eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.5هزار دنبال‌کننده
557 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای سائلی که آمدی دِرهم بگیری از دست این خانه مبادا کم بگیری در روز میلادش اگر کیّس نباشی یک عمر باید بعد از آن ماتم بگیری باران الطاف کریم اهل بیت  است هوشیار باش از این کرَم، نم نم بگیری عیسی‌دم ِ ذریّه‌ی پیغمبر آمد باید به یمنش غنچه‌ی مریم بگیری حالا به یادش گوشه‌ی این چشم باید جایی برای قطره‌ا‌ی شبنم بگیری... ای کاش روزی هم دلت، ای غم بگیرد! حیف است این آقا، تو را همدم بگیرد حیدر اگر سر در میان چاه می برد فرزند زهرا  تشت را محرم بگیرد فرقی ندارد! عهد با هرکس ببندد دستی که سمتش می رود محکم بگیرد آنقدر آقا و کریم و مهربان است ترسم که دست دشمنش را هم بگیرد @raziolhossein
من آفریده شدم تا شوم گدای کریم عبادتم شده افتادنِ به پای کریم همیشه داشت محبت به ظرف خالی من همیشه شامل حالم شده وفای کریم نوشته اند مرا خاک پای آل علی همیشه بر لب آیات هل اتای کریم شنیده ام که تمام فرشتگان خدا زدند بوسه به دست گره گشای کریم چه نعمتی، چه عطایی ، چه خوب توفیقی سپرده اند مرا دست مجتبای کریم چه افتخار بزرگی نوشته اند مرا فداییِ سر فرزند اول زهرا منم کسی که فقط زیر منت حسن است تمام زندگی ام از عنایت حسن است به من خدای دو عالم چه ثروتی داده است تمام دار و ندارم محبت حسن است هزار شکر خدا را ، که کار و بار من گداییِ کرمِ بی نهایتِ حسن است هزار شکر شدم من غلام اربابی که گفته اند مطیع ولایت حسن است شنیده ام رفع الله رایت العباس ولی روی سر عباس رایت حسن است حسن امام و حسن اول و حسن آخر حسن قیامت کبری ، حسن ، خود ِ حیدر چه دست های کریمی ، چه لطف بسیاری بگو به جای حسن ، قبله وفاداری رسیده وقت تلافی آن همه ایثار خدا به شاه نجف داد عجب علمداری فرای روزی آن بنده ای که ذکر لبش حسن حسن شده در شادی و گرفتاری بدان که ختمِ به خیر است آخر ، عاقبتت اگر میان دلت ، حب مجتبی داری شبیه فاطمه دارد هوای دشمن و دوست همیشه چشمه ی الطاف او بُوَد جاری رسیده بر همگان بخشش و عنایت او سه بار خرج خدا شد تمام ثروت او پیمبران همه هستند بی قرار حسن فراتر است ز ادراک اعتبار حسن حساب دشمن او با حسین و عباس است جهنمی است کسی که نبود یار حسن شبیه کعبه شده قبله گاه این عالم دلی که هست همیشه در اختیار حسن میان عرش، ملقب شده به مرغ بهشت کبوتری که نشسته است در جوار حسن خدا کند که فدای سرش شوم روزی خدا کند که بیاید سرم به کار حسن نوشته اند مرا بنده ی مرام حسن غلام همت آنم که شد غلام حسن دوباره در دل من زنده گشته یاد بقیع چه گریه ها که در آورده بی اراده بقیع شب ولادت آقا کسی کنارش نیست دوباره گشت بلند، آه از نهاد بقیع گذشت عمر من و چار امام بی حرمند همه غمم شده در هر امامزاده بقیع میان صحن عتیق رضا زدم فریاد امام غائب عالم ! برس به داد بقیع به گل نشستن آل سعود دیدنی است زمان آمدن قبله ی مراد بقیع بقیع می زند از دل صدا ، بیا آقا قسم به بی کسی مجتبی ، بیا آقا @raziolhossein
