غم ماهمان هادی سلام الله علیه شد چراغ راهمان هادی سلام الله علیه تا ابد ممنون الطاف خدا هستیم ما بنده ی ابن الرضای سامرا هستیم ما صاحب این روضه من را اهل ایمان کرده است آتش عشقش جهانم را گلستان کرده است اعتقادم را غدیریه * دو چندان کرده است جمع ما را جامعه خوانی مسلمان کرده است در هجوم خشکسالی ، ابر باران می شویم هر زمان که دسته جمعی ، جامعه خوان می شویم باز در ماه رجب مهمان هادی گشته ایم بی قرار از دوری ایوان هادی گشته ایم همچو عرشی ها ، سیهپوشان هادی گشته ایم با امام عسکری ، گریان هادی گشته ایم آسمانی پر ستاره ، آسمان را خاک کرد زد گریبان چاک و قلب آسمان را چاک کرد باز هم روز دوشنبه ، مادری ها شعله ور باز هم روز دوشنبه ، فاطمه،  داغ پسر باز هم روز دوشنبه ، تازه شد داغ جگر عسکری گوید گهی مادر ، گهی گوید پدر این حسن ها را دوشنبه ها ، فلک دلگیر کرد این حسن ها را دوشنبه ها ، تحیر پیر کرد سامرا ! کو مهربانی ، کو ادب ای وای وای میهمان و دست بسته ، نیمه شب ، ای وای وای باده و سلطان دین ، یا للعجب ای وای وای زنده غم های صفر  ، شد در رجب ، ای وای وای گمرهان با حضرت هادی چه ها کردند آه کعبه را با زور در بت خانه آوردند آه باز هم با نام دین ، از دین تخلف می کنند باز دنیا را پر از شرم و تاسف می کنند دور از کنعان ، چه توهین ها به یوسف می کنند بر ولی الله ِ ما ، باده تعارف می کنند مِی تعارف کرد اما مِی به روی سر نریخت هر چه شد دیگر در اینجا حرمت خواهر نریخت * زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام @raziolhossein
۱۴ دی
همراه با زیارت زیبای جامعه در هر فراز نام تو را ذکر میکنم یاإهدنا الصراط نمازمقربین درهرنماز نام تورا ذکر میکنم حتی مسیحیان به دمت معتقد شدند وقتی مسیح نذرتو کردوشفا گرفت دیشب مریض خانه ی ما باوساطتت شد روبه راه،، تذکره ی کربلا گرفت پیچیده سوزناله ی تو بین قرن ها آهت اثر نمود وجهان پر شراره شد باپاره پاره ی جگرت این غزل گریست باخون دل نوشته شدوچارپاره شد بالاسر تو ضامن آهو کشید آه برجمع سوگوارتو آهو اضافه ش ازروی درد ناله زدی وای مادرم کم شد زسینه،، درد وبه پهلو اضافه شد روز دوشنبه زهرومغیره یکی شده باتازیانه برجگرت حمله ورشدند روزدوشنبه داغ دلت باز تازه شد یادآور مصیبت دیوارودر شدند گرچه به روی سینه ی تو زهر پاگذاشت دور وبر تو خولی وشمروسنان نبود گرچه به تو تعارف جام شراب شد دیگر خبر زطشت ولب وخیزران نبود .. ازقتلگاه کرببلا سر در آورد هرکس که کرد مرثیه خوانی قتل تو یک تادوازده .....همه راشمر کشته است آن ضربه ی دهم شده بانی قتل تو @raziolhossein
۱۴ دی
به غیر زهر جفا، با کس آشنا نشدم تمام دردم و یک لحظه‌ام دوا نشدم منم که از همه رفع بلا کنم امّا دمی نبود که غرق غم و بلا نشدم میان کوچه در آن لحظه که زمین خوردم به ضرب کعب نی و تازیانه پا نشدم مرا به مجلس می با شتاب آوردند ولی غریب تر از دخت مرتضی نشدم به روی زخم لبم پای چوب،باز نشد نخورده چوب به لبها و بیصدا نشدم ز کودکانم اگر چه جدا شدم اما شبیه پیکر جدّم، جدا جدا نشدم دلم شکست زمانی که شد کفن بدنم خدا گواست که محتاج بوریا نشدم به روی پیکرم اصلاً کسی قدم نزده که پاره پاره تن از سُمّ اسبها نشدم @raziolhossein
۱۵ دی