#امام_کاظم_شهادت
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
قعر سجون، به واژه که معنا نمیشود
در چاه، جای یوسف زهرا نمیشود
چندین سیاه چال در اعماق یکدگر
اینجا که جای این قدِ رعنا نمیشود
تاریکتر ز شامِ سیه سِجنِ من شده
نور خدا، نهان دلِ شبها نمیشود
ممنوع شد اگرچه ملاقاتِ من، ولی
دیوار و در که مانعِ زهرا نمیشود
این گردنِ شکسته ی زنجیر بسته ام
حتی برای سجده کمی تا نمیشود
کوبیده ساقِ پای من از حلقه ی قیود
این استخوانِ خورده گِره وا نمیشود
با زهرِ کین، گلوی منِ روزه دار سوخت
افطار من که سیلیِ اعدا نمیشود
بر غربتم اگرچه رضا روز و شب گریست
اما غمم، مصیبت عظما نمیشود
با روضه های جدّ غریبم گذشت عمر
دردم بدونِ گریه مداوا نمیشود
این سالهای سخت به زندان، چو یک شبِ...
زندانِ سختِ زینب کبرا نمیشود
چندین کفن به جسم من، ای وای یک کفن...
بهر عزیز فاطمه پیدا نمیشود
زیر سمِ ستور، چه میمانَد از بدن
این جسمِ خاکمال شناسا نمیشود
چیزی نمانده تا سحرِ فجرِ انتقام
خورشید، پشت ابر تماشا نمیشود
یا صاحب الزمان بنما ذوالفقار را
چاره بجز قیام تو مولا نمیشود
#محمود_ژولیده
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
ما مصیبت زدهی کرب وبلاییم حسین
بال و پر سوختهی آل عباییم حسین
بسکه خون دل از این دیده ز غمهای تو رفت
همنشین لب دریای بکاییم حسین
عمر دنیا نرسد چون به عزاداری تو
تا قیامت ز غمت عقده گشاییم حسین
روز محشر که همان یوم یفرّالمرء ست
ما سراسیمه به سوی تو بیاییم حسین
چون که احداث شود منبر منصور ملک
باز پا منبری یار تو ماییم حسین
همه آبادی دل از کرم مادر توست
ورنه ویرانه دل از شام بلاییم حسین
ما خجالت زدهی غافله سالار غمیم
که سر افکندهی «نحن الاسراءیم» حسین
چادر و معجر و عمّامه اگر سوخته شد
ما به جا مانده از آن سوختههاییم حسین
چون برآریم به عشق تو سر از خاک مزار
گرد راه پسر خیر النسائیم حسین
تا شویم عارف و آمادهی ایام ظهور
بر سر و سینه زنان غرق دعاییم حسین
#محمود_ژولیده
@raziolhossein
#پیامبر_اکرم_مبعث
#عید_مبعث
این محفل ختم رُسل، یا بزم شکر داور است
این حلقه ی ذکر علی، یا بعثت پیغمبر است
مبعث شب وصف علی، نه جای ذکر دیگر است
هرگز نپنداری جدا، جانِ نبی از حیدر است
اینگونه از شبهای سال، این لیله المحیا سر است
عید رسول الله شد، افضل ز اعیاد خدا
ختم رسل شد مصطفی، بهر ولای مرتضا
دانی چرا مبعوث شد بهر رسالت مصطفا
تا که خدا فرمان دهد او را پیِ امرِ ولا
تنها نه در خمّ غدیر، از قبل فرمودش خدا:
حیدر ولی اللهی اَش، باشد همه اسرارِ ما
دین آسمانی بی ستون باشد به یمنِ مرتضا
هر جا که احمد پر کشد، آنجا نظر گاه علیست
مافوقِ طاقِ عرشِ حق، خطّ گذرگاه علیست
اصلاً برای مصطفی، سرمایه ی پیغمبری
در عرش و فرش و برّ و بحر، یکجاست صوت حیدری
معراج نه، غارِ حرا نه، نزد قرب داوری
صوتِ علی زد حرف اول را، نه صوت دیگری
یعنی علی غیر از خدا، بر هر که دارد سروری
صوتِ علی، آهنگ زیبای دلِ پیغمبر است
