#امام_زمان_مناجات
آقا نوشته اند که جدت کفن نداشت
گیرم کفن نبود، چرا پیرهن نداشت!
از پایکوب اسب سواران شنیده ام
بردند روی نیزه، سری را که تن نداشت
پیچیده بود در خودش از آتش عطش
داغی که داشت در جگر خود، حسن نداشت
انگشتری که با خودش آورده بود کو؟
ای کاش هیچ وقت عقیق یمن نداشت
چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه ها
همراه کاروان خود، ای کاش زن نداشت
حق با شماست، شام و سحر گریه می کنید
جای سرشک خون جگر، گریه می کنید...
#علی_عباسی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#اسارت #شام
گُنجاندَنِ غَمِ تو به گُفتار، مشکل است
فَهمیدَنِ فِراقِ تو، بسیار مشکل است
این چَشم، بی نِگاهِ تو روشَن نمی شَود
با دیده های شَبزَده، دیدار مشکل است
دیدی که نانِ شُبهه سَرِ سُفره می بَریم
هم سُفره بودنِ دِل و دِلدار، مشکل است
چون قَطعِ اِرتِباط نِمودیم با شُما
دیگر عُبور از این هَمه دیوار، مشکل است
از اَهلِ بِیت، دور شُدَنها هَزینه داشت
بَر زِندگی که خورد گِرِه، کار مشکل است
دَر مَحضَرِ تو روضه ی زِینَب که خوانده شُد
دیگر گُریزِ کوچه و بازار، مشکل است
یِک زَن، نَجیب زاده و با عِفَّت و حَیا...
...باشَد میانِ مَجلِسِ اَغیار، مشکل است
#رضا_رسول_زاده
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
جز ذکر توأم نیست ثنایی و دعایی
بی حال و هوای تو چه حالی؟ چه هوایی؟
بی زخم تو محروم بود سینه ز مرهم
گر درد نبخشی، چه طبیبی؟ چه دوایی؟
بگذار که چون گرد به خاکت بنشینم
تا بر سر پایم بگذاری، کف پایی
از مرتبه و قدر و جلالش نشود کم
گر پادشهی چشم گشاید، به گدایی
عمری گذراندیم و دریغا که ندیدیم
روزی که ز ما سر نزند، جرم و خطایی
از گوشِ کرِ خود، گله داریم وگرنه
هر لحظه به ما از تو رسیده است، صلایی
مرغان هوا، خلق زمین، ماهی دریا
هر یک به زبانی ز تو گویند ثنایی
ایمن شده از روز مکافات و نگفتیم
هر لحظة این عمر بود روز جزایی
افسوس که در کوی تو بودیم و نبودیم
از پرتو حسنت، نگرفتیم ضیایی
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
تب وصال تورا شب به شب به سر دارد
کسی که از غم تو گریه سحر دارد
هوایی تو هوایی هیچ بامی نیست
تعلقات برای گدا ضرر دارد
چگونه زندگی اش راحت است و آسوده؟!
یتیم اگر به دلش حسرت پدر دارد
بیا برای غریبی ش گریه کن هرروز
که او همیشه به خون جگر نظر دارد
بگیر پشت درش دست خالی خود را
فقیر وقت کرم فیض بیشتر دارد
بگرد روضه به روضه برای دیدن او
بگرد، یار به این روضه ها گذر دارد
خدا کند که برات مرا کند امضا
کنار او دل من میل یک سفر دارد
به یمن تربت اعلای کربلای حسین
نماز و سجده من لذتی دگر دارد..
#سید_پوریا_هاشمی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#اسارت
میشود هر روز اشکم در عزایت بیشتر
سوختم از روضهات، از های هایَت بیشتر
میروم دنبالت اما از حرمهای شما
میرود تا کربلایت ردِ پایت بیشتر
از عبادت هم مُهمتر این اطاعت کردن است
میدهم سر را ولی دل را برایت بیشتر
میزنم بر سینه شاید که شبیهِ تو شوم
مینشیند بر کبودی بوسه هایت بیشتر
تا که میاُفتی به یاد مَشک و دست و علقمه
باز می گیرد دلت اما صدایت بیشتر
تا که میآید رَجزهایِ عمویت بر لبم
می شود سهمِ من از دستِ دعایت بیشتر
تو هم از ایل و تبارت خوش قد و بالا تری
رفته آری بر عمویت شانه هایت بیشتر
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#دوبیتی
از داغ غمت ڪمر خمیده ست،بیا
یڪبار دگر جمعه رسـیده ست،بیا
ای بـاخـبــر از راز دل بــیـمارم
تا عمر به آخر نرسیده ست،بیـا
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
یا صاحب الزمان
تمام حاجتم این است با دلی پر درد
تورا به حق اسیریِ عمه ات بر گرد...