شدی کریم که سائل تورا صدا بزند بجای این‌ که قدم با بخیل‌ ها بزند کلیم طور تو هرکس نشد امام کریم نمی شود برود حرف با خدا بزند امام؛ زاده شدی و امامزاده شدی که بندگیِ تورا حق به نام ما بزند به چشم عارف و عامی همان حسن باشد کرم به جای تو خود را اگرکه جا بزند مُسلّم‌است‌که‌ از خلق پُشتِ‌پا نخورد کسی‌که‌بر همه‌غیر از تو پُشتِ‌پا بزند خُدای؛ نگذرد از آنکه خنجر مسموم به پای حضرتت از عمد؛بی هوا بزند شریک‌جُرمِ جنایات جبت و طاغوت است زنی که تیر به تابوت مجتبی بزند کفن برای تو خون گریه می‌کند که فقط گریز ؛ روضه‌ی دفنت به کربلا بزند کسی نگفت نباید به محتضر با غیظ عصازنان اگر آمد کسی عصا بزند میان‌آن‌همه شمشیر و تیر و نیزه و سنگ چه قدر سخت قرار است دست‌وپا بزند @raziolhossein
یوسف اهل کسا ماه شب تار علیست تا قیامت همه جا گرمیِ بازار علیست مثل پروانه علی دورِ حسن می گردید به گمانم که حسن نقطۀ پرگار علیست همه در قائلۀ جنگ جمل فهمیدند برق شمشیر حسن قدرت پیکار علیست هم علی تا به ابد حیدر کرارِ خداست هم حسن تا به ابد حیدر کرارِ علیست مثل عباس که گردیده علمدار حسین این حسن بود که در جنگ علمدار علیست بوسه از لعلِ لبش وقت غروبِ رمضان سرِ سفره ، رطبِ لحظۀ افطار علیست @raziolhossein
امشب ای ماه الهی آفتاب آورده ای اختران تابان ز برج بوتراب آورده ای گلبن سبز ولایت را گلاب آورده ای یا که از بحر نبوّت دُرّ ناب آورده ای شادی و وجد و سرور بی حساب آورده ای پای تا سر احمد ختمی مآب آورده ای کوثر طاها دلت روشن تبارک زاده ای این مبارک ماه را ماه مبارک زاده ای ملک هستی غرق در انوار پا تا سر شده جلوه گر در ماه حقّ ماهی خدا منظر شده روشن از خورشید حسنش چشم پیغمبر شده پای تا سر غرق شادی و شعف حیدر شده بر همه معلوم سرّ سورۀ کوثر شده یا محمّد یا محمّد دخترت مادر شده عزّت و مجد و جلال کبریایی را ببین در گل روی حسن حُسن خدایی را ببین می توان دیدن جمال غیب را در این جمال می توان خواندن چو ذات بی مثالش بی مثال صاحبان عقل مات این جمال و این جلال عارفان دهر محو این صفات و این کمال کبریا وجه و علی آیین و احمد خطّ و خال کرده بیت وحی را یکباره غرق شور و حال گاه حیدر داردش چون کعبۀ جان در بغل گه محمّد  گیردش مانند قرآن در بغل حُسن ها بر گرد شمع عارضش پروانه ای خلدها از بوستان طلعتش ریحانه ای حلم ها در پیش حلم حضرتش افسانه ای قدسیان در آستان قدس او بیگانه ای اختران هر یک به بحر رحمتش دُر دانه ای آسمان از کوثر احسان او پیمانه ای ماه کنعان ولایت یوسف زهراست این اوّلین فرزند حیدر دوّمین مولاست این دامن ماه صیام امشب دهد بوی حسن آسمان ها سجده آوردند در کوی حسن مهر، خود را کرده گم در پرتو روی حسن ماه، زیبایی گرفت از حسن دلجوی حسن سوره ی و اللّیل، خود را بسته بر موی حسن آیۀ والشّمس، گردیده ثناگوی حسن ابر لطف و رحمتش بر خلق بارد بیشتر آنچه خوبان سر به سر دارند بیشتر این کریم اهلبیت این مظهر لطف خداست این امام دوّم این اوّل عزیز مصطفاست این فروغ سوّم این چارم نفر ز اهل کساست این گرامی وارث صبر علّی مرتضاست این به صلحش فُلک سرگردانم دین را ناخداست این صراط الله اعظم این امام مجتباست هم سپهری ها زعیم اهلبیتش خوانده اند هم زمینی ها کریم اهلبیتش خوانده اند روح اهل خلد و ریحان بهشت است این پسر بلکه