با این صدا او آشنا، از ابتدا تا آخر است
بعثت حقیقت دارد اما، این حقیقت با علیست
قرآن شریعت دارد اما، این شریعت با علیست
احمد طریقت دارد اما، این طریقت با علیست
دینش هدایت دارد اما، این هدایت با علیست
عترت ولایت دارد اما، این ولایت با علیست
دانی که سرّ مصطفی در چیست ، هم وِردِ لبش
یک روح در دو کالبد، این است اصلِ مطلبش
این عید را ذکر علی، بالاتر از هر مطلبی است
ما مدحِ مولا را اگر داریم بر لب، از نبی است
هر کس که با این ره مخالف باشد از ما اجنبی است
ذکر علی، ذکر جوانمردان به هر روز و شبی است
این ذکر ، زینت بخشِ مَه رویان به هر لعلِ لبی است
ذکرِ سماوات و زمین، حیدر امیر المومنین
بعثت همین است و همین، حیدر امیر المومنین
احمد به جرم عشقِ او، در جنگ ابرویش شکست
زهرا برای یاری اش، در کوچه بازویش شکست
اصلا حسن، با ذکر نام او، گُلِ رویش شکست
آری حسینش در تهِ گودال، پهلویش شکست
با سنگ کوفی حرمتِ زینب زهر سویش شکست
ذاتِ پیامِ جاودانِ بعثتِ احمد، علیست
قرآن بخوان، جانِ کلامِ خالقِ سرمد علیست
#محمود_ژولیده
@raziolhossein
#امام_حسین
#خروج_از_مدینه
الا ای نغمه های ناله پرداز
محرم از همین حالا شد آغاز
مدینه دارد آهنگ جدایی
حسین فاطمه شد کربلایی
الا ای اشک های پر ز احساس
بپاشید آب پشت پای عباس
غمی از تربت پیغمبر آید
که نجوای علی اکبر آید
الهی دشمنت خواری ببیند
قد و بالای زینب را نبیند
صدای ناله ای در بین زن ها
زده شعله به روی جان و تن ها
الهی می روم با او از این جا
مبادا بی حسین آیم خدایا
وصیت های زهرا را گرفتم
شبانه راه صحرا را گرفتم
مبادا رهبرم تنها بماند
میان لشگر غم ها بماند
الهی با حسینم درد دل هاست
کمی آهسته تر مادر همین جاست
مبادا ای دوای زخم سینه
روی بی خواهر از شهر مدینه
تو باید سرو من باشی برادر
مبادا بی کفن باشی برادر
مبادا شاخه هایم بی گل یاس
جدا گردد ز تن دستان عباس
و یا بی قاسم و اکبر بمانم
عزادار غم معجر بمانم
روم با قوم نامحرم اسیری
ببینم در جوانی رنگ پیری
به نام خارجی از دین و اسلام
روم با دخترت تا کوفه و شام
#محمود_ژوليده
@raziolhossein
#امام_حسین
#خروج_از_مدینه
باید غریب و بی کَس و بی غمگسار رفت
دور از غریبه ، نیمه شب از این دیار رفت
مبعوث می شوم به شهادت در این سفر
باید به سوی مقتل خود بی قرار رفت
همراه با تمامیِ اهل و عیال خود
یعنی که با تمامی ایل و تبار رفت
خوانَد خدایم از تَهِ گودالِ قتلگاه
وقت است تا که تشنه لب و ناله دار رفت
خواهد خدا به چشم ببیند به نینوا
پرده ز روی پردگیانش کنار رفت
دیگر مدینه جای حسینِ غریب نیست
زینب بیا که باید از این ننگ و عار رفت
خواهر بِبَند بار ،که وقت سفر رسید
باید به کوفه تا به سوی شامِ تار رفت
دیگر عزیز نیست ، عزیز دل رسول
شهزاده ! خون ببار که آن روزگار رفت
ساقی بیا و مَشک و عَلَم را سوار کن
محکم ببند بار که باید سوار رفت
آغوش خویش را به رقیه نشان دهید
انگار با خبر شده باید به خار رفت
شش ماهه را به سینه ات عادت مده رباب!