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#رباعی
تو شام که رفتی دل صحرا ماندیم
بالای سر پیکر بابا ماندیم
پای غم تو پنج صفر میمیرم
ما از شب سومت اگر جا ماندیم
#امیر_فرخنده
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_شهادت
#دوبیتی
روی دامن رباب میزدنم
وسط بزم شراب میزدنم
کسی دختر و تو خواب نمیزنه
من و حتی توی خواب میزدنم
......
توی این خرابه بندم نکنید
پریشون موی کمندم نکنید
به خدا خیلی سرم درد میکنه
دیگه با موهام بلندم نکنید
#سیدمحسن_حسینی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
با تیغ اشک بر همه میتازم ای پدر
من با غم تو هیچ نمی سازم ای پدر
این مدتی که مانده به پایان عمر من
باید به گریه بر تو بپردازم ای پدر
صد بار خورده ام به زمین بین این مسیر
تا پرچم غم تو بر افرازم ای پدر
رفتی به روی نیزه و سر خم نکرده ای
در روز حشر هم به تو می نازم ای پدر
روزی که زنده می کند اسلام را غمم
ایمان می آورند به اعجازم ای پدر
اطناب رنجهای تو را جای شرح نیست
در شعر غصه های تو ایجازم ای پدر
هر بار خواست جان بپرد از حصار تن
سنگی زدند بر پر پروازم ای پدر
از اسب خورده ای به زمین حق بده که من
خود را ز روی ناقه بیندازم ای پدر
.
اینگونه که بریده سرت را نمیشود
بر گردن تو دست بیاندازم ای پدر
#محسن_عرب_خالقی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_شهادت
آن شب که نگاهش به سربی بدن افتاد
ناله زد ویادش زتن بی کفن افتاد
فریاد زدای عمه ببین باب نکویم
یکبار دگرگوشۀ چشمش به من افتاد
ازنالۀ اوشد همه آفاق پرازغم
آتش به سراپردۀ بیت الحزن افتاد
وقتی که نگاهش به سر غرقه بخون بود
چون مرغک بی بال به پرپر زدن افتاد
چون شمع شب افروز شرر داشت دل او
پروانه صفت سوخت وازسوختن افتاد
دیدند که دُردانۀ سالار شهیدان
جان دادزداغ وپدروازسخن افتاد
با داغ رقیه دل شب اوشب امّ مصائب
یکبار دگر درغم ورنج ومحن افتاد
دیگر مگو ازاین غم جان سوز «وفایی»
بس کن که شرر بر دل هر مرد وزن افتاد
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
من غنچۀ نشکفته بستان حسینم
من نوگل پرپر به گلستان حسینم
پژمرده گلی ریخته از گلبن زهرا
من طفل نوآموز دبستان حسینم
من کودک معصومم و مظلوم، رقیه
از جسم حسینم من و وز جان حسینم
یک آه جگر سوز ز سوز دل زینب
یک قطرۀ اشک از بُن مژگان حسینم
من گنج نهان در دل ویرانۀ شامم
من شمع شب افروز شبستان حسینم
آن شب که به دیدار من آمد به خرابه
وقتی پدرم دید پریشان حسینم
همراه سر خویش مرا پای به پا بود
تا جنّت فردوس به دامان حسینم
جان بر سر سودای غمش دادم و شادم
کامروز حسین از من و من زانِ حسینم
قربانی حق شد پدرم شاه شهیدان
فخر من از آن ست که قربان حسینم
روشن کن این شام سیاهم که شعاعی
از روی چو خورشید درخشان حسینم
بر پادشهان فخر از آن کرد «ریاضی»
کز لطف خدا بندۀ احسان حسینم
#ریاضی_یزدی
@raziolhossein