طاووس گلستان بهشت است این پسر سرو خوشرفتار بستان بهشت است این پسر جان آل الله و جانان بهشت است این پسر آفتاب صبح ایوان بهشت است این پسر سیّد جمع جوانان بهشت است این پسر ای تمام شیعیان این است مولای شما ای جوانان بهشت این است آقای شما سرّ دشمن بر ملا گردید با صبر حسن جاودان دین خدا گردید با صبر حسن حق ز باطل جدا گردید با صبر حسن هستی دشمن فنا گردید با صبر حسن نهضت عترت به پا گردید با صبر حسن کربلا کرب و بلا گردید با صبر حسن دین اسیر انزوا می شد اگر صلحش نبود دست دشمن باز وا می شد اگر صلحش نبود ای خط و خالت همه آیت در آیت یا حسن ای سپهر وحی را شمس ولایت یا حسن ای کلامت خلق را نور هدایت یا حسن ای خروشان بحر موّاج عنایت یا حسن ای یم جود، ای کریم بینهایت یاحسن ای جهانت جمله در ظّل حمایت یا حسن یا بن زهرا من نمی گویم ثنا گوی توام تو کریم عالمی من سائل ثنا کوی توام سینه های سوخته شمع شب تار تواند طایران سدره صبح و شام زوّار تواند عرشیان در عرش اعلا هم گرفتار تواند آسمان ها غرق در دریای انوار تواند ماه رویان ذرّه ای از مهر رخسار تواند شهر یاران برده های کوه و بازار تواند مهر تو هم بحر ما، هم فلک ما، هم نوح ماست تربت بی زائرت بیت الحرام روح ماست تو ز وصف عرشیان و فرشیان بالاتری نو نبی را جان شیرین تو خدا را مظهری تو کتاب الله روی سینۀ پیغمبری تو علّی مرتضایی نو بتول اطهری تو امام مجتبی چشم و چراغ حیدری تو کریم عترتی تو دست لطف داوری جود سائل، عفو مرهون و کرم مهمان تو است چشم «میثم» در دو دنیا بر تو و احسان تو است @raziolhossein
تابیدن انوار جلی دیدن داشت روئیدن حسن ازلی دیدن داشت آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید لبخند محمد و علی  دیدن داشت @raziolhossein
امشب که ز شادی شده سرشار علی در آینه دیده روی دادار علی چیده ست گلِ بوسه ز لب های حسن یعنی به رُطب نموده افطار علی ..... بر نامِ کریمِ آلِ طاها صلوات یکبار نه ده بار نه ، صدها صلوات غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت آمد پسر ارشد زهرا ، صلوات @raziolhossein
آسمان می خواهم و حس خوش پرواز را بال و پر می خواهم و دستی کبوترساز را همسفر میخواهم و یک فرصت آغاز را تا خدای نیمه این ماه راهی باز را   جلوه ای امشب زمین را عرش اعلی می کند راه دنیا را به سمت آسمان وا می کند   نه فقط جبریل دارد می زند بر کوس نور بلکه می کوبد مسیح از شوق بر ناقوس نور حاصل پیوند اقیانوس و اقیانوس نور می شود نوری که بر پایش زند گلبوسه نور   معنی نور علی نور است این خورشید عشق کز رخش در بیت زهرا و علی تابیده عشق   عشق پیغمبر عزیز فاطمه جان علیست او که خود میراث دار خان احسان علبست خنده هایش جلوه ی لب های خندان علیست هرکه امشب آمده افطار مهمان علیست   صور دارد می دهد مولا تمام شهر را با نمک های تو شیرین کرده کام شهر را   می رسی و چشمه چشمه جود جاری می کنی فصل های سائلانت را بهاری می کنی تو خدا را نیز در این ماه یاری می کنی چون که مهمانی او را سفره داری می کنی   ای دعای هر نمازم یا علی و یا عظیم خوش به حال اهل بیتی که تو را دارد کریم   چشم های مهربانت عشق را فریاد کرد چون دل چندین جذامی