شاید بزودی از کف تو گاهوار رفت
گوئید الوداع غریب مدینه را
قاسم بیا که قافله را انتظار رفت
مادر ! چگونه با تو خداحافظی کنم
باید که از کنار تو و این مزار رفت
منزل به منزل آیۀ ذبح عظیم را
باید مرور کرد ، که دشمن شکار رفت
#محمود_ژوليده
@raziolhossein
#امام_حسین
#خروج_از_مدینه
عزت زیاد، آه، کجا میروی حسین
تا مکه، یا به کرب و بلا میروی حسین
این وقتِ شب! شبانه چرا بار بسته ای
با اهلبیتِ آل عبا میروی حسین
با کودکان و پردگیان و معاشران
گویا به پیشگاه خدا میروی حسین
اینگونه که تو غرقِ وداعِ پیمبری
داری به مقتل شهدا میروی حسین
شش ماهه میبری و جوان میبری و پیر
عباس میبری، به خَفا میروی حسین
صاحب حرم! چرا ز حرم میزنی برون
با سوز و اشک و حال بکا میروی حسین
با هیبتِ پیمبر اکرم زدی براه
با ذکر مادرت، به نوا میروی حسین
«اُخرج إلیَ العراق» شنیدی ز جدِّ خود؟
آیا به کوی درد و بلا میروی حسین
زینب اسیر میشود و تو شهیدِ عشق
داری بسوی اهل جفا میروی حسین
حج را بَدل به عمره کنی ای امامِ حج
تا قتلگاه، جای منا میروی حسین
زیر سُم ستور، تنَت لِه شود غریب
در زیر تیغِ کین ز قفا میروی حسین
در پیش چشم فاطمه با جسم بی کفن
بر عهد خویش کرده وفا میروی حسین
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
بر نیزه ها به رأس جدا میروی حسین
بعد از تو کوفه، رحم به زینب نمیکند
در شامِ غم به طشتِ طلا میروی حسین
#محمود_ژوليده
@raziolhossein
#امام_حسین
#خروج_از_مدینه
مدینه! با همه شادی و غم، خداحافظ
ز رنج و درد و بلا، بیش و کم خداحافظ
به کوهِ غصه از اینجا روم خداحافظ
که میبرم همه اهلِ حرم خداحافظ
خدای فاطمه کرده بسوی من اِقبال
اراده کرده که بیند مرا تَهِ گودال
اراده کرده خدا تشنه کام، این لب را
که بشنود ز لبِ خشک، ذکرِ یارب را
به جسمِ خسته ببیند، عبورِ مرکب را
اراده کرده ببیند اسیر، زینب را
شبِ مدینه اگر که مجال بگذارد
بگو مخدره معجر زیاد بردارد
به دخترانِ حرم یک به یک بگو، سردار!
که گوشواره و خلخال را سبک بردار
سه ساله را همه جا روی دوشِ خود بگذار
رباب را کُمکَش کن، به بردنِ گهوار
میانِ قافله نوزاد را بگردانند
هماره دورِ سرش حِرز را بچرخانند
ای آفتابِ حرم، باش سایه سارِ حرم
مواظبِ حرمم باش، ای قرارِ حرم
بمان تو تا دمِ آخر، بمان کنار حرم
رشیدِ من! همه جا باش پاسدار حرم
سپاهِ کفر، اگر چشمِ تو ببیند دور
خدا نکرده رسد بی حیائی اَش به ظهور
خدا نکرده اگر سایه ی تو کم بشود
بدانکه قدّ من اول ز داغ خم بشود
سپس هجومِ حرامی سوی حرم بشود
حجاب و چادر و معجر، نه محترم بشود
که احترام به زینب نمیکند دشمن
ولی سوار به مرکب نمیکند دشمن
پس از من و تو هزاران بلاست تقدیرش
نه محرمی است که یاری کنند، تدبیرش
نه فرصتی است که گردد رها ز زنجیرش
رگِ بریده کند یاری اَش، به تکبیرش
در آن غبار که تا شام و کوفه دارد آه
شوند قافله را شمر و حرمله همراه
تمامِ آینه ی بوتراب، یاعباس
به نیزه رَاسِ تو در اضطراب، یاعباس
که پیشِ تو به دو چشمِ پر آب، یاعباس
نگاهِ زینب و بزمِ شراب، یاعباس!
