eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.6هزار دنبال‌کننده
578 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای سروری كه سروراهل ولا تویی مولاتویی، امام تویی،مقتدا تویی بعد ازچهارمين گل گلخانه ی بهشت خوشبوترين شكوفه ی باغ ولا تویی ای پنجمين چراغ هدايت كه بربشر درراه عشق و وادی دين رهنماتویی آن واجب السّلام كه  جابر به محضرش گفته سلام حضرت خيرالورا تویی ترديدره نيافته هرگز به نورتو ايمان تویی حقيقت بی منتها تویی زهد و وقارآينه ای ازصفات توست آئينه ی صفات همه  اوليا تـویی دريای علم و دانش تو بيكرانـه است بركشتی علوم وشرف ناخدا تویی گرداده انـدبرتولقب باقرالعلوم دريا شكاف علم رسول خداتویی حِجروحَجَر به خاك توكردنداستلام آن كعبه ای كه دادصفا را صفا تویی چشمان ماه خيره به سوی تومانده است خلوت نشين گلشن سبزدعا تویی بيگانگان زمرحمتت فيض می برند بارحمت خدا به خدا آشنا تویی مثل علی كسی كه همه شب به دوش خويش می بُرد نان به سفره ی هربينواتویی آن كس كه گشته است زطفلی تمام عمر يادآورحكايت كرب وبلا تویی آن نازنين كه ديده تمامی لاله ها پرپرفتاده است وسرازتن جداتویی آزاده ای كه ديده به كوفه به شهرشام هجده سرمنوربرنيزه را تویی آن كس كه ديده است سه ساله گل حسين درگوشه ی خرابه كندجان فداتویی آن گل كه بعدديدن يك باغ داغ گل كرده به صبرعمه ی خود اقتدا تویی آن شمع سينه سوخته ای كزشرار زهر آتش گرفت وسوخت ولی بی صداتویی خورشيد سوّمی كه غريبانه دربقيع گردیده دفن از ستم اشقیا تویی ميعادگاه اهل ولايت بقيع توست يعنی كه قبله ی دل  اهل ولاتویی چشم «وفایی»ست به الطافت ای كريم مرهم گذار زخم دلش درجزا تویی @raziolhossein
منم که زنده نمودم خدا پرستی را منم که شیخ و مرادم تمام هستی را منم که زنده نمودم علوم قرآن را کشانده ام به تماشا بهشت ایمان را منم که زنده نمودم قیام جدّم را منم که زنده نگه داشتم محرّم را در اوج عرش مقامی رفیع دارم من و غربتی چو غروب بقیع دارم من منم که سنگ مزارم پر کبوترهاست منم که زائر تنهای هر شبم زهراست منم که در نفسم عطر کربلا جاری است شمیم غربت من در دل منا جاری است هزار حرف نگفته میان دل دارم هزار درد نهفته میان دل دارم هزار حرف نگفته ز ماجرای حسین چقدر روضه گرفتم فقط برای حسین هزار حرف نگفته ز ظهر روز عطش ز ماجرای رباب و ز داغ سوز عطش سه چار ساله ولی ماجرا که یادم هست سری که رفت روی نیزه ها که یادم هست همین که رفت عمو، قامت حسین خمید همین که رفت عمو، ضرب تازیانه رسید میان سلسله ها یک به یک قطار شدند به روی ناقه ی عریان همه سوار شدند چه زلف ها که در این ماجرا سپیده شدند چه حرف ها که در این کوچه ها شنیده شدند هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز هنوز بر کف پا زخم آبله است هنوز هنوز قصّه ی بازار شام یادم هست هنوز سنگ سرِ پشت بام یادم هست چه ناله ها که در این سینه ها بریده شدند چه موی ها که سر هر گذر کشیده شدند هنوز قصّه ی آن نیزه دار یادم هست صدای دخترکی بی قرار یادم هست هنوز در دل ما بغض حرمله است هنوز هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین «سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود» سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود @raziolhossein
.     عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست      شب زیارت مخصوص سیدالشهداست          🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷           وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم                  السلام علی الحسین                وعلی علی ابن الحسین                  وعلی اولادالحسین                وعلی اصحاب الحسین                       لبیک یاحسین             🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸       هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان      ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات .
من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام @raziolhossein
پیش به‌ سوی حسین پیش به سوی حسین راه نجات است این راه نجات است این پیش به سوی حرم پیش به سوی حرم راز حیات است این راز حیات است این دست به پرچم بگیر چشم به پرچم بدوز پادوی این خانه باش از قُربات است این گریه اگر میکنی کم نشمارش رفیق بر سرو صورت بکش آب فرات است این هرکه به هیات رسید از پل آتش گذشت فرش حسینیه نیست‌ عین صراط است این گریه برای حسین اصل عبادات ماست واجب قلبی ماست صوم و صلات است این روی نیازم کجاست روی حسین است و بس رو به خدا کرده ام جلوه ی ذات است این پای عزای حسین سنگ بخور از همه غم به دل خود نده قندو نبات است این خرج من و تو شده خون گلوی شریف خرج عزایش کنید فوق زکات است این پیرهن پاره اش آمده بر طاق عرش فاطمه از حال رفت نَقل روات است این شان بزرگی او سدره ی عرش خداست نه روی کهنه حصیر مال دهات است این! @raziolhossein
ای دوّمین محمّد و ای پنجمین امام از خلق و از خدای تعالی تو را سلام چشم و چراغ فاطمه، خورشید هفت نور روح روان احمد و فرزند چار امام.. وصف تو را نگفته خدا جز به افتخار نام تو را نبرده نبی جز به احترام.. حکم خدا به همّت تو گشته پایدار دین نبی به دانش تو مانده مستدام با آن همه جلال و مقامی که داشتی دیدی ستم ز خصم ستمگر علی الدوام گه دید چشم پاک تو بیداد از یزید گاهی شنید گوش تو دشنام از هشام گریند در عزای تو پیوسته مرد و زن سوزند از برای تو هر روز خاص و عام گاهی به دشت کرب‌وبلا بوده‌ای اسیر گاهی به کوفه بر تو شده ظلم، گه به شام خواندند سوی بزم یزیدت، بدان جلال بردند در خرابۀ شامت بدان مقام گه کف زدند اهل ستم پیش رویتان گه سنگ ریختند به سرهایتان ز بام راحت شدی ز جور و جفای هشام دون آن‌دم که گشت عمر تو از زهر کین تمام داریم حاجتی که ز لطف و عنایتی بر قبر بی‌چراغ تو گوییم یک سلام.. @raziolhossein
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او روان به پیکر هستی‌ست لطف جاری او بزرگ آینۀ قدرت خدایِ بزرگ که شاهد است جهان بر بزرگواری او امام پنجم و معصوم هفتم آن مولا که چرخ یافته رفعت، ز خاکساری او بر او سلام که باشد سلام پیغمبر گواه روشن فضل و طلایه‌داری او جهان علم بُوَد یادگار او، صد حیف، به درد و داغ نوشتند یادگاری او ز کربلا سند زنده‌ای به کف دارد گواه من دل خونین و اشک جاری او هزار خاطره دارد ز راه کوفه و شام ز مهربانی زینب، ز غمگساری او پیاده رفتن او پای نیزۀ سرها مصیبتی‌ست که پیداست ز آه و زاری او به دل ز داغِ بسی کشته، زخم کاری داشت عدو ز زهر، نمک زد به زخم کاری او هشام دست به آزار حضرتش بگشود چو دید در ره اسلام، پایداری او ره شکنجه و تبعید او گرفت چو دید قرار دولت خود را به بی‌قراری او مهی که بوسه زند بر رکاب او خورشید فتاده در کف دشمن، رکاب‌داری او.. شرار زهر ستم همچو شمع آبش کرد که یافت رنگ خزان، چهرۀ بهاری او دلا بسوز ز داغش که خویش فرموده‌ست به حاجیان که بگیرند سوگواری او.. خدا کند که بیفتد قبول درگاهش غم «مؤید» و اخلاص و جان‌نثاری او @raziolhossein