را شدیدا شاد کرد در ازای شاخه ای گل یک کنیز آزاد کرد هر زمانی ذهنم از لطفت به آن سگ یاد کرد   با خودم گفتم مرا هم آسمانی می کند با کسی مانند من هم مهربانی می کند   آن سلامی که پس از تو در زیارت لازم است یک سلامی نذر عبداله و نذر قاسم است با ولای تو یقین دارم که دینم سالم است بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است   ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست در صراط مستقیمت هیچ کس گمراه نیست   آخر شعرم رسید و باز نیت می کنم چشم را می بندم و قصد زیارت می کنم می رسم پیشت ولی احساس غربت می کنم با کبوترهای خاکی تو صحبت می کنم   در خیال این خاک را با صحن ها پر می کنم بر مزار تو ضریحی را تصور می کنم @raziolhossein
بیهوده گشته‌ایم نظیرش ادیب نیست حتی خطیب زبده کنارش خطیب نیست لقمان نبود و لقمه دهان گدا گذاشت بیمار اوست عالم اگر چه طبیب نیست حتی غلام او به کرم شهره بوده است حتی سگ از محبت او بی‌نصیب نیست تاریخ را ورق‌به‌ورق خوانده‌ام ولی از بس کریم بوده برایش رقیب نیست هر کس که در محله او پا گذاشته است شاید غریبه آمده امّا غریب نیست گرد و غبار دامن سبط پیمبریم ما را گر از عبا نتکاند عجیب نیست گریه کنم برای حسن یا برادرش؟ قبرالتّریب دارد و خدّالتّریب نیست @raziolhossein
من آفریده شدم تا شوم گدای کریم عبادتم شده افتادنِ به پای کریم همیشه داشت محبت به ظرف خالی من همیشه شامل حالم شده وفای کریم نوشته اند مرا خاک پای آل علی همیشه بر لب آیات هل اتای کریم شنیده ام که تمام فرشتگان خدا زدند بوسه به دست گره گشای کریم چه نعمتی، چه عطایی ، چه خوب توفیقی سپرده اند مرا دست مجتبای کریم چه افتخار بزرگی نوشته اند مرا فداییِ سر فرزند اول زهرا منم کسی که فقط زیر منت حسن است تمام زندگی ام از عنایت حسن است به من خدای دو عالم چه ثروتی داده است تمام دار و ندارم محبت حسن است هزار شکر خدا را ، که کار و بار من گداییِ کرمِ بی نهایتِ حسن است هزار شکر شدم من غلام اربابی که گفته اند مطیع ولایت حسن است شنیده ام رفع الله رایت العباس ولی روی سر عباس رایت حسن است حسن امام و حسن اول و حسن آخر حسن قیامت کبری ، حسن ، خود ِ حیدر چه دست های کریمی ، چه لطف بسیاری بگو به جای حسن ، قبله وفاداری رسیده وقت تلافی آن همه ایثار خدا به شاه نجف داد عجب علمداری فرای روزی آن بنده ای که ذکر لبش حسن حسن شده در شادی و گرفتاری بدان که ختمِ به خیر است آخر ، عاقبتت اگر میان دلت ، حب مجتبی داری شبیه فاطمه دارد هوای دشمن و دوست همیشه چشمه ی الطاف او بُوَد جاری رسیده بر همگان بخشش و عنایت او سه بار خرج خدا شد تمام ثروت او پیمبران همه هستند بی قرار حسن فراتر است ز ادراک اعتبار حسن حساب دشمن او با حسین و عباس است جهنمی است کسی که نبود یار حسن شبیه کعبه شده قبله گاه این عالم دلی که هست همیشه در اختیار حسن میان عرش، ملقب شده به مرغ بهشت کبوتری که نشسته است در جوار حسن خدا کند که فدای سرش شوم روزی خدا کند که بیاید سرم به کار حسن نوشته اند مرا بنده ی مرام حسن غلام همت آنم که شد غلام حسن دوباره در دل من زنده گشته یاد بقیع چه گریه ها که در آورده بی اراده بقیع شب ولادت آقا کسی کنارش نیست دوباره گشت بلند، آه از نهاد بقیع گذشت عمر من و چار امام بی حرمند همه غمم شده در هر امامزاده بقیع میان صحن عتیق رضا زدم فریاد امام غائب عالم ! برس به داد بقیع به گل نشستن آل سعود دیدنی است زمان آمدن قبله ی مراد بقیع بقیع می زند از دل صدا ، بیا آقا قسم به بی کسی مجتبی ، بیا آقا @raziolhossein