#محمود_ژولیده
#@raziolhossein
#امام_حسین
#خروج_از_مدینه
گفته بودم، که به هر جا بروی می آیم
گر چه آواره به صحرا بشوی می آیم
گفته بودم، به سفر یا به حضر یار توام
در غم و درد و بلا، مونس و غمخوار توام
زینب آن نیست که تنها بگذارد بروی
ترسم ای یوسفِ من، طعمه گرگان بشوی
مادرم پیرهنی بافته بر قامت تو
بر تنت کن، که عدو نشکند این حرمت تو
آری امنیتِ مظلوم دگر رفته ز دست
کار خونبار شده، پیکر و سر رفته ز دست
دانم ای سرورِ من، وقت قیام است حسین
نوبت ریختنِ خونِ امام است حسین
کاش یک مو ز سرت کم نشود، سرورِ من
کاش جای تنِ تو نیزه خورد پیکر من
خواب دیدی که ترا خوانده شهادت، آری
و مرا خوانده خدا بهرِ اسارت، آری
تو که اَسرارِ دلِ خواهر خود میدانی
مو پریشان شدنِ من به غمت اَرزانی
وقت آن است که بار و بُنه را بربندیم
چندتا معجرِ محکم، همه بر سر بندیم
وقتِ آن است که بر امر تو معطوف شویم
شاهدِ کعب نی و روضه ی مکشوف شویم
دانم آخر ز غمت خونِ جگر میریزم
دست و پا میزنی و خاک به سر میریزم
وقت آن است که در نیمه شب اقدام کنی
با همه اهل حرم یاریِ اسلام کنی
باید از شهر مدینه بروی سوی قتال
یا ز محراب و ز مسجد بروی تا گودال
مقتلِ سرخِ تو پیداست، بیا تا برویم
"کربلا منتظر ماست بیا تا برویم"
من در این نهضتِ خون، بر تو کمک خواهم داد
زیر خنجر بروی، تن به کتک خواهم داد
چون روَد رَاسِ تو بر نیزه، قسم بر حسنم
سرِ خود را به لبِ چوبه ی محمل بزنم
زیر چکمه نروی، دین خدا میمیرد
به اسیری نروم، کرب و بلا میمیرد
همه اصحاب و بنی هاشم اگر کشته شوند
کشته ها روی هم ای یار اگر پشته شوند
ذره ای بعدِ تو از پای نخواهیم نشست
تا نفَس داریم بر جای نخواهیم نشست
#محمود_ژولیده
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
من گم شده اي دارم، يابن الحسن اي مولا
محروم ز ديدارم، يابن الحسن اي مولا
بازآ كه دلم خون است، دل واله و مجنون است
اي دلبر و دلدارم، يابن الحسن اي مولا
تنها هنرم اين است، عشقم بتو ديرين است
الغوث شده كارم، يابن الحسن اي مولا
تا دور و برت هستم، من منتظرت هستم
دور از تو گرفتارم، يابن الحسن اي مولا
با ديده ي باراني، گه روي بگرداني
از بسكه گنهكارم، يابن الحسن اي مولا
لابد به همين خاطر، پيشم نشوي حاضر
آزرده شدي يارم، يابن الحسن اي مولا
دانم نظرِ رحمت، داري بمن از رافت
با اينكه خطا كارم، يابن الحسن اي مولا
حالا كه پشيمانم، محتاج به احسانم
افتاده زمين بارم، يابن الحسن اي مولا
با سوزِ دل و آهم، با قافله همراهم
عمريست عزادارم، يابن الحسن اي مولا
تا محرمِ غمهايم، همناله ي زهرايم
بر فاطمه بسپارم، يابن الحسن اي مولا
اي واي از آن ايام، از كوفه و راه شام
شد غصه ي بسيارم، يابن الحسن اي مولا
ناموسِ خدا محزون، راسِ شهدا گلگون
بر نيزه سرِ يارم، ياين الحسن اي مولا
اي منتقمِ مظلوم، بازآ به دلِ مغموم
كن ياريِ دلدارم، يابن الحسن اي مولا
#محمود_ژولیده
@raziolhossein
#امام_سجاد_ولادت
#امام_سجاد_مدح
دل فرشته در اطراف آسمان می رفت
به خواب شاه زنان ، سرور زنان می رفت
به خواستگاری والا عروس خود زهرا
سحر به خطه ایران نظر کنان می رفت
خدا ، برای حسین انتخاب کرده عروس
به خواب ناز دلش تا دم اذان می رفت
به گِردِ مادر داماد با سلام و درود
فرشته بود که مانند کاروان می رفت
زمان ، زیاد ز رویای ناز او نگذشت