ای روشنای مهر،منظومه ی نجوم ای مالک وجود، ای کاشف الغموم هم بحررحمتی،هم باقرالعلوم ای آن که نورعلم تابد زنام تو ای کعبه ی امید، ای حُرمت حرم ای چشمه ی کمال،گنجینه ی حکم ای سید کریم، ای منبع کرم جوشیده برهمه فیض مدام تو ای آن که داده اند،برتو زمام ها باشد مقام تو، فوق مقام ها ای گفته مصطفی،برتو سلام ها هرلحظه برنبی، بادا سلام تو ای خادمان تو،ارباب معرفت با حُب تو خوشند، احباب معرفت بعداز هزار سال، اصحاب معرفت دارند صحبت از قدر و مقام تو ای برتر ازملک، ای باعث وجود پیوسته ازخدا ، برحضرتت درود هرکس که مهرتو ،رشته به تاروپود با معرفت نهد، سررا به گام تو ای آن که دیده ای از کودکی بلا ای برغم والم، گردیده مبتلا تصویرعشق را، دیدی به کربلا آن جا شروع شد ،سعی تمام تو گاهی به مقتل وگاهی به علقمه دیدی به روی خاک ، گلهای فاطمه رفتی به سوی شام، باکودکان همه هرگز نگشته روز ازغصه شام تو باآنکه جان تو، ازغصه خسته شد باآنکه قلب تو، ازغم شکسته شد با آنکه دفتر، عمرتو بسته شد پاینده تا ابد، باشد قوام تو ای آن که سرنوشت، باشد مطیع تو تکیه زده به عرش ،قدررفیع تو عطر جنان دهد،خاک بقیع تو شد قبله گاه دل،  دارالسّلام تو ای سُرمۀ ملک، ازخاک تربتت آگه بود خدا، ازقدروحُرمتت سوزد دل همه، از درد غربتت نالد کبوتر، دلها به بام تو با نورمهرتو، در روشنائیم داده ولایتت، ازغم رهائیم ازخادمان تو، همچون وفائیم روکرده بردرت، مولا غلام تو @raziolhossein
تو را در کاروانی سرخ دیدم در بیابانت الا در کاروان گل سپردم دست بارانت چو ابراهیم سوی شام میرفتید در آتش به اعجاز خلیلی آتش آن‌سان شد گلستانت خزان دیدی خزان دیدی شراب و خیزران دیدی همین برهان کفایت میکند بر چشم گریانت حسینی و حسن یعنی تلاقی دوتا نوری که من باید بخوانم از شهیدان از کریمانت برای مرقدت خورشید گنبد شد زمین شد صحن بدین سان جمع کردی شیعیان را زیر ایوانت کدامین حوزه‌ی علمیه دارد فهم درست رت رئیس مذهب شیعه است شاگرد دبستانت هزاران طایفه تومارشان پیچیده شد در هم تشیع ماند از یمن احدایث‌ فراوانت سلام آورده جابر محضرت از سوی‌ پیغمبر ندارم قاصدی دادم سلامم را به مهمانت مزارت موسم ذی‌الحجه بیش از پیش خاموش است سلام ما به تو‌ ای حج و اعمالش به قربانت @raziolhossein
کربلا ؛ کرب و بلا را با دو چشمم دیده ام ابتدا تا انتها را با دو چشمم دیده ام جدم از اهل و عیال خود خجالت می کشید غربت خون خدا را با دو چشمم دیده ام بغض بود و اهل خیمه چشم در چشم رباب گریه های بی صدا را با دو چشمم دیده ام من خودم گهواره جنبان علی اصغر شدم تشنگی بچه ها را با دو چشمم دیده ام یک عمویم شد صد و ده تا عمو؛ای وای من پیکر بین عبا را با دوچشمم دیده ام کشته ی گودال مان را یک نفر آبی نداد کوفیان بی وفا را با دو چشمم دیده ام کاش اصلا کور بودم تا نمیدیدم ؛ ولی من ذبیح بالقفا را با دو چشمم دیده ام روضه ی سنگین ما در کربلا تنها نبود سخت تر از نینوا را با دو چشمم دیده ام عمه ام را مثل مادر سیلی محکم زدند ضربه های بی هوا را با دو چشمم دیده ام نیمه شب از سوز تاول هیچ کس خوابش نبرد زخم روی دست و پا را با دو چشمم دیده ام "صد پسر در خون بغلطد غم نبیند دختری " طفل محتاج عصا را با دو چشمم دیده ام روضه ی بزم شراب اخر شهیدم میکند خیزران بی حیا را با دو چشمم دیده ام یک طرف جام شراب و یک طرف راس الحسین سفره ی شام بلا را با دو چشمم دیده ام @raziolhossein
ذکرِ دلِ شب: زیارتِ عاشورا اسبابِ طلب: زیارتِ عاشورا یک عمر به برکتِ امامِ باقر داریم به لب زیارتِ عاشورا @raziolhossein
بر زین زهر خورده نشست آن که دیده بود جدش چگونه از سرِ زین بر زمین فتاد @raziolhossein