از خوان کریم آب و نان می گیرم با بردن نام او توان می گیرم من روزی اربعین هرسالم را در نیمه ی ماه رمضان می گیرم @raziolhossein
مادر شده ای اهل جهان مادر دنیا از شوق ببین سبز شده ساغر دنیا این شاه کرم کیست که از عرش گذشت و آمد به زمین تا که شود سرور دنیا گفتند به ماه رمضان ، ماه مبارک بگذاشت قدم تا که حسن بر سر دنیا ای اهل جهان دوره یوسف به سر آمد ماه علی و فاطمه شد دلبر دنیا هم شادتر از شاد شده ، هم متحیر انگار ظهورش نشده باور دنیا تبریک به عشاق که بدجور فرو رفت در لاک حسادت زن فتنه گر دنیا یک بار ِ دگر رفت ز رو دشمن ابتر امشب که خدا داد ولیعهد به حیدر من از کرم حضرت زهرا حسنی ام هر روز کنم شکر خدا را حسنی ام انگار که پاداش حسینی شدن این است مانند علی اکبر و سقا حسنی ام او با کرمش داد به من جان دوباره تا هست نفس مردم دنیا حسنی ام دیدم همه ی ناشدنی ها شدنی شد غم نیست میان دل من تا حسنی ام اصلا به دلم نیست غم و غصه فردا حتما شده خوشبختی ام امضا حسنی ام یک عمر گناهم حسنه گشت همین که گفتم به مناجات : خدایا  حسنی ام ! آقا نبری آبرویم را به قیامت گفتم به همه مردم دنیا حسنی ام یک عمر عطا و کرمت داد نجاتم ای شاه قدم رنجه نما وقت حیاتم از هرچه که آید به خیالم سری آقا از هر چه که آرم به زبان بهتری آقا هر کس به تو دل داد در این دوره زمانه هرگز نشود بسته به رویش دری آقا سادات همه مادری هستند ولیکن اندازه تو نیست کسی مادری آقا بر دوش حسینت بدرخشد عَلَم تو داری چه علمدار و عجب لشکری آقا در پاسخ دشنام فقط لطف نمودی والله ِ که آئینه پیغمبری آقا کوچک تر از آنم که تو را مدح نمایم تو معجزه ای ، بی بدلی ، محشری آقا باید که تو را مدح کند حضرت حیدر خوب است دهد قیمت زر را خود زرگر لرزید ز پا تا به سر ِ لشکر کفار هر وقت بنا شد که بگردی تو علمدار در جنگ جمل بود که ماندند خلایق هستی تو حسن یا که علی حیدر کرار همراه ابالفضل و حسینت که بیایی کار سپه کفر شود زار تر از زار از بی کسیت غم نخور ای مرد حماسه کس نیست حریف تو چه بی یار ، چه با یار عالم به علی نازد و مولا با ابالفضل چون یاد گرفته ز حسن شیوه پیکار افسوس که گفتیم کم از قدرت بازوت از ما بگذر جان حسین ، حضرت سردار وقتی چنین گشته پر آوازه سکوتت دیگر چه کند خشم و جلال و جبروتت قربان تو و قصه جانسوز غم تو حتی به غم و غصه رسیده کرم تو حالا که دل سنگ شده آب ز داغت من آمده ام تا که شوم محتشم تو ای حیدر بی چاه ، چه آمد به سرت که گشته است چهل سال سکوت هم و غم تو مربوط به آن نعره سیلی است به کوچه این آه ، به لب داشتن ِ دم به دم تو گردد ز همه سینه زنان پیر تر از چه هر کس که شود سینه زن پا علم تو ما سوختگانیم مُردّد که بمیریم از غصه بی یاری تو یا حرم تو هر چند شدی کشته تو در خانه ات آقا لبریز به کوچه شده پیمانه ات آقا @raziolhossein