میان جمع اسیران به بیکران می رفت
نشان فاطمه بود و نگاه های علی
در آن میانه نگاهی دوان دوان می رفت
همین که چشم علی نو عروس خود را یافت
حسین بود و نگاهش که خوش گمان می رفت
چه خواستگاری نابی عجیب جاذبه ای است
عروس در پی داماد ناگهان می رفت
خلاصه پای عروسِ علی به خانه رسید
و نو عروس پی ، مادری جوان می رفت
نبود، بانوی رؤیاییِ شب وصلش
و یادش آمد از آن شب که قد کمان می رفت
کجاست فاطمه بیند که میهمان آمد
چه زود ، شاه زنان سوی میزبان می رفت
خبر رسید که پور حسین در راه است
پسر رسید ولی مادرِ جوان می رفت
چه با صفا پسری آمده ولی مادر
به شوق فاطمه هنگام زایمان می رفت
گزاف نیست ، بگوییم این عبارت را
ز هیبت پسرش مادر از جهان می را
به دست حکمت گلچین چو باغبان می رفت
ز ره رسید گلستان و گل ستان می رفت
چه بانویی که شده نُه امام را مادر
چه کودکی که از او نور تا جنان می رفت
چه کودکی که جهان شد ز نور او روشن
شعاع روشنی اش تا به کهکشان می رفت
امامِ بعد حسین آمده خدا را شکر
و گرنه کرب و بلا نیز بی گمان می رفت
ارادة ازلی در سرشت او پیداست
شهادتین ز لعلش ، چه خوش بیان می رفت
گرفت عمه در آغوشِ خویش آقا را
چه خوش ز هوش به لالای عمه جان می رفت
تمام عمر دلش با عمو هم آوا بود
دلش به گفتنِ ذکر حسین جان می رفت
□□□
به همنشینیِ هر بینوا عنایت داشت
کنار سفرة سائل چه مهربان می رفت
دعای خیر دریغ از کسی نمی فرمود
به یاری فقرا با همه توان می رفت
به خانه ، دشمن خود را پناه و جا می داد
اگر که خصم به امید یک امان می رفت
گهی به درد غریبان رسیدگی می کرد
گهی به دیدن بیمار بی نشان می رفت
صحیفه اش همه دریایی از معارف اوست
به جنگ دشمن دین با دعا ، عیان می رفت
□□□
حقوق جملة ذرات را بیان فرمود
اگرچه حقِّ خودش دست ساربان می رفت
تمام زندگی و هستی اش به غارت رفت
کسی که یاری هر پیر و هر جوان می رفت
یکی ز سلسلة قتلِ صبر اینجا بود
که در عبور ، ز یک قتلگاه ، جان می رفت
صدای عمه رسد : یا بقیه الماضین
ز آه تو همة جان کاروان می رفت
تحملی که دل خواهر صغیرت سوخت
صبور باش که جانت از این فغان می رفت
به تازیانه و تحقیر ، قافله برخاست
بهار عالَم اسلام چون خزان می رفت
میان سلسله یک کاروان ز عصمت بود
بدون قافله سالار و سایبان می رفت
عفاف بود که آنجا مقاومت می کرد
و زیوری که در آنجا به ارمغان می رفت
به نیزه بود که هجده سر بریده چو ماه
کنار زینب و سجادِ قهرمان می رفت
ز کربلا سوی کوفه ز کوفه تا سوی شام
هزار کرب و بلا بود کز توان می رفت
هزار جا ، جگر زین العابدین خون شد
گهی که نالۀ یا صاحب الزمان می رفت
#محمود_ژولیده
@raziolhossein
#حضرت_علی_اکبر_ولادت
#رباعی
این شعر ، سرود عالم بالا شد
تبریک ، حسین بن علی بابا شد
همنام علی ، شبه محمد یعنی
میلاد علی اکبر لیلا شد
#محمود_ژولیده
...
عطر تنشان عطر نسیم است انگار
بوی خوش قرآن کریم است انگار
سیمای علیاکبر و پیغمبر
سیبیست که از وسط دو نیم است انگار
#هادی_فردوسی
......
الله عیان به هیبت اکبری اش
بوسید اذان از آن لب کوثری اش
مصداق برای آیه ی اَنفُسَنا ست
با نام علی ، جمال پیغمبری اش
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
این شعر ، سرود عالم بالا شد
تبریک ، حسین بن علی بابا شد
همنام علی ، شبه محمد یعنی
میلاد علی اکبر لیلا شد
#محمود_ژولیده
@raziolhossein